همایش گرامیداشت روز همکاری (وحدت) حوزه و دانشگاه، امسال با محوریت «علوم انسانی و راهبرد مقاومت» با پیام آیت الله العظمی جوادی آملی برگزار شد.
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين بهم نتولّي و من أعدائه نتبرّء إلي الله»
مقدم شما نخبگان فرزانگان دانشمندان حوزه و دانشگاه را گرامي ميداريم و از ذات اقدس اله مسئلت ميکنيم نظام الهي را حوزه و دانشگاه را کشور عزيز ايران را ملت مسلمان و بزرگ ايران را و همه علاقه مندان به قرآن و عترت را در سايه لطف ممتازش، مؤيد دنيا و آخرت قرار بدهد!
از همه بزرگواراني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت، بر وزن علمي اين نشستها و همايشها و کنگرهها افزوده يا ميافزايند، خدا به احسن وجه بپذيرد!
آنچه محور بحث اصلي است، علوم انساني و راهبرد مقاومت است. دو بخش است: علوم انساني چيست و چگونه فرا بگيريم و در برابر دشمن داخلي و خارجي چگونه مقاومت بکنيم. در بخش اول اشاره می کنيم که علم را ذات اقدس اله، در نظام هستي قرار داد.
آنچه در زمين در سطح زمين و عمق زمين و عمق درياها هست، کتاب الهي است و آنچه در نظام سپهري هست و در آسمانهای دور و نزديک قرار دارد، کتاب الهي است. کتاب خدا يعني مجموعه نظام سماوات و ارض که نه تا کنون بشر توانست آنها را احصا کند و نه ميتواند؛ اين مجموعه کتاب الهي است. اين اصل اول.
انسان ميتواند از اين کتاب الهي بهره ببرد؛ از دورترين نقطه آسمان تا دورترين نقطه کره خاکي ميتواند بهره ببرد و گذشته از اين توان، وظيفه دارد که بهره ببرد يعنی عالم بشود و مطابق علم، عمل کند و اين با تقسيم استعدادهاست که ﴿وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً﴾؛[1] بعضيها سپهري خلق شدند بعضيها زميني خلق شدند. گرچه فخري براي انسان نيست، مگر آنچه را که دارد در راه صحيح اعمال کند و آنچه را که دارد به آن راضي باشد و از آن بهره ببرد.
فرمود آنچه در آسمانها هست صفحات علمي کتابي است که انسان بايد بخواند. اين علوم انساني که در حوزهها و دانشگاهها مطرح است که ادبيات را اخلاق را فقه را تاريخ را هنر را اينها را علوم انساني ميدانيم و اما بخشهاي ديگر را که تجربي است يا رياضي است، آنها را علوم انساني نميدانيم، اين يک تقسيم منطقهاي و محوري است، وگرنه علوم انساني از منظر قرآن کريم خواندن کتاب هستي است و کتاب هستي، طبيعي دارد رياضي دارد انساني دارد الهي دارد. همه اينها در کتاب هستي هست و انسان موظف است که اينها را ياد بگيرد؛ منتها هر کسي مطابق استعداد خداداد خود.
بنابراين علمي را که انسان بايد ياد بگيرد نه علوم انساني مصطلح در برابر رياضي و تجربي است، چون آنها هم از يک نظر علوم انساني هستند؛ اين طور نيست که اين بحث ما شامل علوم تجربي و دانشمندان علوم تجربي و رياضي و امثال آنها نشود. آسمان با همه گسترشش و زمين با همه عمقش، همه اينها کتاب است و صحيفه است (يک) و انسان ميتواند از اينها استفاده کند (دو). سوم: اينها مسخر انساناند؛ فرمود: ﴿سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَ مَا فِي الأرْضِ﴾؛[2] چيزي در زمين و اعماق زمين، چيزي در آسمان و اوج آسمانها نيست مگر اينکه خدا آنها را برای انسان مسخر کرده است و حتماً آنها در برابر علم انساني خاضعاند، حتماً در برابر اراده انساني خاضعاند. چيزي نيست که انسان نتواند مشکل علمي آن را حل کند و از آن بهره بگيرد و يا از اطلاعات آن سود ببرد. هم فرمود آسمان و زمين که مهد علماند را خدا خلق کرد هم فرمود سير آسمان و زمين داشته باشيد و هم فرمود: ﴿سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَ مَا فِي الأرْضِ﴾.
بنابراين علوم انساني، نزد يک محقق، علوم جهان است؛ يعنی آنچه انسان ميتواند ياد بگيرد (يک) و بايد ياد بگيرد (دو)؛ منتها کارها تقسيم شده است؛ خدا به بعضيها ذوق آسماني داد به بعضيها ذوق زميني داد به بعضي ذوق رياضي داد به بعضی ذوق تجربي داد به بعضي ذوق تحقيقي داد به بعضي ذوق تفحصهاي تاريخي يا ادبی داد و مانند آنها.
انسان موظف است نظام را بشناسد، چه اينکه نظام هستي موظف است در تحت تسخير انسان باشد و چون چنين علمي ممکن است غرورآور باشد و در برابر هر کسي ممکن است دشمناني هم قيام بکنند، براي اينکه انسان در برابر دشمن داخلي و خارجي مقاوم باشد، اول بايد خود را بسازد و در جهاد نفس پيروز بشود؛ بايد مقاومت کند تا نسبت به ديگران مقاوم باشد.
گر شود دشمن دروني نيست باکي از دشمن بروني نيست
اينکه در فلسطين و غزه و امثال اينها، حزب الله و امثال آنها و آن سيد بزرگوار سيد نصرالله که حشرش با انبيا و اوليا باشد و ساير شهدا موفق شدهاند، براي آن است که اينها در درجه اول با دشمن دروني مبارزه کردند و او را از پا در آوردند.
گر شود دشمن دروني نيست باکي از دشمن بروني نيست
اين غرور اين خودخواهي اين مال من است من اين را حق گفتم من بايد جلو بيفتم من بايد نامدار بشوم من بايد شهرتي پيدا کنم بايد سهم من محفوظ باشد، اينها بدترين دشمن انسان اند.
اگر مقاومت در درون شروع شد، جهاد نفس حاصل شد و اين دشمن دروني را ما زير پا لِه کرديم، باکي از دشمن بروني مثل آمريکا و اسرائيل و امثال اينها نيست.
بنابراين علوم انساني، معناي وسيع، دقيق و عالمانه دارد و نيز مقاومت، معناي وسيع، دقيق و عالمانه دارد. اول مقاومت درون، بعد مقاومت بيرون.
در جهاد دروني ما دشمني داريم و آن دشمن، آرايشي دارد اسلحهاي دارد؛ يا ميخواهد بفريبد يا ميخواهد ما را به فرياد بياورد، بالاخره ابزاري دارد؛ اما ابزار دست دشمن، اين طور نيست که صد درصد به مقصد برسد. به عنوان مثال کسي بخواهد از راه اختلاس به جايي برسد، اين طور نيست که صد درصد يقين داشته باشد که به مقصد ميرسد.
اگر کسی بخواهد راه کسي را ببندد يا خودش بي راهه برود، اين طور نيست که يقين داشته باشد که صد درصد به مقصد برسد (اين يک)، انسان يک سلسله عقايدي دارد خدايي هست قيامتي هست پيغمبري هست قرآني هست دستوري دارد (اين دو). آنچه که انسان دارد و به آن معتقد است و به آن باور دارد، آن صد درصد است که خلاف به مقصد نميرسد دروغ به مقصد نميرسد خيانت به مقصد نميرسد؛ اين يک امر يقيني است اين را کسي گفت که ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً﴾؛[3] از خدا راستگوتر کيست؟ پس آنچه در درون ما هست و به آن معتقديم، صد درصد است؛ اما آن نفس اماره آن خيالبافيها آن هوسرانيها آن که ما را تشويق ميکند به بي راهه رفتن يا راه کسي را بستن، آن حرف برهاني ندارد، آن حرفش صد درصد نيست، بلکه احتمال است بيست درصد است سي درصد است شصت درصد است، بالاخره کمتر از صد درصد است. او يک چوبدستي در دستش است در حدود شصت درصد يا پنجاه درصد؛ اما شما شمشير در دستتان است که صد درصد است.
اين بيان بلند و نوراني حسين بن علي(صلوات الله و سلامه عليهما) است که هيچ هدفي وسيله را توجيه نميکند. فرمود با هيچ گناهي انسان به مقصد نميرسد و هيچ وسيله باطلي، انسان را به مقصد صحيح نميرساند: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِيءِ مَا يَحْذَرُ».[4]هيچ هدفي وسيله را توجيه نميکند (يک)، ما صد در صد يقين داريم که خدا و قيامت و عدل، حق است (دو) و اين نفس امارهاي که ما را تحريک ميکند، چيزي در حد مظنه بيشتر ندارد (سه).
اگر کسی در برابر دشمني که پنجاه درصدي است شصت درصدي است سي درصدي است، خودش شمشيري دارد صد درصد يعنی او يک چوبدستي دارد بيست درصد يا شصت درصد و اين شمشيري دارد صد درصد، اگر کسي با داشتن شمشير صد درصد از دشمني که چوبی دارد بيست درصد شکست بخورد، واي به حال او!
هر کسي به راه باطلي ميرود آيا يقين دارد به مقصد ميرسد؟ يعني بر خلاف پيغمبر يقين دارد؟ بر خلاف قرآن يقين دارد؟ اينکه نيست، حتماً کمتر از صد درصد است؛ اما از اين طرف که فرمودند هرگز از راه باطل کسي به مقصد نميرسد، سخن علي صد درصد است سخن قرآن صد درصد است سخن پيغمبر صد درصد است. اين شمشير صد درصد در دست کسي هست و آن چوبدستي شصت درصد در دست دشمن هست، اگر کسي با اينکه شمشير در دست اوست در برابر چوبدستي شکست بخورد، بدا به حال او!
صهيونيست و امثال آن رفتنياند، هيچ ترديدي در اين نيست؛ ولي وقتي ميتوانيم مقاومت بکنيم که مقاومت دروني داشته باشيم.
گر شود دشمن درونی نيست باکی از دشمن برونی نيست
ما خودمان گرفتار اختلاس و امثال ذلک باشيم بعد بخواهيم در برابر دشمنان مقاومت کنيم؟! يا گرفتار اين باشيم که او بايد طرد بشود من بايد باشم نام او را نبريد نام مرا ببريد؛ اين بازيها؟! با بازي کسي مقاوم نيست. وقتي نتوانيم با دشمن دروني مبارزه کنيم، با دشمن بيروني هم نمی توانيم مبارزه کنيم.
نتيجه آنکه علوم انساني نه به معناي ادبيات و تاريخ و اخلاق و امثال اينهاست که در قبال رياضي و فيزيک و شيمي هستند، بلکه علوم انسانی يعني جهانبيني، چون اصرار قرآن کريم اين است که سير کنيد در آسمان و زمين (يک) و آسمان و زمين برده علم عالماند (دو)؛ فرمود اينها مسخرند و من براي شما مسخر کردم. بنابراين کتابي که بايد در حوزه و دانشگاه بخوانيم جهان است، البته هر کسي گوشهاي از آن را بر اساس تقسيم کاری که هست. اين درباره علم.
از نظر مقاومت هم ما بايد بدانيم شمشير صد درصد در دست ماست و چوب بيست درصد و سي درصد در دست هوس است در دست نفس اماره است در دست جهل است در دست جهل علمي يا جهالت عملي.
اميدواريم ذات اقدس اله آن توفيق را عطا کند که زحمات امام و امت به مقصد برسد!
جناب فؤاد کرماني گفته بود:
گر بشکافی هنوز خاک شهيدان عشق آيد از آن کشتگان زمزمه دوست دوست
شما مستحضريد در ايام جبهه اين شعر را با اين سبک ميخواندند:
گر بشکافی هنوز خاک شهيدان عشق آيد از آن کشتگان زمزمه يا حسين
اين نظام يقيناً محفوظ ميماند اين کشور يقيناً محفوظ ميماند اين ملت يقيناً محفوظ ميمانند، چه اينکه خونهاي بسيار پاک و مقدسي ريخته شد؛ ولي علوم انساني با نظر عميق يعني آن و مقاومت در برابر دشمن با نظر عميق يعني اين.
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. سوره نوح، آيه 14.
[2]. سوره لقمان، آيه20؛ سوره جاثيه، آيه 13.
[3]. سوره نساء, آيه122.
[4]. الکافي، ج2، ص 373.