بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين

حمد ازلي خداي سبحان را سزاست. تحيّت ابدي پيامبران الهي، به ويژه حضرت ختمي نبوّتصلي الله عليه و آله و سلم را رواست. درود بيكران اهلبيتعصمت، مخصوصاً حضرت ختمي امامت(عليه‌السلام) را بجاست؛ به اين ذوات نوراني تولّي داريم و از معاندانِ آنان تبرّي مينماييم.

 مقدم حضّار كِرام، خصوصاً روحانيت معظّم، مسئولان محترم نظام، خانوادههاي معزّز شهدا را گرامي ميداريم. از برگزاركنندگان ارجمند اين همايشِ با شكوه كه به مناسبت تكريم سنگرسازان بيسنگر تشكيل شد، سپاسگزاري نموده و پاداشِ جزيل همگان كه در جهاد سازندگي عهدهدار پشتيباني مهندسي دفاع مقدس بودهاند، از خداوند تعالي مسئلت ميشود.

اهميت خدمات پشتيباني جنگ

چون رادمرداني كه در دوران جنگ تحميلي با بذل نَفْس و نَفيس، از هيچ ايثار و نثار دريغ نكردهاند تا در پرتو تلاش بيشائبه آنان جادههاي فراواني احداث و پلهاي متعددي تعبيه و نيازهاي ضروري رزمندگان برطرف شده است، لازم است ضمن تجليل از اين عزيزان به اهميت اينگونه از خدمات از منظر قرآن و عترت(عليهم‌السلام) پي برده شود و براي تداوم ارايه كوششهاي سودمند در خودكفايي نظام، در جهات گوناگون و بهره بهينه از نيروهاي متعهّد و متخصّص، تدبير درخور شايان توجه اتخاذ شود. به همين منظور، چند نكته به محضرتان تقديم ميشود:

جهاد ابتدايي و دفاع متقابل

يكم. جهاد ابتدايي و دفاعِ متقابل، تفاوتهاي مهمّي دارند كه اطّلاع از آنها سهم تعيين كنندهاي در حضور يا غيبت از صحنه دارد. براي جهاد شرايط ويژهاي است كه زنان، ناتوانان و نوجوانان نابالغ و مانند آن مكلّف به حضور در چنين جنگي نيستند؛ ليكن دفاعِ از مهاجمان مشروط به آن شرايط نيست، بلكه بر هر كس كه توانايي اندك هم داشته باشد، به همان مقدار حضور در صحنه دفاع لازم است، چنانكه كفرِ مهاجمْ نيز در دفاع معتبر نيست؛ يعني اگر غير كافر هم بخواهد به مرز و بوم مسلمانان تعدّي نمايد، بر آنان دفاع از حريم حقوق خود لازم است و همين حمايت از مرز و بوم راه خداست: ﴿... و ما لَنا أن لا نقاتل في سبيل الله و قد اُخرجنا من ديارنا و أبنائنا... ﴾.[1]

هماهنگي عقل و نقل در احكام دفاع

اين گونه از احكام را ميتوان مورد هماهنگي عقل و نقل دانست؛ نه آنكه از رهآوردهاي تأسيسي نقل باشد و چون عقل برهاني همانند نقل معتبر، دليل شرع است، چيزي كه عقلِ قاطع، نه «خيال و قياس و گمان و وهم»، به آن فتوا داده است، به معناي كشف حكم شرع خواهد بود.

قرآن و مشروعيت عقلي دفاع

دوم. مشروعيتِ عقلي دفاع، مورد تصويب قرآن حكيم است، زيرا خداوند در ترغيب مسلمانان صدر اسلام به نبرد با مشركانِ مهاجم و متجاوز چنين فرمود: ﴿الا تقاتلون قوماً نكثوا أيمانهم و همّوا بإخراج الرسول و هُم بَدَوُكم أوّل مرّةٍ اَتخشونهم فالله أحقّ أن تخشوه إن كنتم مؤمنين﴾ [2]؛ آيا با قوم پيمانشكن و توطئهگر براي تبعيد پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم مبارزه نميكنيد؛همانها پيشگام در جنگ تحميلي بودهاند؛ آيا از آنان ميهراسيد؟ خداوند تنها مبدئي است كه بايد از نافرماني او هراسناك بود، اگر مؤمنايد. جنگ با پيمانشكن و نبرد با مهاجم متجاوز، دو مطلب معقولي است كه در اين آيه به آنها عنايت ويژه شد و به عنوان سند قيام و دليل لزوم دفاع مطرح شدند. آنچه در ايران اسلامي از 1359 تا 1367 در طي هشت سال مستمرّ، تاريخِ سرخِ شرفْ و مردانگي را رقم زد، چيزي جز اطاعتِ وحي سپهري و فطرتِ الهي نبود.

پاداش كريمانه ي خداوند به سنگرسازان بي سنگر

سنگرسازان بيسنگر اين دوران عزّتمدار، موحّدانه كوشيدند و بدون چشمداشت سعي بليغ نمودهاند. چون اين بندگانِ سالكِ صالح، با ترنّمِ ﴿قل إنّ صلاتي و نُسُكي و محياي و مماتي لله رب العالمين﴾ [3]، همه شئون حياتي خويش را مصروف نظام اسلامي نمودهاند، خداي سبحان نيز در پاداش كريمانه خود نسبت به آنان، بسياري از كارهاي خُرد و كلان آنها را نام ميبرد و پاداش ميدهد، چنانكه خستگي و تشنگي آنان را به عنوان عملِ صالح، همانند ساير ايثار و نثار آنها يادداشت ميفرمايد: ﴿... ذلك بأنهم لا يُصيبهم ظمأٌ و لا نَصَبٌ و لا مَخْمصةٌ في سبيل الله و لايَطَؤُن موطئاً يغيظُ الكفّار و لا ينالون من عدوّ نيلاً الاّ كُتب لهم به عمل صالح إنّ الله لا يُضيع أجر المحسنين ٭ و لا ينفقون نفقة صغيرةً و لا كبيرة و لا يقطعون وادياً الاّ كُتب لهم ليجزيهم الله أحسن ما كانوا يعملون﴾ [4] و هنگام پاداش، تمام كردارهاي آنان را برابر بهترين عمل آنها جزا خواهد داد.

هدف اصيل همايش تكريم

سوم. تشكيلِ همايش حق شناسي از پشتيبانانِ دفاع مقدّس، هدف اصيلي را پيشرو دارد و آن اينكه چگونه سير چند ساله را زير پا قرار داده و بر آن پايه بنيانِ رصيصي بنا كنيم، بدون آنكه ذرّه[اي] از آن حركت را پشت سر بگذاريم و فراموشش كنيم. توضيح آنكه حركت جماد مانند اتومبيل، ثمري جز فرسودگي ندارد، زيرا تمام سيرهاي خود را به دور انداخته و از همه آنها فاصله گرفته است؛ ولي سير نبات مانند نهال، نتيجه بالندگي، برگ، ميوه، سايه، تلطيف هوا و تأمين مسائل لازم زيست محيطي است، چون تمام حركتهاي خويش را زير پاي خود، به عنوان ريشه و در درون خود به عنوان تنه و ساقه دارد.

پيامد فراموشي دفاع مقدس و عوايد يادكرد آن

كسي كه صحنه دفاعِ مقدّس را فراموش كرده باشد، نه تنها پيام آموزنده آن را براي عصر و مصر ديگر حفظ نميكند، بلكه خود نيز از آن محروم ميشود و چونان آهن پوسيده اتومبيل، بهرهاي از سعي سابق خود نميبرد و كسي كه عرصه شرفْ آفرين مبارزه با طاغيانِ متجاوز را هماره به ياد دارد، گذشته از بهره شخصي از بركاتِ سنگرسازي، رسالتِ ابلاغ آن را به نسل آينده به خوبي ايفا ميكند. رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «اُغزوا تُوَرّثوا أبنائكم مجداً».[5]

پيروي جهاد و دفاع مقدس از نماز

چهارم. همانطوري كه سلسله عقايد و معارف اصول دين همگي تابع توحيدند، سلسله احكام و مطالبِ فرعي همگي تابع نمازند، زيرا نماز ستون دين است و درباره او وارد شد كه تمام اعمال فرعي پيرو آن خواهند [بود]. دفاعِ مقدس و سنگر سازي جهادگران نيز تابع نماز است و درباره نماز چنين نازل شد: ﴿فويل للمصلّين ٭ الذين هم عن صلاتهم ساهون﴾ [6]؛ واي بر نمازگزاراني كه از نماز خود غافلاند.

فرجام فراموشي دفاع و سنگرسازي

فراموشي نماز در تساهل و تسامح آن نهفته است و چنين نمازي ناهي از منكر و فَحشا نخواهد بود. دفاع مقدس و سنگرسازي آن، اگر با برخورد متساهلانه و متسامحانه فراموش شود، مايه به خواب رفتنِ نيروي فعّال رزمي از يك سو و طمع خام دشمن بيدار از سوي ديگر است، لذا اميرمؤمنان(عليه‌السلام) كه فرمانده كلّ به تمام معناي تاريخ بوده و هست و خواهد بود، چنين فرمود: «مَن نام لم يُنَم عنه» [7]؛ كسي كه بخوابد مورد تعدّي دشمن بيدار كه از او غافل نيست، قرار ميگيرد.

حيات شرافتمندانه در پرتو خون شهيد

بنابراين يكي از اهداف اين گونه از گردهمايي[ها]، روزآمد كردن دفاع، آموزنده بودن سنگرسازي و كارآمد كردن آن در هر مقطع تاريخي به تناسب آن است، زيرا خون شهيد آب زندگاني است و جامعه شهيدپرور از ماء الحيات بهرهور است، لذا همواره با حيات شرافتمندانه زنده است:

خضر ار ز جُوي شير چشيد آب زندگي ٭٭٭٭ خونست آبِ زندگي جويبار من

عيسي اگر ز دارِ بلا زنده برد جان ٭٭٭٭ اين نقد جان به دست سرِ نيزه دار من

در گلشن جِنانْ به خليل اي صبا بگو ٭٭٭٭ بگذر به كربلا و ببين لالهزار من[8]

احياي حق، هدف نهايي دفاع و مبارزه

پنجم. هدف نهايي مبارزه، صرف طرد طاغي متجاوز و حفظ قلمرو ميهن اسلامي نيست، هر چند اين گونه از امور جزء مقاصد ميانياند، زيرا مقصد پاياني جنگ همان است كه خداي سبحان از آن با تعبيرِ ﴿... و يُريد الله أن يحقّ الحقّ بكلماته و يقطع دابر الكافرين ٭ ليُحقّ الحق و يُبطل الباطل و لو كره المجرمون﴾ [9] ياد فرمود؛ يعني مقصود اصلي نبرد زنده شدن حق و تعهّد حق مداري و استقرار در نظام حق محوري و پرهيز از هر گونه گرايش به باطل و بطلان خواهي و بطالت گذراني است و چون تمام امور واجب و مستحبّ و نيز فضايل اخلاقي به حق برميگردد و همه امور حرام و مكروه و نيز رذايل اخلاقي به باطل رجوع مينمايد، احقاق حق و ابطال باطل، به معناي گسترش دين خدا در تمام شئون فردي و جمعي است و آنچه از آيه كريمه ﴿الذين إن مكّنّاهم في الأرضِ أقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة و اَمروا بالمعروف و نَهوا عن المنكر و لله عاقبة الأمور﴾ [10] بر ميآيد، همين است كه هدف نهايي از تشكيل حكومت كه دفاعِ مقدّس يكي از مبادي آن است، اجراي احكام ديني در تمام ابعاد زندگي است.

مقدمه جهاد اوسط

لازم است عنايت شود كه مقصود برينِ نيل به مقام شامخ نورانيّت و شهود، آنچه مقدور انسان سالك صالح است، خواهد بود و آيه كريمه ﴿الر كتاب أنزلناه إليك لتُخرجَ الناس من الظلمات إلي النور بإذن ربّهم إلي صراط العزيز الحميد﴾ [11] ناظر به چنين نكته فاخري است، چه اينكه بخشي از «مناجات نوراني شعبانيه» نيز همين هدف والا را طرح ميكند: «... حتّي تخرق أبصار القلوب حُجُب النور فتصل إلي مَعدن العظمة و تصير أرواحنا معلّقةً بعزّ قدسك... » [12] بنابراين جهاد اصغر و سنگرسازي آن را بايد مقدمه جهاد اوسط دانست تا در آن صحنه هر گونه فضيلت عقلي و اخلاقي بر رذيلت نَفسي پيروز شود و از آنجا سكوي جهش فراهم كرد و در عرصه جهاد اكبر شهود و علم حضوري را بر فهم و علم حصولي فاتح نمود و از ايمان به غيب هجرت كرد و به ايمان به شهادت رسيد و از ايمان به امام غائب كوچ كرد و به امام صاحب قيام و ولي زمان و زمين و زبان نايل آمد و از وسيله به هدف رسيد، آنگاه به فكر رهبري ديگر راهيان كوي حق بود و همانند شهيدان كه مستبشران واقعياند و از خداي سبحان تداوم راه گشوده خود را درخواست ميكنند و از لحوق سالكان صراط خود جويايند و خداوند نيز مژده تداوم راه آنان را به آنها ميدهد، منتظر تداوم راه پيكار و سنگرسازي در تمام شئون سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در ظلّ رهنمود قرآن و عترت بود.

بهانه ديدار يار

خلاصه آنكه جنگ و دفاع، همگي بهانه ديدار خدايي است كه «كلّ بهائه بهي»[13]:

عنقاي قاف را هوس آشيانه بود ٭٭٭٭ غوغاي نينوا همه در ره بهانه بود

يكباره سوخت ز آتش غيرت هواي عشق ٭٭٭٭ موهومْ پردهاي اگر اندر ميانه بود

در يك طبق به جلوه جانان نثار كرد ٭٭٭٭ هر درّ شاهوار كش اندر خزانه بود

نامد بجز نواي حسيني به پرده راست ٭٭٭٭ روزي كه در حريم اَلَست اين ترانه بود[14]

مجدّداً مقدم مهمانان را گرامي و از مسئولان و بنيانگذاران تقدير ميشود.

پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع بزرگوار تقليد، دولت و ملت و مملكت را در سايه امام زمان(عليه‌السلام) حفظ فرما! امام راحل، شهداي انقلاب و دفاع مقدس، به ويژه شهيدان سنگرساز بيسنگر را با انبيا محشور فرما! والسلام عليكم و رحمة الله.

جوادي آملي

مهر 1384، شعبان المعظم 1426

 


[1]  ـ سوره بقره، آيه 246.

[2]  ـ سوره توبه، آيه 13.

[3]  ـ سوره انعام، آيه 162.

[4]  ـ سوره توبه، آيات 121 ـ 120.

[5]  ـ الكافي، ج5، ص8.

[6]  ـ سوره ماعون، آيات 54.

[7]  ـ نهجالبلاغه، نامه 62.

[8]  ـ آتشكده نيّر تبريزي، ص111.

[9]  ـ سوره انفال، آيات 8 ـ 7.

[10]  ـ سوره حج، آيه 41.

[11]  ـ سوره ابراهيم، آيه 1.

[12]  ـ الاقبال بالاعمال، ص 687.

[13]  ـ كلّ بهائك بهيّ؛ الاقبال بالاعمال، ص76 (دعاي سحرهاي ماه مبارك رمضان).

[14]  ـ آتشكده نيّر تبريزي، ص 115.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات