بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ إيّاهُ نَسْتَعِين

حمد ازلي  خداي سرمدي را سزاست؛ تحيّت ابدي، پيامبران الهي مخصوصاً حضرت ختمي‌نبوّت3 را رواست. درود بيكران دودة طاها و اُسرة ياسين را بجاست. به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان آنان تبرّي مي‌نمائيم. مقدم علماء و انديشوران حوزه و دانشگاه, مسئولان محترم آستان ولايتمدار و حضور مهمانان ارجمند را گرامي داشته و از برگزاركنندگان بزرگوار كنگرة اسوة الحكماء حضرت علامه حاج شيخ مهدي امامي مازندرانيR تقدير نموده و پاداش دنيا و آخرت را براي همگان از ذات اقدس پروردگار مسئلت مي‌كنيم. هر چند اِجلال حكيم متألّه و تكريم فقيه متورّع در اين پيام كوتاه ميسور نيست ليكن به منظور تذكرة سيرة آن سلف صالح و ائتساء به آن قُدوة فاخر چند نكته‌اي تقديم محضر صحابة معرفت و اصحاب فقاهت مي‌شود.

يكم: اسلام گذشته از آنكه فراگيري علم را لازم دانست, علومي كه آموختن آنها از اهميّت كامل برخوردار است معرفي نمود زيرا از حضرت رسول اكرم2 چنين رسيد: «طلب العلم فريضةٌ علي كلّ مسلمٍ»[1] و نيز از همان حضرت2 رسيده است كه «إنّما العلم ثلاثةٌ: آيةٌ محكمة أو فريضةٌ عادلة أو سنّةٌ قائمةٌ»[2] گرچه علوم نافع بيش از سه فنّ مزبور است ليكن همه آنها از يك منظر مندرج در سه علم ياد شده‌اند. زيرا دانشي كه فرا گرفتن آن واجب يا راجح باشد از اقسام سه‌گانه مزبور بيرون نيست خطوط جامع علوم ياد شده در دانش‌هاي عقلي و نقلي مطرح‌اند كه فقيه نامور خطّه شمال و استاد مسلّم حوزة رسمي شيعه جامعِ معقول و منقول بود. فلسفه و كلام اسلامي را تدريس, فقه و اصول را تعليم و اخلاق و تهذيب را به خوبي تبيين مي‌نمود به طوري كه در تذكية عقول و تزكيه ارواح و تضحية نفوسِ امّاره و مسوّله كاملاً موفق بوده است.

دوم: اسلام ساختار انسان را با گنجينة معرفتي معرفي مي‌نمايد يعني بشر از منظر قرآن حكيم گرچه در زادروز خود از علوم حصولي و دانش‌هاي بيروني تهي بوده و چيزي از آنها را نمي‌دانست ﴿وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً﴾[3] ليكن از لحاظ علوم حضوري و دانش‌هاي دروني با دلماية كافي آفريده شده و آيه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[4] بيانگر آن است. آنچه در قرآن مجيد به عنوان تذكره مطرح شده ناظر به همين مطلب سامي است كه مباني اصلي براي معرفت عدل و ظلم و مبادي اصيل براي شناخت حُسن و قبح و مقدمات استوار براي آگاهي از خير و شرّ و ادلة مُتقن براي پي بردن به رمز سعادت و شقاوت در نهان بشر نهادينه شد و پيامبران الهي مأمور اثاره اين دفائن عقلي‌اند: «وَيُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[5] نيز راجع به همين نكته است. انسان‌هاي برخوردار از علمِ صائب و عمل صالح چونان حضرت امامي طبرستانيR مشمول آن تذكره و اين اِثاره‌اند.

سوم: هر چند علم گوهر تابناك است ليكن فراگيري آن از معلّم جامع بين قول سديد و جهاد شديد تابنده‌تر خواهد بود و جمله نوراني ﴿عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَي﴾[6] راز آن را روشن مي‌نمايد تعلّم آيت‌الله امامي مازندرانيS از محضر حضرت آيت‌الله شهيد حاج شيخ فضل الله نوري كه در جهاد اوسط و اكبر همانند جهاد اصغر پيروز بود برگ زرّيني در تاريخ علمي آن مجاهد نستوه ورق خورد. زيرا حضرت اماميS برابر رهنمود رياست عالي مذهب حق تشيّع در انتخاب استاد خود طبق آية ﴿فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَي طَعَامِهِ﴾[7] عمل كرد و علوم الهي را از معلّمي فرا گرفت كه رفتار وي مصدّق گفتار او بوده و خشيت او از مقام قدس ربوبي وي را مصداق كامل ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[8] نمود. اگر حضرت اماميS در اين عصر به سر مي‌برد ثمر شيرين شجر طيّب شهادت استاد خويش را در شكوفايي نظام استوار اسلامي مشاهده مي‌كرد هر چند عالمان وارسته كه مداد قلم آنان برتر از خون شهيدان است همانند جان‌باختگان در راه دين هماره نزد خداوند زنده و مرزوق و از وضع راهيان راه آنان پُرسان و مُستَبشرند و پروردگار منّان بشارت لحوق رهپويان كوي وصال را بانيان مژده مي‌دهند لذا هم‌اكنون حضرت امامS و معلّم شهيدش از انقلاب اسلامي آگاه و مسرورند و همانند ساير مشاعل هدايت و شهيدان شاهد از حيات ملكوتي برخوردار و از رزق ويژه الهي متنعّم‌اند. و امام راحلS و شهيدان شاهد را در ساحت قدس ربوبي متنعّمانه مي‌نگرند, و خُرسندند.

چهارم: گرچه قلوب بندگان سالكِ صالح مرآت معارف پروردگار است و اسماي حسناي الهي را ارائه مي‌نمايد ليكن به لحاظ وساطت فيض و رساندن آن به مشتاقان قرآن و عترت همانند ظروف مناسبي جهت جار دادن علوم فراگرفته‌اند.

حيثيّت ظرف بودن انسان از راه مجاري ادراكي را مي‌توان از آية: ﴿وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ﴾[9] استظهار نمود كه گوش شنوا را وعاء و ظرف مطالب سودمند يعني علم نافع معرفي كرد و هم از كلامِ نوراني حضرت ختمي نبوت2 استفاده كرد كه فرمود: «خير القلوب أوعاها للخير... فأعلي القلب الذي يَعيِ الخير مملوٌّ من الخير إن نَطَقَ نَطَقَ مأجوراً و إنْ أنْصَتَ أنْصَتَ مأجوراً»[10] و نيز از سخنان امير كلام حضرت سيّد اوصياء اميرمؤمنان علي‌بن‌ابي‌طالبC استنباط نمود كه فرمود: «إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا»[11] و همچنين از بيان آسماني سبط اكبر پيامبر2 كريم اهل بيت وحي حضرت امام حسن مجتبيC استخراج نمود كه فرمود: «كونوا أوعية العلم و مصابيح الهدي»[12] يعني ظرف دانش نافع بوده تا راه خود را بيابيد و چراغ هدايت باشيد تا ديگران را راهنمايي نماييد. پيروان چنين نصايح حكيمانه مصداق بارز ﴿لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَي السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾[13]اند كريم گوش شنوا دارند تا صلاي معلّم‌هاي بشري را به خوبي بشنوند و هم قلب بيدار و هشيار دارند تا صداي معلّمان الهام‌بخش الهي را از درون استماع كنند و با هم‌آوايي سمع و قلب و هماهنگي درون و بيرون هم از طهارت روح برخوردار گردند و هم زمينه تطهير ارواح ديگران را فراهم كنند و مصداق معلّم كتاب و حكمت از يك سو و مُزكّي نفوس ازسوي ديگر شوند حضرت امامي طبريS همانند استاد شهيدش از مصاديق بارز اين فنّ فاخر بوده است.

پنجم: امامت اهل تقوا و پيشوايي پرهيزكاران مقامي است بس منيع كه فقط بهره اوحدي از عالمان سترگ الهي مي‌شود و نيايش گروه اندكي دربارة ﴿رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً﴾[14] مستجاب مي‌گردد. زيرا متّقيان حق‌مدار و پارسايانِ خردورز به هر عالمي اقتدا نمي‌كنند و او را قُدوة خويش قرار نمي‌دهند. اوصاف عالماني كه به اين فيض والا بار مي‌يابند با ذكر محرومان از اين سِمت معلوم خواهد شد. از حضرت ختمي نبوّت3 چنين رسيده است «مَن غَلَبَ عِلمُهُ هَواه فذاك علمٌ نافعٌ و مَن جَعَلَ شَهْوَتَه تحت قدميه فَرَّ الشيطان من ظِلّه قال الله تعالي لداوودC: حرامٌ علي كلّ قلب مُحبٌّ للشهوات أن أجعله اماماً للمتّقين»[15] و حضرت اماميS و استاد شهيد ويS امام متّقيان بوده‌اند.

ششم: گرچه علم بر مجموع مسائل كه مركّب از موضوعاتِ گوناگون و محمولاتِ متنوّع و روابط‌اند اطلاق مي‌شوند ليكن اصطلاح ديني آن دخالت كيفيّت فراگيري آن و بهره‌مندي از آن و گسترش و نفع‌رساني آن را به همراه دارد زيرا با رعايت مبادي تعلّم و آداب آموختن و مراعاتِ به‌كارگيري صحيح و ملاحظة نشر مآثر آن حِدّ تام علم كه شامل تمام علل چهارگانه است حاصل خواهد شد چون معلّم شديد‌القوي مبدأ فاعلي نيرومند و برين است و متعلّم مشروح‌الصدر و با اخلاص مبدأ قابلي تامّ است علوم وحياني مبثوت در قرآن كريم و مبسوط در سنّت حضرت ختمي نبوّت3 و آل وحي او كه عيبة علم الهي و معدن حكمت خدا و مهبط الهام اويند مبدأ صوري كامل مي‌باشد و عمل به آن و نشر احكام و گسترش حِكم آن مبدأ غائي والايي است كه از آن برتر متصوّر نيست و اين تصوير از حديث نوراني رسول اعظم3 استنباط مي‌شود كه فرمود: «أوّلُ العلمِ الصَمْتُ و الثاني الاستماع و الثالث العملُ و الرابع نَشْره»[16] البته معلّم كتاب و حكمت و مزكّي نفوس علوم توصيه شده نبوي3 يعني آية محكمه, فريضه عادله و سنّت قائمه را مي‌آموزاند و متعلّم علي سبيل النجاة آنها را با اخلاص فرا مي‌گيرد و به آن عمل مي‌نمايد و با سيرة و سنّتِ گفتار, رفتار و كردار نوشتاري خود ماية انتشار آن مي‌شود و چونان حضرت امامي طبري و ساير مفاخر اين استان پيرو دودة طاها و اُسرة ياسين برازنده كنگرة تكريم خواهند شد.

هفتم: رمز جدال دروني آن است كه انسان مجموع عقل نظري و خيال و وهم در جهت انديشه و مركّب از عقل عملي و شهوت و غضب در جهت انگيزه است وقتي اين مبارزه به ثمر مي‌رسد و پيروزي در جهاد اوسط و اكبر نصيب مجاهدان نستوهي چون حضرت امامي طبرستانيS مي‌شود كه برابر رهنمود حضرت ختمي نبوت3 امتثال شود كه آن حضرت چنين فرمود: «العلمُ رائدٌ و العقل سائقٌ و النفسُ حَرونٌ».[17] زيرا اگر نفس مسوّله و امّاره علم نافع را به عنوان رائد و پيشه و آگاه‌كننده داشته باشد و نيز عقلي كه به آن خداوند عبادت مي‌شود و بهشت به دست مي‌آيد سائق و محرّك او باشد خواسته‌هاي خود را تعديل و در مسير مستقيم به تكامل خويش مي‌پردازند. در پايان اين پيام تقدير مجدد از مشاعل هدايت, مسئولان محترم استان, مهمانان بزرگوار و برگزاركنندگان گرانمايه اعلام مي‌دارم.

غفر الله لنا و لكم

جوادي آملي

اسفند 1388

 


[1] . الكافي, ج1, ص30.

[2] . الكافي, ج1, ص32.

[3] . سورهٴ نحل, آيهٴ 78.

[4] . سورهٴ شمس, آيهٴ 8.

[5] . نهج‌البلاغه, خطبهٴ 1.

[6] . سورهٴ نجم, آيهٴ 5.

[7] . سورهٴ عبس, آيهٴ 24.

[8] . سورهٴ فاطر, آيهٴ 28.

[9] . سورهٴ حاقه, آيهٴ 12.

[10] . موسوعه كلمات الرسول الأعظم, ج13, ص185.

[11] . نهج‌البلاغه, حكمت 147.

[12] . الكافي, ج1, ص301.

[13] . سورهٴ ق, آيهٴ 37.

[14] . سورهٴ فرقان, آيهٴ 74.

[15] . موسوعه كلمات الرسول الأعظم3, ج13, ص205.

[16] . موسوعه كلمات الرسول الأعظم3, ج13, ص205.

[17] . موسوعه كلمات الرسول الأعظم3, ج13, ص205.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات