بسم الله الرحمن الرحيم وإيّاه نستعين

سپاس مخصوص خداوندست كه هستي اَزل و اَبد از اوست و به او برمي‏گردد. تحيّت و درود بر انبيا و اولياي الاهي كه مظاهر اَسماي حسناي اويند؛ به ويژه اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم‏السلام) كه هماره در محضر و همواره مظهر او بوده و هستند و درود بر پيروان پايدار آنان، به ويژه امام راحل(رحمه‏الله) و شهداي انقلاب و دفاع مقدّس، و بر شما برادران و خواهران ايماني اردبيل (صانها الله عَنْ كلّ سُوءٍ).

پيشنهاد شما را دربارهٴ تذكرهٴ برخي از مطالب قرآن و عترت (عليهم‏السلام) دريافتم. آن چه از اين دو وزنهٴ وزين استنباط مي‏شود، مي‏تواند تمام نيازهاي مُلكي و ملكوتي جوامع انساني را تا دامنهٴ معاد تأمين نمايد و آن چه در اين پيام كوتاه ارائه مي‏شود، حُبابي از عُباب و نَمي از يَمِ معرفتي آن محسوب مي‏گردد.

اميد آن‏كه عنايت به آن مأموران طبيعت را چون راقم سطور، منصور فرا طبيعت كند و مأزوران مُلكي همانند كاتب را مأجوران و معذوران ملكوتي نمايد. اينك اشارتي از آن بشارت:

تقوا زمينه ي نزول فيض

يكم. پرهيز از گناه و اعراض از لغزش و اعتراض نسبت به كژروي و معارضه با خواسته‏هاي برخاسته از هَوَس زمينهٴ نزولِ فيضِ فرقِ حق و باطل، و تفكيكِ صدق و كذب، و تميزِ زيبا و زشت، و بالاخره جدايي مرز اطاعت و عصيان را فراهم مي‏كند؛ ﴿يا أيّها الّذين امنوا إنْ تتّقوا اللهَ يَجْعَلْ لكم فرقاناً ويُكفّر عنكم سيّئَاتِكم ويَغْفِرلكم و اللهُ ذو الفضلِ العظيم﴾.[1]

بهترين وسيله براي نيل به اين هدف مقدّس، قرآن مدار بودن است؛ چه اين‏كه از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شد: «دُوْروا مع كتاب الله حيثما دار»[2]؛ يعني در مدار قرآن حركت كنيد و هر جا قرآن كريم حضور دارد، حاضر باشيد و جايي كه اين كتاب آسماني آن را منع فرمود و حضور ندارد، شما شركت نكنيد.

لزوم تحصيل جزم علمي و عزم عملي

دوم. انسان بيش از هر چيز، از انديشهٴ صائب و انگيزهٴ صالح به «تقوا» مي‏رسد و از «طغوا» مي‏رهد و به «صلاح» بار مي‏يابد و از «طلاح» رها مي‏گردد. تحصيل جزم علمي و عزم عملي براي شما جواناني كه در مهد تذكيهٴ محقّقانه و تزكيهٴ مقدّسانهٴ اردبيل به سر مي‏بريد، به منظور پيوند غابر و قادم و اتصال سلسلهٴ سالِف و آنِف ميسور است.

لذا، از اين مائدهٴ آماده بايد بهرهٴ كافي برد. بنابراين، بايد از جهل علمي نجات يافت و از جهالت عملي خلاص شد تا راه و رهرو، و همراه و رهبر و راهنما به خوبي شناخته شده و فراهم شود؛ ﴿ومَن يُؤمِن بالله يهدِ قلبَه...﴾[3] و ﴿وإنْ تُطيعُوه تَهْتَدوا﴾.[4]

شهود حقيقت در پرتو طاعت الهي

سوم. هرگونه دانشي كه مايهٴ شهود عين خارج نباشد و صحنهٴ واقع را مكشوف نكند و اسماي حسناي الاهي را مرئي نسازد، علم حصولي و دانش مفهومي و ذهني است. چنين دانشي، هر چند آثار سودمندي را به همراه دارد، ولي از مآثر دانش شهودي تهي است. لذا، گاهي اُفول مي‏كند و زماني عزوب دارد و چيزي كه آفِل و عازب است، محبوب نبوده، توان رساندن سالك را به محبوب واقعي ندارد.

بهترين وسيله براي شهود حقيقت، اطاعت خالصانهٴ دستورهاي الاهي است؛ چه اين‏كه بدترين حجاب كه مانع نيل به واقعيت است، همانا عصيانِ اَحكام خداست. از حضرت امام سجّاد علي بن الحسين(عليهماالسلام) رسيده است كه: أنّ الراحلَ إليك قَريْبُ المَسافَةِ و أنّك لاتَحْتَجبُ عَنْ خَلْقِك إلاّ أَنْ تحْجُبَهم الأعمالُ دونك.[5]

پيامد منفي افراط در كاميابي هاي حلال

چهارم. همان‏طوري‏كه گناه آثار سوء دارد، افراط در كاميابي و زياده‏روي در خوردن و نوشيدن حلال نيز مانع طهارت دل و نرمي قلب مي‏گردد. از حضرت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شد: لا تُميتُوا القلوبَ بكثرة الطعامِ و الشرابِ؛ فإنّ القلب يموت كالزرع، إذا كَثُرَ عليه الماء؛[6] دل‏هاي خود را با پرخوردن و زياد نوشيدن نميرانيد. زيرا قلبْ مانند بذرِ كشت شده است كه اگر آب زياد دريافت كند، مي‏پوسد.

لذا، روزه كه به منظور تعديل دستگاه گوارش است، نه تعطيل آن، سهم به سزايي در اِحياي دل، و نرم نمودن آن، و فرشته منش كردن وي دارد.

از اين جهت، فقيهان بزرگ فرموده‏اند: يكي از فضايل روزه همين است كه انسان صائمْ شبيه فرشته مي‏شود و از لذايذ مادي، منزّه مي‏گردد.[7] آن‏گاه اديبان معرفت آموز چنين سروده‏اند:

بر بندْ دهانْ از نان كامد شكر روزه ٭٭٭٭ ديدي هنر خوردن بنگر هنر روزه

روزه نَمْ زمزم شد در عيسي مريم شد ٭٭٭٭ بر طارم چارم شد او در سفر روزه

كو پرزدن مرغان كو پرّ مَلَك اي جان ٭٭٭٭ اين هست پرِ چينه و آن هست پرِ روزه

هرگز فطانت و هوشمندي با پرخوري جمع نمي‏شود؛ چه اين‏كه حضرت علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: «لن تجتمع الفطنة والبطنةُ»[8] و تعديل در غذا، و پرهيز از پرخوري، زمينهٴ تفكر صحيح را فراهم مي‏نمايد و فكر صائب، وسيلهٴ عمل صالح خواهد بود. لذا، حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: إذا رأيتم أهل الجُوعِ و التفكّرِ، فأدْنُوا مِنْهُم؛ فإنّ الْحِكمةَ تَجْري عَلي ألْسِنَتِهم؛[9] اگر اهل تفكر و كم‏خوري را ديديد، به آنان نزديك شويد. زيرا حكمتْ بر زبان آن‏ها جاري مي‏گردد؛ يعني آنان مجاري فيض خداي حكيم‏اند و حكمت‏هاي نظري و عملي را مي‏توان از زبان آنان شنيد.

مصونيت عالم از فتنه ي گمراه كننده

پنجم. گر چه تمام رخدادهاي دنيا صبغهٴ آزمون الاهي را به همراه دارد، ليكن برخي از آن‏ها به عنوان فتنهٴ گمراه كننده مطرحند و بايد براي نجات از آن به خداي سبحان پناه برد؛ چه اين‏كه اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: ... فَليسْتَعِذ مِنْ مُضَِلاّتِ الفِتنَ.[10]

كسي نگويد خدايا، از اصل فتنه و امتحان به تو پناه مي‏برم. زيرا همگان در مَعرض آزمون الاهي‏اند، بلكه هر كدام از شما به خداوند پناه ببرد از فتنه‏هاي گمراه كننده؛ البته عالمان راستين، اعم از حوزوي و دانشگاهي، از فتنه‏هاي زيان‏بار مصونند؛ نه به فتنهٴ گمراه كننده قيام مي‏نمايند و نه فريب آن را مي‏خورند؛ چه اين‏كه از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: إنّ الفِتْنَة تَجِي‏ء فَتَنْسِفُ العباد نَسْفاً و يَنْجو العالم منها بعلمه؛[11] يعني فتنه مي‏رسد و بندگان را در هم مي‏كوبد و فقط دانشمند الاهي از آن نجات مي‏يابد.

اين گونه دانشْ هم مصداق بارز علم نافع است كه مردان خدايي مجاري ادراكي خود را وقف فراگيري آن قرار مي‏دهند و از هر چه به عنوان علم غير نافع است، مي‏پرهيزند.

لزوم شكوفا سازي فطرت

ششم. گرچه بسياري از دانش‏ها را انسان در آغاز زندگي خود نمي‏داند و به تدريج آن‏ها را در حوزه يا دانشگاه فرا مي‏گيرد؛ ليكن علوم بنيادين را در درون خود دارد كه خداي سبحان از آن به «فطرت‏الله» ياد نمود و «نَفْس مُلْهَمه» به تقوا و طَغوا را از شئون او قرار داد.

سعي بليغ سالك صالح، آن است كه دانش‏هاي نهادينه شده را در پرتو عقل و نقل شكوفا كند و از رهبران الاهي كه به منظور اِثاره و شكوفايي آن‏ها مبعوث شده‏اند؛ و يُثِيروا لهم دفائن العقولِ،[12] استمداد نمايد و از ناهماهنگي دانش‏هاي مهمان با علم ميزبان بپرهيزد و بِدان آگاه باشد كه جان قدسي وي چونان حضرت يونس (عليه‏السلام) در ماهي تن محبوس است و براي رهايي از زندان طبيعت بدن و هر آن چه امر طبيعي و مادي است، ذكر يونسي سودمند است؛ ﴿لا إله إلاّ أنْتَ سُبحانَك إنّي كنتُ من الظالمين﴾.[13]

در اين حال، خداوندْ استجابت مي‏فرمايد و جان ملكوتي را كه رهن تن واقع نشد، تحرير مي‏نمايد و چنين روح آزادي، نه تنها از هر چه رنگ تعلّق پذيرد، حُرّ است، بلكه از هر چه رنگ تعيّن پذيرد، آزاد است.

يونس قدسي تويي، در تن چون ماهي‏اي ٭٭٭٭ بازشكاف و ببين، كين تن ماهي است آن

لازم است از خداي سبحان درخواست نمود كه يا چنين شويم يا در محضر چنان يونس قدسي باريابيم كه:

در طُرّه هاش نسخهٴ «إيّاك نَعْبدُ» است ٭٭٭٭ در چشم‏هاش غمزهٴ «إيّاك نستعين»

چنان انسان متكاملي هماره به نام و ياد خداست و ديدار وي تذكرهٴ صاحب‏نظران و تبصرهٴ صاحب بصران است.

در پايان، ضمن توصيهٴ خودم و شما به رعايت تقواي الاهي، حفظ نظام اسلامي و ولايت فقيه و قانون اساسي، كه دل مايهٴ علاقه مندان به آرمان امام راحل(رحمه‏الله) و شهيدان و جانبازان و آزادگان و مردم مسلمان ايران اسلامي است، انتظار مي‏رود با صبغهٴ علمي و اخلاقي، اين رسالت مهمّ در تمام منطقه، به ويژه استان ولايت‏مدار اردبيل، به بهترين وجه ايفا گردد و سرمايهٴ وفاق ملّي، در ظلّ اعتصام به قرآن و عترت مصون بماند.

پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع بزرگوار تقليد، حوزه‏هاي فقهي و دانشگاهي، دولت و ملّت و مملكت و جوانان را در سايهٴ امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما؛ امام راحل و شهدا را با انبيا محشور نما.

جوادي آملي

دي‏ماه 1380

 


[1]  ـ سورهٴ انفال، آيهٴ 29.

[2]  ـ نهج الفصاحة، ج2، ص767.

[3]  ـ سورهٴ تغابن، آيهٴ 11.

[4]  ـ سورهٴ نور، آيهٴ 54.

[5]  ـ مفاتيح الجنان، دعاي ابي حمزهٴ ثمالي.

[6]  ـ نهج الفصاحة، ج2، ص78.

[7]  ـ جواهر الكلام، كتاب صوم، ج 16، ص 181.

[8]  ـ شرح غرر الحكم، ج 6، ص 370.

[9]  ـ نهج الفصاحة، ج2، ص753.

[10]  ـ نهج البلاغة، حكمت 93، بند 1 و2.

[11]  ـ نهج الفصاحة، ج2، ص666.

[12]  ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 1.

[13]  ـ سورهٴ انبياء، آيهٴ 87.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات