معظم له ابراز داشتند: در مقام ظهور و فيض که تجلّي حق تعالي است و خلقت حق تعالي است که آن هم به وصف فعلي و خود فعل برميگردد، آنجا است که وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) فرمود: خدا فرموده است که کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» حصن من است بعد امام عرض کرد در برابر فرمايش خدا که «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا» يعني ولايت باب توحيد است اگر کسي خواست موحد بشود از درِ ولايت بايد وارد شود زيرا وليّ مظهر است، وسيله است، باب است و از اين باب و از اين وسيله و از اين مظهَر بايد به آن مقام خداي سبحان در بخش ظهوراتش البته نائل آمد.
متن کامل پیام معظم له بدین شرح است:
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّين وَ فَاطِمَةُ الزَّهْراء سَيِّدَة نِسَاءِ الْعَالَمِينَ سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاء عَلَيْهِما آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».
ايام پُر برکت ميلاد ثامن الحجج علي بن موسي الرضا(صلوات الله و سلامه عليه) و همچنين خواهر گرامي ايشان فاطمه معصومه(سلام الله عليها) که نخبگان ولايت هستند را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و بنيانگذاران اين مراسم تهنيت عرض ميکنيم. از ذات أقدس الهي مسئلت ميکنيم که توفيق فراگيري رهآورد ولايت و امامت امام هشتم(سلام الله عليه) را بهره همه ما قرار بدهد!
وجود مبارک امام هشتم گرچه صدر و ساقه حيات نوراني ايشان علمي و عمل صالح بود، لکن در بين اين برنامههاي آموزنده دو اصل از يک فروغ و نبوغ بيشتري برخوردار هستند که ساير بيانات نوراني آن حضرت پيرامون همين دو اصل است: يکي مسئله توحيد است و ديگري مسئله ولايت. اينها را در چهار بخش تبيين کردند: بخشي مخصوص ولايت است، بخشي مخصوص توحيد، بخشي هم توحيد را در سايهافکني ولايت طرح ميکنند، بخشي هم ولايت را در دامنه توحيد ارائه ميکنند؛ هم توحيد محض جداگانه بيان شده است، هم ولايت جداگانه بيان شده است، هم در تبيين توحيد ولايت طرح شده است، هم در تبيين ولايت، توحيد مطرح شده است.
حديث پُر برکت «سلسلة الذهب» توحيد را که طرح ميکند و اصل قرار ميدهد ولايت را به عنوان شرط اصلي آن قرار ميدهد، گرچه در مقام ثبوت شرطي نيست لکن در مقام اثبات شرط است. در مقام ثبوت ذات أقدس الهي حق است «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه»[1] اين تکرار نيست ناظر به مراحل سهگانه توحيد است «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ ذاتاً»، «وَحْدَهُ وصفاً»، «وَحْدَهُ فعلاً» در آنجا هيچ چيزي راه ندارد، نه نبوت و نه امامت و نه ولايت، در آن حرم امن احدي و چيزي راه ندارد.
در مقام ظهور و فيض که تجلّي حق تعالي است و خلقت حق تعالي است که آن هم به وصف فعلي و خود فعل برميگردد، آنجا است که وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) فرمود: خدا فرموده است که کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» حصن من است بعد امام عرض کرد در برابر فرمايش خدا که «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا»[2] يعني ولايت باب توحيد است اگر کسي خواست موحد بشود از درِ ولايت بايد وارد شود زيرا وليّ مظهر است، وسيله است، باب است و از اين باب و از اين وسيله و از اين مظهَر بايد به آن مقام خداي سبحان در بخش ظهوراتش البته نائل آمد.
در اين حديث «سلسلة الذهب» اصل، توحيد شد و ولايت به عنوان مدينه توحيد نظير «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا»[3] اينجا هم توحيد کل حِصن است و شرط ورود آن هم ولايت است. گاهي جريان ولايت را به صورت مشروح و مبسوط ذکر ميکنند که اين تقريباً تفسير توحيد خواهد بود و هم مرحوم کليني و هم مرحوم ابن بابويه قمي در أمالي و ساير نوشتههاي خود بيان نوراني امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) را که در خراسان مسئله امامت و ولايت محور اصلي سخنان صاحبنظران بود آنجا وجود مبارک امام رضا(سلام الله عليه) فرمود اينها درباره چه چيزي بحث ميکنند؟ گفتند درباره امامت و ولايت و خلافت، حضرت فرمود: «أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذا»[4] کجا عقل ميتواند به مقام خلافت الهي بار يابد؟ نميشود، آنگاه مسئله امامت را، مسئله خلافت را طرزي تبيين کرد تا روشن شود که عقل کسي به آنجا نميرسد. فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ .. وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ يَدِ الْمُتَنَاوِلِينَ ... فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا» اولاً امامت انتخابي نيست که با سقيفه و امثال سقيفه مسئله حل شود، ولايت و امامت انتصابي است که خداي سبحان بايد تعيين کند، چون در قرآن فرمود: ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[5] اگر بگوييم ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين﴾ اين «عهد» فاعل «يَنَالُ» است، اين بايد برسد، رسيدني نيست رساندني است، هيچ کس با کوشش و سعي امام نميشود؛ امامت را به عنوان فيض و فضل ويژه الهي به افراد شايسته ميرسانند نه افراد شايسته به امامت برسند. وقتي خود امام نميتواند امامت را تحصيل کند، ديگري که امامشناس نيست تا با انتخابات سقيفه و امثال سقيفه کسي به عنوان وليّ تعيين شود يا امام تعيين شود.
بنابراين اين چهار مطلب را به دو مطلب برميگردد و اين دو مطلب هم به يک مطلب برميگردد؛ مطلب اول توحيد است که ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾[6] «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِي»، مطلب دوم آن است که ورود به اين بارگاه رفيع ولايت ميطلبد که «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا» در بخش امامت هم که در بيان نوراني مرحوم کليني در کافي و مرحوم ابن بابويه قمي در کتاب شريف أمالي و ساير کتابهايش فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ ... فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا»، آن وقت امامت را که تبيين ميکند مظهر ذات أقدس الهي ميداند، خليفه ذات أقدس الهي ميداند، آنگاه آيه نوراني ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين﴾ يعني هيچ امامي نميتواند خود را به امامت برساند بلکه امامت را خدا به امام ميرساند، اين تعاطي نيست، اخذ نيست، اعطا است و استعطا و پذيرش و اخذ بعد از اعطا است.
بنابراين اين ظهور توحيد در ولايت اصل است، اندراج ولايت تحت شعاع توحيد آن هم در حد خود در بخش امکان اصل است و اين دو بيان را وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) به صورت شفاف در خراسان و ساير مسافرتهايي که داشتند، جلساتي که داشتند، مصاحبههايي که داشتند به خوبي تبيين کردند؛ هم «وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَد» را ذکر کردند، هم «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» را بازگو کردند، از اينجا معناي ايمان را هم تبيين کردند «آمن» نه يعني «إعتقد»، «آمن» يعني «دخل في المأمن»، دخول در مأمن به اعتقاد توحيدي است که فرمود: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِي» حصن مأمن است، قلعه و دژ، مأمن است، دژبان اين قلعه خداست، تنها شرطي که دارد امامت و ولايت است.
بنابراين گرچه ما ميگوييم مؤمن يعني معتقد اما لغت «آمن» يعني «دخل في المأمن»، «دخل في الحصن» و آن حصن هم حصن توحيدي است. اميدواريم به برکت نورانيّت اهل بيت(عليهم السلام) که قرآن ناطق هستند و به برکت وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) و خواهر گرامي ايشان فاطمه معصومه(صلوات الله عليها) و عموم اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) جامعه اسلامي و جامعه بشري به قرآن و عترت بار يابند و توفيقات الهي نصيب اين جامعه بشود و اين بيماري منحوس هم هر چه زودتر به برکت قرآن و عترت از بين جوامع بشري رخت بربندد و خدا آن توفيق علمي را به جامعه بشري عطا کند، مخصوصاً به جامعه گرانقدر پزشکي که در خط مقدم فداکاري در درمان هستند، مرحمت کند تا جامعه از اين خطر برهد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»