10 04 2010 4797505 شناسه:

تفسیر سوره طه جلسه 35 (1389/01/21)

دانلود فایل صوتی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لاَّ تَخَافُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَي ﴿77فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ﴿78وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَي ﴿79

عطف داستان ايمان ساحران به قصه هجرت بنی‌اسرائيل

بعد از جريان مناظره بين سِحر و اعجاز و پيروزي صاحب اعجاز و شكست صاحبان سِحر, قِصص فراواني و حوادث مهمّي اين وسطها اتفاق افتاد كه بخشي از اين حوادث در سورهٴ مباركهٴ «اعراف»[1] در سورهٴ مباركهٴ «يونس»[2] در سورهٴ مباركهٴ «شعراء»[3] در سورهٴ مباركهٴ «دخان»[4] و مانند آن آمده اين‌چنين نيست كه بعد از آن قصّه جريان عبور از دريا و غرق فرعون اتفاق افتاده باشد وسطها حوادث زيادي اتفاق افتاد لذا اين جريان بر جريان قبلي از باب عطف مفرد بر مفرد يا عطف جمله بر جمله در يك قصّه عطف نشده است بلكه عطف قصّه بر قصّه است يعني اين جريان را بر جريان قبلي عطف مي‌كنند نه اينكه يك جريان است, يك قصّه است آن وقت جمله‌اي از اين قصّه بر جملهٴ ديگر عطف شده باشد يا مفردي بر مفرد ديگر عطف شده باشد لذا كاملاً سياق عوض شده نفرمود «و كذا» فرمود: ﴿وَلَقَدْ﴾ سوگند را در اول اين قصّه شروع كرد بعد قصّه را بيان كرد.

بی ثمر و باطل بودن علم سحر

مطلب دوم آن است كه آنچه در بحثهاي قبلي گذشت اين ﴿وَالَّذِي فَطَرَنَا[5] دوتا احتمال داده شد احتمال دوم كه تقريباً مرجوح بود اين است كه سوگند باشد, احتمال اول اين است كه عطف است بر ﴿مَا جَاءَنَا[6] و از قبيل عطف خاص بر عام است كه هيچ محذوري ندارد و سِحري هم كه سَحرهٴ فرعون به اجبار آن را انجام مي‌دادند از تعبير ﴿وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ[7] معلوم مي‌شد كه در آن مكتب ناروا بود يا ناروايي او را با عقل فهميده بودند يا با نقل فهميده بودند بالأخره اين ناروا بود لذا تعبير به اكراه كردند و جزء علومي است كه لا يَنفع است در نمازها يا تعقيبات نماز به خدا عرض مي‌كنيم «أعوذ بك مِن علمٍ لا يَنفع»[8] يكي از آن علومي كه «لا يَنفع» همين سِحر و شعبده و جادو و طلسم و اينهاست برخي از علوم‌اند كه في حدّ نفسه نافع‌اند مثل تفسير, فقه, كلام, اصول و مانند آن لكن ـ معاذ الله ـ كسي به آن عمل نكند آن شخص از اين علم خود نفعي نبرده است لذا «أعوذ بك مِن علمٍ لا يَنفع» شامل هر دو قسم مي‌شود. به هر تقدير در آنجا ﴿وَالَّذِي فَطَرَنَا﴾ عطف بر ﴿مَا جَاءَنَا﴾ است و عطف خاص است بر عام و سِحر هم در آنجا ناروا بود به دليل اكراه حالا يا در برابر اصول دين است يا در برابر فروع دين ولي بالأخره اينها معصيت تلقّي مي‌كردند.

پايان ستم فرعون با اتمام حجت الهی و غرق شدن به دريا

پس اين قصّه بر آن قصّه عطف شده است در اين وسطها در سورهٴ مباركهٴ «يونس» و همچنين «اعراف» گوشه‌اي از اين صحنه‌ها آمده وقتي در مناظره فرعون و درباريان فرعون شكست خوردند شروع به تهديد كردند كه گوشه‌اي از تهديد در سورهٴ مباركهٴ «اعراف» آيهٴ 127 آمده در آن آيه آمده كه فرعون از آ‌ن به بعد گفت ﴿سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ كسي كه مدّعي است ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَي[9] نسبت به بني‌اسرائيل هم ادّعاي ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[10] را دارد اين ادّعا همچنان مستدام بود تا اينكه خداي سبحان همهٴ اينها را ريخت به دريا فرمود اينها مي‌گويند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ ما نشان مي‌دهيم كه چه كسي قاهر است و چه كسي مقهور براي اينكه اينها را به آن حجّت بالغه آشنا كند كه ﴿لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ[11] صِدق كند در اين وسطها آيات فراواني نشان دادند ﴿وَمَا نُرِيهِم مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا[12] طوري بود كه ديگر ﴿لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ﴾ شد با آن جريان مناظره مسئله خاتمه پيدا نكرد و حجّت خدا نسبت به همه شايد بالغ نشد يا اگر هم بالغ شد برابر لطف الهي مصلحت نبود كه آ‌نها معذّب بشوند لذا چه در سورهٴ «اعراف» چه در سورهٴ «يونس» چه در سورهٴ «شعراء» اين وسطها آن آيات فراوان را به آنها نشان دادند كه جَراد و ضَفادع و قُمّل و دَم[13] و امثال ذلك را يكي پس از ديگري به آنها نشان دادند كه «عَلَي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّهِم» بشوند اينكه فرمود ما به موسي ﴿تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتِ[14] داديم به همين جهت است اين طور نبود كه خداي سبحان اين قوم را و اين ملّت را با يك گناهِ عادي با يك صحنه مبارزه و مناظره بريزد در دريا.

اتمام حجت الهی با ابتلای به نعمت و نقمت

اين در سورهٴ مباركهٴ «اعراف» كه آنها مدّعي بودند ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا﴾ آيهٴ 130 همان سورهٴ «اعراف» ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ گاهي خداي سبحان انسان را با رفاه مي‌آزمايد گاهي هم با سختي گاهي به بيماري گاهي به سلامت، گاهي خدا انسان را با مرض امتحان مي‌كند گاهي با سلامت امتحان مي‌كند الآن افرادي كه سالم‌اند مبتلا به سلامت‌اند كساني كه توانگرند وضع مالي‌شان خوب است مبتلا به غنا هستند اين‌چنين نيست كه ابتلا مخصوص به بيماري و فقر باشد برابر با آيات سورهٴ مباركهٴ «فجر» فرمود: ﴿فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ٭ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ٭ كَلَّا[15] اين‌چنين نيست بعضيها مبتلا به سلامت‌اند بعضي مبتلا به مرض، بعضي مبتلا به غناي‌اند بعضي مبتلا به فقر همه در كلاس ابتلا و امتحان نشستند اين‌چنين نيست كه ما به كسي كرامت كرده باشيم نعمت داده باشيم او را كريم بدانيم هر دو امتحان است در اينجا فرمود ما به آنها رفاه داديم با رفاه آزموديم موفق نشدند با فقر و تنگدستي و قحطي آزموديم كه متنبّه بشوند متنبّه نشدند ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ﴾ سِنه همان فقر و فلاكت واينها ﴿وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾.

عکس‌العمل فرعونيان در برابر آزمونهای الهی

ولي اينها در امتحان موفق نشدند براي اينكه ﴿فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَي وَمَنْ مَعَهُ﴾ اگر نعمتي مي‌داديم كه امتحان بود مي‌گفتند به لياقت ماست و اگر فقر و تنگدستي و خشكسالي دامنگير اينها مي‌شد تطيّر مي‌زدند تشئّم مي‌زدند، فال بد مي‌زدند مي‌گفتند اين نحسِ ـ معاذ الله ـ موسي و امثال موسي است فرمود اين‌چنين نيست ﴿أَلاَ إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ[16] بعد هم در آيهٴ 133 فرمود: ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلاَتٍ﴾ الآن گاهي رسانه‌ها اعلام مي‌كنند كه ملخ‌ها در فلان شهر به فلان مزرعه حمله كردند ديگر نمي‌دانند اينها فرستاده‌هاي خدايند اينها آزمون الهي‌اند اين‌چنين نيست كه اين ملخ بيخود پرواز بكند بيخود به جايي بنشيند ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِيَتِهَا[17] فرمود هيچ پرنده‌اي نيست مگر اينكه زِمامش به دست خداست كجا پرواز كند، كجا بنشيند، به كدام مزرعه حمله كند، به چه كسي آسيب برساند به چه كسي آسيب نرساند با رهبري اوست اگر ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِيَتِهَا﴾ در جريان قوم فرعون فرمود ما اين جَراد را اين ملخ را به عنوان وسيلهٴ عذاب براي مزارع آنها فرستاديم الآن هم همين طور است. خب، بنابراين اين قصّه‌ها همه در اين وسط اتفاق افتاده ﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَي ادْعُ لَنَارَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ وقتي اين حوادث تلخ را مشاهده مي‌كردند به موساي كليم عرض مي‌كردند كه شما دعا بكن اين مصيبتها از ما برطرف بشود ما اين بني‌اسرائيل را در اختيار تو قرار مي‌دهيم اينها را آزاد مي‌كنيم ﴿فَلَمّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْرِّجْزَ إِلَي أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ﴾ نَكث عهد، ‌نقص عهد مي‌كردند بعد فرمود: ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ[18] پس معلوم مي‌شود بعد از آن جريان مناظره بين جريان مناظره و جريان غرق در دريا خيلي از اين حوادث اتفاق افتاده بنابراين آنچه در سورهٴ مباركهٴ «طه» است كه فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا﴾ اين عطف مفرد بر مفرد يا عطف جمله بر جمله در يك قصّه نيست عطف يك جريان بر جريان ديگر است كه وسطها قِصص فراوان و حوادث مهمّي اتفاق افتاده.

قلّت پيروان موسای کليم(عليه السلام) در اثر تهديد و ستم فرعون

خب، فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي﴾ به موساي كليم چه گفتيم، گفتيم حالا بايد بني‌اسرائيل را نجات داد چون اين گروهي كه به موساي كليم ايمان مي‌آوردند يك عدّهٴ كمي بودند كه از ترس به موساي كليم ايمان آوردند كه ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَي إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَي خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ﴾ آن را در بخشي از آيات ديگر نظير همين سورهٴ «يونس» آنجا فرمود يك گروه كمي به وجود مبارك موساي كليم ايمان آوردند اين طور نبود كه يك گروه زيادي به آن حضرت مؤمن شده باشند آيهٴ 83 سورهٴ مباركهٴ «يونس» اين است كه ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَي إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَي خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ﴾ پس در بين سَحره يك گروه كمي ايمان آوردند كه اعدام شدند، از قوم بني‌اسرائيل هم يك عدّه از ترس ايمان آوردند كه جمعيتشان هم زياد نبود ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾ اين خصيصهٴ طغيان‌گري هم كه در فرعون بود.

وحی الهی برای نجات بنی‌اسرائيل از ظلم و ستم فرعون

حالا اين گروه كم را موساي كليم مي‌خواست نجات بدهد از مصر بايد بيرون ببرد چون وجود آنها در مصر با عذاب و شكنجه همراه بود چگونه اينها را از مصر بيرون ببرد و با چه وضعي از دريا بگذرند راهي براي فرار از مصر نيست خب تنها راهش هم راه درياست آن هم كه وسيله براي عبور از دريا نيست. فرمود در اين فضا ما به موساي كليم گفتيم اولاً پيشنهاد بده كه شبانه اينها جمع بشوند و شبانه حركت كنيد كه اينها هم خوف كمتر داشته باشند هم در ديدِ دشمنان نباشند اسرا همان سيرِ در شب است كه ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ[19] در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» گذشت كه اسرا همان سير در شب است به موساي كليم(عليه السلام) دستور داده شد كه اسرا بكن يعني سير بده بندگان مرا يعني ديگر حالا اينها بردهٴ فرعون نيستند حالا اينها ايمان آوردند و بندهٴ خدا شدند. در جريان موساي كليم با فرعون فرمود: ﴿تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ[20] تو تَعبيد كردي آنها را به بردگي سخت گرفتي اينها بودند برده و عَبيد فرعون بعد از قيام وجود مبارك موساي كليم كه گفت ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ[21] با آن مناظره اينها از بردگي فرعون آزاد شدند، شدند بندهٴ خدا وقتي ذات اقدس الهي از اينها به عنوان عباد ياد مي‌كند اين بشارتي است به موسي و همراهانش موساي كليم(سلام الله عليه) هم به آ‌نها تلقين كرد و فهماند كه شما از اين به بعد ديگر بردهٴ فرعون نيستيد بندگان خداييد ﴿أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي﴾ خب شبانه اينها را بيرون بياور كجا ببر، از راه دريا عبور بكن خب دريا آنجايي كه كشتي به زحمت عبور مي‌كند اينها چگونه عبور بكنند، فرمود وقتي به دريا رسيدي با همين عصا مي‌زني به دريا و اين يك جادهٴ خشكي براي شما پيدا مي‌شود در اين قسمت فرمود جادّه يعني راه، در قسمتهاي ديگر فرمود چندين راه براي اين چند گروه باز شد كه ﴿كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ[22] بود حالا يا دوازده كانال شد يا دوازده راه شد براي اينكه دوازده فرقه به آساني بگذرند با سرعت بگذرند چندين راه پيدا شد.

چگونگی تحقق معجزه با اذن الهی

خب چگونه اين كار را كرد، فرمود تو به دريا بزن اين آبها ذاتاً اين طور نيست كه علّت تامّه باشند براي رفتن اينها جزء مقتضيات اين طبايع است كه خداي سبحان به اينها عطا كرده اين‌چنين نيست كه نار علّت تامّه باشد براي سوزاندن يا آب علّت تامّه باشد براي روان شدن و جريان اينها مقتضي‌اند برابر ارادهٴ الهي‌اند اگر ذات اقدس الهي مانع ايجاد كند مي‌شود ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاَماً عَلَي إِبْرَاهِيمَ[23] و يا دربارهٴ جريان درياي روان مانع ايجاد كند اين آبهاي رفته مي‌رود آبهاي نيامده مي‌‌ماند يك سدّ آبي درست مي‌شود تا چند لحظه اينها عبور بكنند اين هيچ محذوري ندارد اين جلوي علّت تامّه را گرفتن نيست اين نظير دو دوتا را پنج‌تا كردن نيست محالات عقلي به هيچ وجه اعجازپذير نيست ولي محالات عادي كه بر خلاف عادت است بر خلاف طبيعت است كاملاً تغييرپذير است فرمود به موساي كليم كه اينها را شبانه از مصر بيرون بياور يك، و از راه دريا عبور بكنيد دو، همين عصايي كه مي‌تواند اژدها بشود با همين عصا به دريا بزن سه، جادهٴ خشك براي شما پيدا مي‌شود چهار، اين دريايي كه بالأخره از آن آب مدّتها رد شده و تَر هست و گِل هست اين قافلهٴ شما نه پاي آنها تَر مي‌شود نه پاي آ‌نها گِلي، نه وَحل و طين مزاحم آنهاست نه رطوبت دامنگير آنهاست يك جادهٴ خشكي حالا چگونه و چطور اين آبها رفته و آن نيامده‌ها نيامده و جادهٴ خشك شد خدا مي‌داند و آن كس كه عمل كرده ولي عقلاً هيچ محذوري ندارد فرمود: ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً﴾ نه «نَديّا» نداوت و تَري ندارد گِل نيست خشك است از درياي خشك عبور كنيد ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً﴾.

عذاب شدن فرعون ثمره اجابت دعای موسای کليم (عليه السلام)

در سورهٴ مباركهٴ «يونس» بخشي از اين قسمتها را بيان فرمود كه چگونه شما عبور كنيد با چه وضع عبور كنيد و قوم خود را از آ‌نجا ببريد. در اين وسطها كه بعضي از قصّه‌ها را در سورهٴ مباركهٴ «يونس» بيان فرمود و اينجا بيان نفرمود اين است كه وجود مبارك موساي كليم عرض كرد ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالاً فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَي أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُوا حَتَّي يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ﴾ اين دعاها را وجود مبارك پروردگار استجابت كرد فرمود: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا﴾ دعاي تويِ موسي و برادرت هارون(سلام الله عليهما) مستجاب شده است ﴿فَاسْتَقِيَما وَلاَ تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ ٭ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ[24] ما اينها را از دريا عبور داديم چگونه عبور داديم را در سورهٴ مباركهٴ «طه» كه محلّ بحث است و همچنين در سورهٴ مباركهٴ «شعراء» گوشه‌اي از اين را مشخص كرده فرمود ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ[25] ما اين قسمتها را هم به موساي كليم گفتيم كه عدّه‌اي در تعقيب شما هستند به دنبال شما مي‌آيند درست است شما شبانه حركت مي‌كنيد ولي يك عدّه در تعقيب شما هستند اوضاع شما را بررسي مي‌كنند و مي‌دانند كجاها مي‌خواهيد برويد هر جا كه بخواهيد برويد آنها هم به دنبال شما مي‌آيند.

چگونگی نجات بنی اسرائيل از دريای نيل

﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ﴾ ما اين قضيه را هم به حضرت موساي كليم گفتيم كه شما در تحت تعقيب هستيد. بعد از اينكه اين صحنه پيش آمد در آيهٴ 63 سورهٴ «شعراء» فرمود: ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنِ اضْرِب بِعّصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾ اين قسمت در سورهٴ مباركهٴ «طه» نيست فرمود ما به موساي كليم گفتيم به دريا بزن چندين كوچه و چندين راه پيدا مي‌شود كه اين فرقه‌ها به آساني از اين دريا به سرعت بگذرند و هر كدام از اينها هم ﴿كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾ ديوار ديوار شده اين وسطها جادهٴ خشك شده خب، بعد فرمود: ﴿وَأَنجَيْنَا مُوسَي وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ٭ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْأَخَرِينَ[26] موساي كليم و همراهانش همين كه از دريا گذشتند فرعون و همراهانشان به اين خيال خام وارد دريا شدند فكر مي‌كردند اين جادّهٴ خشك براي آنها هم جادهٴ خشك است همين كه آخرين نفرِ پيروان موساي كليم(سلام الله عليه) از دريا گذشتند اين آبها به هم آمد اين جدارهاي آب به هم آمد خب.

تبيين معنای آيه ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَي

﴿لاَّ تَخَافُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَي﴾ دريا دوتا خطر دارد به طرف دريا رفتن يا به همان ساحل دريا متوقّف مي‌شويد آنها مي‌آيند و شما را مي‌گيرند و به عذاب گرفتار مي‌كنند يا وارد دريا مي‌شويد و غرق مي‌شويد پس يا خشيت غرق است يا خوفِ ادراك ارتش جرّار فرعون فرمود خير، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَكاً﴾ از اِدراك و رسيدن ارتش جرّار فرعون نمي‌ترسيد و دربارهٴ غرق دريا هم خشيتي نداريد خب، ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَي﴾.

پرسش:

پاسخ: آنجا آخر متعلَّق را ذكر كرده نه اينكه «لاَّ تَخَافُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَي دركاً» اين چنين نيست متعلّقها فرق مي‌كند دَرَك يعني ادراك يعني رسيدن و دستگيري آنها كه آنها شما را دستگير كنند از اين هراسي نداريد خشيت و هراس و ترسي هم نداريد انتخاب ﴿تَخْشَي﴾ هم براي اينكه اين «ياء» منقلِب به «الف» با فواصل همين آيات سورهٴ مباركهٴ «طه» هماهنگ است. در جريان رفتنِ به طرف دريا وجود مبارك موساي كليم حركت كرد به فرمان الهي و پيروان خود را هم راهنمايي كرد اينها با هم حركت كردند رسيدند به ساحل دريا آنها گفتند كه ما قبل از شما در عذاب بوديم بعد از شما هم در عذابيم اينجا هم جاي مناسبي نبود كه ما را آوردي اينجا جا براي فرار نيست جلو خطر غرق است پشت سر هم اين ارتش جرّار فرعون ما را بين دو مرگ گير انداختي اين حرف را زدند كه گفتند كه قبلاً در عذاب بوديم الآن هم در عذابيم اينجا جاي مناسبي نيست.

﴿فَلَمَّا تَرَاءَي الْجَمْعَانِ﴾ يعني اين گروه پيروان حضرت موساي كليم(سلام الله عليه) با آن جمع فرعون اينها يكديگر را ديدند آنها با وسايل تندتر و بيشتري كه داشتند اينها را تعقيب كردند به ساحل دريا كه رسيدند يكديگر را ديدند در چنين حالتي آنها ﴿قَالَ أَصْحَابُ مُوسَي إِنَّا لَمُدْرَكُونَ[27] ما را الآن مي‌گيرند اينها، خداي سبحان به موسيا كليم فرمود: ﴿لاَّ تَخَافُ دَرَكاً﴾ آ‌نها به شما نمي‌رسند وقتي اصحاب موسي گفتند كه ﴿إِنَّا لَمُدْرَكُونَ﴾ يكديگر را ديدند يعني اصحاب موساي كليم(سلام الله عليه) قوم فرعون و ارتش فرعون را ديدند آنها هم اينها را ديدند در چنين فضايي گفتند ﴿إِنَّا لَمُدْرَكُونَ﴾ ما را دستگير مي‌كنند الآن به ما مي‌رسند در چنين فضايي وجود مبارك موساي كليم فرمود: ﴿كَلّا﴾ يعني چه، اصلاً اين حرف را نزنيد با حرف ردع و جملهٴ اسميه با تأكيد به «إنّ» فرمود يقيناً خدا با من است و ما را حفظ مي‌كند ﴿كَلّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾ دستور هر چه رسيد ما عمل مي‌كنيم اگر فرمود برگرديد برمي‌گرديم ما پيروزيم، اگر فرمود راهتان را راهِ دريايي‌تان را ادامه بدهيد دريا تابع ماست اين مي‌شود ايمان ﴿كَلّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾ كلّ نظام را يك مدير عامل دارد اداره مي‌كند ﴿سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ[28] خب، ﴿كَلّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾ چه كار بايد بكنيم او الآن دستور مي‌دهد.

چگونگی شکافته شدن دريا به معجزه الهی

در چنين حال ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنِ اضْرِب بِعّصَاكَ الْبَحْرَ﴾ ما به موساي كليم گفتيم برنگرديد كه با فرعون و ارتش فرعون درگير بشويد اين عصا را به اين دريا بزن ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنِ اضْرِب بِعّصَاكَ الْبَحْرَ﴾ اين وسطها را ديگر ذكر نكرد خب «فَضرب» را ديگر ذكر نكرد «فضرب موسي بعصاه البحر» را ديگر ذكر نكرد فرمود ما گفتيم بزن دريا شكافته شد ﴿فَانفَلَقَ﴾ يعني «فضرب موسي بعصاه البحر فانفلق» آن جملهٴ وسط حذف شده دريا شكافت ﴿فَانفَلَقَ﴾ در اين دعاها هست كه «يا فالق البحر لموسي»[29] همين است ديگر ﴿فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ[30] چند قسمت شده است هر بخشي هر كوي و برزني هر كوچه‌اي مثل يك ديوار سدّ عظيمي شده كه اينها در كمال آساني و رفاه از اين عبور بكنند هم بخواهند يكديگر را ببينند مثلاً بتوانند هم مزاحم يكديگر نباشند هم با سرعت رد بشوند.

فرمود: ﴿وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْأَخَرِينَ[31] اين قسمت را در سورهٴ مباركهٴ «شعراء» تا اينجا فرمود، فرمود: ﴿كَلّا﴾ هيچ احساس خطري هم نيست.

نجات بنی اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعونيان

﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنِ اضْرِب بِعّصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ[32] در سورهٴ مباركهٴ «دخان» بخشي از اين آمده است كه اينها با سِير دريايي خودشان را نجات دادند فرمود ﴿فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلاً إِنَّكُم مُتَّبَعُونَ﴾ فرمود شبانه اينها را حركت بده براي اينكه عدّه‌اي در تحت تعقيب شما هستند وقتي به دريا رسيديد ﴿وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً﴾ با آسايش و آساني سفرِ دريا را پشت سر مي‌گذاري و بگذار ﴿إِنَّهُمْ جُندٌ مُغْرَقُونَ﴾ يعني شما وارد دريا مي‌شويد به سلامت از دريا رهواً مي‌گذريد آنها وارد دريا مي‌شوند و غرق مي‌شوند ﴿كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ[33] اين قسمتها را در سورهٴ مباركهٴ «دخان» بيان فرمود خب، در همين سورهٴ محور بحث يعني سورهٴ مباركهٴ «طه» فرمود ما به اينها گفتيم كه شما اين كار را بكنيد اين جمله وسطها محذوف شد ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾ وجود مبارك موساي كليم وارد شد همراهان او وارد شدند آخرين مؤمنِ از مؤمنان به موساي كليم هم از دريا گذشت در حالي كه در وسط دريا فرعون و قوم او و جنود او بودند از اين به بعد اين ديوارهاي آب به هم آمد ﴿فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾ اين براي مبالغه و عظمت مشخص نفرمود كه چه كسي غَشيّ در حقيقت تَغشيه به دستور ذات اقدس الهي است اين ديوارهاي آب به هم آمد و اينها را در كام خود فرو برد.

اثبات ضلالت و دروغگويی فرعون

﴿فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾ آن وقت كذبِ فرعون مشخص شد ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَي﴾ اين ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَي﴾ ناظر به آن داعيه كذبي است كه در سورهٴ مباركهٴ «غافر» از فرعون نقل شده است فرعون برابر آيهٴ 29 سورهٴ مباركهٴ «غافر» يعني سورهٴ «مؤمن» آنجا دارد كه ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَي وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ﴾ مدّعي هدايت و راهنمايي صحيح مردم مصر بود در اين كريمه فرمود گمراه كرد چون خودش غرق شد و اينها را هم به كام غرق فرو برد و اين ادّعاي او هم دروغ در آمد كه ﴿وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ﴾, ﴿وَمَا هَدَي﴾ هرگز او كاري نكرد كه مردم به مقصد برسند سرّ تقديم ﴿أَضَلَّ﴾ بر ﴿مَا هَدَي﴾ همين است كه فواصل آيات ملحوظ بشود كه اين آيات با «ياء» منقلب به «الف» ختم مي‌شود.

«و الحمد لله ربّ العالمين»

 

[1] . سورهٴ اعراف, آيات 130 ـ 136.

[2] . سورهٴ يونس, آيات 83 ـ 90.

[3] . سورهٴ شعراء, آيات 52 ـ 63.

[4] . سورهٴ دخان, آيات 18 ـ 24.

[5] . سورهٴ طه, آيهٴ 72.

[6] . سورهٴ طه, آيهٴ 72.

[7] . سورهٴ طه, آيهٴ 73.

[8] . كنزالفوائد, ج1, ص385.

[9] . سورهٴ نازعات, آيهٴ 24.

[10] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 127.

[11] . سورهٴ انفال, آيهٴ 42.

[12] . سورهٴ زخرف, آيهٴ 48.

[13] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 133.

[14] . سورهٴ اسراء, آيهٴ 101.

[15] . سورهٴ فجر, آيات 15 ـ 17.

[16] . سورهٴ اعراف, آيات 130 و 131.

[17] . سورهٴ هود, آيهٴ 56.

[18] . سورهٴ اعراف, آيات 134 ـ 136.

[19] . سورهٴ اسراء, آيهٴ 1.

[20] . سورهٴ شعراء, آيهٴ 22.

[21] . سورهٴ دخان, آيهٴ 18.

[22] . سورهٴ شعراء, آيهٴ 63.

[23] . سورهٴ انبياء, آيهٴ 69.

[24] . سورهٴ يونس, آيات 88 ـ 90.

[25] . سورهٴ شعراء, آيهٴ 52.

[26] . سورهٴ شعراء, آيات 65 و 66.

[27] . سورهٴ شعراء, آيهٴ 61.

[28] . سورهٴ لقمان, آيهٴ 20.

[29] . اقبال الأعمال, ص78.

[30] . سورهٴ شعراء, آيات 61 ـ 63.

[31] . سورهٴ

[32] . سورهٴ

[33] . سورهٴ دخان, آيات 23 ـ 25.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق