جلسه درس اخلاق (1391/09/16)

05 01 2022 376189 شناسه:

جلسه درس اخلاق (1391/09/16)

دانلود فایل صوتی
 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين و صلي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!

أعظم الله اجورنا و اجوركم بمصابنا بالحسين(عليه السلام) و جعلنا و إيّاكم من الطالبين بثاره(عليه الصلاة و عليه السلام)

مقدم شما بزرگواران حوزوي و دانشگاهي و برادران و خواهران را گرامي مي‌داريم و سوگ اين ايام را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) تعزيت عرض مي‌كنيم و قبولي عزاداري عزاداران را از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم!

معمولاً بحث‌هاي روز پنج‌شنبه در دو بخش ارائه مي‌شد بخش اول به مسائل اخلاقي مرتبط بود بخش دوم شرح كوتاهي از نهج‌البلاغه اميرمؤمنان(سلام الله عليه) در اين نوبت چون نامه 47 نهج‌البلاغه كه همان وصيت‌نامه معروف وجود مبارك اميرالمؤمنين(عليه السلام) است و اين وصيت‌نامه هم مسائل اخلاقي را به همراه دارد و هم بيانات آن حضرت را در بردارد لذا به همين شرح نامه 47 اكتفا مي‌كنيم اما چند جمله‌‌اي هم مربوط به اين ايام كه عقيله بني‌هاشم(سلام الله عليها) در كوفه آثار نهضت حسيني(سلام الله عليه) را تبيين كردند وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) و ساير اهل بيت سخناني گفتند اشاره مي‌شود. اين نكته در هفته قبل بازگو شد الآن هم اجمالاً ذكر مي‌شود تا وارد بحث نهج‌البلاغه بشويم.

جريان كربلاي حسيني(سلام الله عليه) يك جريان ديني خاص بود يعني اينكه وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: «حسينٌ مِنّي و أنا مِن حسين»[1] بار معنوي فراواني را به همراه دارد يعني بخشي از دين را خود حسين بن علي(سلام الله عليهما) بايد اجرا كند و توضيح مطلب عبارت از اين است كه وجود مبارك پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) دستورهاي لازم را داد درباره نماز كه ستون دين است[2] فرمود: «صلّوا كما رأيتموني اُصلّي»[3] همان طوري كه من نماز مي‌خوانم چه نماز جماعت چه نماز عادي شما همان‌طور ياد بگيريد و بخوانيد. در جريان حج كه يكي از اركان رسمي دين است و از مهم‌ترين مسائل عملي ماست و نياز به راهنمايي دارد حضرت عدّه زيادي را به همراه برد فرمود: «خذوا عنّي مناسككم»[4] مناسك حج را ببينيد من چگونه انجام مي‌دهم شما همان‌گونه انجام بدهيد اما اينكه به جامعه بفهماند اگر يك وقت تحت فشار حكومت ظلم قرار گرفتيد چگونه از خود دفاع كنيد, چگونه جهاد كنيد, چگونه به شهادت برسيد, چگونه استقلال را حفظ كنيد, چگونه امنيت را حفظ كنيد, چگونه مردم را بيدار كنيد اين با بيانات نوراني حضرت حاصل شد و اما فرصت ارائه عملي پيدا نشد يا اگر اينكه در انحاي جنگ و صحنه‌هاي نبرد اسير شديد اسارت را چگونه برنامه‌ريزي كنيد براي اين فرصت مناسبي جهت ارائه عملي پيش نيامد. جريان كربلاي سالار شهيدان براي ارائه اين گونه از مسائل است يعني وجود مبارك ابي عبدالله اگر در برابر ظلم در همان مدينه قيام مي‌كرد خب حضرت را مثل برادرش مسموم مي‌كردند همان‌جا شهيدش مي‌كردند و جامه عزا در برمي‌كردند و نام حسين بن علي خاموش مي‌شد اما حضرت كلّ خاورميانه را با قافله خود بيدار كرد و عملاً به جامعه آن روز فرمود: «خذوا عنّي استقلالكم و امنيّتكم و حريّتكم و دفاعكم و جهادكم» مردم اگر بخواهيد مستقل بشويد راهش اين است اگر جدّم مردم را به مكّه برد فرمود: «خذوا عنّي مناسككم» من به شما مي‌گويم «خذوا عنّي استقلالكم و حريّتكم» اگر مي‌خواهيد آزاد باشيد آزادگي را از من ياد بگيريد كه چگونه است, اگر خواستيد شهيد بشويد شهادت را از من ياد بگيريد. صِرف مظلومانه كُشته شدن, كار خردمندانه‌اي نيست فرمود اينها را از من ياد بگيريد خواهرش زينب كبرا(سلام الله عليهما) كه اين ايام متعلّق به اوست و به عنوان عقيله بني‌هاشم است اين هم از طرف سالار شهيدان به جوامع آن روز و الي يوم القيامه فرمود: «خذوا عنّي اسارتكم» اگر خواستيد اسير بشويد ببينيد من چگونه اسير شدم ببينيد آزادگان ما در طيّ چندين سالي كه در اسارت بعث بودند بالأخره عظمتشان, كيانشان, مجدشان را حفظ كردند اينها «خذوا عنّي اسارتكم» را ياد گرفتند و بارها هم به عرضتان رسيد كه هم حسين بن علي عقيله بني‌هاشم است هم زينب كبرا چون اين «تاء», «تاء» مبالغه است «تاء» تأنيث نيست اگر مي‌گوييم آدم خليفةالله است اين «تاء», «تاء» تأنيث نيست چون «تاء», «تاء» مبالغه است هم حسين بن علي عقيله بني‌هاشم است هم زينب كبرا آن بزرگوار فرمود: «خذوا عنّي شهادتكم» اين بزرگوار فرمود: «خذوا عنّي اسارتكم» اينكه مي‌بينيد در جنگ جهاني دوم بيش از هفتاد ميليون نفر كشته شدند و نامي از آنها نمانده و در كربلا 72 نفر با اين وضع شهيد شدند بيش از هزار سال است كه جهان را اداره مي‌كنند همين است جنگ جهاني اول و دوم در همين قرن بود تاريخ گذشته‌ نيست بسياري از مردم رقم تلفات را نشنيدند كه چند نفر كشته شدند از اينها سؤال كنيد كه مثلاً در جنگ جهاني دوم چند نفر كشته شدند خيال مي‌كنند مثلاً يك ميليون, در حالي كه بيش از هفتاد ميليون كشته شدند هيچ خبري هم از آنها نيست اما اين 72 نفري كه در ميان آنها يك بچه شيري بود, يك بچه نابالغ بود اينها هم در بين آنها بودند كلّ جهان را گرفتند, بنابراين «خذوا عنّي شهادتكم و استقلالكم, خذوا عنّي اسارتكم» خب اگر كسي نخواست مكه برود رُكني از اركان دين را حفظ نكرده يا خواست مكه برود ولي مناسك را از اهل بيت ياد نگرفته عملش ناصواب است جريان شهادت اين‌طور است جريان اسارت اين‌طور است اين دفاع مقدس هشت ساله را هم اين «هيهات مِنّا الذّلة» اداره كرده الآن شما ببينيد از مصر تا بحرين از بحرين تا مصر همه جا سخن از كربلاست براي اينكه شعار حسيني اين بود كه «هيهات منّا الذلّة، يأبى الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حُجور طابت و طهرت»[5] فرمود آن دودماني كه ما را پروراندند با ذلّت ما را بار نياوردند و اين دودمان از ذلّت دور است ذلّت از اين دودمان دور است. احياي كربلاي سالار شهيدان در مصر اثر كرده, در يمن اثر كرده, در تونس اثر كرده شعار اينها هم «هيهات منّا الذّلة» است بنابراين يك وقت است بيش از هفتاد ميليون كشته مي‌شوند و نامي از آنها نيست يك وقت است 72 نفر شربت شهادت مي‌نوشند بيش از هزار سال اين نام مانده است در اين سلام‌ها مي‌گوييم سلام ما بر شما «أبداً ما بَقيتُ و بَقي الليل و النهار» قدر اين زيارت‌ها و سلام‌ها را بدانيم ما آن قدرت را نداشتيم به خودمان اجازه نمي‌داديم اين‌طور زيارت تنظيم بكنيم حداكثر اين بود كه به پيشگاه حضرت شرفياب بشويم در برابر ضريح مطهّرش سلام عرض كنيم اما به حضرت عرض كنيم ما از راهي آمديم از جايي آمديم كه سلام خدا را مي‌خواهيم به شما برسانيم اين يعني چه «عليكَ مِنّي سلام الله أبدا» اين مقام را آنها به ما دادند خب ما اگر ارتباط با خدا نداشته باشيم به ما نگفته باشند برويد كربلا سلام ما را به حسين بن علي برسانيد ما مي‌توانستيم چنين زيارتنامه تنظيم كنيم ما سلام خودمان را مي‌گوييم «السلام عليك يا أبا عبدالله, السلام عليك يابن رسول الله» تا آخر مي‌خوانيم اما وقتي به اين جمله‌ها رسيديم مُجازيم بگوييم يا به ما اجازه دادند «عليك منّي سلام الله أبداً ما بَقيتُ و بَقي الليل و النهار»[6] اين كم مقام نيست براي زائر, اگر ائمه(عليهم السلام) نفرموده بودند, به ما اجازه نداده بودند ما چه حق داشتيم بگوييم كه من آمدم تا سلام خدا را به تو برسانم آن بنده‌اي كه در پيشگاه خدا نماز مي‌خواند ركوع دارد سجود دارد خدا حمد او را مي‌شنود در هر ركعتي وقتي سر بلند مي‌كند مي‌گويد: «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه» حالا اين جمله يا خبريه است يا به داعي انشا القا شده يعني خدايا بشنو كه من در ركوع گفتم «سبحان ربّي العظيم و بحمده» من تو را حمد كردم تو بپذير, وقتي سر بلند كرديم از طرف او مي‌گوييم «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه» اين خداست آن‌گاه به ما اجازه مي‌دهند كه كنار بارگاه حضرت مشرّف بشويم يا از دور به حضرت عرض كنيم «عليكَ مِنّي سلام الله» البته همه در كنار اين سفره نشسته‌اند اين‌طور نيست كه فرد ساده درس‌نخوانده ثوابي نبرد آن درس‌‌نخوانده مثل كسي است كه رساله عمليه را مطالعه مي‌كند و عمل مي‌كند ولي يك محقّق حوزوي مثل يك مجتهد، جريان كربلا را بررسي مي‌كند مقتل‌ها را, زيارتنامه‌ها را, نحوه برخورد را مثل همان روايت استصحاب, مثل روايت «لا تنقض»[7] مجتهدانه بررسي مي‌كند وگرنه در ثواب با عوام يكي است اگر كسي تحقيق نكند اين زيارتنامه را بررسي نكند متوجه نشود كه «عليك مِنّي سلام الله» يعني چه, چطوري من مي‌خواهم سلام خدا را به حسين بن علي برسانم خب اين همان ثواب نازل را مي‌برد ولي اگر محقّقانه كار كند ثواب عالِم را, ثواب مجتهد را خواهد برد كه ـ ان‌شاءالله ـ اميدواريم حوزويان از اين فيض برخوردار باشند!

حالا مي‌رسيم به نامه وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) بخشي از نامه‌ها به صورت وصيّت‌نامه است توصيه است كه در كتاب شريف تمام نهج‌البلاغه باب وصاياي حضرت را از باب نامه‌هاي حضرت جدا كردند اما اين چهل و هفتمين نامه مستحضريد كه مرحوم سيّد رضي تقطيع كرده اين وصيّت‌نامه مفصّل است حدود يك صفحه از اين وصيّت‌نامه را ايشان نقل كردند بخشي از كلمات نوراني آن حضرت را در جاهاي ديگر آوردند ولي وصيّت‌نامه حضرت چند صفحه است اين وصيت شَفهي نيست كتبي است اين‌طور نيست كه حسنين را خواسته باشد به آنها اين فرمايش را فرموده باشد آن مي‌شد خطبه يا كلام اما اين را حضرت با قلم نوراني خودشان مرقوم فرمودند اين وصيّت‌نامه است و در همين متن هم آمده است كه هر كس كه كتاب من به او رسيده است او هم جزء اوصياي من است. صدر وصيّت‌نامه شهادت به توحيد, شهادت به رسالت اين گونه از معارف ديني هست كه در وصيّت‌نامه بايد اين‌چنين باشد شهادت به وحدانيّت خدا, اقرار به وحدانيّت خدا, اقرار به رسالت انبيا عموماً, وجود مبارك رسول گرامي(عليهم الصلاة و عليهم السلام) خصوصاً, ولايت اهل بيت علي و اولاد علي(عليهم السلام) بعد آن مطالب بعدي ذكر مي‌شود. وجود مبارك حضرت امير مسئله توحيد را مطرح فرمود, مسئله رسالت و نبوّت را مطرح فرمود بعد اين جمله‌ها را فرمود, فرمود: «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَي اللَّهِ» من شما را به تقواي خدا وصيت مي‌كنم تقوا بهترين توشه است يعني آدم سپري, وقايه‌اي داشته باشد كه گناه به او نخورد تير به او نخورد مستحضريد كه درباره گناهان تعبير به سِهام و تيرها شده درباره خصوص نگاه به نامحرم كه آمده است «النَظْرَةُ سَهمٌ مِن سِهام إبليس»[8] حالا نگاه به نامحرم اين است يك وقت كسي نگاه تحقيرآميز مي‌كند يا نگاه تهديدآميز مي‌كند آنها هم حكم خاصّ خودشان را دارند «النَظْرَةُ سَهمٌ مِن سهام إبليس» نگاه به نامحرم يك تير تيز است از طرف شيطان يك انسان باتقوا سپر در دستش است وِقايه و جُنّه همان سپر است اين وقايه و سپر در دستش است كه تيري به او اصابت نكند «وَ أَنْ لاَ تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا» دنيا در پنج بخش خلاصه شد كه در سورهٴ مباركهٴ حديد آمده ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلاَدِ[9] همين پنج بخش است فرمود نه بازي بكنيد نه كسي را بازي بدهيد, نه سرگرم بشويد نه كسي را سرگرم كنيد, نه به زينت بپردازيد نه ديگران را به اين كار تشويق كنيد, نه فخرفروشي كنيد نه ديگران را به اين كار تشويق كنيد, نه به دنبال تكاثر باشيد نه ديگران را به تكاثر دعوت كنيد, شما وقتي مي‌توانيد كوثري باشيد چرا به تكاثر مي‌پردازيد اين تكاثر شما را به چاه مي‌اندازد اگر كسي توانست كوثري باشد خب حيف است كه گرفتار تكاثر باشد فرمود ولو دنيا به طرف شما بيايد شما به طرف دنيا نرويد مستحضريد پرهيز از دنيا نعمت خوبي است نه پرهيز از جامعه, پرهيز از امّت, پرهيز از مردم; خدمت كردن به جامعه, به نظام, به امت از بركات ديني است اما دنياطلبي كه حالا من بايد باشم اگر من نباشم مشكل دارد خب اين درست نيست اين معلوم مي‌شود دنياست اصلِ خدمت را وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) آن طوري كه در صحيفه سجاديه در دعاي نوراني مكارم‌الأخلاق آمده به همه ما آموخت در دعاي مكارم‌الأخلاق به خدا عرض مي‌كنيم پروردگارا! تو كه به اين مردم خير مي‌رساني توفيقي بده كه خير تو به دست من به مردم برسد «و أجْرِ للناس علي يَدِيَ الخير»[10] من تماشاچي باشم كار خوبي نيست فيض تو به دست من به مردم برسد اين نعمت خوبي است ذات اقدس الهي به وسيله مظاهر خود به وسيله افراد خيّر به مردم خير مي‌رساند وجود مبارك امام سجاد به ما فرمود از خدا بخواهيد كه با دست شما خير به مردم برسد حالا يا خير علمي يا خير عملي. فرمود ولو دنيا شما را طلب بكند شما نكنيد «وَ لاَ تَأْسَفَا عَلَي شَيْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا» اگر چيزي از دنيا از شما منزوي شد متأسف نباشيد همان بخش سورهٴ مباركهٴ حديد كه ﴿لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَي مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[11] را فرمود: «وَ قُولاَ لِلْحَقِّ وَ اعْمَلاَ لِلْأَجْرِ» حق بگوييد ساكت نباشيد گاهي ممكن است انسان در جايي كه بايد حق بگويد حق نگويد آن است كه گفتند: «الساكتُ عن الحق شيطانٌ أخرس» اين را از وجود مبارك پيامبر نقل كردند كه آن حضرت فرمود اگر در جايي كه انسان بايد حق را بگويد يا حق را بنويسد ساكت باشد و حرف نزند يك شيطان دهن‌بسته است «الساكتُ عن الحق شيطانٌ أخرس» گاهي انسان, شيطانِ ناطق است گاهي شيطان أخرس فرمود: «قُولاَ لِلْحَقِّ وَ اعْمَلاَ لِلْأَجْرِ» نه براي تظاهر «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» اين هم دو وظيفه است فرمود شما كمك مظلوم باشيد (يك) دشمن ظالم باشيد (دو) در اين جريان غزّه و فلسطين و امثال ذلك بعضي‌ها ـ معاذ الله ـ بي‌طرف بودند كه هيچ, بعضي‌ها به مظلومين كمك مي‌كردند اما با ظالم دشمني نداشتند, بعضي‌ها با ظالم دشمن بودند اما به مظلوم كمك نمي‌كردند حضرت فرمود اين دو وظيفه است يكي خصمِ ظالم بودن, يكي هم عونِ مظلوم بودن «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» در سورهٴ مباركهٴ قصص همراهي با ظالمين را خدا نهي كرد هم موساي كليم عرض كرد ﴿فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِّلْمُجْرِمِينَ[12] هم درباره پيامبر هم فرمود مبادا ظهير و پشتوان و كمك كفار باشي[13] «أُوصِيكُمَا وَ جَمْيِعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي» فرمود من در اين وصيّت‌نامه هم شما را هم فرزندانم را هم ساير وابستگان و خاندانم را وصيت مي‌كنم به تقواي الهي هر كس كه نامه من به او رسيده است او را وصيت مي‌كنم «وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ» كارهايتان را منظم كنيد هم كارهاي حكومت را هم كارهاي ملت را هم كارهاي شخصي را بالأخره كارتان منظم باشد كسي كه مي‌خواهد درس بخواند برنامه‌ريزي كند چه حوزوي چه دانشگاهي; در بخش اقتصاد كارهايتان را منظم كنيد «وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ». «وَ صَلاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ» بكوشيد كه هيچ اختلافي با يكديگر نداشته باشيد اگر چند نفر با هم اختلاف دارند تلاش و كوشش كنيد آنها را متّحد كنيد مسئله اتحاد از بهترين نعمت‌هاي ديني است در متن وصيّت‌نامه وجود مبارك حضرت امير آمده است فرمود عظمت اتحاد اين است كه «فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَالصِّيَامِ» من از پيامبر شنيدم كه فرمود اصلاح جامعه از بسياري از نمازها و روزه‌هاي مستحبّي بالاتر است يعني اينكه آدم بتواند جامعه را اصلاح كند صالح كند متّحد كند و منسجم كند. «أَللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ» اين «أَللَّهَ اللَّهَ» كه منصوب است اغراست يعني «احذروا الله, احذروا الله» درباره يتيم كه مبادا اينها گرسنه بمانند دهنشان به غذا نرسد و غذا به دهنشان نرسد در متن وصيّت‌نامه آمده است كه مبادا اِغباب كنيد اغباب يعني يك روز در بين روزه دادن فرمود مبادا طوري باشد كه ايتام يك روز در بين از شما ذخيره بگيرند يعني هر روز به فكر اينها باشيد مبادا به فقرا يك روز در بين كمك كنيد بلكه هر روز بايد كمك كنيد اين را مي‌گويند اغباب «فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لاَ يَضِيعُوا بِحَضرَتِكُمْ» مبادا در شهري كه شما هستيد در روستايي كه شما هستيد در محلّه‌اي كه شما هستيد ايتام آسيب ببينند و گرسنه بمانند «وَاللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرانِكُمْ» احذروا از خدا درباره همسايه‌ها مبادا همسايه‌ها را برنجانيد «فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ» فرمود پيامبر مكرّر درباره رعايت حقوق همسايه سفارش كرده «مَازَالَ يُوَصِي بِهِم حَتَّي ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُورِّثُهُمْ» مكرّر وجود مبارك حضرت ما را سفارش مي‌كرده كه حقوق همسايه‌ها را رعايت كنيم ما خيال مي‌كرديم همسايه ارث مي‌برد از بس حضرت ما را به همسايه وصيّت كرد «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لاَيَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ» درباره قرآن مبادا فقط به قرائت قرآن و كتابت قرآن و تلاوت قرآن و امثال ذلك اكتفا كنيد عمل به قرآن فراموشتان نشود مبادا ديگران به قرآن عمل كنند شما فقط اهل تلاوت قرآن باشيد در مسابقه بكوشيد كه شما سابق باشيد نه مسبوق «وَاللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلاَةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِيْنِكُمْ» درباره نماز سفارش ويژه فرمود بعد فرمود اين ستون دين است اين مطلب چند بار بازگو شده كه در قرآ‌ن كريم همچنين در روايات سخن از اقامه نماز است كه ﴿أَقِيمُوا الصَّلاَةَ[14] و مانند آن, در مواردي هم كه ﴿صَلَّي﴾,[15] ﴿يُصَلِّي[16] و مانند آن دارد آن هم به اقامة الصلاة برمي‌گردد سخن از «اقرأ الصلاة» نيست نماز بخوانيد نيست سخن از اقامه صلات است سرّش اين است كه دين نماز را به عنوان ستون معرفي كرده اين مطلب اول كه «الصلاة عمود الدين»[17] مطلب دوم آن است كه كسي عمود را نمي‌خواند عمود را اقامه مي‌كند, اگر در تعبيرات قرآني يا روايي به ما دستور داده بودند «اقرأ الصلاة» حرف غير حكيمانه بود (اين سه) براي اينكه اين حرف‌ها هماهنگ در نمي‌آيد اگر ﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ[18] داريم كه داريم, اگر اين بيانات حكيمانه است كه است, از يك طرف به ما بگويند نماز ستون دين است از يك طرف بگويند نماز بخوانيد آخر ستون كه خواندني نيست اگر نماز خواندني بود جزء تلاوت‌ها بود نماز را آدم بايد اقامه كند معلوم مي‌شود كه غير از قرائت, غير از تلاوت, غير از ركوع و سجود, ما رسالتي هم داريم فرمود اين كار را انجام بدهيد براي اينكه اين عمود دين شماست «وَاللَّهُ‏َ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ» در جريان حج و عمره «لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ» تا زنده هستيد جامعه شما مكّه رفتن را ترك نكند زيرا اگر كعبه ترك بشود حج و منا و امثال ذلك ترك بشود شما مورد احترام فرشته‌ها و جامعه نيستيد (يك) به شما هم در جريان نزول عذاب مهلت نمي‌دهند (دو) «فَإِنَّهُ اِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» كه نه منظور مي‌شويد نه به شما مهلت مي‌دهند عذاب الهي زود مي‌رسد «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيْلِ اللَّهِ» جهاد با مال و جهاد با جان كه روشن است جهاد با اَلسن همين امر به معروف است و اين امر به معروف اگر در جامعه ما زنده بشود بسياري از مشكلات حل است يعني كسي كه حجاب را رعايت نمي‌كند از اول خيابان تا آخر خيابان دويست, سيصد نفر به او بگويند خانم مواظب باش, خانم مواظب باش اين خودش را جمع مي‌كند همين كه بگويند چرا با اين وضع آمدي همين كه ابرو تُرُش بكنند همين كه او را با چهره خشم‌آلود نگاه بكنند او خودش را جمع مي‌كند اين يك كار آساني هم است بر ما واجب هم است مستحضريد كه امر به معروف غير از سخنراني است غير از تبليغ است غير از ارشاد است غير از كتابت است اگر كسي نمي‌داند اينها تعليم جاهل است اگر كسي مي‌داند و غفلت كرده اينها تنبيه غافل است امر به معروف اينها نيست امر به معروف امر است اگر كسي امر به معروف كرد و آن شخص حجاب را رعايت نكرد دو معصيت كرده يكي اينكه ﴿لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ[19] را عمل نكرده يكي اينكه فرمان اين آقا را گوش نداده امر به معروف, امر به معروف است اين كاري به سخنراني و نصيحت ندارد اگر پدري امر به معروف كرده دستور داده كه فلان كار را انجام بده شما كه مستطيعي بايد بروي مكه اين نرفت مكه اين پسر دو گناه كرده يكي حرف پدر را گوش نداده ـ اطاعت حرف پدر در مسائل ديني واجب است ـ يكي هم اينكه معصيت كرده كه با وجود استطاعت, مكه نرفته ما بايد بدانيم كه مسئله امر به معروف غير از ارشاد است غير از تذكّر است غير از تعليم است غير از تنبيه غافل است امر, فرمان است كه ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[20] فرمود اين هم جهاد است «وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَالتَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَالتَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ» كنار هم باشيد, با هم باشيد, يك فكر داشته باشيد, كسي را تحقير نكنيد, نرنجانيد, قطع نكنيد, نه تنها صِله رَحِم را رعايت كنيد بلكه صِله جامعه را قطع نكنيد اختلاف نداشته باشيد, بغضا نداشته باشيد, كينه نداشته باشيد در بعضي خطبه‌ها كه گذشت آنجا دارد كه «وَ لاَ تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ»[21] فرمود اين بغضا, حالق است معنايش اين است كه اختلاف و كينه, تيغ تيزي است اگر كسي هر روز تيغ دستش باشد سرش را تيغ كند ديگر مو روئيده نمي‌شود فرمود اين اختلاف, اين كينه, بدخواهي ديگران «فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ» اين يك تيغ تيزي است اين بدِ او را مي‌گويد, او بدِ اين را مي‌گويد, اين به او فحش مي‌دهد, او به اين فحش مي‌دهد! اين اختلاف نمي‌گذارد دين پيدا بشود وقتي دين, پيدا نشد كه نمي‌شود جامعه را اداره كرد فرمود: «وَ لاَ تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ» فرمود اگر با هم اختلاف داشتيد اختلاف خانوادگي بود, اختلاف محلّي بود, اختلاف كشوري بود اين بالأخره تيغ تيز است «لاَ تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ» اگر اين كار را كرديد جامعه در مسائل ديني مي‌شود بي‌تفاوت آن‌گاه ذات اقدس الهي نعمت دين‌داري و دين‌باوري را كه گرفت وقتي ديد مردم لايق نيستند «فَيُوَلَّي عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُمْ» عدّه‌اي كه ظالم‌اند بر شما مسلّط مي‌شوند و والي شما خواهند بود, دعاي شما ديگر در آن وقت مستجاب نيست بعد فرمود: «يَا بَنِي عَبْدِالْمُطَّلِبِ» در بين عرب‌ها اين‌طور بود كه قبيلگي خيلي سهم تعيين‌كننده داشت فرمود مبادا حالا بگوييد كه فلان شخص چون اميرالمؤمنين را كُشت ما مثلاً به آنها حمله بكنيم عدّه زيادي را بكشيد اين کار را نکنيد نه فرزندان من اين حق را دارند نه قبيله من «يَا بَنِي عَبْدِالْمُطَّلِبِ لاَ أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خوْضاً تَقُولونَ قُتِلَ أميرالمؤمنين» مبادا در خون مردم برويد و بيش از يك نفر را قصاص كنيد, «أَلاَ لاَ تَقْتُلُنَّ بِي إِلاَّ قَاتِلِي» آن بخش ديگري كه در وصيّت‌نامه هست فرمود اگر من خودم معالجه شدم كه خودم مي‌دانم با عفو مي‌كنم و يا قصاص,[22] اگر از دنيا رفتم شما اگر خواستيد قصاص كنيد حقّ شماست ولي «ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ», «أُنْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» مبادا او را مُثله كنيد و اعضايش را قطعه قطعه كنيد «وَ لاَ تمثّلوا [23]بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُوْلَ اللَّهِ(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَالْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ‏» مبادا نسبت به سگ شما مُثله كردن را روا بداريد چون مستحضريد كه ظلم حرام است ولو نسبت به سگ, آدم بي‌خودي سگي را بزند در حالي كه كاري به آدم ندارد ظلم است, احسان مستحب است ولو نسبت به سگ, حالا اگر سگ تشنه‌اي بود كسي مقداري آب به اين سگ دارد خب فضيلت است ثواب دارد «لكلّ كَبِدٍ حرّي أجرٌ»[24] مطلق است مخصوص مؤمن و غير مؤمن نيست مگر اينكه اعانت بر ظلم باشد حالا كسي كافر است ولي كاري با كسي ندارد تشنه است آب دادن به او ثواب دارد «لكلّ كَبِدٍ حرّي أجرٌ» اين هم عموم دارد هم اطلاق دارد حيوان را شامل مي‌شود انسان را شامل مي‌شود آب دادن به سگ هم ثواب دارد اين دين است اگر يك وقت اين سگ حمله مي‌كند ظلم مي‌كند خب بله يك راه ديگر دارد اما وقتي كاري به شما ندارد زدن سگ كه جايز نيست فرمود: «إِيَّاكُمْ وَالْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ» اين دين, ماندني است چون مطابق با حق است كه فرمود: ﴿مَا خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ[25] اميدواريم خداي سبحان آن توفيق را عطا كند كه به اين معارف آشنا بشويم, معتقد بشويم, عمل كنيم و منتشر كنيم! مجدّداً مقدم شما برادران و خواهران مخصوصاً بزرگواراني كه از كنار مضجع ملكوتي ثامن‌الحجج(صلوات الله و سلامه عليه) آمدند را گرامي مي‌داريم!

پروردگارا امر فرج وليّ‌ات را تسريع بفرما!

نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه امام زمان حفظ بفرما!

روح مطهر امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با انبيا محشور بفرما!

عزاداري همه را به احسن وجه قبول بفرما!

بيداري اسلامي خاورميانه را به مقصد نهايي برسان!

خطر بيگانگان مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان!

اين كشور وليّ عصر را تا ظهور حضرت از هر خطري حفظ بفرما!

مشكلات مملكت مخصوصاً در بخش مسكن و اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را حل بفرما!

فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) قرار بده!

«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 


[1] . الارشاد (شيخ مفيد), ج2, ص127.

[2] . الامالی(شيخ طوسی)، ص529 .

[3] . المسائل الناصريات, ص211; الخلاف (شيخ طوسي), ج1, ص314; متشابه القرآن, ج2, ص170.

[4] . الانتصار فی انفرادات الامامية، ص254 .

[5] . اللهوف، ص97 .

[6] . مصباح المتهجّد، ص776 .

[7] . وسائل الشيعة، ج 1،ص 245 .

[8] . من لا يحضره الفقيه، ج4، ص18.

[9] . سورهٴ حديد، آيهٴ 20 .

[10] . الصحيفة السجادية، دعای20.

[11] . سورهٴ حديد، آ يهٴ 23.

[12] . سورهٴ قصص، آيهٴ 17.

[13] . سورهٴ قصص, آيهٴ 86.

[14] . سورهٴ بقره, آيهٴ 43.

[15] . سورهٴ علق, آيهٴ 10.

[16] . سورهٴ آلعمران, آيهٴ 39.

[17] . الامالی(شيخ طوسی)، ص 529.

[18] . سورهٴيس, آيهٴ 2.

[19] . سورهٴ نور, آيهٴ 31.

[20] . سورهٴ توبه, آيهٴ 71.

[21] . نهجالبلاغة، خطبهٴ 86.

[22] . تمام نهج‌البلاغه, ج7, ص707 و 708.

[23] . استاد «لايمثّل» قرائت میفرمايند؛ در اختيار مصباحالسالکين، ص 536 به اين صورت آمده است.

[24] . جامع الاخبار، ص139.

[25] . سورهٴ حجر, آيهٴ 85; سورهٴ احقاف, آيهٴ 3.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات