11 02 2025 5440691 شناسه:

مباحث فقه ـ قضا و شهادت ـ جلسه 163 (1403/11/23)

دانلود فایل صوتی

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

در نظام اسلامي مسئله قضا و شهادات و حدود و امثال ذلک، همه اينها عبادت است. ما برکات الهي را فقط از فن اقتصاد و کشاورزي و امثال ذلک ميدانيم اما رواياتي وجود دارد که احکام و حِکم الهي را صبغه عبادت داده است؛ اگر با اخلاص اين حدود و احکام اجرا بشود، اين تمام نيازهاي مادي را هم برطرف ميکند. ما باور نکرديم که يک عمل صالح به اندازه باران چند روز است. اينها را باور نکرديم؛ البته اين را باور داريم که نماز استسقاء اثر دارد دعاي استسقاء صحيفه سجاديه حضرت اثر دارد اينها را باور کرديم، اما اين براي ما روشن نشد که اگر يک قاضي در کار خودش امين باشد نه اهل زيرميزي و روميزي و رشوه و امثال ذلک باشد نه خيلي اهل نماز شب باشد، يک آدم معمولي باشد ولي کار او براساس عدل الهي باشد که ائمه فرمودند - در روايات ما اين است که - اين اثرش بيش از باران چهل شبانهروز است. اين ميشود نظام اسلامي. اينطور نيست که باران آمدن فقط به وسيله ابر و امثال ذلک باشد. فرمود حدودي که در اسلام اجرا ميشود به اندازه باران چهل شبانهروز نياز کشاورزي مردم را تأمين ميکند.

قبلاً به عرضتان رسيد که اين مسئله حدود و اينها يک روايات اخلاقي دارد که حدود اينها را مشخص ميکند، اين روزها آن مسائل هشتگانه مرحوم محقق باعث شد که ما به اين مطالبي که وعده داديم نرسيديم، حالا به اين مطلب که وعده داديم ميرسيم تا روشن بشود که در نظام اسلامي اگر هر مسئولي کاري را که به عهده­اش است صحيح انجام بدهد، يک؛ لله انجام بدهد، دو؛ اين ملت هرگز نيازمند به زيد و عمرو نخواهد شد، سه. ما اين سومي را باور نکرديم که چهطور کار يک قاضي عادل  باعث ميشود که چهل شبانهروز باران مناسب بيايد؟ اين را باور نکرديم چون اينها مطرح نبود. اين «کَلَامُکُم نُورٌ»[1]، «کَلَامُکُم نُورٌ»که در زيارت جامعه است همين است. در اين زيارت جامعه ميگوييم سخنان شما نور است يعني يک چيزهايي را شما روشن ميکنيد که در جاهاي ديگر نيست شما الآن در شرق عالم و غرب عالم اين حرف را بزنيد براي اينها ناآشناست که اگر قاضي عادلانه رفتار بکند اين به اندازه باران چهل شبانهروز نياز مردم را برطرف می­کند.

وسائل جلد بيست و هشتم مقدمات حدود و احکام عام باب اولش «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم» «بَابُ وُجُوبِ إِقَامَتِهَا بِشُرُوطِهَا وَ تَحْرِيمِ تَعْطِيلِهَا» اگر شروط اقامه حدود حاصل است اقامهاش واجب است و تعطيل حدود الهي حرام است. در اينجا مرحوم کليني(رضوان الله تعالي عليه) نقل کرد مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) هم اين را نقل فرمودند. آنچه که در کتاب  علي(صلوات الله و سلامه عليه) است اين است که او «كَانَ يَضْرِبُ بِالسَّوْطِ وَ بِنِصْفِ السَّوْطِ وَ بِبَعْضِهِ فِي الْحُدُودِ» آنها را  که گردنکشي ميکردند تازيانه ميزد، نسبت به برخي افراد نصف تازيانه را ميزد، در مورد بعضي يک ربع تازيانه را دست ميگرفت ميزد - تا حدودي که رعايت اشخاص بشود - بعد فرمود که «لَا يُبْطِلُ حَدّاً مِنْ حُدُودِ» الهي و خود حضرت هم «لَا يُبْطِلُ حَدّاً مِنْ حُدُودِ»[2] را در اسلام. اين روايت اول باب اول است، به همين مضمون روايات ديگر هم هست که بايد بخوانيم.

روايت دوم اين باب اين باب که مرحوم کليني(رضوان الله عليه) نقل کرد اين است که «حَدٌّ يُقَامُ فِي الْأَرْضِ أَزْكَى فِيهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ أَيَّامِهَا»[3] اگر محکمه قضا آلوده به اختلاس و دبش نباشد، آلوده به زيرميزي نباشد اثرش بيش از  نماز استسقاء است، نياز چهل شبانهروزي باران مملکت را فراهم ميکند. حکومت اسلامي يعني اين. «حَدٌّ يُقَامُ فِي الْأَرْضِ» اگر حد الهي جاري بشود «أَزْكَى فِيهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ أَيَّامِهَا».

روايت سوم اين باب که مرحوم کليني(رضون الله تعالي عليه) نقل کرده است از وجود مبارک «أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» که فرمود ﴿يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾[4] اين را هر کس بخواند می­گويد يعني زمينی که مثلاً تابستان و اينها باران نديده است بهار که شد و باران آمد زنده ميشود؛ يعني همين خاکي که روحي دارد به وسيله باران رشد ميکند گياه در آن ميرويد اين خاک تبديل ميشود به گياه که روح نباتي دارد وگرنه گياه را که کسي در اينجا نکاشت. گياه که از جاي ديگر نيامده است. اين خاک مرده بيروح ميشود سبزي زنده با روح، اين مرده را زنده ميکند، از جاي ديگر که سبزي نياورند. از جاي ديگر هم که گياه نياوردند، اين خاک بود، اينکه در قرآن فرمود مرده را زنده ميکند، اين کود که حيات نداشت اين خاک که حيات نداشت اين خاک اين کود اينها جماد هستند زنده نيستند با باران الهي اينها زنده ميشوند ﴿يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾، فرمود اگر يک قاضي در محکمه خودش نه بيراهه برود نه راه کسي را ببندد اين زمينه زندگي جامعه را زنده ميکند. اين حرفها اصلاً – هيچ - مثل اينکه به گوش ما نخورده است با اينکه خيلي از ماها اينها را براي ديگران گفتيم.

پرسش: ... اصلاً اين مباحث مطرح ....

پاسخ: بله خيلي از ما و شما بزرگان اين را خوانديد و گفتيد. ما ممکن است الهي حرف بزنيم ولی مادی فکر می­کنيم. ما خيال ميکنيم که اين که برکت ميآيد و نماز استسقاء اثر دارد فقط به همين است که باران يا برف بيايد، بله اين يکي از راهها است اما اين زمين مرده را چه کسي زنده ميکند؟ بعضي از اين گياهان هستند که زمستانها خواب هستند نه مرده، مثل درخت پرتقال و نارنگي، ميبينيد که اين درختها در زمستان سبز هستند، اينها نمردند اگر ميمردند که سبز نميشدند، اينها سبز هستند، منتها رشد نميکنند. اينها زمستان چند ماه خواب هستند بهار که شد بيدار می­شوند. درباره اينها در همان خواب هم اين باران اثر دارد؛ اما بعضي امور هستند که خاک هستند يا کود هستند حياتي که ندارند، اينها وقتي بهار شد و ربيع به اصطلاح آمد و باران آمد ﴿يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾، نه «يوقض الأرض بعد نومه» سخن از بيدار کردن درخت پرتقال و نارنگي بعد از خواب نيست که خوابيدهها را بيدار ميکند؛ خاک مرده کود مرده که هيچ حياتي ندارند اين­ها را زنده ميکند. فرمود همانطوري که نماز استسقاء دعاء به وسيله مردان صالح، برکاتي دارد، حد الهي که در نظام اسلامي اجراء ميشود به اندازه باران چهل شبانهروز است. اگر خداي سبحان وعده داد که من نيازهاي مالي و اقتصادي شما را تأمين ميکنيم راههايش را هم به ما گفته است.

 روايت سوم اين باب که از أبي ابراهيم(عليه السلام) در تفسير ﴿يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾ است از امام سؤال کردند که اين يعني چه؟ ميدانستند که قرآن يک ظاهري دارد يک باطني دارد و اينها حقيقتاً باطن قرآن هستند؛ بيان نوراني حضرت امير اين است که «فَاسْتَنْطِقُوهُ» با قرآن حرف بزنيد «وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ» با شما که حرف نميزند، بله برای شما يک کتابي است که مثل ساير کتابها ميخوانيد، هر چه از مفاهيمش استفاده کرديد همان را معنا ميدانيد، اما با ما حرف ميزند «أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏»[5] من از آن گزارش ميدهم من گزارشگر هستم من سخنگوي قرآن هستم، اين تنها مخصوص حضرت امير(سلام الله عليه) نيست 14 معصوم  همهشان همينطور هستند. فرمود «أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏» «فَاسْتَنْطِقُوهُ» اگر او با شما حرف ميزند با او حرف بزنيد، شما فقط يک کتاب جامعي را ميخوانيد اما «أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏».  اينجا از وجود مبارک امام کاظم(سلام الله عليه) سؤال کردند که اين ﴿يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾ يعني چه؟ «قَالَ لَيْسَ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ» اينجا منظور اين نيست که خدا فقط از راه باران زمين را زنده ميکند، آن سرجايش محفوظ است «وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ» خدا يک مردان عادل عدلگستري را تربيت ميکند که اينها در جامعه زمام امور را بدست ميگيرند و عدلپروري ميکنند اين به اندازه باران چهل شبانهروز است. «فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ وَ لَإِقَامَةُ الْحَدِّ فِيهِ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً»[6] اگر يک محکمه قضايي عادلانه رفتار بکند جلوي هر گونه اختلاس را بگيرد جلوي هرگونه رشوه را بگيرد جلوي هر گونه ارتشاء را بگيرد، ارزش آن  و اثر آن بيش از باران چهل شبانهروز است. اين را مرحوم شيخ طوسي(رضوان الله عليه) هم نقل کرده است.

روايت چهارم اين باب که مرحوم کليني(رضوان الله تعالي عليه) «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ» از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) نقل کرده اين است که فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِقَامَةُ حَدٍّ خَيْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً»[7] چنين کشوري از تحريم نميترسد چون اين از جاي ديگر که نميآيد از اراده الهي ميآيد، نميشود جلوی ارداه الهی را بست، نمی­توانند جلوي اراده الهي را بگيرند نگذارند که به اين ملت خير برسد. اين اختصاصي به وجود مبارک مريم(سلام الله عليها) ندارد که وقتي ﴿كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا[8]  وجود مبارک مريم که پيغمبر هم نبود، او در معبدي مشغول عبادت بود آنجا که کسي رفت و آمد نميکرد. اين مخصوص آن حضرت نيست ﴿ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ[9] اگر يک ملتي با دادن اين هم شهداء - که واقعاً اينها سروران ما هستند پيشوايان ما هستند پاکدلان ما هستند - با اين همه خونهاي پاک دست اين و آن را نگاه کند معلوم ميشود که او راههاي ديگر را طي نکرده است. فرمود اگر يک کار عادلانهاي در اين ادارات انجام بگيرد «إِقَامَةُ حَدٍّ خَيْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً».

روايت پنجم اين باب که آن را باز مرحوم کليني(رضوان الله تعالي عليه) نقل کرده است از وجود مبارک پيغمبر است فرمود: «سَاعَةُ إِمَامٍ عَادِلٍ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً» يک وقت است انسان هفتاد سال دارد عبادت ميکند فقط مشکل خودش را ميخواهد حل کند اما يک وقت يک امام عادل مشکل جامعه را حل ميکند. ميدانيد بعضي از کارها در عين حال که عبادي نيست ثواب دارد از بس خوب است. عبادتهاي ما هم مشروط است هم ممنوع يعني نماز اگر بخواهد اثر داشته باشد مشروط به قصد قربت است يک ممنوع است به ريا دو. اگر قصد قربت نباشد نماز باطل است اگر باشد ولي وسطها يک ريايي راه پيدا کند باطل است. هم ريا مانع است هم قصد قربت شرط است اما قرض الحسنه چطور؟ در قرض الحسنه نه قصد قربت شرط است نه رياء مانع؛ البته اگر قصد قربت باشد رياء هم نباشد اين افضل از خيلي از عبادات است چون مشکل مردم را دارد حل ميکند. قرض الحسنه دادن بانکهاي قرضالحسنهاي، پاک بودن از ربا اينها اثر دارد. پس بنابراين بعضي از امور است که هم مشروط به قصد قربت است هم ممنوع به رياء است که اگر قصد قربت نباشد باطل است اگر رياء آمده باطل است، آن­ها يک ثواب محدودي دارند؛ بعضي از امور هستند که مشروط به قصد قربت نيستند اينها توصليات  هستند؛ توصلي معنايش اين نيست که يعني ثواب ندارد، توصلي معنايش اين است که در صحت او قصد قربت شرط نيست قرض از همين قبيل است - از امور قربي بدون قصد قربت است - البته اگر قصد قربت باشد ثواب بيشتري دارد. خيلي از کارها است که همينطور هستند؛ آدم وظيفه عادلانه خودش را در ادارات انجام بدهد در بيمارستانها انجام بدهد در مؤسسات ديگر انجام بدهد کسي را بدون دليل معطل نکند.

در زمان جهاد عدهاي خدمت پيامبر حرکت کردند ديدند يک جوان برازنده­ای دارد در حال حرکت کردن و رفتن است کساني که خدمت حضرت بودند گفتند «يا ليت کان في سبيل الله» اي کاش او جزء جهادگراي اسلام بود حضرت فرمود نه «إن کان خرج  يرضه اهله کذا أبويه فهو في سبيل الله، إن کان کذا في سبيل الله» چندين قسم را شمرد. فرمود اگر دارد ميرود که مشکل پدر و مادرش را حل کند اين «في سبيل الله» است اگر بخواهد مشکل بچه­های خودش را حل کند «في سبيل الله» است اگر بخواهد جامعه را از فقر و فلاکت و گراني نجات بدهد «في سبيل الله» است. شما خيال نکنيد که «في سبيل الله» فقط جهاد است. فرمود به اينکه درست است که «في سبيل الله خوب است اما «في سبيل الله» منحصر به جهاد نيست. در اينگونه از روايات معلوم ميشود که عمده آن است که انسان به اين فکر باشد که جامعه اسلامي را از فقر و فلاکت و بدانديشي نجات بدهد.  يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که يک امر جهاني است؛ سوط با سين و طاء مؤلف يعني تازيانه. فرمود هيچ تازيانهاي بدتر از فقر نيست که مردِ منزل غروب که وارد ميشود با دست خالي برود «ما ضَرَبَ اللّه ُ العِبادَ بِسَوطٍ أوجَعَ مِنَ الفَقرِ» هيچ تازيانهاي بدتر از فقر نيست که خدا هيچ کسي و هيچ ملتي را به فقر مبتلا نکند. اگر کسي روي زمين کار ميکند دارد در دستگاه دولتي خدمتي انجام ميدهد که مشکل مردم حل بشود اين ثواب فراواني دارد اين است که از وجود مبارک پيغمبر هم نقل کردند که «سَاعَةُ إِمَامٍ عَادِلٍ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً وَ حَدٌّ يُقَامُ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ أَفْضَلُ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً»[10].

روايت ششم اين باب که آن را هم از «عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ» نقل کردند اين است که وجود مبارک حضرت امير(سلام الله عليه) در موقع اجراي حد عرض کرد که خدايا ميداني و صحنه را هم آشنا هستي که شخص خودش اقرار کرده و من دارم اين کار را انجام ميدهم. حضرت امير(سلام الله عليه) بعد از دعا و اينها عرض کرد خدايا تو و پيغمبرت اين فرمايش را فرموديد. چه فرموديد؟ به پيغمبر گفتي يا رسول من! «مَنْ عَطَّلَ حَدّاً مِنْ حُدُودِي فَقَدْ  عَانَدَنِي وَ طَلَبَ بِذَلِكَ مُضَادَّتِي»[11] همانطوري که برکات اجراي حد اين است مانع اجراي حد الهي شدن هم همين خطر را دارد. عرض کرد خدايا تو و پيغمبرت فرموديد اگر کسي حدود الهي را تعطيل کند معاند من است. حالا حد الهي تنها بزن و بگير و تازيانه نيست، حد الهي اقامه عدل است در مسائل مالي بگويد حق با کيست، در مسائل حقوقي بگويد حق با کيست و امثال ذلک.

اما روايت هفتم اين باب هم که از زراره از حمران است اين است که «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فِي الدُّنْيَا»  اين يک مطلب جديدي است. به حضرت عرض کردم يک کسي بود که محدود شد يعني در دنيا يک گناهي کرده حد الهي بر او جاري شد آيا در قيامت مسئول است؟ فرمود نه، در قيامت مسئول نيست، با اينکه توبه نکرده بود، اين حد الهي چه جلال و شکوهي دارد؟! هم کار باران چهل روزه را ميکند هم کار توبه را ميکند. اين شخصي که گناه کرده بايد توبه کند، توبه که نکرده فقط تازيانه خورده است. فرمود وقتي تازيانه اسلامي را قبول کرده اين به منزله توبه است، در قيامت وارد بهشت ميشود گرچه توبه نکرده است. پس اين حد اين قدر اثر دارد که هم کار باران را ميکند هم کار توبه را. «أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فِي الدُّنْيَا أَ يُعَاقَبُ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ اللَّهُ أَكْرَمُ مِنْ ذَلِكَ»[12] نه، در آخرت عقوبت ندارد.  اين حد الهي هم کار باران را ميکند هم کار استغفار را ميکند؛ البته اگر حق الناس باشد که بايد تأديه بشود.

پرسش: ... حد از مصاديق رحمت است

پاسخ: بله ذات اقدس اله غضبي ندارد. درست است که فرمود «عليکم غضبي و عليه غضبي»[13]، اما اين غضب زير پوشش رحمت است. آنچه صفت اصلي ذات اقدس الهی است رحمت است که «رحمة للعالمين» است. چون او «رحمة للعالمين» است ساير اسماء جزئي که هست که کجا حد بزنيد کجا مثلاً منعش کنيد کجا تبعيد کنيد اينها زير پوشش رحمت الهي است يعني رحمت الهي نه تنها بيش از غضب الهي است بلکه پيش از غضب الهي است. اين بيان نوراني امام سجاد در صحيفه تفسير همين آيات است. يک وقت است که ميگوييم «من زادت رحمته غضبه» يعني رحمت الهي بيش از غضب او است، اين درست است. اما اينکه «يا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ» يک؛ و برتر از آن اين دعاي نوراني امام سجاد «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»[14] نه تنها رحمت خدا بيش از غضب او است بلکه رحمت خدا پيش از غضب اوست يعني چه؟ شما ميبينيد يک مهندسي وقتي بخواهد يک جا نقشهکشي بکند يک خاکي يا علامتي ميگذارد که اينجا مثلاً فلان اتاق باشد، آنجا فلان اتاق باشد، نقشه ميکشند بعد کَندوکاو شروع ميشود. حضرت فرمود که اگر کسي را بخواهند تأديب کنند اول رحمت ميآيد نقشه ميکشد که چکار بکنيد و چکار نکنيد، بعد تازيانه ميزنند. اين تازيانه زدن براي اين است که اين رحمت محقق بشود هم او را نجات بدهند هم جامعه را نجات بدهند نه اينکه رحمت خدا فقط بيش از غضب او است، بله، رحمت خدا بيش از غضب او است، اما رحمت خدا پيش از غضب او است يعني يک امامتي در اوصاف الهي هست، يک؛ يک امامي دارند، دو؛ يک مأمومي هم دارند، سه. امامِ اسماي الهي رحمت است «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»  پيشوا است. خدا وقتي ميخواهد يک جامعه را رحمت کند، حالا يا رحمت با باران است يا رحمت به تنبيه اين شخص است؛ اگر بيماري را با تزرق آمپول و امثال ذلک دارند درمان ميکنند اين غضب است يا رحمت؟ رحمت است. رحمت خدا پيش از غضب او است مثل اينکه يک پزشکي بگويد اول شما بايد اين آمپول را تزريق بکنيد بعد آن دارو را بخوريد. اين تزريق آمپول پيش از آن جراحي است، پيش از آن است يعني أمام او است و اين جراحيها به امامت آن رحمتي که پزشک پيشبيني کرده است انجام ميگيرد. «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ» نه «يا من تزيد رحمته» آن دعاي «يا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ» است؛ يعني يک امامتي در اوصاف الهي است بعضيها امام هستند بعضي مأموم. هرگز غضب، امام نميشود رحمت امام ميشود.

پرسش: ... توبه، قصد شخص، اراده شخص ...

پاسخ: نه، اگر توبه بکند يقيناً ثواب دارد ولي اين  شخص توبه نکرده است اين حد به منزله توبه است. غرض اين است که يک گناهي که آدم انجام داد اگر بخواهد آن گناه برطرف بشود بايد توبه کند، اگر توبه نکرد بايد تنبيه بشود، حالا شفاعت و اينها مسئله ديگری است، ولي اگر درباره همين شخصي که گناه کرده است حد الهي جاري شد، اين به منزله توبه است لازم نيست توبه بکند خدا ميبخشد. اين کم اثري نيست!

پرسش: ... روز قيامت قاتل بايد بار گناه مقتول را به دوش بکشد

پاسخ: اگر حد جاري بشود نه، خود او را اعدام کردند، اگر خود قاتل را هم اعدام کردند ﴿النَّفْسَ بِالنَّفْسِ[15] شد، حد الهي جاري شد، ديگر بار او را به دوش نميکشد.

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1] . المزار الکبير(لابن المشهدی)، ص533.

[2] . وسائل الشيعه، ج28، ص11.

[3] . وسائل الشيعه، ج28، ص12.

[4] . سوره حديد، آيه17.

[5] . الکافی، ج‏1، ص61.

[6] . وسائل الشيعه، ج28، ص12.

[7] . وسائل الشيعه، ج28، ص12.

[8] . سوره آل عمران، آيه37.

[9] . سوره جمعه، آيه4.

[10] . وسائل الشيعه، ج28، ص12و13.

[11] . وسائل الشيعه، ج28، ص13.

[12] . وسائل الشيعه، ج28، ص14.

[13] . ر.ک: سوره طه، آيه81.

[14] . صحيفيه سجاديه، دعای شانزدهم.

[15] . سوره مائده، آيه45.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق