29 01 2025 5397657 شناسه:

جلسه درس اخلاق (1403/11/10)

دانلود فایل صوتی

أعوذ يالله من الشيطان الرجيم

يسم الله الرحمن الرحيم

بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) آنطوري که در اين کلمه حکيمانه 156 آمده است اين است که فرمود: «عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ‏] بِجَهَالَتِهِ‏»، رهبراني انتخاب کنيد ائمه‌ای انتخاب کنيد که هيچ وقت نگوييد ما اشتباه کرديم به ايشان مراجعه کرديم. ايشان يادش رفته! ايشان نميدانسته! ايشان چون بيراهه رفته ما هم رفتيم! فرمود کسي را به عنوان رهبر انتخاب کنيد که بعد عذر نياوريد بگوييد چون او دستور داد ما اين کار را کرديم. اين براي آن است که اهل بيت(عليهم السلام) عموماً و وجود مبارک پيغمبر(عليه و عليهم الصلاة) خصوصاً در همه مقاطع تعليمي و تبليغي معصوم هستند؛ ذات اقدس الهی وجود مبارک پيغمبر را در سه مقطع معصوم معرفي کرد. فرمود آنچه را که من ميگويم تو در مقام اصل تعلّم، واقعاً همان را ميفهمي. آنچه را که از وحي ياد گرفتي در مقام حفظ و نگهداري هرگز فراموش نميکني، سهو در حرم علم تو راه ندارد. سوم: در هنگام ابلاغ، تعليم، تبليغ، راهنمايي، لبان مطهر تو معصوم است؛ به صراحت قرآن کريم در تمام مقاطع سهگانه وجود مبارک پيامبر معصوم است ﴿سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسي﴾[1]، اصلاً فراموش نميکني و آنچه را که ما گفتيم شما هم که ياد گرفتي. آنچه را هم که گرفتي از زبان خودتان به مردم ميرسد آن همان است که ما گفتيم.

بنابراين پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) يک رهبري است که ما درباره کار او هيچ نميتوانيم عذر بياوريم بگوييم ما معذور هستيم براي اينکه او در تعليم يا در حفظ يا در تبليغ – معاذالله – در  احد انحاء ثلاثه اشتباه کرده است يا يادش رفته است. اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام و عليهم الصلاة) هم برابر آيه تطهير اينچنين هستند هرگز مبتلا به سهو، نسيان نمی­شوند، نه جهل - نه جهل علمي، نه جهالت عملي - و نه سهو و نسيان در مقام حفظ، در حرم اينها اصلاً راه ندارد؛ مثلاً يک وقتي چيزي را ندانند در حريم علمشان جهل راه پيدا کند اين چنين نيست. در حريم عملشان جهالت راه پيدا کند اين چنين نيست. در حريم حفظ و نگهداري اينها سهو و نسيان راه پيدا کند اين چنين نيست. فرمود کساني را به عنوان رهبر انتخاب بکنيد که بعد در قيامت نگوييد که او اشتباه کرده ما هم به دنبال او رفتيم. اقتدا کنيد اعتصام کنيد پيروي کنيد «عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ‏] بِجَهَالَتِهِ‏»، بعد عذر بياوريد بگوييد او نميدانست ما هم دنبال او بوديم! او يادش رفته ما هم دنبال او بوديم! او تعقل نداشت ما هم دنبال او بوديم.

قبلاً مفصلاً بحث شد که پيغمبر در سه مقطع معصوم است يعني سه طايفه از آيات قرآن به صورت صريح و روشن دلالت ميکند که او در مقام اصل علم، در مقام نگهداري، در مقام تبليغ، هم قلب مطهرش هم سامعه مظهرش هم لبان مطهرش معصوم تام هستند نه چيزي را کم ميکنند نه چيزي را زياد ميکنند، چون بحث ضروري ديني بود مفصلاً در اين سه فصل جداگانه بحث شد. حالا ائمه هم جاي او نشستهاند و وجود مبارک حضرت امير هم صريحاً ميگويد - طوري گفت که من اصلاً يادم نميرود ما فراموش نميکنيم - فرمود رهبراني انتخاب بکنيد که پسفردا نگوييد که او يادش رفته او نميدانسته ما به دنبال او رفتيم.

وجود مبارک حضرت امير در نامهاي که براي فرزندانش مينويسد يعني نامه 31 نهج البلاغه، در جايي که وجود مبارک پيامبر را معرفي ميکند آنجا ميفرمايد که «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ كَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ ص [عَلَيْهِ نَبِيُّنَا ص‏] فَارْضَ بِهِ رَائِداً وَ إِلَى النَّجَاةِ قَائِداً فَإِنِّي لَمْ آلُكَ نَصِيحَةً وَ إِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِي لَكَ»؛ فرمود احدي مثل پيغمبر پيام نياورد و من هم خيرخواه تو هستم هيچ کس هم به اندازه من خير تو را نميخواهد. تو ميخواهي يک رائدي، يک معلمي، يک مبلغي، يک راهنمايي انتخاب بکني، اينها هستند. قبلاً هم به عرضتان رسيد الآن اين آقاياني که بعثه دارند وقتي ميخواهند وارد مکه بشوند، برای همه همينطور است در کل سفرها همينطور است، يک عدهاي پيشرو دارند ميروند آنجا ببينند کجا خوب است کجا خوب نيست کدام هتل خوب است کدام هتل خوب نيست. ميروند از وضع آنجا و آب و هواي آنجا با منطقه آنجا آشنا ميشوند بعد ميآيند گزارش ميدهند که فلان جا خوب است و فلان جا خوب نيست. اينها را ميگويند پيشرو، در عربي ميگويند رائد - با همزه -. قبلاً که مسافرتها اين چنين نبود قافله با اسب و استر حرکت ميکرد، يک افراد راهبلد و زمين و زمينشناس را قبلاً به اين مسير ميفرستادند که شب کجا بخوابيم قافله غارت نشود، آب داشته باشد هوايش مساعد باشد سرما نباشد، روز کجا ناهار بخوريم؟ اين شخص را ميگويند رائد. رائد يعني کسي که جلو جلو رفته، آگاه شده، گفته فلان راه خوب است فلان راه بد است، فلان جا خوب است فلان جا بد است.

اين دعاي هر روز ماه رجب که از زرّينتر زر گرانتر است گرچه ما خيلي از کلماتش را نميفهميم ولي ميخوانيم،  اين دعاي «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعانِي جَمِيعِ ما يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ» «أَعْضادٌ وَ أَشْهادٌ» - خدا سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي را غريق رحمت کند اين دعا را حفظ بود - «أَعْضادٌ وَ أَشْهادٌ وَ مُناةٌ وَ أَزْوادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ»[2]، يعني من کساني را انتخاب کردم که حافظان ما هستند، مبلّغان ما هستند، مربيان ما هستند، بهترين رهبران هستند، بهترين روّاد هستند. روّاد جمع رائد است، روّاد يعني پيشرو؛ يعني اينهايي که جلو به جلو ميفرستند ببينند که اين راه کجا خوب است کجا بد است کجا امن است کجا امن نيست اينها را ميگويند رائد. ائمه فرمودند ما رائد شما هستم ما دروغ نميگوييم «إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَه‏»[3] شما اگر بخواهيد بدون عذر باشيد هيچ عذري نداشته باشيد به دنبال ما راه بيافتيد؛ لذا وجود مبارک حضرت امير هم در بحث امامت اينها را معرفي ميکند، هم در بحث نبوت و رسالت که ديروز مبعث حضرت بود و  دعاي شب مبعث را حتماً قرائت کرديد که در آن دعا ذات اقدس الهی خدا را سوگند ميدهيم؛ تجلي يک حقيقتي است تجافي يک حقيقت ديگري است، بينهما بون بعيد! کار خدا تجافي نيست، مثل باران نيست که ميفرستد بالا هست پايين نيست، پايين هست بالا نيست، اين قطرات باران وقتي بالا هست پايين نيست، وقتي پايين آمد، در بالا نيست، اين را ميگويند تجافي. اينکه در رکعت دوم تجافي ميکنند يعني جاخالي ميکنند. بالا باشد يعني پايين نيست. پايين باشد بالا نيست. فيض خدا مثل باران نيست مثل طناب است مثل حبل است اين حبل متين يعني اين. وقتي بالا هست بالا هست پايين هست پايين هست، وقتي دست ما آمد آمد، هم در دست ما هست هم در وسط هست هم در بالا هست، اين را ميگويند تجلي؛ يعني فاصلهاي نيست قطع نشده، نه اينکه آنجا بود حالا آمده پايين، نخير، آنجا هست در وسط هست در پايين هست پيش ملائکه هست بالاتر از ملائکه هست اين را ميگويند تجلي. فيض خدا به نحو تجافي نيست که جاخالي بکند. مثل باران نيست، تجلي است در تمام موارد تجلي تجلي تجلي است ﴿فَلَمّا تَجَلّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ،[4] کذا. هر چه هست تجلي است. بين التجلي و التجافي فرق جوهري است.

در آن نامهاي که براي فرزندانشان نوشت فرمود پيغمبر يک راهنماي خوبي است دنبال چه ميگرديد؟ اين دعاي هر روز ماه رجب دارد «أَعْضادٌ وَ أَشْهادٌ، وَ مُناةٌ وَ أَزْوادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ»، اينها رائدان خوبي هستند. اينها رفتند و آمدند از بهشت خبر ميدهند. اينها طوري نيستند که بگويند بهشتي هست و جهنمي هست و عقابي هست و ثوابي هست. نخير! کاملاً از بهشت آمدند از آن عالم آمدند، از آنجا خبر دارند. اينها رائدان ديني هستند. اين در دعاي هر روز ماه رجب است. بعد حالا جملههايي دارد که واقعاً آدم نميفهمد «لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلَّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ». بخشي از دعا را واقعاً آدم نميفهمد، اما اين جملهها را که آدم ميفهمد؛ فرمود اينها رفتند و آمدند و خبر ميدهند، نه اينکه اينها شنيدند، اينها رائد هستند. اينها از مسموعات خبر نميدهند، اينها از مبصرات خبر ميدهند که قيامت اينطور است بهشت اينطور است جهنم اينطور است، حساب اينطور است کتاب اينطور است. حرفهاي اينها را گوش بدهيد. بعد نگوييد ما به دنبال فلان فرد افتاديم او نميدانست ما را به بيراهه برد، چرا به دنبال او راه افتاديد؟ در نامه سي و يکم حضرت فرمود به اينکه «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ كَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ ص [عَلَيْهِ نَبِيُّنَا ص‏] فَارْضَ بِهِ رَائِداً» او رائد خوبي است. شما که ميخواهيد مکه برويد از يک آقايي که مرتّب از آنجا خبر دارد و رفت و آمد دارد از او خبر بگير. مگر نميخواهي يک بعثه داشته باشي؟ مگر نميخواهي آن هتل قبلي را کرايه بکني؟ اين آقا که هر روز آنجاست، از آنجا باخبر است، از اين آقا کمک بگير.

پرسش: ... يکسان است يا با هم فرق می‌کنند؟

پاسخ: ممکن است يکي درجه صد باشد يکي درجه نود، ولي براي ما درجه صد است چون علم غيبت و شهادت برای آنها فرق نميکند، همان قصهاي که وجود مبارک امام باقر در اتاقش نشسته بود يکی از اصحاب وارد شد، کنيزي دم در رفت، در را باز کرد آن مرد هم يک نگاهي کرد، همين که پايش به درون حياط رسيد نه اتاق، حضرت فرمود: «ادْخُلْ‏ لَا أُمَ‏ لَكَ»،[5] او دستپاچه شد آمد و عرض کرد که من خواستم امتحان بکنم ببينم شما...! فرمود: «لَئِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَذِهِ الْجُدْرَانَ تَحْجُبُ أَبْصَارَنَا»، تو خيال کردي ما پشت ديوار را نميبينيم؟ براي ما فرقي نميکند. همهشان همينطور هستند. حالا تازه اين ديوار است. فرمودند که اينها رائد هستند رفت و آمد دارند مرتب باخبر هستند از اينکه آنجا چه ميگذرد؟ اين دعاي ماه رجب دارد که روّاد روّاد يعني اين. نامه رسمي حضرت امير براي خانوادهاش براي فرزندانش اين است که «فَارْضَ بِهِ رَائِداً»، مگر شما نميخواهيد از آينده خبر داشته باشيد؟ کسي رفت و آمد دارد از او سؤال بکن. اين براي هميشه است.البته حضور و خفاء ممکن است يکي يک ميلياردم فرق داشته باشد.

 فرمود «فَارْضَ بِهِ رَائِداً وَ إِلَى النَّجَاةِ قَائِداً فَإِنِّي لَمْ آلُكَ نَصِيحَةً» من هيچ فروگزار نکردم خواستم بگويم که بهترين کار اين است که امامي داشته باشي «وَ إِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِي لَكَ» هر چه هم تلاش و کوشش بکني مثل منِ علي نميفهمي! چکار ميخواهي بکني؟ از چه کسي ميخواهي سؤال بکني؟ هر چه تلاش و کوشش بکني به اندازه من آگاه نميشوي. من خير تو را ميخواهم.

مستحضريد، شما آقايان بايد قدر خودتان را بدانيد ما هم إنشاءالله قدر شما را ميدانيم. در اين سوره مبارکه «احزاب» ذات اقدس الهی چکار کرده؟ بر پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) صلوات فرستاده که معروف است اين ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ، در سوره «احزاب» است همين يعني همين! در همين سوره «احزاب» به شما هم صلوات فرستاده است. در همين سوره است. چند تا آيه باهم تفاوت دارند. يک آيه مربوط به خود حضرت است که ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً[6]، در همين سوره مبارکه «احزاب» فرمود: ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ[7] اين کم مقام است؟ فرمود خدا و فرشتههاي خدا بر شما صلوات ميفرستند تا شما را نوراني کنند. اين کم مقام است؟!

الآن شما گوشه و کنارهاي دنيا يک چيزهايي ميشنويد که آن رواياتي که درباره عصر ظهور است بعضياش دارد ظاهر ميشود؛ در روايات است که اگر معروف منکر بشود، منکر معروف بشود[8]، ممکن است مثلاً حضرت ظهور بکند. الآن شما گوشه و کنار دنيا چيزهايي ميبينيد که اصلاً اين منکر و حرام قطعي و روشن و شفاف که همه انبياء گفتند به صورت روشن و علنی انجام می­دهند؛ اينطور بيحجابي و اينطور بگو و بخند و اينطور لخت باهم بودن، اينها برايشان معروف شد. حرفهاي فلان شاعر را بخوانند و نوازندگي داشته باشند و مرد و زن با هم باشند و اصلاً منکر شده معروف. حالا وجود مبارک حضرت اگر ظهور کرد که کرد، اگر ظهور نکرد، ممکن است يکي از شاگردان حضرت نمايندههاي حضرت وضع را برگردانند، اين کار الآن با تبليغات و اينها آسان نيست گرچه وظيفه همه ما تبليغ است، اما اينطور که معروف منکر بشود و منکر معروف بشود اين دستي از غيب برون آرد و کاري بکند.

در اينجا حضرت فرمود به اينکه اينها روّاد هستند و خداوند هم يقيناً دست از دين خودش برنميدارد اينطور نيست که دينش را رها بکند بگويد حالا به من چه! تا آخرين قدم تا آخرين لحظه بدون ترديد خدا دين خودش را حفظ می‌کند، با ما نشد، با ديگري،  حالا چرا ما نه؟ کم مقامي نيست! در همين سوره مبارکه «احزاب» وقتي خدا بر آدم صلوات ميفرستد پيغمبر و آل پيغمبر هم يقيناً صلوات ميفرستند امام زمان هم يقيناً صلوات ميفرستند اين کم مقام است؟! اين آيه را حتماً ملاحظه بفرماييد در همين سوره «احزاب» است ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ، نه شما را عالم بکنيم، بالاخره اين علم هر جا هست فرمود ميخواهيم شما را نوراني بکنيم. اين کم مقامي نيست؛ منتها حالا ما راه را گم کرديم،  ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً[9] از قرآن راستگوتر که فرض ندارد. اگر ذات اقدس الهی اينطور است اگر فرشتگان اينطور هستند اهل بيت هم يقيناً اينطور هستند. آن وقت اين کم مقام است که وجود مبارک ائمه(عليهم السلام) وجود مبارک حضرت حجت بر ما صلوات بفرستد تا ما نوراني بشويم؟! ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ. خواندن قرآن يک حساب است تدبر در قرآن يک حساب ديگري است. آدم جزء جزء اينها را تدبر بکند و بگويد چرا ما نباشيم؟ آن وقت دعا ميکند. در هر آيهاي که بزرگان به آن ميرسيدند تأمل ميکردند اگر خواستني بود از ذات اقدس الهی ميخواستند. وقتي اين وعده را ذات اقدس الهی داد فرمود اين کار را ما ميکنيم ﴿لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ.

در ساير خطبههاي نوراني هم همينطور است در صدر خطبه تا بخشهاي ديگر خطبه 72 که «اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ دَاعِمَ الْمَسْمُوكَاتِ  وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا»، در آن خطبه 72 درباره وجود مبارک حضرت به اينجا ميرسد: «وَ لَا وَاهٍ فِي عَزْمٍ وَاعِياً لِوَحْيِكَ حَافِظاً لِعَهْدِكَ مَاضِياً عَلَى نَفَاذِ أَمْرِكَ حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ»، تا به اينجا برسد: «اللَّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ أَكْرِمْ لَدَيْكَ مَنْزِلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فِي بَرْدِ الْعَيْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَةِ وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ‏ وَ رَخَاءِ الدَّعَةِ وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِينَةِ وَ تُحَفِ الْكَرَامَة»، اينها همه دعاهاي حضرت امير است که ميگويد ما را با پيغمبر محشور بکن.  از آن طرف هم ذات اقدس الهی ميفرمايد ما بر شما صلوات ميفرستيم. وقتي خدا اين کار را ميکند ملائکه خدا هم اين کار را ميکنند، اهل بيت هم يقيناً هم اين کار را ميکنند. پس تمام وسيله سعادت ما موجود هست. اگر تمام وسيله سعادت هست و ما خداي ناکرده بيراهه برويم يا راه کسي را ببنديم هيچ عذري نداريم. اين است که در اين کلمه نوراني فرمود کاري که بعد بخواهيد عذرخواهي بکنيد انجام ندهيد؛ کلمه نوراني 156 اين بود: «عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ‏] بِجَهَالَتِهِ‏».

 کلمه نوراني 157 هم اين است که «قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ‏»، فرمود ما آنچه که بايد به گوش شما برسانيم رسانديم، بايد به هوش شما برسانيم رسانديم، آنچه که بايد به چشم شما برسانيم را رسانديم و ديگر کار ما همين بود. چند بار گفتيم چند بار نوشتيم چند بار سخنراني کرديم. هيچ حجتي نداريد فقط يک دستي تکان بدهد. بارها به عرضتان رسيد ذات اقدس الهی کارهاي فراواني را از راه غيب انجام ميدهد فقط به ما ميگويد که شما دستي تکان بدهيد. در جريان حضرت مريم(سلام الله عليها) ﴿فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا﴾[10]، از راه غيب فرشتهاي براي مريم(سلام الله عليها) متمثل شد، يک؛ مريم با همين تمثل فرشته مادر شد، دو؛ فرزندي مثل عيساي مسيح به دنيا آورد، سه؛ عيسايي که ﴿أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ﴾شد ﴿وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[11]  شد به اذن خدا مرده را زنده ميکرد و و و اين کارها را کرد. همه اينها درست است. موقع زايمان و به دنيا آوردن حضرت عيسي ندا آمد که بالاخره اينجا جاي قدس است اينجا جاي امامت است اينجا جاي مخاض و امثال ذلک نيست شما بيرون تشريف ببريد يا بالاخره خود حضرت علل و عواملي فراهم کرد که زايمان در حرم الهي واقع نشود ﴿فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَة﴾[12]، جذع نخله يعني درخت خرمايي که خشک بود. آمده آنجا کنار اين درخت که زايمان بکند ﴿فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ﴾، يعني درد زايمان. ﴿فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَة﴾، شد، اين نخلهاي که جذع بود و کهنه بود و بيثمر بود، سبز شد و پربار شد، تمام کارها غيبي است اينجا کاري از حضرت مريم صادر نشد. در اينجا دستور آمد که ﴿وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا﴾[13]، مريم! تا اينجا قدم به قدم کارهاي آسمان و غيبي بود ما انجام داديم؛ از راه غيب تو را مادر کرديم، از راه غيب فرزنددار شدي، از راه غيب فرزندت اين چنيني است، از راه غيب اين درخت خشک سبز شد پربار شد دفعةً ميوه داد. اما تو هم دستي تکان بده اين شاخه ميوهاش را بچين. اينجا بايد يک دستي تکان بدهي ﴿وَ هُزِّي﴾، اهتزار يعني تکان دادن. ﴿وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا﴾، همينطور بايستي و نگاه بکني، نميشود، تو بايد يک دستي تکان بدهي که اين شاخه خرما پايين بيايد بچيني. اين است. ما يک دستي بايد تکان بدهيم. فرمود اينجا که مثل بهشت نيست. شما ديدي که تمام کارهاي غيبي - آن کارهاي سترگ - را ما انجام داديم؛ اين درخت غيبي را هم ما سرسبز کرديم، پربار کرديم شاخهاش هم پرميوه است اما تو هم يک گوشهاي از کار را انجام بده يک دستي تکان بده که اين شاخه پايين بيايد و بچيني همين! به اين اندازه براي ما نياز است ﴿وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا﴾.

اين خدايي که همه کارها را از راه غيب کرد، اين شاخه را نميتوانست پايين بياورد؟ ما به اندازهاي که اين شاخه را حرکت بدهيم، چشم و گوشمان را پاک کنيم دست و پايمان را پاک کنيم به همين اندازه، وگرنه تمام اسرار غيبي را که براي ما فراهم کرده است و اينطوري هم که الآن اينها راه افتادند در غرب و شرق که حرام الهي شده حلال، حلال الهي شده حرام، اين يقيناً برميگردد.

اما حالا آدم دلش ميخواهد با دست ما بساط جمع بشود، چرا ديگري اينکار را انجام بدهد؟ «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي‏»[14] خدايا! تو صد درصد دينت را حفظ ميکني، حالا چرا به دست حوزه نباشد؟ تو که بدون ترديد دينت را حفظ ميکني، حالا ما تماشاچي باشيم دينت را به وسيله ديگر یحفظ بکني براي چه؟ «وَ اجْعَلْنِي» اينکه مقام نيست که بگوييم اين طمعکاری و دنياطلبي و جاهطلبي است، اين خدمت به دين است اينکه چيز بدي نيست. خدايا! تو دينت را حفظ ميکني، آن توفيق را بده که به دست من و با نصحيت من و با گفتار من انجام بشود چرا من تماشاچي بشوم؟ اينکه چيز بدي نيست اينکه مقام نيست اين بندگي است. اين دعاي نوراني در شبهاي مبارک رمضان است: «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي‏». من بروم کنار و ديگري بيايد اينجا مبلغ بشود، براي چه؟  توفيق بده من هم می­خواهم  انتصار بکنم. اين دعاها است.

پس بنابراين از آن طرف هيچ کسري­ای نيست. چيزي بالاتر از صلوات خدا نيست، اصلاً فرض ندارد. او وقتي صلوات می­فرستد يعني چه؟ نه تنها بالاتر ندارد مثل هم ندارد. او که نفرمود ما بر سلمان و اباذر صلوات ميفرستيم. اين آيه است «إلي يوم القيامة» براي مؤمنين است. ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ چرا ما نباشيم؟ اين هست. حالا که اين هست راه هم باز است، راه کسي را هم نميبنديم به ما هم بده، به ديگري هم بده، اما چرا ما محروم باشيم؟

اميدواريم ذات اقدس اله به برکت پيغمبر که تجلي اعظم است به برکت علي و اولاد علي نظام ما مردم ما شما بزرگان حوزه مشمول دعاي ويژه ولي عصر باشيد إنشاءالله.

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1] . سوره اعلی، آيه6.

[2]. الاقبال بالاعمال الحسنة-ط الحديثة-، ج3، ص214.

[3]. بحار الأنوار، ج‏7، ص47.

[4]. سوره اعراف، آيه143.

[5]. الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص272.

[6]. سوره احزاب، آيه56.

[7]. سوره احزاب، آيه43.

[8]. ر.ک: الکافی، ج5، ص59.

[9]. سوره نساء, آيه122.

[10] . سوره مريم، آيه17.

[11] . سوره آل عمران، آيه49.

[12] . سوره مريم، آيه23.

[13] . سوره مريم، آيه25.

[14]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص568.

​​​​​​​


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق