در محضر استاد:
این بیان نورانی حضرت امیر که فرمود: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ» یعنی انسان وقتی نفس میکشد یک گام نه یک قدم، به قبر نزدیکتر میشود، حالا که با هر نفس، به قبر نزدیکتر میشویم، باید در عوض این عمری که می دهیم یک چیزی بگیریم، اگر چیزی نگیریم میشود غبن. اینکه در قرآن سورهای است به نام سوره «تغابن» که ﴿یوْمَ یجْمَعُكُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ یوْمُ التَّغابُنِ﴾ یعنی در آن روز غبن برای افراد روشن میشود، کسی که یک گام عمر بدهد و یک گام علم نگیرد، مغبون است.
اینکه حضرت فرمود انسان با هر نفس به قبر نزدیکتر میشود نمیخواهد فقط دستور یأس بدهد که انسان ناامید بشود بلکه یاد مرگ عامل پویایی است چون اولین چیزی که بعد از مگر از انسان سؤال میکنند این است که «عُمُرِكَ فِیمَا أَفْنَیت»؛ چکار کردی و چه با خود آوردی؟ بهترین کار این است که انسان در جهان یک تحقیقی کند، علم زنده، عالم را حی لا یموت میکند! چطور وجود مبارک حضرت امیر فرمود «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهرُ»؟ برای اینکه انسان با اندیشه و علم زنده است، وقتی علم زنده است که معلوم زنده باشد، اگر معلوم زنده باشد علم را حی میگویند، علم حی، انسان را زنده میکند، عالم به علم زنده است و علم به معلوم، اگر مثلاً ما زمینشناس بودیم اما آغاز و انجام این علم زمینشناسی را یعنی «چه کسی آفرید و برای چه آفرید؟» را کنار گذاشتیم این لاشه علم است، لذا چه کسی آفرید؟ برای چه آفرید؟ ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾ را باید همواره در نظر داشت اگر این نباشد این علم مرده است.
آیت الله العظمی جوادی آملی
جلسه درس اخلاق مهر 1398