بسم الله الرحمن الرحيم و إياه نستعين
حمد ازلي خداي را سزاست كه ولايت انسان كامل معصوم (علیه،السلام) را مظهر تامّ ولايت خود قرار داده، تحيّت ابدي پيامبران الهي به ويژه حضرت ختمي نبوّت را رواست كه وصايت معصوم(عليه السلام) را مجلاّي كامل نبوت خويش خواندهاند. درود بيكران اهلبيت عصمت(عليهم السلام) را بجاست كه ظهور ولايت الهي و تجلّي نبوّت نبوي را به كمال و تمام رساندهاند و به همگان مژدهٴ تحقّق وعدهٴ خدا را با حضور حضرت ختمي امامت(عليه السلام) دادهاند به اين ذوات قدسي تَولّي داريم و از معاندان آنان تبرّي مينمائيم.
مقدم انديشوران حوزوي و دانشگاهي، مسئولان محترم نهادها و ارگانها، نمايندگان مقام معظم رهبري و ساير علاقهمندان به معارف اهلبيت وحي را گرامي ميداريم و از برگزار كنندگان بزرگوار كنگره بين المللي غدير و انسجام اسلامي (مازندران) سپاسگزاري ميكنيم و توفيق همگان را در نيل به فيض الهي و رسيدن به فوز نبوي و وَلَوي از خداوند منّان مسئلت داريم.
چون طبرستان ظهور اسلام ناب را با طلوع قرآن و عترت تلقّي نمود و به آن ايمان آورد هماره مردم اين مرز و بوم از عَهْدِ مَهْد شب قدر قرآني را با روز غدير عَلَوي همسان دانسته و صلاي «لن يفترقا حتي يردا عَليّ الحوض» را همتاي اذان و اقامه گوشنوازترين آواي حديث الولادههاي خود قرار ميدادند. لذا طبريها با درايت تامْ جريان غدير را روايت نموده و با رعايت معارف و حِكَم آن، مطالب و احكام آن را رعايت كردهاند و در فرهنگسازي از بذل نفس و نفيس دريغ ننمودند. عالمان اين خِطّهٴ ولايتمدار در تفسير قرآن حكيم از نام آورترين مفسران شيعهاند كه بدون ذرّهاي تسامح يا تساهل در تحرير دقيق آياتِ ولايتْ، تطهير، مباهله، اكمال دين و اتمام نعمت، يأس كافران از قدرت غدير و مانند آن ماهرانه از عهده برآمدند و قلم را به طرد، طعن، لعن و سَبِّ مخالف نيالودند لذا زمينهٴ اتحاد ملّي و انسجام اسلامي را به خوبي فراهم نمودند در احتجاج و تبيين معارفِ كلامي از منظر اهلبيت عصمت(عليهم السلام) از برجستهترين محدّثان و متوليان فرهنگ گفتمان مذهبي و نيز گفتگوي ديني محسوب ميشوند. در مناقب و تشريح اوصاف ثبوتي و كراماتِ دودهٴ طاها و اُسرهٴ ياسين از برترين منقبت نويسان به شمار ميآيند. در تدوين فقه شيعي اختران فراواني كه فوق احصايند در طيّ قرون متمادي، در اقطار بلادِ آن «سَواءً العاكِفُ فيه وَالْبٰاد» بوده و هستند. اديبان، شاعران و نويسندگان منثور و منظوم در مدح و ثناي معصومان(عليهم السلام) با گويشهاي ملّي و محلّي دَيْن خود را به دِين ادا نموده و ميكنند. متمكّنان اين منطقه كه با كسب حلال درآمدي به دست آوردند بهترين هزينه را وقف مسجد و حسينيّه و ترويج مكتب اهل بيت وحی(عليهم السلام) دانسته و آمار موقوفات اين سرزمين و وقفنامههاي تحرير يافتهٴ مجتهدانِ مُتَورّع٬ سند گوياي گراميداشت آنان نسبت به خاندانِ وحي مخصوصاً حضرت سيد الشهدا حسينبنعليبنابيطالب(عليهم السلام) است. جمهور مردم كه توانِ ويژهٴ تأليف كتاب يا وقف مال را نداشته و ندارند در احياي مآثر و تكريم آثار آن ذوات قدسي كوشا بوده و هستند و در هر عصري كه جهاد آن همتاي اجتهاد فقيهان لازم بود حضور فعال داشته و دارند و در اين قلمرو سردارانِ فراواني همراه دوازده هزار شهيد دفاع مقدّس راهي را كه پيشگام اين استان يعني آيتالله شيخ فضل الله شهيد پيمود ادامه دادهاند. اين چند سطر گزارشي از گسترش فرهنگ غدير بود كه ستاد محترم كنگره آن را به راقم سطور پيشنهاد داد. اما آنچه در تتميم آن ميتوان بيان داشت در طيّ چند نكته درايه ميشود.
سِرّ همآوايي روز غدير با شب قدر
يكم: سِرّ همآوايي روز غدير با شب قدر همانا هماهنگي و همتايي مظروف آن دو يعني قرآن و ولايت است كه ظرفها را همسان ساخته است. آنچه در وجود علمي قرآن كريم است در وجود عيني انسان كامل معصوم(عليه السلام) است. اگر آن كتاب الهي موصوف به: ﴿لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾1 است اين امام معصوم متّصف به آن است و اگر مردم طبرستان در صدرِ پذيرش اسلام فقط منتظر شنيدن پيام اهلبيت(عليهم السلام) بودند و هنگام كلام نمايندگان آنان ترنّمانه ميسرودند:
در عاشقي آنجا كه ورا پاي، مرا سر ٭٭٭ در بندگي آنجا كه ورا حلقه، مرا گوش2
براي آن است كه امام معصوم(عليه السلام) از قرآن خبر ميدهد و خداوند دربارهٴ آن كتاب آسماني چنين فرمود: ﴿إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا﴾3.
ثقلين قيم معنوي جوامع بشري
دوم: قرآن مجيد٬ معصوم از هر نقص و مصون از هر عيب است. لذا قائم به نفس و قيّم جامعه بوده و به ملّتِ اَقْوَم هدايت ميكند: ﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾4. امام معصوم كه در بامداد غدير كسوت «... هذا عليّ مولاه» پوشيد تا شامگاه معاد به عنايت خداوند وابسته بوده و در هدايت محتاج بشري نبوده و هماره قَيّم معنوي جوامع بشري است: «انّما الاٴئمّةُ قوّامُ الله علي خلقهِ وعُرَفاؤه علي عباده ولا يدخلُ الجنّةَ الاّ من عَرَفهم و عَرَفوه ولا يَدْخُل النارَ إلاّ مَن أنْكَرَهُم و أنْكَروه»5 كسي كه اهلبيت وحي را كه غديريان خداي قديرند به رسميّت بشناسد و مورد شناسايي آن ذوات نوراني قرار بگيرد وارد بهشت ميشود وگرنه گرفتار دوزخ خواهد شد و اين مطلبِ سامي يكي از چند معناي «قَسيمُ الجنّة والنّار» بودن پرچمداران غدير است.
وحدت در قرآن و عترت ، هادي امت به اتحاد و انسجام
سوم: راز رهبري قرآن به اتحاد همانا متّحد بودن تمام آيات مكّي ومدني اوست كه قريب به ربع قرن متناوباً نازل شد و هيچ اختلافي بين اصول و فروع، جهانبيني، جهانداري و جامعه پروري، عبادات، احكام، عقود و ايقاعات آن نيست: ﴿أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً﴾6 همين رمز در امام معصوم(عليه السلام) كه منصوص خدا و منصوب روز غدير است وجود دارد. لذا هر امام سابق مُبَشِّر لاحقْ و هر امام لاحق مُصدِّقِ سابق است چنانچه تمام عقايد، اخلاق و اعمال هر كدام منسجم و هماهنگ است و آفت اختلاف نه در درون آنها و نه در بيرون آنان رخنه نميكند٬ لذا سِمَت هدايت امّت را با رويكرد اتحاد ملّي و انسجام اسلامي فراسوي آنها مينهند. كلام اميرمؤمنان، كه ساحت غدير به نام آن حضرت(عليه السلام) رقم خورد و متبرّك شد چنين است «... وليس رجل- فاعلم- اَحْرصَ علي جَماعَة اُّمّة محمّدٍ(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و اُلْفَتْهاء منّي ابتغي بذلك حُسن الثواب وكرم المآب...»7 هيچ كس نسبت به وحدت امت اسلامي از صاحب غدير علاقهمندتر نيست٬ زيرا نه كسي مانند آن حضرت در اين باره علم صائب دارد و نه كسي در اين جهت عمل صالح، احاطه علمي آن حضرت به آثار سوء اختلاف را ميتوان از كلام نوراني آن حضرت استنباط نمود: «فاياكم والتلون في دين الله فانّ جماعةً فيما تكرهونَ من الحقِ خيرٌ من فُرقةٍ فيما تُحبّونَ من الباطل وانّ الله سبحانه لم يُعْطِ أحداً بفُرقَةٍ خيراً ممّن مضي ولا ممّن بَقِيَ»8. آنچه از اين بيان جامع برميآيد اين است كه سنّت الهي كه در گذشته و حال و آينده مساوي است همانا حق، صدق، خير و حَسَن بودنِ انسجام اسلامي و باطل، كذب، شرّ و قبيح بودن اختلاف است.
حيات بخشي ، بارزترين نماد همتايي قرآن و غدير
چهارم: همتايي قرآن و غدير كه نماد عترت اطهار(عليهم السلام) است در امور فراواني است كه بارزترين آنها حيات بخشي اين دو ثَقَل خواهد بود. زيرا دربارهٴ قرآن كه عنصر اصلي دعوت حضرت ختمي نبوت است چنين آمد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾9 و دربارهٴ امامت از حضرت رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) چنين رسيد: «مَنْ ماتَ ولم يَعْرف امامَ زمانِهِ ماتَ ميتّةً جاهليّةً»10 جريان غدير سلسله جنبان ولايت است٬ لذا اسامي مبارك امامان معصوم(عليهم السلام) حتي حضرت مهدي موجود موعود در احتجاج طبرسي كه از فرهيختگان اين مرز و بوم است در آن يافت ميشود. حيات برين انسان كه حوزهٴ كرامت به آن اختصاص دارد و قلمرو خلافت الهي مختص آن ميباشد با كوثر وحي و امامت تأمين ميشود. سرّ تقابل بين زنده و كافر در آيهٴ: ﴿لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّاً وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكَافِرِينَ﴾11 همين است و راز زنده دلي انسان به حكمت كه در كلام نوراني اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده است كه: «.... الحكمة التي هي حياةٌ للقلب الميّت وبصرٌ للعين العمياء...»12 همين خواهد بود چنان كه آن حضرت در كلام ديگر فرمودند: «... اَحي ِ قَلبَك بالموعظةِ»13
جهاني بودن قرآن و اهل بيت
پنجم: قرآن و غدير كه متن امامت است و ولايت دوازده معصوم(عليهم السلام) شرح آن ميباشند هر دو جهانياند هر چند گروه خاصي از آنها بهرهمنداند. گسترهٴ جهاني بودن قرآن را از آيات فراواني مانند: ﴿لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً﴾14 ـ ﴿ذِكْرَي لِلْبَشَرِ﴾15. ﴿كَافَّةً لِّلنَّاسِ﴾16 ـ ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾17 ميتوان استفاده نمود. چنانچه تلازم حوزهٴ وحي و نبوّت نيز شاهد همين گستردهگي است. پهنهٴ عالمي بودن امامت انسان كامل معصوم غديري را ميتوان از بيان نوراني آن حضرت(عليه السلام) كه فرمود: «انّ الله جعلني اماماً لخلقه ففرض عليّ التقدير في نفسي ومطعمي و مشربي و ملبسي كضعفاء الناس كي يقتدي الفقيرُ بفقري ولا يُطغي الغـَنيّ غناه»18 استظهار كرد. زيرا سخن از امامت آن حضرت براي مخلوق خدا است نه خصوص مسلمان. جهاني بودن قرآن از دو منظر قابل ارزيابي است٬ يكي دعوت همگان به اسلام و ارائهٴ ادلّهٴ جهاني و ديگري ادارهٴ جهان در كيفيت برخورد مسلمانان با اقوام و مللي كه بر اثر قصور يا تقصير اسلام را نپذيرفتند. بررسي آياتي كه اتحاد و انسجام را در سه سطح محلّي و منطقهاي و بين المللي لازم دانسته و براي هر كدام حكم خاص صادر فرمود، شاهد گوياي مدعاي ياد شده است. غدير كه ساحت امامت است بايد اتحاد و انسجام اسلامي در سطوح سهگانه مزبور را طراحي، برنامهريزي و اجرا نمايد تا دو ثَقَل به جا مانده از حضرت ختمي نبوت(صلّي الله عليه و آله و سلّم) جهاني شدن اسلام را به هر دو منظر عرضه كنند.
نيايش غدير نماد اتحاد ملي و انسجام اسلامي
ششم: غدير كه مهبط امامت است همانند ليلة القدر كه مهبط وحي است از اعياد برجسته اسلامي است عيد بودن فطر و اضحا و جمعه براي عبادت ويژهاي است كه در آن ايام الله مطرح است نيايش مأثور اين روز سپاس خدايي است كه ولايت را همانند قرآن حبل متين قرار داد اوّلاً و انزال آن را مرز صقع ربوبي و بارگاه ملكوت به كارگاه ناسوت همسان قرآن مجيد به صورت آويختن قرار داد نه انداختن ثانياً و يك طرف اين حبل ناگسستني را همتاي قرآن كريم به دست خود گرفت و طرف ديگر آن را در دسترس خاك نشيناني چند قرار داد ثالثاً و اعتصام آن را همانند دستاويز ساختن عروهٴ وثقاي قرآن حكيم مايهٴ نجات اعلام فرمود رابعاً و دستور روز غدير را دعاي «الحمد لله الذي جعلني من المتمسكين بولاية مولانا امير المؤمنين(عليه السلام) والاٴئمة من اهل البيت(عليهم السلام)» از يك سو و عقد اخوت كه نماد اتحاد ملي و انسجام اسلامي است از سوي ديگر قرار داد خامساً.
اهتمام به غدير شرط قبول توحيد
هفتم: اهتمام به غدير كه تجلي امامت است هم به لحاظ خود ولايت است كه از اصول رَصين و مرصوص مذهب است و هم به لحاظ شرط قبول توحيد از يك سو و باب علم نبوت بودن از سوي ديگر است كه آن دو همانند معاد از اصول بي بديل واوّلي ديناند. اميرمؤمنان حضرت عليبنابيطالب(عليه السلام) فرمود: « اِنَّ ﻟِ (لا اله إلاّ الله) شروطاً، وانّي وذرّيتي من شروطها»19. و آنچه از حضرت عليبنموسي الرضا(عليه السلام) در حديث معروف سلسلة الذهب ياد شد مصداقي از اصل جامع ولايت است. به طوري كه بدون اعتقاد به امامت اهلبيت عصمت(عليهم السلام) نه توفيق توحيد تامّ حاصل ميشود و نه تحصيل علوم نبوي ميسور خواهد بود. سرّ كاميابي طبرستان در معارف وحياني٬ داشتن شرط توحيد و ورود از باب مأذون است. ممكن است كسي ظاهراً بدون پذيرش امامت به علوم صاحب رسالتْ دستبرد بزند ليكن مالك آن علم نخواهد شد و دانش مسروق وي سودمند نميباشد. آن كه باب علوم نبوّت است چنين فرمود: «.... نحن الشعار و الاصحابُ والخَزَنَةُ والابوابُ ولا تُؤتي البُيوتُ الاّ مِن اَبواِبها فَمَن أتاها من غير ابوابها سُمّي سارقاً»20. اثر ضروري شرط توحيد و باب علم بودن اين است كه شخص غير معتقد به امامتِ معصومان(عليهم السلام) وارد حصن أمن نشد و از امنيّت طرفي نخواهد بست٬ چنانچه وارد مدينه علم كه همان مدينه فاضله الهي است نميشود و از آيهٴ محكمه و فريضهٴ عادله و سنّت قائمه كه تثليث معهود نَبَوي و وَلَوي است بهره نخواهد برد هر چند مفاهيمي را به ذهن بسپارد زيرا نه اجر رسالت را پرداخت: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾21 و نه به پايهٴ اسلام ايمان آورد: «لكل شيءٍ اساسٌ و اساسُ الاسلامِ حُبّنا اهل البيت»22.
در پايان اين پيام مجدّداً مقدم آيات، حجج، اساتيد حوزه و دانشگاه، رجال مذهبي، فرهنگي، سياسي و برادران و خواهران ايماني را گرامي و از برگزار كنندگان بزرگوار كنگره غدير و انسجام اسلامي مازندران سپاسگزاري مينمائيم:
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
جوادي آملي
ذي الحجة 1428
دي 1386
1 . سورهٴ فصلت، آيهٴ 42.
2 . ديوان حكيم سنايي، ص 336.
3 . سورهٴ اعراف، آيهٴ 204.
4 . سورهٴ اسراء، آيهٴ 9.
5 . نهج البلاغه، خطبهٴ 152.
6 . سورهٴ نساء، آيهٴ 82.
7 . نهج البلاغه، نامه 78.
8 . نهج البلاغه، خطبهٴ 176.
9 . سورهٴ انفال، آيهٴ 24.
10 . وسائل الشيعه، ج 16، ص 246.
11 . سورهٴ يس، آيهٴ 70.
12 . نهج البلاغه، خطبهٴ 133.
13 . نهج البلاغه، نامهٴ 31.
14 . سورهٴ فرقان، آيهٴ 1.
15 . سورهٴ مدثر، آيهٴ 31.
16 . سورهٴ سباء، آيهٴ 28.
17 . سورهٴ انبياء، آيهٴ 107.
18 . الكافي، ج 1، ص 410.
19 . غرر الحكم، ص 115.
20 . نهج البلاغه، خطبهٴ 154.
21 . سورهٴ شوري، آيهٴ 23.
22 . الكافي، ج 2، ص 46.