بسم الله الرحمن الرحيم وايّاه نستعين
الحمدلله الذي به تُوْصَف الصفاتُ لا بها يُوْصفُ و به تُعْرَفُ المعارفُ لا بها يُعْرف و الصلاة علي جميع الانبياء سيّما خاتمهم الذي قال: حسينٌ منّى وأنَا مِن حسينٍ وعلي الأَئمة الهداة المهديين، سيّما بقيّة الله فى العالمين، بهم نَتَولّي ومِنْ أعدائِهم نتبرّء اِلي اللّه.
خجسته ميلاد حضرت سيّد الشهداء و حضرت سيّد السّاجدين وحضرت ابوالفضل(عليهم آلاف التّحية والسلام) را به ساحت قدس امامزمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) وجامعهٴ بشري و شما فرهيختگانِ ولايتمدار تهنيت عرض مينمايم.
برتري الگوي بشري
آن چه ميتواند اصحاب معرفت را قانع كند، نَيْل به انديشهٴ صائب و انگيزهٴ صالح است. بهترين راه براي چنين مقصدِ سامي و براي چنان مقصودِ عالي كه عاكف و بادي را شيدا و عزيز و حضيض را والِه، و پردهنشين و شاهد بازاري را تَيهانْ و بالاخره حكيم حصولي و عارف حضوري را حيران كرده، ائتسا به اسوهٴ مجاهدانِ صحنهٴ نبرد اصغر و اوسط و اكبر، و اقتدا به قدوهٴ مبارزان ميدان طرد طاغيان عَيّاث و متمرّدانِ عَيّاشْ، و اهتدا به هُداي امام هاديانِ علم و عملْ، حضرت حسين بن علي بن ابيطالب (عليهماالسلام) است. زيرا اين انسان كاملِ فرشته وَشْ هم اعماق فطرت بشري را شناخته و شكوفا كرده است، هم آفاق سپهر فرشتگي را پيموده و تنزّل داده است.
لذا مظهر اسم اعظم و از بارگاه تشريف خدا با خبر و از كارگاه تكليفِ خلق آگاه است. چنين كَوْنِ جامع و خليفهٴ تامّ الاهي ميتواند اسماي حسناي مُسْتَخلف عنه و صفات علياي او را در جامهٴ جزمِ علمي و در كسوت عزم عملي ارائه نمايد و هماره به بشر مُلكي بفهماند كه «تا بنده شدي تابنده شدي». و به وي تعليم دهد كه «چارهاي جز ستيز با اهريمن درون و نبرد با ديو و دَدِ بيرون نيست» به ويژه در شرايط كنوني كه فيلهاي فضايي ابرههٴ غرب به عزم هدم كعبهٴ استقلال و آزادي منطقه آمده، هر روز بيپناهان را مقتول، مصدوم و آواره ميكنند.
اكنون كه پايگاه مقاومت بسيج مسجد هدايت آمل به تشكيل چنين گردهمايي با شكوهي مبادرت نموده است، براي تبيين برخي از اصول اسلامي كه از سنّت و سيرت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهمالسلام) مخصوصاً سالار شهيدان استنباط ميشود، به تذكّر چند مطلب بسنده ميكنيم.
بهترين راه انسان شناسي
يكم. حكومت و ساير مسائل وابسته به آن از علوم انساني است و تحقيقِ علوم انساني بدون تحليلِ حقيقتِ انسانْ ميسور نيست، و بررسي هويّت انسان بدون شهود سيرت و سنّتِ انسانِ كاملْ صَعْب است و تأمّل تامّ در تاريخ پرافتخار انسان گاهي چونان امام معصوم حضرت حسين بنعلي (عليهماالسلام) بهترين راه براي انسان شناسي از يك سو و معرفت عناصر محوري حكومت ديني از سوي ديگر است. لذا بر حاميان حكومت ديني لازم است كه حيات آن سياستمدار الاهي را الگو قرار دهند.
عظمت انسان كامل
دوم. انسان كامل و امام معصوم همانند سيد الشهداء (عليهالسلام) واسطة العقد و بيت الغزل سلسلهٴ انسانيّت است كه كيفيّت تذكيهٴ عقلِ بشر و نحوهٴ تزكيه روح انسان و روش تضحيهٴ نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حق جامعهٴ بشري و اندازهٴ تكليف او را تفكيك كرده، همهٴ اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل مستحضر و در ابلاغ و اجراي آن امين است.
بنابراين، تأسّي به آن حضرت مايهٴ جذب كمال و پايهٴ رفع نقص است. از اينجا اهميّتِ تولّي انسانِ كامل معصوم و تبرّي از مخالفان و محاربان وي معلوم خواهد شد.
هدف وسيله را توجيه نمي كند
سوم. انسان كامل معصوم همچون حضرت ابي عبدالله (عليهالسلام) در حدّ خود صراط مستقيم الاهي است كه شناخت واقعي آن امام همام از ديدن موي باريك دقيقتر و اطاعت حقيقي وي از سلوك بر لبهٴ تيز تيغ دشوارتر است. لذا رسالت مقاومت بسيج و سفارت بسيج نستوه صَعْب، بلكه مستصعب خواهد بود، ليكن با اعتماد بر فيض بيكران الاهي كاملاً قابل حل است.
بهترين راهنمايي به مقصد ناب را بايد از زبان صراط مستقيم شنيد. زيرا تنها اوست كه با مقصود نهايي پيوند زوال ناپذير دارد و فقط اوست كه ارتباط با او سفينه نجات از تيه و مصباح پرفروغ صحنهٴ تاريك طبيعت است.
آن حضرت تنها راه رسيدن به هدف والا را پيمودن راه اطاعت خدا معرفي كرد و اعلام داشت: اگر كسي بخواهد از راه گناه به مقصود برسد، بايد بداند كه عصيان خداوند سبب ميشود او بسيار سريع تكيهگاه اميد خود را از دست بدهد و آن چه از او هراسناك است، زودتر گرفتار آن گردد؛ من حاول أمراً بمعصية اللّه كان أفوت لما يرجو و أسرع لمجيء ما يحذر .[1]
با اين بيان نوراني آن حضرت (عليهالسلام) معلوم ميشود كه هرگز هدف وسيله را توجيه نميكند، بلكه براي نيل به هدف صحيح، بايد از راه درست استفاده نمود، و كژ راهه توان هدايت به هدف سامي را ندارد، و فقط اطاعت خدا در اوامر و نواهي مشتاقانه راهگشاي مقصود برين است.
الگوي گسستن از جهل علمي و پيراستن از جهالت علمي
چهارم. انسان كامل معصوم چونان حسين بن علي (عليهماالسلام) نه تنها از هر بندي آزاد و از هر رسم جاهلي و رسوب وهمي رهاست، بلكه الگوي حريّت از جهل علمي و آزادگي از جهالت عملي است و چون آزادي كالاي گرانبهاست، هر چيزي نميتواند هزينهٴ آن گردد. تنها سر است كه در اين مسير بايد قدم شود تا با پا نهادن بر آن بتوان لايق حريّت شد.
قرآن كريم در اينباره چنين ميفرمايد: ﴿فليقاتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة و من يقاتل في سبيل الله فيقتل أو يغلب فسوف نؤتيه أجراً عظيماً﴾؛[2] يعني كسي در راه خدا نبرد ميكند كه دنيا را به آخرت فروخته باشد. چنين مجاهد نستوهي هنگام ورود به صحنهٴ پيكار، بيش از دو راه ندارد، يا شهادت يا پيروزي. هرگز راه سومي به نام تسليم براي او مطرح نخواهد بود. زيرا نداي راهبردي پرچمداري آزادي اين است؛ هيهات منّا الذلّه، يأبي الله ذلك و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و أنوفٌ حميّةٌ ونفوسٌ اَبيّة؛[3] يعني فرومايگي با فرازمندي آزادمنشان نبوي و علوي و فاطمي و حسني و حسيني (عليهمالسلام) سازگار نيست.
سمت انسان كامل
پنجم. انسان كاملِ معصوم (عليهالسلام) از آن جهت كه خليفهٴ تامّ خداست، نسبت به ساير مردم سمت تدبير و ارشاد، بلكه اِنعام و افاضه دارد، و افراد ديگر در كنار مائدهٴ گستردهٴ چنين انسان كاملي بهرهمند خواهند بود. مثلاً اگر پرهيزكاران در سايهٴ بهشت ميآرمند و رفاه آنان با ورود به بهشت تأمين ميگردد، اصل بهشت در سايهٴ مجاهدتهاي انسانهاي متكاملي كه يا خليفهٴ خدايند يا مقتديان به وي هستند، حاصل ميشود.
اين دو مطلب را ميتوان از قرآن كريم و سنّت معصومان (عليهمالسلام) استنباط نمود. يكي آن كه پرهيزكاران در ظلّ بهشت به سر ميبرند؛ ﴿إنّ المتقّين في ظلالٍ و عيونٍ﴾[4] و ديگري آن كه بهشت در ظلّ شمشير مجاهد نستوه آرميده است. چنانكه پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: الجنّة تحت ظلال السيوف.[5]
اگر بهشت رفتن رهين فداكاري ايثارگراني است كه دنياي خسيس و رخيص را فداي آخرت نفيس كردند، و اگر چنين بهشتي در سايهٴ جهادِ مجاهدانِ نستوه تأمين ميشود، پس متقيّانِ متوسط و پرهيزكارانِ عادي كه در سايهٴ بهشت متنعماند، مرهون مبارزات رادمردان الاهياند. چه اينكه دينداري آنان نيز در دنيا در گرو مرزداري پيكارجويان ديني و نامآوران صحنهٴ ستيز با بيگانه است؛ يعني اوساط از مؤمنان در دنيا و آخرت، مرهونِ كوشش مشتاقانهٴ اَوحدي از اهل ايماناند.
معراج انسان كامل
ششم. انسان كامل معصوم همانند حسين بن علي (عليهماالسلام) چون مُوَحّدِ ناب است و توحيد خالص از لوث هر گونه دوگانگي منزّه است. لذا در تمام شئون علمي و عملي خود متوجه خداي سبحان بوده، جهاد او مانند نماز وي، قربان و عامل تقرّب است و مبارزه وي همسان نماز او معراج و مايهٴ عروج است. زيرا آن چه دربارهٴ نماز وارد شده كه الصلاة قربان كلّ تقّىٍ[6] يا چنين گفته شد: الصلاة معراج المؤمن[7] صبغهٴ تمثيل دارد، نه تعيين.
بنابراين، تمام عبادتهاي علمي و عملي انسان كامل، معراج وي خواهد بود. لذا حسين بنعلي (عليهالسلام) چونان اميرالمؤمنين (عليهالسلام) حكومت را نه براي جاه و نه به منظور رفاه شخصي نميخواستند، بلكه فقط براي برگرداندن احكام فراموش شده و حقوق از دست رفته ميطلبيدند، از اين جهت آن حضرت (عليهالسلام) فرمود: اللّهم إنّك تعلم انّه لم يكن ما كان منّا تنافساً فى سلطانٍ و لا التماساً من فضول الحُطام و لكن لنردّ (لنُري) المعالم من دينك و نظهر الإصلاح فى بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و أحكامك، فإن لم تنصرونا و تنصفونا قوي الظلمة عليكم و عملوا فى إطفاء نور نبيّكم و حسبنا الله و عليه توكّلنا وإليه أنبنا و إليه المصير.[8]
استاد در برابر آن لشكر عبوس ٭٭٭٭ چون شاه، نيمروز، بر آن اَشْهَبِ شَموس[9]
گفت اي گروه هين منم آن نور حق كزو ٭٭٭٭ تابيده بر سجنجل[10] صبح ازل عكوس
بر درگهِ جلال من ارواح انبيا ٭٭٭٭ بنهاد بر سجود سر از به خاكبوس
مرسل منم به آدم و آدم مرا رسول ٭٭٭٭ سايس منم به عالم و عالم مرا مسوس
سلطان چرخ را كه مدار جهان بر اوست ٭٭٭٭ من دادهام جلوس بر اين تخت آبنوس
بر خاكپاي توسنِ گردون مسير من ٭٭٭٭ ناكرده تيغ راست، سجود آورد رئوس
ني طالب حجازم و ني مايل عراق ٭٭٭٭ ني در هواي شامم و ني در خيال طوس
تسليم حكم ازل را چه احتياج ٭٭٭٭ غوغاي عالم و جنبش لشكر، غريو كوس
در كار عشق، حاجت تير و خدنگ نيست ٭٭٭٭ آنجا كه دوست جان طلبد، جاي جنگ نيست[11]
انسان كامل بقية الله است
هفتم. انسان كامل مانند سيدالشهداء (عليهالسلام) تمام كارهاي خود را براي وجه الله انجام ميدهد و هيچ سپاس و ثنايي از كسي توقع ندارد؛ ﴿لانريد منكم جزاءً و لاشكوراً﴾.[12] كسي كه تمام همّت او وجه الله باشد، از مصاديق بارز وجه الله خواهد بود. زيرا وجيه نزد خداست، و هر انسان كاملي كه مصداق وجه الله شد، سهمي از بقا داشته، مظهر تام خداي سبحان است كه باقي مطلق است و همه چيز محكوم هلاكند، مگر وجه او؛ ﴿كل شيءٍ هالك إلا وجهه﴾.[13]
از اين منظر انسان كامل را بقيّة اللّه گويند. زيرا سند دوام او را خداي باقي امضا فرموده است و گروهي كه پيوندي با وجه خدا داشته، در راستاي رضاي او كوشش نموده و سعي ميكنند، اولو بقيّةاند؛ يعني صاحبان بقا و لائقان دوام. براي نيل به وجه اللهي جز گذر از وجاهت خلقي راه ديگر نيست، براي رسيدن به چشمهٴ بقا، جز عبور از دالان فنا مسير ديگري نخواهد بود.
تنها راه هستي، نيستي است و راه مستقيم وجود، معدوم شدن است، آن چه در واژهٴ عدم و لغت نيستي تعبيه شده، همانا نديدن خود و نخواستن رضاي خويش است، نه نبودن و از بين رفتن واقعي. زيرا هرگز عدم محض، كمال نبوده، نيستي صرف مسير ارتقا نخواهد بود.
اگر در ادبيات تازي و فارسي سخن از فنا براي بقا و نيستي براي هستي و عدم براي وجود مطرح ميشود، مقصود همين است كه اكنون به اشارت رفت.
زاده راه مرد عاشق نيستي است ٭٭٭٭ نيست شو در راه آن دلخواه، نيست[14]
ننگ من از من است بي من، من ٭٭٭٭ بر پريدم به دوست پيوستم[15]
در پايان مجدّداً زاد روز اولياي الاهي و مظاهر اسماي حسناي خدا را به پيشگاه بقيّة اللّه (ارواح من سواه فداه) تبريك و روز پاسدار و جانباز را گرامي و مقدم مبارك مرزداران نظام اسلامي را ارج مينهيم.
پروردگارا، مقام معظم رهبري دولت و ملت و مملكت را در ظل وليّعصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما.امام راحل (رحمهالله) و شهداي اسلام را با انبيا محشور فرما. خطر بيگانگان را از مناطق مسلمانان بدور دار. نهضتهاي ديني به ويژه انتفاضهٴ فلسطين را به ثمر نهايي برسان و بنيانگذاران اين گردهمايي باشكوه را مورد عنايت قرار ده. آمين يا رب العالمين.
عبداللّه جوادي آملي
قم المقدسة
مهر 1380 شعبان المعظم 1422
[1] ـ تحف العقول، ص 248، كلمات قصار حضرت حسين بن علي (عليهماالسلام).
[2] ـ سورهٴ نساء، آيهٴ 74.
[3] ـ تحف العقول، ص 241، نامه امام حسين(عليهالسلام) به اهل كوفه.
[4] ـ سورهٴ مرسلات، آيهٴ 41.
[5] ـ نهجالفصاحة، ج 2، ص 220.
[6] ـ بحار، ج 10، ص 99.
[7] ـ همان، ج 82، ص 248.
[8] ـ تحف العقول،ص 239، كلمات امام حسين (عليهالسلام).
[9] ـ اَشْهَبْ: اسب سياه و سفيد؛ شموسْ: سركش؛ اشهب شموس: مَركب سركش.
[10] ـ لفظ رومي به معناي آينه..
[11] ـ ديوان آتشكده نيّر، ص 109.
[12] ـ سورهٴ انسان، آيهٴ 9.
[13] ـ سورهٴ قصص، آيهٴ 88.
[14] ـ ديوان عطار، ص 206.
[15] ـ همان، ص 424.