پیام به دکترین مهدویت

15 03 2022 631328 شناسه:

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: هفدهمین همایش بین‌المللی دکترین مهدویت با موضوع «انتظار، گام اول طرح کلی حرکت رهبران الهی» امروز سه شنبه با پیام تصویری حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی برگزار شد.
متن کامل پیام معظم له بدین شرح است:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء علیهما آلاف التحیة و الثناء بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله».
مقدم شما اساتید، بزرگواران، محققان و پژوهشگران امر امامت و ولایت را گرامی میداریم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم که همه شما و ما را جزء منتظران راستین حضرت ختمی امامت، وجود مبارک ولیّ عصر(ارواحنا فداه) قرار بدهد! از برگزارکنندگان این نشست و همایش حقشناسی میکنیم؛ امیدواریم خدای سبحان از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این نشست و همایش افزودند به احسن وجه بپذیرد و توفیق ادراک معارف انتظار و شرایط انتظار را به همگان مرحمت کند و ذات اقدس الهی آن توفیق را عنایت کند که به زیارت وجود مبارک حضرت ختمی امامت نائل شویم.
انتظار از بهترین عبادات است، زیرا معنای انتظار آن است که انسان بتواند در صحابت خلیفه خدا کار جهانی انجام بدهد. هر عبادتی به اندازه نفوذش اثر دارد؛ اینکه در کتابهای فقهی ثواب مساجد را یکسان ندانستند و گفتند مسجد محله و قبیله، مسجد بازار، مسجد کذا و کذا با مسجد جامع فرق دارد و مسجد النّبی و مسجد الحرام از همه افضل است برای آن کثرت عبادت عبادتکنندگان است.
یک وقت است یک حکومت علوی است که انسان خدمتگزار حکومت علوی است، آن گرچه وجود مبارک حضرت امیر(صلوات الله و سلامه علیه) طبق نقل مرحوم کلینی فرمود: «مَا لِلَّهِ عزّوجلّ آیَةٌ هی أَکْبَرُ مِنِّی»[1] اما چون قلمرو خلافت و وصایت و مدیریت آن حضرت محدود بود خدمتگزاران در آن حکومت هم ثواب محدودی دارند؛ یک وقت است که کسی منتظر ظهور وجود مبارک خاتم ائمه(علیهم السلام) است که این خلیفة الله است و کار جهانی انجام میدهد، چه ثوابی بالاتر از این! چه اجری ارزندهتر از این که انسان خدمتگزار یک حکومت جهانی باشد؛ نه تنها محلی نه تنها منطقهای بلکه بینالمللی و بعد هم به قیامت ختم بشود. حالا بعدها ذات اقدس الهی پیامبری بیاورد دینی بیاورد شریعتی بیاورد عالَمی بیاورد آدمی بیاورد، حساب دیگری دارد ولی این جریان و این نسل که از آدم شروع شد، به حضرت ختمی امامت ختم میشود: ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾،[2] و این حکومت میشود جهانی. حکومت جهانی گفتنش دشوار است چه رسد به فکرش و چه رسد به عملش! با همه ادیان و ملل و نحلی که هست با همه افکاری که هست با همه مکتبهای فلسفی که هست، با همه نحلههایی که هست، با همه داوریها و ادعاهایی که هست، همه زیر پرچم یک انسان کامل حاضر بشوند و حکومتی تشکیل بدهند این تا کنون نبوده است.
بنابراین کسانی میتوانند منتظر باشند که اولا از آن قبیل باشند که زیارت اربعین دارد: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ»[3] و ثانیا وقتی به حکومت رسیدند نه دست به اختلاس بزنند و نه حقوق نجومی را در نظر داشته باشند؛ این کار بسیار کم است! در این حکومت اسلامی ما که خونهای بسیاری از جوانها نثار شده است عدهای حدوثاً فداکار بودند و بقائاً طرز دیگری در آمدند! کمتر کسی موفق است یکسان و مستقیم باشد. در حکومت وجود مبارک حضرت، فرمود ما از همان اول بررسی میکنیم احدی که حدوثش یک نحو و بقائش نحو دیگری باشد در دستگاه و حرم امن ما نیست!
نمونهاش جریان سید الشهداء است؛ میدانید که از همان اول اینها یک کار جهانی کردند و تا کنون هم مانده است. فرمود کسی در دستگاه ما راه دارد که حدوث و بقائش یکسان باشد. وجود مبارک سید الشهدا حرف خیلی بلندی زد منتها حالا ما درباره سید الشهداء فقط آن اشک و ناله و گریه و سینهزنی به یاد ما مانده است! تشکیل حکومت، شرایط حاکمان، کیفیت حکومت، رهبری حکومت، عضو حکومت بودن، اینها در دستگاه سید الشهداء چون به حسب ظاهر پیروز نشد مطرح نیست؛ ولی در هر حال حضرت وقتی اقدام کرد ایستاد و گفت من این را میخواهم! اولاً گفت آقایان! حواس شما جمع باشد هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند؛ هیچ وقت ممکن نیست کسی بگوید چون هدف خوب است پس من از راه بد هم میتوانم بروم! اگر کسی خواست از راه بد به هدف خوب برسد این ممکن نیست بلکه «کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ» کسی که گفت چون هدف خوب است من از این راه بروم: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ»[4].
جریان سید الشهداء الآن برای ما در حد روضه و اشک مانده است؛ اما این مکتب نورانی حضرت است فرمود هدف خوب جز از راه مستقیم شدنی نیست. اگرکسی به خیال اینکه چون هدف خوب است، به کژراهه و بیراهه میرود زودتر از دیگران به خطر گیر میافتد: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ». این حرفهای سیاسی سالار شهیدان است.
در جریان منزل بین راه که عبید الله بن حر جعفی با حضرت برخورد کرد، آن مسائل غمانگیزی دارد که آن را در این جلسه جشن و سرور نقل نکنیم ولی عبید الله بن حر جعفی گفت من اعلام بیطرفی کردم حاضر نبودم که علیه شما بجنگم و نیز حاضر نبودم که علیه آنها بجنگم؛ لذا از کوفه به در آمدم من اعلام بیطرفی کردم. حضرت فرمود اعلام بیطرفی در بین حق و باطل، کار باطلی است، اعلام بیطرفی در جای مشکوک است نه در جای معلوم؛ وقتی یک طرف بین الرشد است و یک طرف بین الغی، بیطرفی معنا ندارد! عبید الله بن حر جعفی عرض کرد من خودم نمیآیم کربلا ولی اسبم را میدهم و ابزار نظامی را میدهم. حضرت فرمود ما از شما این حرفها را نمیخواهیم ما میخواهیم خودتان را نجات بدهیم[5].
اما این بیان بلند حسین بن علی! یک وقت است که ذات اقدس الهی فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ﴾[6] این را خدا به همه دستور میدهد، دیگران هم این آیه را میخوانند مینویسند، بحث میکنند و تفسیر میکنند اما یک وقت خدا کار خودش را نقل میکند میگوید من اینطور نیستم! حسین بن علی ایستاد گفت من اینطور نیستم! این یعنی چه؟ چه کسی حق دارد اینطور حرف بزند؟ خدا فرمود عالم را من اداره میکنم، از مُلک تا ملکوت، از سماوات و أرضین، من عالَم را اداره میکنم، مدبّرات امر هم فراوان دارم؛ اما من یک مدبّر نالایق ندارم؛ این کار خداست!
فرمود: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾[7] این کلام خداست درباره کار خودش نه کلام خدا باشد درباره کار ما. آنچه مربوط به ماست را به ما اجازه داد تلاوت کنیم، زیارت کنیم، بخوانیم، بگوییم، بنویسیم و تفسیر کنیم به اذن اهل بیت؛ اما مربوط به خودش است فرمود من در کارگاه خودم کسی که بیراهه میرود یا راه کسی را میبندد نصب نمیکنم: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾.
کارهای آسانتر که با اوایل دست یعنی با بین مچ و آرنج انجام می دهند، چون این قسمت را ساعد میگویند، کارهایی که افراد با این قسمت انجام میدهند را میگویند یکدیگر را مساعدت کردند؛ کارهایی که یک مقدار سنگینتر باشد با بین آرنج و دوش انجام می شود که این قسمت را میگویند عضد، کارهایی که دشوارتر هستند و افراد ناچارند از بازو کمک بگیرند را میگویند معاضد یکدیگر هستند و معاضدت کردند. مساعدت مربوط به کارهای آسانتر است معاضدت مربوط به کارهای دشوارتر.
فرمود من کارهایم همه کارهای سنگین است، من به هیچ بیعرضهای کار نمیدهم. این پیام خداست و خلیفه او هم وجود مبارک سالار شهیدان در آن بین راه با اینکه نیاز داشت فرمود بیعرضه را به کربلا نمیبرم. قویتر و بالاترش و محکمترش را وجود مبارک ولیّ عصر اعلام میکند که ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾.
ما که امیدواریم منتظر باشیم؛ یعنی باید خودسازی کنیم؛ به قدری خودسازی کنیم که وقتی دستمان به حکومت رسید نه اختلاسی شویم و نه نجومی! این معنای انتظار است. «هاهنا امور ثلاثه»: حتماً باید منتظر باشیم و حتماً انتظار به معنی آدمشدن و انسانشدن است و حتماً وقتی انسان شدیم حدوثاً، بقائاً هم انسان بمانیم، آن وقت این، جهان را اداره میکند. چرا اینقدر فضیلت هست برای انتظار فرج؟ چون مقام والاست؛ چرا اینقدر ثواب هست برای انتظار؟ چون مقام والاست.
وجود مبارک حضرت وقتی ظهور کرد همین بیانی که حسین بن علی در بین راه کربلا خواند را خواهد داشت، چون اینها خلیفه خدایند، فقط اینها میتوانند چنین حرفی بزنند: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾. یک مدیر، یک مدبّر، یک مسئول تقنینی و قضایی و اجرایی که بیراهه میرود و راه دیگران را میبندد در دستگاه امام زمان حضور ندارد؛ فرمود من به او سمَت نخواهم داد.

«
فهاهنا امران»: یکی اینکه بفهمیم «الإنتظار ما هو؟» دوم بکوشیم که منتظر باشیم، تا دیگر انگ و ننگ گمراهی به ما نچسبد که ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾. از این عبادت بالاتر؟! غرض این است که آیات الهی دو قسم است: یک وقت است که کارهای خدا را بیان میکند، این فقط تلاوتش به عهده ماست؛ یک وقت است که وظیفه ما را وظیفه بشر را وظیفه خلق را وظیفه عالَم را و وظیفه مخلوق را بیان میکند، این وظیفه ماست که بفهمیم و تفسیر کنیم و تبیین کنیم و عمل کنیم به مقدار امکان. آنجا که حسین بن علی ایستاد و به عبید الله بن حر جعفی گفت: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾، این را به عنوان خلیفة الله گفت. همان معنا را در صورت وسیعتر وجود مبارک ولیّ عصر وقتی ظهور کرد میگوید، لذا جهان رامیگیرد. فرمود کسی که بیراهه میرود یا راه کسی را می بندد در دستگاه من نیست: ﴿وَ مَا کُنتُ﴾، نه «لا اتخذ»! نه «لست متخذاً»! اینها یک نحو معنا دارد اما این «کان»ی منفی آن استمرار و ملکه را میرساند؛ نفرمود: «و لا أتخذ»! فرمود: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾ یعنی من اینطور نیستم.
آن حضرت حرف همه ائمه را میزند؛ این چهارده معصوم حرف همهشان این است منتها یک وقت به وسیله سید الشهداء که در بین راه به عبید الله بن حر جعفی این فرمایش را میفرماید ظهور می کند و یک وقت حضرت که ظهور کرد این فرمایش را میفرماید.
بنابراین چیزی بالاتر از انتظار حضرت نیست و اگر إنشاءاللهالرحمن حضرت ظهور کرد، چیزی بالاتر از خدمتگزاری در آستان قدس آن وجود مبارک نیست. او به تمام معنای کلمه «خلیفة الله» است! در بخش پایانی سوره مبارکه «یوسف» فرمود: ﴿وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکُونَ﴾[8] تهشرکی در تهِ دل خیلیها هست، اکثر مؤمنین گرفتار این هستند؛ اما وقتی حضرت ظهور کرد که این نیست.
بنابراین چه چیزی بالاتر از انتظار و چه چیزی بالاتر از عمل به آن انتظار! من مجدداً مقدم همه شما را گرامی میدارم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنم به حق قرآن و عترت توفیق ادراک معنای انتظار، عمل صحیح انتظار و زیارت آن حضرت و خدمتگزاری در آستان قدس آن حضرت را به همگان مرحمت بفرماید و ما را هم محروم نکند!
«
غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»




[1].
الکافی، ج1، ص207.
[2].
سوره بقره، آیه30.
[3].
تهذیب الاحکام، ج6، ص113.
[4].
الکافی، ج2، ص373.
[5].
ر.ک: الارشاد (شیخ مفید)، ج2، ص 81 و 82.؛ ر.ک: الامالی (شیخ صدوق)، ص 154 و 155.
[6].
سوره توبه, آیه119.
[7] .
سوره کهف، آیه51.
[8].
سوره یوسف، آیه106.​​​​​​​


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات