02 06 1987 3353193 شناسه:

تفسیر سوره بقره جلسه 361(1366/03/12)

دانلود فایل صوتی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَي اللَّيْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي المَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (187)

رخصت مباشرت با همسر در شبهاي روزه

ـ تشبيه همسر به لباس

بعد از بيان اصل وجوب روزه گرفتن، احكام روزه گرفتن را بيان مي‌كنند. يكي از آن احكام اين است در شبي كه فرداي آن روزه گرفته مي‌شود، رفث و مقاربت حلال است. در خلال بيان اين حكم فقهي بسياري از نكات اجتماعي را هم بازگو فرمودند كه رابطه زن و شوهر نسبت به هم رابطه لباس است؛ لباس متقابل و رابطه زن و شوهر نسبت به نسل آينده مزرَع و مَحْرَث است؛ چنان كه فرمود: ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ[1].

هم رابطه متقابل را ذكر فرمود كه ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾ و لباس هم براي سكونت و سكينه و آرامش است؛ نه تفاخر، لذا فرمود: ﴿خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[2] و هم ارتباط اينها را نسبت به آينده فرمود كه محرث‌اند و مزرع‌اند و به همسرها هم دستور دادند كه شما در اين مزرع بذر صالح بپاشيد كه ﴿وَقَدِّمُوا لأَنْفُسِكُمْ[3].

ـ سرّ احلال مباشرت

بعد از اينكه اين مسائل اجتماعي و اخلاقيِ رابطه خانوادگي را بيان فرمود، آن‌گاه سرّ حلال شدن اين كار را در شبهاي روزه گرفتن ـ شبهايي كه فرداي آن روزها را روزه مي‌گيرند ـ بيان كرد فرمود: ﴿عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ خداي سبحان دانست و مي‌دانست كه شما به خود خيانت مي‌كنيد؛ يعني اگر رَفَث در شبهاي ماه مبارك رمضان مثلاً حرام باشد، شما به اين حرام عمل نمي‌كنيد و به حرمت مبتلا مي‌شويد [و] در حقيقت به خود خيانت مي‌كنيد. چون اين كار دشوار بود، لذا هم خداي سبحان گذشته را مي‌بخشد و هم زمينه سهولت را براي آينده فراهم مي‌كند: ﴿فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ﴾؛ خداي سبحان توبه شما را مي‌پذيرد، رحمتش بر شما منعطف مي‌شود و از لغزش و گناه شما عفو مي‌كند، ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾؛ از اين به بعد ارتكاب رفث حلال است.

ـ احلال مباشرت پس از تحريم

اين چهار تعبير نشان مي‌دهد كه قبلاً در شبهاي روزه گرفتن مقاربت حرام بود. يكي اينكه فرمود شما به خود خيانت مي‌كرديد با فعل مضارع كه نشان داد نشانه استمرار است: ﴿عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ﴾؛ خدا مي‌دانست كه شما هم‌چنان خيانت مي‌كرديد. نشانه آن است كه اين عمل واقع شده؛ يعني خيانتي واقع شده است. تعبير دوم و شاهد دوم هم آن توبه است كه فرمود: ﴿فَتَابَ عَلَيْكُمْ﴾. سوم مسئله عفو است كه فرمود: ﴿وَعَفَا عَنْكُمْ﴾ چهارم اينكه فرمود: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾؛ يعني از اين به بعد جايز است. معلوم مي‌شود قبلاً جائز نبود. پس اگر مسئله ‌«حليّت رفث‌» يك حكم ابتدايي بود نظير سائر محللات، خدا مي‌فرمود به اينكه ﴿أُحِلَّ لَكُم﴾ به همان جمله اولي اكتفاده مي‌كرد؛ نظير ﴿لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُم﴾؛ بر شما حرجي نيست كه اين كار را انجام بدهيد. از اينكه در صدر آيه فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾، بعد چهار شاهد اقامه كرد و چهار تعبير كرد كه هر كدام از اين تعبيرات چهارگانه نشانهٴ سبق حرمت است، معلوم مي‌شود كه قبلاً رفث حلال نبود و بعداً حلال شد.

ـ شأن نزول آيه

مؤيد اين آن روايتي است كه در تفسير شريف علي‌بن ابراهيم است. علي‌بن ابراهيم ابن هاشم از پدر بزرگوارش مرفوعاً اين حديث را نقل مي‌كند. در جلد اول اين تفسير ذيل همين آيه مباركه: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾ علي‌بن‌ابراهيم مي‌فرمايد: حدّثني ابي كه ابراهيم ابن هاشم است رفعه اين حديث مرفوعه است «قال الصادق(عليه السلام): كان النكاح و الأكل محرمين في شهر رمضان»[4]. درباره نكاح اين چهار شاهد زمينه را تأييد مي‌كند و اما درباره أكل شاهد داخلي در آيه نيست، چون در جريان اكل و شرب هم اين‌طور بود. اگر كسي ماه مبارك رمضان روزه مي‌گرفت و اوائل افطار چيزي نمي‌خورد بعد مي‌خوابيد و بيدار مي‌شد، ديگر حق نداشت چيزي تناول كند تا افطار آينده. اين در اوائل روزه گرفتن بود. اين طبق روايت است. از آيه شاهد داخلي نسبت به اين امر استنباط نمي‌شود ولي از روايت هر دو مطلب استفاده مي‌شود. «قال الصادق(عليه السلام): كان النكاح و الاكل محرمين في شهر رمضان بالليل بعد النوم» منتها اين ‌«باليل بعد النوم‌» مربوط به اكل است؛ نه مربوط به رفث؛ يعني «كلّ من صلّي العشاء و نام و لم يفطر ثم انتبه حرّم عليه الافطار»[5]؛ اگر كسي در ماه مبارك رمضان در اوائل شب چيزي ميل نمي‌كرد، بعد نماز عشاء را مي‌خواند چون مستحب بود بين نماز مغرب و نماز عشاء فاصله باشد، الآن هم اين چنين است كه بين نماز مغرب و نماز عشاء فاصله باشد و رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) هم سيره اش اين بود و گاهي هم جمع مي‌كرد، منتها ديگران غفلت كردند خيال كردند جمع بين صلاتين جائز نيست؛ چه در ظهرين و چه در مغربين ولي بر اساس روايات اهل‌البيت كه «أدري بما في البيت»[6]اند، مشخص شده است كه جمع بين ظهرين و مغربين جايز است، گرچه فاصله گذاشتن بين مغرب و عشاء مثلاً با فضيلت است. اگر كسي در شب ماه مبارك رمضان نماز مغرب را مي‌خواند، بعد مي‌خوابيد و نماز عشاء را مي‌خواند و مي‌خوابيد و چيزي افطار نكرده بود و بعداً بيدار مي‌شد، ديگر حق افطار نداشت تا افطار آينده. «حرم عليه افطار». اين درباره خوردن و نوشيدن.

اما درباره نكاح فرمود: «و كان النكاح حراماً في الّيل و النهار في شهر رمضان»[7] كه نكاح در شهر رمضان نظير نكاح در حج و عمره است در حال احرام. در حال احرام نكاح حرام است؛ چه شب و چه روز. در ماه مبارك رمضان هم نكاح حرام بود؛ چه شب و چه روز. «و كان النكاح حراماً في الّيل و النهار في شهر رمضان و كان رجلٌ من اصحاب رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم)» كه «يقال له خواتبنجبير»؛ همان خوات‌بن‌جبير معروف اين شخص در ماه مبارك رمضان گرفتار حادثه‌اي شد كه باعث نزول اين آيه مباركه شد. حضرت مي‌فرمايد اين ابن جبيرانصاري برادر عبدالله‌بن‌جبير كه «كان رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) وكله بفم الشعب يوم احد في خمسين من الرماة ففارقه اصحابه و بقي في اثني عشر رجلاً فقتل علي باب الشعب و كان اخوه هذا خواتبنجبير شيخاً كبيراً ضعيفاً و كان صائماً مع رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) في الخندق»: اين ابن جبير برادر همان ابن‌جبير معروف است كه از طرف رسول خدا پاسداري آن دهنه كوه احد را در جنگ احد به عهده داشت كه سرپرستي پنجاه تيرانداز به عهده او بود و حضرت هم فرمود: اگر ديديد ما دشمنها را تا مرز مكه هم تعقيب كرديم شما اين سنگر را رها نكنيد و اگر غنايمي است، سهم شما محفوظ است. همين كه سپاهيان اسلام پيروز شدند عده‌اي سرگرم جمع غنايم شدند، آنها اين سنگر و دهنه كوه احد را رها كردند با اينكه ابن‌جبير تلاشها و كوششها كرد كه اين سنگر را حفظ كنند. خود ابن جبير با دوازده نفر ماندند كه شربت شهادت نوشيد، آنها كه آمدند براي جمع غنايم باعث شدند كه آن سنگر را رها كردند و مشركين از پشت آن كوه آمدند و سرريز كردند و عده‌اي را هم شهيد كردند. الآن هم كه وقتي در كنار قبر حمزه سيد الشهداء(سلام الله عليه) مشرف مي‌شويد پيدا است دهنه كوه احد كه جاي تهاجم بيگانه‌ها از آن طرف است اينها اين پنجاه تيرانداز آن دهنه را حفظ مي‌كردند. اين ابن جبير برادر همان ابن جبير معروف مرزدار بود كه شهيد شد. اين خواط بن جبير كه قصه مربوط به او است ـ يعني قصه ماه مبارك رمضان ـ پيرمردي بود ضعيف ناتوان و روزه‌دار كه در كندن خندق هم شركت داشت، آن‌گاه روز را روزه‌دار بود، شب هم كه به منزل رسيد غذاي آماده نبود و خوابيد تا غذا آماده بشود بعد از بيدار شدن حق خوردن نداشت. فردا در هنگام حفر خندق گرفتار ضعف شد «و كان صائماً مع رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) في الخندق فجاء الي اهله حين أمسي فقال: عندكم طعامٌ؟ فقالوا: لا»؛ گفت: غذا داريد گفتند نه «نم»؛ استراحت بكن بخواب «حتي نصنع لك طعاماً» تا ما غذا حاضركنيم «فأبطأت اهله بالطعام» همسرش تا غذا فراهم كند طول كشيد و اين ابن جبير خوابش برد «فنام قبل أن يفطر»؛ قبل از اينكه افطار كند خوابش برد «فلما انتبه»؛ وقتي بيدار شد «قال لاهله: قد حرّم الله عليّ اكل في هذه الليله»؛ از اين به بعد غذا خوردن بر من حرام است زيرا بايد قبل از خواب چيزي مي‌خوردم و چون قبل از خواب نخوردم بعد از خواب ديگر بر من حرام است، و همان وضع را ادامه داد «فلما أصبح حضر حفر الخندق»؛ وقتي با همان حال روزه داشت و صائماً صبح كرد در مراسم حفر خندق شركت كرد «فأغمي عليه»؛ مغمي عليه شد و بيهوش شد «فرآه رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) فرّق له»؛ به حال او رقت كرد. اين درباره اكل.

پرسش ...

پاسخ: معمولشان اين بود كه نماز عشاء را مي‌خواندند و مي‌خوابيدند. از اينجا سخن از نماز نيست، سخن از خواب است، چون وقتي كه آمد پيش اهلش و سؤال كرد كه «عندكم طعامٌ؟ فقالوا: لا، نم حتي نصنع لك طعاماً»؛ يعني استراحت كنيد تا ما غذا تهيه كنيم. اين به جاي استراحت خوابيد (خسته بود خوابش برد).

در اين بيان فقط سخن از نوم است پس طبق اين بيان كسي در ماه مبارك رمضان روزه داشت و هنگام افطار افطار نكرده بود بعد خوابيد، ديگر حق افطار نداشت.

پرسش ...

پاسخ: خب، شب را مي‌خوابيدند ولي منظور آن است كه اگر كسي بخوابد، حق افطار ندارد. اگر نمي‌خوابيد شايد حق افطار مي‌داشت و اين گفت: نخواب تا ما غذا را آماده كنيم. ‌«نم‌»؛ يعني استراحت كن يا عيالش نمي‌دانست به اينكه اگر بخوابد بعد از خواب اكل حرام است.

آن‌گاه درباره رفث فرمود: «و كان قوم من الشباب ينكحون بالليل سرّاً في شهر رمضان»؛ پس درباره اكل شأن نزولش جريان ابن جبير است درباره نكاح هم عده‌اي از جوانها مبتلا به عصيان مي‌شدند، آن‌گاه «فأنزل الله عزوجل» اين آيه مباركه را كه ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ﴾، اين درباره نكاح و درباره اكل هم اين جمله نازل شد: ﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ﴾؛ در جريان اكل اگر اين روايت نبود، شاهد داخلي در خود آيه نبود و اما در جريان نكاح شواهد فراواني در اين آيه مباركه است. از اينكه فرمود: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾ يا ﴿فَتَابَ عَلَيْكُمْ﴾ يا ﴿وَعَفَا عَنْكُمْ﴾ و امثال ذلك نشان مي‌دهد كه سابقه حرمت داشت.

پرسش ...

پاسخ: آن هم نظير جهاد است كه فرمود: ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ[8]، اول آزمايشي است. خب، اگر توفيقي مي‌داشتند كه ديگر تخفيف نمي‌داد. اول آن حكم أهم و اصلح را فرمود و [چون] ديد مردم آن توفيق را ندارند، فرمود: ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ﴾، اينجا هم فرمود: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾.

پرسش ...

پاسخ: ولي ﴿مَعْذِرَةً إِلَي رَبِّكُمْ[9] حرج‌آور نيست منتها مثل حالِ حج، چطور در حال احرام حرج‌آور نيست؟

مصلحت مردم را خداي سبحان آگاه‌تر است و مصلحت در همان بود منتها مردم توفيق نداشتند اگر صيام هم مثل حج و احرام بود، چه مي‌شد مگر؟ در همين سوره مباركه آيهٴ 197 اين است كه ﴿فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الحَجِّ[10] خب، اگر مي‌فرمود ‌«و لا رفث في شهر رمضان‌» چه مي‌شد مگر؟

پرسش ...

پاسخ: توفيق مردم نبود؛ نه مصلحت ملزمه نبود. در هر حال خداي سبحان فرمود: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾. اگر مي‌فرمود «لا رفث في شهر رمضان»؛ نظير اينكه فرمود ﴿فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الحَجِّ[11] هيچ محذوري نداشت.

پرسش ...

پاسخ: آن از اين جهت كه مردم شايسته درك او نبودند از اين جهت لذا خداي سبحان با اين بيان تخفيف اعطا كرد.

خب، پس اگر چنانچه درباره مسئله نكاح گفته شد به اينكه سابقه حرمت داشت؛ هم شواهد داخلي آيه تأييد مي‌كند و هم روايت خارجي ولي درباره اكل و شرب شاهد داخلي نيست كه قبلاً حرام بود و اگر كسي مي‌خوابيد حق خوردن نداشت؛ با خود روايت روشن مي‌شود.

‌«‌خيط ابيض» و ‌«‌خيط اَسود»

آن‌گاه فرمود: ﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَي اللَّيْلِ﴾؛ فرمود: اكل و شرب براي همه انسانهايي كه فردا روزه مي‌گيرند روا است تا اول صبح. اين ﴿يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ﴾ يك تعبير ظريفي است كه پيش خود مردم خود حجاز مأنوس بود. تبيين مطلب اين است كه شب همه افق مثل قمة الرأس سياه است، همان‌طور كه بالاي سر سياه است گرانه شرق هم سياه است، همه أسودند. سواد الليل همه را پوشانده كه ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي﴾، هنگام فجر كاذب يك خط سفيد عمودي از افق به سمت آسمان (بالا) ظهور مي‌كند. خط سفيد عمودي مثل دم گرگ ‌«كذنب السرحان‌). اين گزارشگر صبح به روز است ولي گزارشش دروغ است. اين خط سفيد عمودي مي‌گويد روز فرا رسيد ولي اين خبرش دروغ است، مي‌بينيم مدتها طول مي‌كشد و روز فرا نمي‌رسد و خود اين خط عمودي هم زود مرتفع مي‌شود. اين است كه اين فجر كاذب است. اين گزارشگر روز است، مي‌گويد روز به دنبال من مي‌آيد ولي دروغ مي‌گويد. اين فجر فجر كاذب است و فوراً مرتفع مي‌شود. بعد از او يك نوار مرزي سفيد در سراسر كرانه شرق پيدا مي‌شود. اين نوار سفيد كه افقي، سراسر اين كرانه را فرا گرفت گزارشگر روز است و گزارشش هم درست؛ اين فجر صادق است. مي‌گويد من طليعهٴ روزم، روز به دنبال من مي‌آيد [و] ما مي‌بينيم لحظه به لحظه اين خبرش صادق‌تر مي‌شود، لحظه به لحظه اين كرانه روشن‌تر مي‌شود تا اينكه مي‌بينيم آفتاب طلوع مي‌كند. اين مي‌شود فجر صادق كه آغاز روز اين فجر صادق است. البته ‌«يوم و ليل‌» و ‌«ليل يوم‌» در موارد گوناگون مصاديق فراواني دارد. در اين مجمل و مبين قوانين لابد ملاحظه فرموديد كه مي‌گويند يوم اطلاقاتي دارد. اگر گفتند ‌«مسيرة يوم‌» راه يك روزه، اول طلوع شمس است. وقتي در اجاره‌ها و كرايه‌ها مي‌گويند ‌«يك ‌روزه‌»؛ يعني از اول طلوع آفتاب، اما وقتي كه مي‌گويند يك روز روزه بگير؛ يعني از اول فجر صادق. اين طبق قرائن حافّه فرق مي‌كند، در بعضي از موارد يوم از فجر صادق شروع مي‌شود، در بعضي از موارد يوم از طلوع شمس شروع مي‌شود. در اين كريمه فرمود: غذا خوردن در شب جايز است تا اينكه اين دو نوار از هم جدا بشوند. قبل از فجر صادق سراسر آسمان؛ چه قمةالراس و چه كرانه شرق را سوادُ الليل گرفته است، هر چه است سواد است ولي در هنگام فجر صادق دو نوار (دو لبه) كاملاً از هم مشخص‌اند و روي هم‌اند. آن زيري نوار سراسري سفيد است كه گزارشگر روز است، مي‌شود فجر صادق [و] آن رويي نوار سراسري سياه رنگ است كه نوار شب است. اين دو نوار كاملاً از هم جدايند؛ بالايي خيط اسود است كه ‌«من اليل‌» است، پايئني خيط ابيض است كه ‌«من الفجر‌» است و ‌«من النهار‌» فرمود: ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ﴾ كه اين ﴿مِنَ الفَجْرِ﴾ متعلق به خيط ابيض است و بيان او است. خيط ابيض چيست؟ خيط ابيض ﴿مِنَ الفَجْرِ﴾ است. خب، «﴿حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَد﴾ من الليل» منتها اين ‌«من الليل‌» ذكر نشده اين ﴿مِنَ الفَجْرِ﴾ ذكر شده و آخر هم ذكر شده تا بي‌نياز بكند ما را از آن ‌«من الليل‌». معنا اين‌چنين خواهد شد كه «كلوا و شربوا حتي يتبين و يظهر لكم الخيط الابيض من الفجر» كه نوار سفيد رنگ زيري است «من الخيط الاسود من الليل» كه نوار سياه رنگ رويي است. اين دو نوار روي هم‌اند منتها لبهٴ نوار سفيد روشن است بقيه‌اش ناپيدا است، چون زير افق است و لبه نوار سياه با سراسر بدنش پيدا است، براي اينكه روي افق است. هر دو يك لبه دارند و يك بدنه منتها لبهٴ نوار سفيد روشن است بدنه‌اش زير افق است. نوار سياه رنگ شب هم لبه‌اش روشن است و هم بدنه‌اش براي اينكه روي افق است پس: ﴿حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ﴾ كه نوار سفيد رنگ زيرين است «من الخيط الاسود من الليل» كه نوار سياه رنگ رويي است، از هم جدا بشوند. اگر يك افق‌شناسي چند روزي دقيق باشد، اينها كاملاً مشخص‌اند. يك نوار سفيدرنگ زير و يك نوار سياه‌رنگ بالا و اين يك امر حقيقت شرعي نيست يا يك اغراق‌گويي و ابهام‌گويي و مغلق‌گويي نيست كه عرب نداند؛ عرب از فجر به عنوان خيط ابيض ياد مي‌كرد در اشعارشان هم بود شعري كه خود عرب مي‌سرود مي‌گفت به اينكه اين وقتي است كه خيط روشن بشود؛ از فجر صادق به عنوان خيط ياد مي‌كردند. در اين شعر مثلاً به اين صورت آمده است كه «فلما أضاءت لنا غددةٌ ٭٭٭ و لاح من الصبح خيطٌ أنارا»[12]، از آن فجر صادق به عنوان خيط ياد مي‌كردند يك تعبير عربي ادبي رايجي بود.

پس يك حقيقت شرعي كه شارع آورده باشد يا مطلب پيچيده‌اي كه گفته باشد كه اهل عرف نفهمند و ندانند، نيست. براي ما فارسي زبانها ممكن است خيط ابيض و اسود دشوار باشد ولي قرآني كه با آنها سخن مي‌گفت و در بين آنها نازل شد و براي همه نازل شد منتها به زبان آنها، آنها مي‌فهميدند كه خيط اسود يعني چه، خيط ابيض يعني چه و در اشعارشان هم استعمال كردند و به كار مي‌بردند.

آغاز و انجام روزه

پس اكل و شرب وقتش تا اول فجر صادق است كه فجر صادق از روز به شمار مي‌آيد، لذا فرمود: ﴿ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَي اللَّيْلِ﴾؛ يعني فجر صادق كه طلوع كرد اين آغاز روز است، شما روزه بگيريد و روزه هم يك عمل مستمر است اين عمل مستمر را تا شب آينده اتمام كنيد و اگر در بين روز چيزي خورديد، اين عمل را ناقص كرديد ﴿ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَي اللَّيْلِ﴾.

خب، از اين كريمه معلوم مي‌شود كه خوردن و آشاميدن تا اول فجر جايز است وقتي فجر طلوع كرد، از آن به بعد انسان حق خوردن ندارد و بايد برود دهانش و دندانها را مسواك بكند.

ـ پايان رخصت مباشرت

بعضيها خواستند بگويند مسئله نكاح هم اينگونه است؛ نكاح هم مثل اكل و شرب ﴿حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ﴾ است، غسل را بعد مي‌كند، آن‌گاه مسئله تعمد بقا بر جنابت را تجويز مي‌كردند. عامه بنايشان بر همين است مي‌گويند از طلوع فجر نمي‌شود رفث و نكاح كرد[13]؛ نه اينكه از قبل بايد صرف نظر كنند تطهير بكنند و غسل بكنند و آماده باشند. وزان اكل و شرب با وزان نكاح و رفث يكسان است. از بعضي از خاصه هم مثل ابن بابوه(رضوان الله تعالي عليه) نقل شده است[14]، گرچه ايشان در كتاب روايي نقل كردند [و] معلوم نيست فتواي روشن آنها باشد ولي فتواي معروف اهل سنت اين‌چنين است كه وزان نكاح و رفث با وزان اكل و شرب يكي است؛ يعني تعمد بقا جزء مبطلات و مفطرات صوم نيست.

ـ ادله فتواي اهل سنت

الف . ظاهر آيه

كسي كه روزه دارد حق ندارد از فجر صادق به بعد به نكاح و رفث دست بزند ولي قبلاً مي‌تواند اين عمل را انجام بدهد ﴿حَتَّي يَتَبَيَّنَ﴾. به همين آيه مباركه خواستند استدلال كنند، يكي اينكه فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾ ليله تا فجر صادق است؛ يعني تا آغاز صبح رفث جايز است، از صبح به بعد نكاح جايز نيست، قهراً غسل در روز قرار مي‌گيرد. آن وقت وزان روزه مثل وزان نماز مي‌شود بايد انسان قبل از نماز برود غسل بكند. اينجا هم براي تتميم روزه گرفتن غسل مي‌كند منتها بعد از فجر؛ همان‌طوري كه بعد از فجر براي نماز غسل واجب است، بعد از فجر براي روزه هم غسل واجب است قبل از فجر واجب نيست. چرا؟ براي اينكه آيه فرمود: در ليله صيام رفث جايز است. خب، ليله تا چه وقت است؟ ليله تا اول فجر است. اگر فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾، يعني در شب جايز است، در روز جايز نيست. خب، شب وقتش تا فجر است پس تا فجر نكاح و رفث جايز است، از آن به بعد جايز نيست، پس تعمد بر بقا عيب ندارد و اول صبح كه شد انسان بايد غسل كند. اين ظاهر آيه و هم از ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾ خواستند استشهاد كنند؛ هم با تناسب اكل و شربي كه در سياق او واقع شده است خواستند استشهاد كنند [و] هم با چند روايتي كه در اين زمينه وارد شده است خواستند استشهاد بكنند.

ب . روايات تجويز كننده تعمد بقاي بر جنابت تا طلوع فجر

آن روايتها را مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله عليه) در كتاب صوم ابواب ما يمسك عنه صائم باب سيزدهم نقل كرده است. روايت اول از امام صادق(سلام الله عليه) سؤال شده است «عمّن أجنب في اول الليل في شهر رمضان فنام حتي أصبح؟ قال: لا شيء عليه»[15]؛ سؤال كردند: كسي در ماه مبارك رمضان محتاج به غسل شد و تا صبح خوابيد؟ حضرت فرمود: چيزي بر او نيست. خب، غسلش را مي‌كند، روزه‌اش را مي‌گيرد.

روايت سوم اين باب اين است كه باز حمادبن‌عثمان از امام صادق(سلام الله عليه) سؤال مي‌كند كه مردي است كه «أجنب في شهر رمضان من اول اللّيل و أخَّر الغسل»؛ از اين اخر يعني تعمد در كار بوده؛ يعني عمداً غسل نكرد «و اخر الغسل حتي يطلع الفجر فقال»؛ حضرت فرمود: اين عيب ندارد براي اينكه «كان رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) يجامع نساءه من اوّل الليل ثم يؤخّر الغسل حتي يطلع الفجر».

پرسش ...

پاسخ: اول طلوع فجر كه همه مي‌گويند حرام است. اول طلوع فجر جزء روز است. سخن در اين نيست كه يكي از مبطلات نكاح است، سخن در تعمد بر بقا است، چون مفطرات صوم چند چيز است: يكي خود نكاح است در روز، يكي تعمد بر بقا است در شب. الآن سخن در تعمد بر بقا است.

روايت چهارم اين باب كه صفوان از عيص بن قاسم نقل كرد، آن هم مي‌گويد: از امام ششم(سلام الله عليه) پرسيدم، مردي است كه در ماه مبارك رمضان در اول شب محتاج به غسل شد «فاخّر الغسل حتي طلع الفجر»[16]؛ از اين اخر تعمد استفاده مي‌شود.

چهارم و پنجم هم همين مضمون را دارد. پس از اين روايات مطلبي استفاده مي‌شود كه از اطلاق آيه مباركه استفاده مي‌شد كه فرمود: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَي نِسَائِكُمْ﴾.

ـ ادله فتواي حرمت تعمد بقاي بر جنابت تا طلوع فجر

اما روايات باب شانزدهم، اين است كه ‌«تعمد بقا بر جنابت حرام است‌» و بايد كفاره داد و قضا به جا آورد روايت اولي‌اش اين است كه حلبي از امام ششم(سلام الله عليه) سؤال مي‌كند كه مردي است كه در اول شب محتاج به غسل شد حالا بالاحتلام يا به اصابه اهل، «ثم نام متعمداً في شهر رمضان حتي أصبح؟ قال: يتم صومه ذلك ثم يقضيه اذا أفطر من شهر رمضان و يستغفر ربه»[17]، اين قضا دارد.

روايت دوم هم اين است كه «في رجل أجنب في شهر رمضان باللّيل ثم ترك الغسل متعمداً حتي اصبح قال(عليه السلام) يعتق رقبةً أو يصوم شهرين متتابعين أو يطعم ستين مسكيناً»؛ بعد فرمود: «لا أراه يدركه أبدا»؛ من نمي‌بينم كه اگر همه اين كارها را انجام بدهد، باز به ثواب روزه ماه مبارك رمضان برسد.

روايت بعدي كه از سليمان‌بن‌جعفر مروزي است اين است كه «إذا أجنب الرّجل في شهر رمضان بليل و لا يغتسل حتي يصبح فعليه صوم شهرين متتابعين مع صومِ ذلك اليوم و لا يدرك فضلِ يومه»؛ اين بايد دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد همان شصت روز روزه را بگيرد و قضاي آن روز را هم به جا بياورد ولي مع ذلك فضيلت آن يك روزي را كه از دست داد، نمي‌كند.

جبران خب، ايجاب قضا، ايجاب كفاره نشانه آن است كه تعمد بر بقا مبطل روزه است و حرام است. روايت بعدي هم همين را تبيين مي‌كند.

جمع دو دسته روايات باب

پس دو طايفه از روايات هستند، يك طايفه آن است كه مي‌گويد (به اطلاق مي‌گويد) به اطلاق كلمه تعمد ندارد، به اطلاق مي‌گويد اگر كسي شب ماه مبارك رمضان محتاج به غسل بود و غسل نكرد، روزه او صحيح است. طايفه ديگر مي‌گويد اگر كسي عمداً غسل نكرد بايد قضا و كفاره بدهد. اين جمع عرفي‌اش و جمع دلالي‌اش آن است كه آن را حمل بر نسيان بكنند يا حمل بر ضرورت و مانند آن بكنند و اين را حمل بر تعمد و اگر جمع دلالي نداشت، نوبت به مرجحات رسيد، ترجيح براي اين طائفه‌اي است كه مي‌گويد بايد روزه‌ا‌ش را اعاده كند و تعمد بر بقا مبطل و مفطر است. چرا؟ «دعوا ما وافق القوم فان الرشد في خلافهم»[18]؛ چون حرف عامه اين است كه تعمد بر بقا جايز است، اين روايات اگر ناظر بر تعمد بر بقا باشد، حمل در تقيه مي‌شود. خب، فتحصل كه وزان اكل و شرب با وزان نكاح و رفث دوتا است. در سراسر ليل، اكل و شرب جايز است ولي در سراسر ليل، رفث و نكاح جايز نيست به مقداري از وقت كه بتواند تطهير بكند بايد براي آن وقت فكر كند كه آن وقت خود را پاك كند. پس فرق بين رفث با اكل و شرب از اين جهت مشخص شد.

«والحمد لله رب العالمين»

 

 

[1]  . سورهٴ بقره، آيهٴ 223.

[2]  . سورهٴ روم، آيهٴ 21.

[3]  . سورهٴ بقره، آيهٴ 223.

[4]  . تفسير قمي، ج 1، ص 66.

[5]  . تفسير قمي، ج 1، ص 66.

[6]  . بحار الانوار، ج 78، ص 273.

[7]  . تفسير قمي، ج 1، ص 66.

[8]  . سورهٴ انفال، آيهٴ 66.

[9]  . سورهٴ اعراف، آيهٴ 164.

[10]  . سورهٴ بقره، آيهٴ 197.

[11]  . سورهٴ بقره، آيهٴ 197.

[12]  . مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 502.

[13]  . الجامع لاحكام القرآن، ج 1، ج 2، ص 303.

[14]  . المقنع، ص 189؛ ر . ك: جواهر الكلام، ج 16، ص 237.

[15]  . وسايل الشيعه، ج 10، ص 57.

[16]  . وسائل الشيعه، ج 10، ص 58.

[17]  . وسائل الشيعه، ج 10، ص 63.

[18]  . وسائل الشيعه، ج 27، ص 112.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق