• منو
  • جستجو
  • enar

مباحث علوم القرآن جلسه 02 (1400/12/18) - دفتر

04 05 2022 576680 شناسه:

مباحث علوم القرآن جلسه 02 (1400/12/18)

دانلود فایل صوتی

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بنا شد چهارشنبهها درباره علوم قرآن بحث بشود. علوم قرآن یعنی قرآن شناسی، گرچه این از یک نظر میتواند جزء تفسیر موضوعی قرار بگیرد ولی یک موضوع خاص است. قرآنشناسی از سادهترین درجهاش شروع میشود که مربوط به قرائت است و تجوید است و ترتیل است و امثال ذلک، بعد کمکم به مسئله وحیشناسی و معجزه بودن قرآن و فرق بین انزال و تنزیل و اینکه یک بار نازل شد یا بیش از یک بار نازل شده است و نحوه معجزه بودن آن چیست و امثال ذلک می رسد. بخشی هم مربوط به إخبارات غیبی قرآن است که قرآن از غیب خبر میدهد این یعنی چه و امثال ذلک.

کتاب «معترک الأقران فی إعجاز القرآن» سه جلد است در همان جلد اول که وجوه اعجاز قرآن را نقل میکند میگوید 35 وجه برای إعجاز قرآن ذکر شده است که همه این 35 وجه را ایشان ذکر کردند. قبل از جناب سیوطی هم که «معترک الأقران فی إعجاز القرآن» را نوشته است دیگران «البرهان فی علوم القرآن» نوشتند که ایشان به آن کتاب هم نظر دارد.

بنابراین علوم قرآن از سادهترین درجه شروع میشود تا آن دقیقترین درجه. حالا اینجا چون بحث، بحث خواص است درباره اینکه آن مراحل عالیه علوم قرآنی چیست بحث می­کنیم. ذات اقدس الهی قرآن را هم عامل حیات میداند هم طب میداند و هم تمدن و مانند آن، بعد مثال ذکر میکند همانطوری که زمین مرده را وقتی بهار شد خدا زنده میکند[1]، ربیع و بهار که شد دو تا کار اساسی در نظام خلقت انجام میگیرد: یکی اینکه خوابیدهها را بیدار میکند، یکی اینکه مردهها را زنده میکند. این درختها در زمستان میخوابنند نه بمیرند، خشک نمیشوند، اینها موجود هستند منتها خواباند، وقتی بهار شد اینها بیدار میشوند اما زمین یعنی زمین، یعنی این خاک، یعنی آن کودی که کنار این خاک است اینها مردهاند، وقتی ذات اقدس الهی بهار آمد این خوابیدهها را بیدار کرد بیدار غذا میخواهد، این درختهای بیدارشده غذا میخواهند، شروع میکنند به جذب غذا و تغذیه، از آن طرف برای رفع عطش باران میآید و از آن طرف این خاک و کودی که کنار این درخت است غذا می­شوند.

این خاک مرده است، این کود مرده است، این درختی که بیدار شد غذا میخواهد، دست دراز میکند این خاکها را میگیرد این کودها را میگیرد اینها را جذب میکند اینها میشوند زنده. پس در ربیع هم خوابیدهها بیدار میشوند هم مردهها زنده میشوند.

اینکه در نصوص آمده: «اِذَا رَأَیتُمُ الرَّبِیع فَاکثرُوا ذِکر النُّشُور»[2] وقتی بهار آمد به یاد قیامت باشید، برای اینکه مرتّب در هر بهاری مردهها را زنده میکند. این خاک و این کود اینها جماد هستند بعد میشود خوشه و شاخه. پس دو تا کار رسمی در بهار انجام میشود.

ذات اقدس الهی فرمود این قرآن که آمده چند تا کار میکند: یکی اینکه آنها که زمینه حیات در آنها بود به برکت انبیای قبلی و اولیای قبلی یا فطرت قبلی ولی خواباند اینها را بیدار میکند، اما قسمت مهم جامعه را زنده میکند، این یک مطلب. مطلب دوم این است که حالا که این درخت زنده شد یعنی نهال شد، باغبان بالاخره باید سرپرستی کند تغذیه خاص بدهد و سفارش خاص بکند مواظبت خاص بکند تمام این کارهای باغبانی مال یک نهال زنده است وگرنه چوب خشک که باغبان نمیخواهد.

پس «هاهنا فصلان»: یک فصل این است که آنکه مرده است زنده میشود آنکه خوابیده است بیدار میشود، حالا هم آن مرده که زنده شد غذا میخواهد هم آن خوابیده که بیدار شد غذا میخواهد، باید تغذیه بکنند. غذا را به زنده میدهند به زندهای که بیدار باشد.   زمستان که باران میآید درخت خوابیده از این باران چه استفادهای میکند؟ یا آن خاک و کودی که کنار این درخت است وقتی خوابیده باشد یا مرده باشد چه استفادهای میکند؟ فرمود این باران که میآید هوای لطیف و تابش آفتاب، اینها به درد آن زندهها و بیدارها میخورد، اگر چیزی مرده باشد یا خوابیده باشد از آفتاب چه استفادهای میکند؟ از باران چه استفادهای میکند؟ فرمود اینکه شما میبینید جامعه هم همینطور است، بعضی مردهاند که ﴿کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ﴾[3] در اثر کفر و شرک و امثال ذلک، بعضی هم در اثر تربیت انبیای قبلی(علیهم السلام) یا زبان فطرت یا زبان عهد و امثال ذلک اینها فی الجمله نه بالجمله آشنای به معارف هستند ولی خواباند.

در بخشی از آیات فرمود که این آمده شما را زنده بکند، این سوره مبارکه «انفال» است: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾[4] حالا شده زنده. این زنده غذا میخواهد هوا میخواهد که در آن نفس بکشد، فرمود ما برای شما غذا فرستادیم آب فرستادیم. در سوره «انفال» که فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾ حالا شما را زنده کرد در سوره مبارکه «یس» میفرماید: ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا﴾[5] ما این آیات را میفرستیم، آیات مثل شعاع آفتاب است آیات مثل قطرات باران است از باران این سنگ چه استفادهای میکند؟ این خاک چه استفادهای میکند وقتی مرده است؟ آن خاکی استفاده میکند که زنده شده باشد. فرمود ما للعالمین، نذیر هستیم[6]  نفرمود برای گروه خاصی! این باران هم برکت «للعالمین» است منتها حالا  کسی که زنده است استفاده میکند.

 در چند جای قرآن این جریان عمومی بودنش مطرح است که ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾[7]، ﴿لِلْعالَمینَ نَذیراً﴾، اگر ﴿لِلْعالَمینَ نَذیراً﴾ است ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾ است اختصاصی به فرد خاص ندارد، منتها بهرهوریشان را در سوره «یس» فرمود ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا﴾.

فصل سوم آن است که چه میدهد که مرده را زنده میکند؟ چه میدهد که به زنده غذا میدهد؟ ما از جای دیگر یاد میگیریم از تمدنهای دیگر فرهنگهای دیگر! فرمود نه، اینطور نیست. فرمود مشرق عالم بروید مغرب عالم بروید ما حرفهایی داریم که در هیچ جا پیدا نمیشود. [8] به خود پیغمبر فرمود تو هم حواست جمع باشد گرچه هوش فراوانی داری اما چیزهایی به تو میگوییم که تو اصلاً نشنیدی و در جای دیگر هم نیست: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾[9] یک وقت است که دارد ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾[10] این خیلی مهم نیست، میگویند این بچه را چیزی که نمیدانست ما یاد دادیم، شما نباشید دیگری است! یک وقت است که نه، این بچه هیچ جا نمیتواند یاد بگیرد میگویند: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ این ﴿مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ «کان» ی منفی یعنی تو آن نیستی که یاد بگیری، کجا میخواهی بروی یاد بگیری؟ مشرق عالم بروی مغرب عالم بروی، کجا میخواهی بروی یاد بگیری؟

وقتی به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به رهبر ما فرمود ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ اگر میفرمود «علمک ما لم تعلم» این خیلی پیام جاوید نداشت، اما این «کان» ی منفی پیام جاوید دارد یعنی تو نمیتوانی یاد بگیری، همین معنا را به امّتش، به ما هم فرمود، فرمود این قرآن که کتاب حکمت است غیر از اینکه کتاب و حکمت که معنایش را شما میدانید ﴿وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ﴾[11] ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[12] مشرق عالم بروید مغرب عالم بروید حرفی که قرآن میزند در جای دیگر پیدا نمیشود. تمام توجه ما باید روی این باشد که اسلام یک تمدن جهانی دارد که معادل ندارد. الآن روزانه سفر آسمانی دارند قبلاً  که مثلاً خیار مجلس مطرح میشد بحث میکردند که اگر بایع در این اتاق مشتری در آن اتاق باشد خیار مجلس هست یا نه؟ «الْبَیِّعَانِ بِالْخِیَارِ مَا لَمْ یَفْتَرِقَا»[13] در خیار مجلس این بود که اگر بایع در این اتاق باشد مشتری در آن اتاق باشد وحدت مجلس صادق است یا نه؟ بعد رسیدیم به جایی که یکی در شرق است یکی در غرب است «بعتُ و اشتریتُ» میگویند خیار مجلس دارند، بعد رسیدیم به جایی که یکی در زمین است یکی در آسمان است معامله میکنند مادامی که تلفن دستشان است خیار مجلس دارند. اینها هست.

حالا کجا میخواهید بروید؟ میخواهید آسمان بروید؟ ﴿وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِله وَ فِی الْأَرْضِ إِله‏[14] آسمان بروید همین است زمین بروید همین است شما همین هستید! اگر یک سلسله دستورهای الهی نباشد یا خونریزی هر روزه است یا بمبگذاری است! غیر از تأسف و دردمندی ما مسلمانها چیز دیگری که نیست، آیا تمدن نیست آیا صنعت نیست؟ همه چیز که هست. از این بالاتر که شما میخواهید بروید آسمان، رفتید، دیگر چه کار میخواهید بکنید؟

پس معلوم میشود که اینها یک حیات گیاهی است یا یک حیات حیوانی است. فرمود: ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ به جامعه بشری میگوید.

یک پرانتز کوتاهی اینجا باز کنیم. خیلی­ها برای دیگران نقشه میکشند بسیار خوب! و به حسب ظاهر هم موفق میشوند بسیار خوب! اما هیچ کس میفهمد، میفهمد یعنی میفهمد! که این نقشهای که میکشی تو را در محاق میگذارد خودت گیر میکنی، این را چه کسی میفهمد؟ این را قرآن گرفته فرمود: ﴿وَ لا یَحیق‏﴾  لا یحیق یعنی لا یحیق، اگر چه حاق یحیق را به احاطه معنا کردند[15] یعنی تو را به محاق میاندازند مواظب باش برای کسی نقشه نکش! این از کجا پیدا میشود؟ ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾[16] این کتاب بوسیدن ندارد؟! ای کاش هر شب قرآن به سر داشتیم! این حرفها هیچ جا پیدا نمیشود.

این خیال میکند نقشه کشیده برای اینکه کسی را از پا در بیاورد و او را از پا در آورد تمام شد! فرمود این تو را به محاق میاندازد حالا ممکن است او چند روزی آسیب ببیند بعد ما جبران میکنیم، اما جناب عالی را در محاق میگذارد، محاق نه یعنی  مثل غده سرطانی، نه،این «حاق یحیق» تنها «احاط یحیط» نیست وقتی انسان در محاق بیفتد هیچ جا را نمیبیند، کسی که گرفتار  غدهای شد هیچ جایی ندارد چه کار میتواند بکند؟ این دو تا عذاب دارد: یکی درد آن بیماری است و یکی اینکه صدایش به هیچ جا نمیرسد ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾ اگر کشورها این­ را بدانند برای دیگری نقشه میکشند یا خونریزی میکنند؟

الآن بشر چه چیزی کم دارد؟ میخواست آسمان برود که رفته، اطراف عالم را که رفته، تهِ دریا که زیردریایی ساخته رفته، چه چیزی کم دارد؟ این مطالب را کم دارد، هر روز جنگ است! الآن این کارخانههای مهم اسلحهسازی، شب و روز دارد کار میکند برای آدمکشی. فرمود حواست جمع باشد یک لحظه برای دیگری نقشه کشیدی این از آن قبیل نیست که فقط مریض شوی! چطور آدم را در محاق میگذارد خدا میداند! به صورت حصر فرمود: ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾ این حرفها کجا دارد؟ الآن همه علم را بشر دارد گفت: «به زیر آوری چرخ نیلوفری را»،[17] فرمود ما حرفهایی داریم که هیچ جا نیست ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ بعد فرمود ما این را شفاف میگوییم: ﴿تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ هرچه گفتیم شبهه و احتمال و اینها در آن نیست، حرفهایی که ما مخصوصاً درباره خودمان داریم این ﴿تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ شفاف و روشن است بین است، خودش بیان است ﴿هذا بَیانٌ﴾[18] و تو هم مبین هستی و این هم بیان است هم تبیان.

اینها به علوم قرآن برمیگردد. آن وقت انسان باید بگردد ببیند چه چیزهایی است که اصرار قرآن در این است که مشرق بروید مغرب بروید آسمان بروید زمین بروید نیست.  

مسئله معاد هم همینطور است، خیال میکنند که تمام شد و آخرهای عمر که شد، حالا یا در خانه سالمندان یا غیر سالمندان یک پژمردگی است، چرا آنها که مردان الهیاند هرچقدر عمرشان بالاتر میرود شادابتر میشوند؟ آن شادابی از کجاست؟ آن یأس و ناامیدی که برای سالمندان گروه دیگر است این راه علاج دارد یا ندارد؟ بله راه علاج دارد، این علاج در هیچ جا پیدا نمیشود مگر در قرآن ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾، این ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ و اینها خوب است ولی این لسانش نیست که به جامعه بشری چیزهایی یاد میدهد که هیچ جا نیست. حالا این آیاتی که گفته شد هر کدام سرفصل است و زیر مجموعه فراوانی دارد.

غرض این است که این علوم قرآن از همان ترتیل شروع میشود تا بیان معجزات، مثلاً همین سیوطی در کتاب «معترک الأقران فی إعجاز القرآن» 35 وجهش را ایشان شمرده است، 35 وجه برای معجزه بودن قرآن است از اول شروع کرده وجوه لفظی، علم به غیب، إخبار غیبی، مطالب علمی، تا به سی و پنجمین وجه رسیده است.

حالا این آیات را برای اینکه شما جداگانه یادداشت بفرمایید ما از همین سوره مبارکه «انفال» شروع کنیم. در سوره مبارکه «انفال»آیه 24 این است ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾ یعنی شما را زنده میکند. در بعضی از روایات دارد که کسی داشت نماز میخواند وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله سلّم) او را صدا زد، این نیامد، بعد از مدتی آمد، حضرت فرمود تأخیر کردی؟ عرض کرد من داشتم نماز میخواندم فرمود مگر نشنیدی خدا فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾[19] حرف من تو را زنده میکند باید نماز را قطع میکردی، بعد نماز را ادامه میدادی! من نماز میخواندم چیست!؟ وقتی پیغمبر صدا بزند، آدم نماز را میتواند قطع بکند «عند الضرورة» این هم ضرورت است، فرمود چرا نیامدی؟ مگر نمی­دانی، نشنیدهای؟

گاهی که آن معجزات را میخواهند نشان بدهند این است. حالا آن نماز واجب بود یا مستحب، نمیدانیم، ولی «علی أی حال» این بود.

پرسش: ﴿اسْتَجِیبُوا﴾ هم امر است.

پاسخ: بله. ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾ فرمود ما نخواستیم بگوییم که فلان کار عادی را انجام بدهد ﴿لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾ میخواستیم شما را زنده کنیم. پس این دعوت پیغمبر که «إلی الله» است و «إلی اسماء الله» است و «إلی المعاد» است و «إلی المبدأ» است و «إلی الأحکام» است و امثال ذلک، مایه حیات است.

در سوره مبارکه «یس» آنجا فرمود این حرفها در زندهها اثر دارد، آیه هفتاد سوره مبارکه «یس» این است که ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾ معلوم میشود که کافر مرده است و مؤمن زنده است. این ﴿وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[20] که در سوره «مجادله» است یعنی یک روح دیگری است که انسان با آن روح زنده است که غیر از این روح حیوانی است.

پس دعوت قرآن مرده را زنده میکند حالا که زنده شد این نهال که زنده شد باغبانی میخواهد این نهال زنده را که رها نمیکنند. این نهال اگر بخواهد شجره طوبی بشود و طیب بشود این باید میوه بدهد. ما حالا این را زنده کردیم این باران آمد این نهال سبز شد باغبانی میخواهد، این آیه هفتاد سوره «یس» دارد که ما اول شما را زنده میکنیم بعد شما را تغذیه میکنیم که بالنده شوید و میوه بدهید. تبشیر هم همینطور است، چون انذار با تبشیر باهماند، بشارت هم که میدهیم مثل همین آب است مثل هواست که اگر به نهال آب نرسد هوای سالم نرسد این پژمرده میشود فرمود ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾ ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾[21] است برای هیچ کس خصیصهای نیست ﴿قُمْ فَأَنْذِر﴾[22] به همه انذار میکند منتها حالا این باران که میآید مضایقهای ندارد و به همه جا میبارد اما این نهال استفاده میکند و آن چوب خشک استفاده نمیکند، میخواست چوب خشک خودش زنده بشود، نشد!

این مثال است البته. ممثَّلش این است که آن کسی که قبول کرد میشود زنده. حالا که زنده شد باید بالنده بشود، شجره طوبی بشود و ثمر بدهد.

  چه کار میکند که انسان را زنده میکند؟ این است که هم به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود و هم به جامعه بشری؛ به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله  و سلم) در سوره مبارکه «نساء» آیه 113 فرمود: ﴿وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ﴾ این غیر از ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ است. به توی پیغمبر خدا چیزهایی یاد داد که نمیتوانی هیچ جای عالم بروی یاد بگیری. حالا این چگونه میشود که انسان نقشهای بکشد که کسی را از پا در آورد او اصلاً نیست تا اینکه انتقام بگیرد، این آقا خبر ندارد. کم نیستند کسانی که برای دیگران نقشه بکشند او را از پا در بیاورند کسی هم خبر ندارد، آن که طرف نقشه و حیله بود که از بین رفت، دیگران هم که اطلاع ندارند! فرمود اینطور نیست، جایی ثبت است و این به صورت دود سیاه زندگیات را به هم میزند، خیلی عجیب است! فرمود یک وقت است که از راه دیگری چوب میخوری، آن لسان نیست، به صورت حصر یعنی حصر، فرمود این هیچ کاری با او ندارد او بالاخره به طور طبیعی یا غیر طبیعی مرده است و ما جبران میکنیم، اما تو چه کار میکنی؟ این فقط تو را در محاق میاندازد: ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾ این هیچ جا نیست در شرق عالم و غرب عالم، اگر کسی بداند چنین خبری است نه در اوکراین اینطور خونریزی است نه در افغانستان بیچاره نماز جمعه آنطور خونریزی است نه در پاکستان بیچاره نماز جمعه آنطور خونریزی است نه چند سال در ایران این طور بود! آدم بداند که در محاق میافتد که هیچ کاری از او ساخته نیست و رسوا میشود، مرض که نیست که انسان بمیرد، انسان را مسلوب الحیثیه میکند! یک وقت زلزله میآید آبروی کسی نمیرود بر فرض زلزله آمد و خانوادهای مثلاً زیر آوار رفتند آبرویشان که نرفت، اما فرمود ما آبرو میبریم، کسی که مزاحم یک  مسلمان شد ما رها نمی کنیم.

حالا خیلیها هستند که مظلومانه میمیرند بعد اگر مؤمن باشد که همین که وارد شدند ﴿رَوْحٌ وَ رَیْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ[23] مؤمن وقتی حال مرگ حاضر شد ﴿الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾[24] با عرض ارادت و سلام، فرشتهها قبض روح میکنند ما حالا میگوییم بیچاره کسی را گرفتارش کردند دارد میمیرد! بله دارد میمیرد، اما چگونه میمیرد را که خبر نداریم، فرمود نه، شما نمیبینید ﴿الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾ با عرض ارادت و سلام میآیند. این در کجای عالم نوشته است؟ کجا این حرفها هست؟ خدا غریق رحمت کند سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را! بارها این مثال را میزد میگفت این شهدا که تیر میخورند به حسب ظاهر این است که اینها دارند رنج میبرند، اینطور نیست! مثل آدم عرقکردهای است که در استخر دارد شنا میکند، فرمود برای او این است، این را از کجا میگوید؟ این آیه میگوید: ﴿الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾، این حرفها را از کجا میتوانند یاد بگیرند؟

اگر ذرهای از این حرفها باشد که اینطور نمیشود. هر روز شما میبینید که فلان جا کشته و فلان جا کشته! سه شیفته کارخانههای اسلحهسازی و سلاح آدمکشی دارد کار میکند. پس به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سوره «نساء» فرمود: ﴿وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ﴾ چیزهایی به شما دادیم که تو نمیتوانستی یاد بگیری. وقتی به پیغمبر فرمود، به جامعه اسلامی هم همین معنا را در سوره مبارکه «بقره» فرمود، در سوره مبارکه «بقره» آیه 151 به جامعه اسلامی میفرماید: ﴿ کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾. ما چیزهایی به او دادیم بعد گفتیم هیچ جای عالم نمیتونی یاد بگیری؛ این چیزهایی که مخصوص خودش بود، به جای خود، اما آنچه مربوط به جامعه اسلامی است آن را هم ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ هر جا بروید نمیتوانید پیدا کنید!

اگر این باشد هیچ کس پشت سر دیگری حرف نمیزند! اگر نقدی دارد به عنوان ارشاد برادر مسلمان و به عنوان موعظه در حضور به او میگوید. میشود بهشت، میشود مدینه فاضله، خیلی این حرف است.

پس در سوره «نساء» به پیغمبر فرمود ما حرفهای تازه داریم. در سوره «بقره» فرمود پیغمبر برای شما حرفهای تازه میآورد. در گفتار اینها هم هیچ کوتاهی و اجمال و شبهه، مثلاً عامی باشد تخصیص بخورد، مطلبی باشد تقیید بخورد اینطور نیست فرمود همه اینها را ما به صورت شفاف ﴿تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ در سوره مبارکه «نحل» آیه89 دارد که ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾ خیلی شفاف و روشن، یعنی آنچه را که ما ادعا کردیم به صورت شفاف گفتیم، حالا این میشود که بفرماید ما حرفهای جدیدی داریم که هیچ جا نیست و نگوید که آنها چیست یا گفته است که چیست؟ اینکه در سوره «نساء» دارد ما حرفهای تازه داریم در سوره «بقره» دارد که ما حرفهای تازه داریم بعد هم فرمود ما هر چه را گفتیم تبیان و شفاف است، پس در قرآن شفاف گفته که چیست آنچه که شما را زنده میکند چیست!

خیلی از چیزهاست که به حسب ظاهر یک زندگی اکل و شُرب و امثال ذلک است اما این معنا که آدم هر کاری که میکند دارد به سود خود قیام میکند یا علیه خود قیام میکند و کار فقط با صاحبکار رابطه دارد این شعاعش به دیگری میرسد، این هیچ جا نیست اینها را قرآن صریحاً بیان کرده است[25]. حالا اگر کسی در منزل خودش کنار اتاق زیست خودش کنیفی بکَند چاه فاضلاب بکَند، این شبانهروز خودش در زحمت است، حالا گاهی باد میآید اگر رهگذری از پشت کوچه برود گاهی ممکن است شامه او را هم اذیت می کند چون فاضلاب در اتاق خودش است، فرمود گناه همین است، نقشهکشی برای دیگری همینطور است چاهاندازی برای دیگری همینطور است پشت سر دیگری حرف زدن همین است، خیرش را میخواهی جلویش به او بگو، نقشه بکشی کسی را از پا در بیاوری همان در اتاق خودت آنجا که داری زندگی میکنی چاه فاضلات کَندی، این عمل مال خود عامل است عمل عامل را رها نمیکند.

پرسش: رابطه ﴿تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾ با دسترسی به بطون آیات به چه صورتی است؟

پاسخ: آن به وسیله خود ائمه است. در اینجا فرمود: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾، یک، بعد فرمود همین پیغمبر: ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ معلم میخواهد آن وقت روایات مشخص میکند.

پرسش: با توجه به ... آیا ما میتوانیم به بطون آیات دسترسی پیدا کنیم؟

پاسخ: آن مقداری که برای تمدن ما لازم است بله. شما مثلاً این روایات اخلاقی را که ملاحظه میکنید همین آیات را خوب تشریح کردند ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾ ما فقط مواظبیم که چگونه الف را بکشیم و چگونه آ را بکشیم! این به صورت جمله خبریه است حصر هم هست نقشه میکشید که فقط بدانی، با هیچ کس کاری نداری یعنی علیه خودت نقشه میکشی و تو را هم در محاق میگذارد! نمیگویی که روزی ضرر میبینی؟ مثل اینکه آدم دارد زیر پای خودش را چاه میکَند. کسی که زیر پای خودش را چاه میکَند این خودش میافتد و کاری به دیگری ندارد. شما با آن آقا بد هستی بسیار خوب! چرا زیر پای خودت را چاه میکَنی؟ از این شفافتر چه بگوید؟ بعد تاریخ هم عدهای که این کار را کردند نشان میدهد. وقتی که با دیگری به جنگ پرداختی، کسی دیگر هم از جای دیگر پیدا میشود علیه تو خونریزی میکند چه کار به مردم داری؟ ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾. اینکه فرمود: ﴿وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین‏﴾[26]، این همین میشود، ﴿خَیْرُ الْماکِرین‏﴾ بودن او به چیست؟ به این است که شما که الآن سعی کردی به دیگری آسیب برسانی عدهای هستند که الآن دارند زیر پای تو را خالی میکنند دفعة میافتی ﴿وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏﴾.

مسئله جزای سیئه روایات فراوانی دارد. خدا غریق رحمت کند مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) را! واقعاً این بحار نور است _همه را جمع کرده_ غالب این روایات این است روایات اخلاقی این است ادعیه این است! روایات مسئله فقهی و اینها تا حدودی متولی دارد، اما قرآن و نهج البلاغه و دعا متولی ندارد! این دعاها همین مناجات شعبانیه نگفتند که شما نخوانید، همه ترغیب کردند که شما بخوانید، نگفتند نیابتاً بخوانید!فرمودند برای خودتان بخوانید، خب علمی باید باشد چه اینکه هست که این دعاها را حل کند. ما در این مناجات شعبانیه به خدا عرض میکنیم خدایا! «إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ» من بندهام ضعیفم ذلیلم اگر یک وقت بخواهی مؤاخذه بکنی، من هم مؤاخذه میکنم میگویم تو که بزرگتر بودی چرا نبخشیدی؟! این را از کجا میشود پیدا کرد؟ این دعاست چگونه میشود که انسان به خودش اجازه بدهد که با خدایی که ﴿لاَّ یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قَالَ صَوَاباً[27] این گونه صحبت کند که خدایا! اگر ما را مؤاخذه بکنی بگویی چرا این گناه را کردی، من هم تو را مؤاخذه میکنم میگویم تو که بزرگ بودی چرا نبخشیدی؟ عجب! این یعنی چه؟ کجا آدم میتواند چنین حرفی بزند؟! این ادعیه متأسفانه در حوزه نیست چه اینکه نهج البلاغه نیست چه اینکه قرآن نیست.

امیدواریم ذات اقدس الهی به برکت خونهای پاک شهدا همه جوامع مخصوصاً نظام ما را تا ظهور آن حضرت از هر خطری حفظ بکند، مردم مسلمان افغانستان و مردم مسلمان پاکستان و سایر مناطق مسلماننشین را از شر بیگانهها نجات بدهد!

«و الحمد لله رب العالمین»

 

[1] . ر.ک: سوره روم، آیه50 ؛ سوره فاطر، آیه9.

[2]. التفسیر الکبیر، ج‏17، ص194.

[3]. سوره بقره، آیه28.

[4]. سوره انفال, آیه24.

[5]. سوره یس، آیه70.

[6]. سوره فرقان، آیه1.

[7]. سوره بقره، آیه185.

[8]. الکافی، ج1، ص399.

[9]. سوره نساء، آیه113.

[10]. سوره علق، آیه5.

[11]. سوره جمعه، آیه2.

[12]. سوره بقره، آیه151.

[13]. الکافی، ج5، ص170.

[14]. سوره زخرف، آیه84.

[15] . الصحاح، ج4، ص1466.

[16] . سوره فاطر، آیه43.

[17]. دیوان اشعار ناصر خسرو، قصاید، قصیده6.

[18]. سوره آل عمران، آیه138.

[19]. فقه القرآن(للراوندی)، ج1، ص121.

[20]. سوره مجادله، آیه22.

[21]. سوره مدثر، آیه36.

[22]. سوره مدثر، آیه2.

[23]. سوره واقعة, آیه89.

[24]. سوره نحل، آیه32.

[25] . سوره اسراء، آیه7.

[26] . سوره آل عمران، آیه54.

[27]. سوره نبأ، آیه38.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق