أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سِيَّمَا خَاتَمهم وَ أَفْضَلهم مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَيْتِه الأطْيَبِين الْأَنْجَبِين سِيَّمَا بَقِيَّةَ اللَّه فِي الْعَالَمِين بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».
مقدم شما بزرگواران و فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي, پژوهشگران علوم قرآني, عزيزان سپاهي و بسيجي, برادران و خواهران ايماني را گرامي ميداريم، اين ميلاد خجسته را به پيشگاه خود آن حضرت و عموم علاقهمندان به قرآن و عترت و شما بزرگواران تهنيت عرض ميكنيم، از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم بهترين عيدي ما را ادراك صحيح معارف دين و عمل صالح قرار بدهد!
مهمترين وظيفه ما در عصر غيبت از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) سؤال شده است كه ما در عصر غيبت چه بكنيم؟ اين دعاي معروف را وجود مبارك آن حضرت ياد شاگرد خود دادند كه شما در عصر غيبت اين دعا را فراموش نكنيد؛ البته دستورهاي فراوان ديگري مربوط به منتظران هست و آن دعا اين است كه «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني»[1] اين دعا مشتمل يك برهان كلامي است. عصاره اين دعا اين است كه ما در جامعه ديني نيازمند به رهبر هستيم، چون هيچ جامعهاي بيسياست و حكومت نيست و هيچ سياست و حكومتي بدون والي و وليّ نيست؛ اما آيا جامعه اسلامي وليّاش را مردم تعيين ميكنند يا جامعه اسلامي، وليّاش را الله تعيين ميكند و مردم تشخيص ميدهند و تطبيق ميكنند، اين دعا اين برهان را به همراه دارد.
برهان مسئله اين است كه وليّ جامعه؛ يعني امام معصوم(سلام الله عليه) منتخب مردم نيست، خليفه پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) است، وقتي امامِ معصوم خليفه پيغمبر شد تا انسان آن مستخلفعنه را نشناسد خليفه را نميشناسد. وقتي به رسالت رسيديم رسولِ مردم, پيامبر مردم, منتخب مردم نيست، بلکه پيامبر مردم, خليفةالله است تا ما مستخلفعنه را نشناسيم خليفه را نميشناسيم. اين دعاي دو, سه جملهاي با ساير ادعيه خيلي فرق دارد كه اين جزء دعاهاي مخصوص عصر غيبت است، دعاهاي ديگر درخواست است يا درخواست مغفرت است يا درخواست رزق است يا درخواست شفاي بيماري است يا درخواست امنيت و امان است و مانند آن؛ خدايا فلان حاجت را به ما بده! اما يك مطلب علمي در دعاها كم است. برخي از ادعيه, مطلبهاي كلامي عقلي و علمي را دارد، وگرنه غالب ادعيه درخواست و سؤال است. اين دعا يك دعاي عميق علمي كلامي است و آن دعا اين است كه پيامبر مردم، منتخب مردم نيست، حاكم بر مردم, والي بر مردم در قلمرو دين كسي است كه خليفهِ الله باشد از طرف خدا باشد. خليفه وقتي شناخته ميشود كه آدم مستخلفعنه را بشناسد، اگر كسي «الله» را شناخت خليفةالله را ميشناسد. صدر اين دعا اين است: «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ»؛ خدايا توفيق توحيد به ما بده, توفيق خداشناسي به ما بده كه ما بدانيم ما را چه كسي آفريد؟ جهان را چه كسي آفريد؟ پيوند بين انسان و جهان را چه كسي آفريد؟ ما را چه کسی اداره میکند؟ بعد از مرگ ما کجا میرويم و ما را كجا ميبرند؟ «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ»؛ ميبينيد برهان مسئله است! شما در دعاها دليل ذكر نميكنيد، در دعاها ميگوييم خدايا فلان نياز ما را برطرف بكن! اين دعاهاي ماه مبارك رمضان و رجب اينطور است؛ اما اينجا برهان اقامه ميكند ميفرمايد: «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ»؛ من اگر مستخلفعنه را نشناسم خليفه را نميشناسم, من اگر «الله» را نشناسم نماينده او را نميشناسم، من را بايد نماينده «الله» اداره كند، چون «اللّه» مرا اداره کرده و آفريده، اين دو «كُون»: يکی «كان تامه»، يكي «كان ناقصه»، در «كان تامه» فرمود: ﴿اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾؛[2] يعني هر چه مصداق شيء است مخلوق خداست اصلِ هستي را خدا داد. دوم «كان ناقصه» است كه هر چه آفريد زيبا آفريد: ﴿الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾[3] كه اين «كان ناقصه» است ما را آفريد يك; منظم, دقيق, عالمانه, محققانه آفريد تمام دستگاههاي ما بر اساس اصول علمي دارد كار ميكند. پس چون او ما را آفريد، ما بايد حرف او را و راهنمايي او را بپذيريم تا او را نشناسيم نمايندهاش را نمیشناسيم: «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ». پس مدّعاي اول اين است كه «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ» چرا؟ براي اينكه من بايد زندگي كنم من نه ميدانم از كجا آمدم نه ميدانم كجا ميروم به قول حافظ:
كس ندانست كه اين منزلگه و مقصود كجاست٭٭٭آنقدر هست كه بانگ جرسي ميآيد[4]
ما فقط ميبينيم يك عده را تشييع ميكنند و میگويند بلند بگو «لا إِلَهَ إِلا الله» ميبرند؛ اما كجا ميبرند معلوم نيست، ميگويد قافلهاي در حركت است زنگ گردن شتر اين قافله ـ جرس؛ يعني زنگ ـ جرس اين قافله به گوش ما ميرسد؛ اما كجا ميروند را كه ما نميدانيم، ما فقط ميدانيم اينها وارد قبر ميشوند برزخ يعنی چه، آنجا چه خبر است، چه چيزی از انسان میپرسند، آنجا چه کار میکنند، يک راهنما ميخواهد.
كس ندانست كه اين منزلگه و مقصود كجاست٭٭٭ آنقدر هست كه بانگ جرسي ميآيد
خيليها اين صداي بانگ را نميشنوند. اين روايت را مرحوم كليني نقل ميكند كه يكي در تشييع جنازه لبخندي زد، حضرت فرمود چرا او در تشييع جنازه میخندد؟ «كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَی غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَی غَيْرِنَا وَجَب»؛[5] مثل اينكه مرگ براي ما نيست، مثل اينكه حق برای ما نيست، در تشييع جنازه جا براي خنده نيست، «كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَی غَيْرِنَا كُتِب» اين چرا ميخندد؟ بنابراين صداي زنگ گردن شتر اين قافله به گوش ميرسد؛ اما كجا ميروند يك راهنما ميخواهد. «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ» چرا؟ براي اينكه من اگر تو را نشناسم نماينده تو را نميشناسم «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ».
بخش بعدي مربوط به امامت است: «اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ» چرا؟ برای اينکه امام، جانشين پيغمبر است، امام را بايد غدير تعيين کند نه سقيفه؛ «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِف حُجَتَّکَ» من امام را نمیشناسم، من ـ معاذ الله ـ غدير را با سقيفه اشتباه ميکنم. امام آن است كه جانشين پيغمبر باشد نه منتخب مردم, مردم خودشان راهنما ميخواهند كسي بايد ما را راهنمايي كند كه از گذشته و حال و آينده ما باخبر باشد و آن خداست كه علومش را به ائمه(عليهم السلام) عطا ميكند. «اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ».
بنابراين دعاها يك مقدارش خواستن است كه آنها درخواست است، يك مقدارش هم درس خواندن است. اين دعاي «مناجات شعبانيه» از همين قبيل است, بعضي از دعاهاي سحرهاي ماه مبارك رمضان از همين قبيل است, دعاي 27 رجب از همين قبيل است. در آن دعاها خوانده ميشود: «اَنَ الرَّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعمالُ دوُنَكَ»،[6] در سحرهاي ماه مبارك رمضان اين جملههاي نوراني در دعاي «ابوحمزه ثمالي» از وجود مبارك امام سجاد(عليه السلام) رسيده است. در دعاي 27 رجب يك دعا از وجود مبارك امام كاظم كه قبل از 25 رجب خواندند، اين است كه خدايا ما مسافريم و سفر ما هم نزديك است؛ يعنی مقصد نزديک است.[7] اگر ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾[8] دفعتاً انسان ميبيند كه در مشهد و در محضر ذات اقدس الهي است. يك حجاب بين ما و خداي ماست و آن گناه است. پروردگارا! «اَنَ الرَّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَةِ»؛ خدايا اگر كسي خواست سفر روحاني بكند راه طولاني نيست ﴿هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ﴾[9] آسمان بروي همين است، زمين بياييد همين است. يك پرده بين ما و خداي ماست و آن گناهِ ماست «وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعمالُ دوُنَكَ». اگر گفتند «يك قدم بر خويشتن نِه وان دگر در كوي دوست»، همين است. کسي كه گناه نكند، خدا را خوب مشاهده ميكند، به مقدار خودش حق براي او روشن ميشود و به مقدار خودش آينده را ميبيند. وجود مبارك حضرت امير در همان خطبه معروف نهجالبلاغه فرمود يك عده گويا بهشت را ميبينند, گويا جهنم را ميبينند«فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُون».[10] مسئله برهان و فهم يك مقدار اثر دارد آدم وقتي خودش بهشت و جهنم را ببيند. بخشي از جهنمها هم جهنمهاي متحرّك و منقولاند؛ شما در بخشهاي پاياني سوره مباركه «فجر» ميخوانيد: ﴿وَ جيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ﴾؛[11] روزي ميشود كه جهنم را ميآورند، اين جهنم منقول كيست؟ در بخشي از آيات فرمود هيزم جهنم خود آدمهاي ظالماند: ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾[12] اين ندارد كه به هر حال ما از جنگل هيزم ميآوريم، خود اين ظالم دارد گُر ميگيرد ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ﴾؛ يعني ظالم, قَسط؛ يعني جُور و ظلم, قِسط؛ يعني سهم ديگري را دادن, عدل و قِسط كنار هم است, جُور و قَسط كنار هم هستند اينكه درباره حکومت حضرت امير دارند که «مارقين و قاسطين»؛[13] قاسطين از قَسط است، قَسط؛ يعني ظلم؛ يعني كسي كه سهم ديگري را ميبرد. فرمود: ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾ دفعتاً ميبيند آتش گرفته؛ درختي هم هست كه اين درخت در جهنم است و با آتش رشد ميكند كه ﴿إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ في أَصْلِ الْجَحيمِ﴾[14] آبش آتش است؛ چنين چيزي است. همين ستم, همين ظلم, همين آبروريزيِ ديگري, اينها اينطور است. اين را چه كسي بايد به ما بگويد، ما كه چنين چيزي را نه تجربه كرديم نه بر تشخيص آن دليل داريم، کسی که عالم به غيب است از گذشته با خبر است از آينده با خبر است از درون گناهان ما باخبر است بايد به ما بگويد. وجود مبارك رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) فرمود خودتان را با استغفار معطّر كنيد: «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ» فرمود استغفار, عطر است از خداي سبحان عذرخواهی کنيد، بخواهيد که لغزشها را ببخشد: «لَا تَفْضَحَنَّكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوب»؛[15] گناه بدبوست آبروي آدم را ميبرد. ميبينيد ما به هر حال با آبرو زندهايم، هر كسي عزّتي ميخواهد و گناه، آبروبر است. تقريباً چند جاي نهجالبلاغه است كه فرمود دنيا حلالي دارد, حرامي دارد, روزی حلالي دارد رزق حلالي دارد، فرزندان حلال، روزی حلال و انسان آبرومندانه زندگی میکند؛ اما حرام و تجاوز به ديگري و دروغ و خيانت و آبروريزي مردم و اختلاس و تجاوز به بيتالمال و اينها، فرمود حرام را من براي شما تشريح كنم يك محكمه الهي است كه سر جايش محفوظ است، آن محكمه الهي, آن عِقاب الهي، آن سؤال و جواب الهي آن سر جايش محفوظ است، آدم آن را تا حدودي ميفهمد. فرمود اين مال، پست و مقام حرام, ظلم و ستم اين يك مرتع سبز وباخيز است، بيماريها دو قسم است: يك بيماري است كه بالأخره بر فرض هم صعبالعلاج باشد با آبروي آدم كاري ندارد؛ حالا ـ خداي ناكرده ـ اگر كسي به غدّه سرطان مبتلا شد كه خدا ـ انشاءالله ـ توفيقي به جامعه پزشكي بدهد كه اين را كاملاً شناسايي و درمان كنند و همه بيماران را هم شفا عطا کند؛ اما ـ خداي ناكرده ـ اگر كسي گرفتار بود اينطور نيست كه آبروي او برود؛ ولي بعضي از بيماريها هستند كه آبروبرند، فرمود طمع در بيتالمال, در حقّ مردم, ظلم به مردم، اينها يك «مرتعٌ وبيّ» ـ كلمه «وَبي, اوبي, موبيء»[16] اينها در نهجالبلاغه هست ـ يعني اين وباخيز است، وبا هم يك بيماري آبروبري است، اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ مبتلا شد بالا و پايين تاس و لگن، اين اصلاً براي كسي آبرو نميگذارد، فرمود مال مردم, ربا، اختلاس، تجاوز، ظلم كه متاع سرسبز دنياست، وباخيز است . شما ميدانيد در بعضي از مراتع، اين علفها وقتي وبا گرفتند حيوانات سعي ميكنند آنجا نرود، فرمود بعضي از كارها و معاصي است كه آبروبر است اين براي دنيا. درباره حلال فرمود که آبروي انسان را حفظ ميكند، اين كار اوست.
بنابراين در عصر غيبت جريان انتظار, منتظر فرج بودن از بهترين عبادتهاست، آنها سر جايش محفوظ؛ اما در تمام حالات، انسان در معاد شناسي, در مبدأشناسي, در امامشناسي بر اساس همان معيارهايي كه ائمه(عليهم السلام) به ما آموختند عالمانه حركت ميكند؛ ميبينيد اين سه جمله بيشتر در آن نيست؛ اما چنداستدلال در آن هست :«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ» چرا؟ «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ»؛ من ميخواهم پيامبر تو را بشناسيم، پيامبر را كه خليفةالله است بدون شناخت مستخلف كه نميشود شناخت«اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ» پيامبرت را به من نشان معرفی بکن! چرا؟ برای اينکه میخواهم امامم را بشناسم؛ امام, خليفه رسول است، اگر من خليفه رسول را بخواهم بشناسم بايد مستخلفعنه را بشناسم تا غديري بشوم نه سقَفي. اين از بهترين وظايف شيعيان منتظر است كه در حقيقت يك بحثهاي كلامي است به صورت دعا روشن شده. اميدواريم ذات اقدس الهي همه علاقهمندان مخصوصاً شما بزرگواران و برادران و خواهران ايماني را جزء منتظران راستين آن حضرت قرار بدهد و توفيقي عنايت كند كه اگر ما آن حضرت را نديديم، حضرت حتماً ما را ببيند؛ چون عمده, ديدن آن حضرت است، در قرآن كريم آمد ذات اقدس الهي به يك عده نگاه نميكند، با اينكه ﴿إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصيرٌ﴾[17] است، فرمود: ﴿لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾[18] يك عده را نگاه نميكند اين نگاه تشريفي است، با يك عده حرف نميزند ﴿لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾[19] با اينكه همه جزء کلمات الهیاند. وجود مبارك وليّ عصر يك عده را نگاه ميكند يك عده را نگاه نميكند، آرزوي ما اين باشد كه حضرت ما را نگاه كند و نگاه حضرت «وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً»[20] هم همه شرف را به حال ما دارد. اين دعا باعث شود كه مورد عنايت و لطف آن حضرت قرار بگيريم از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم به بركت قرآن و عترت به همه علاقهمندان تشيّع و به شما برادران و خواهران آن توفيق را عطا كند كه مورد عنايت وليّ عصر قرار بگيريد تا نظر كريمانه و رحيمانه خود را از شما دريغ ندارد.
مجدداً مقدم شما را گرامي ميداريم از حضور شما قدرداني ميكنيم، از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملكت ما را در سايه امام زمان(ارواحنا فداه) حفظ بفرمايد!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولياي الهي محشور بفرمايد!
خطر سلفي و تكفيري و داعشي را به استكبار و صهيونيسم برگرداند!
مشكلات دولت و ملت و مملكت، مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوانها را در سايه لطف وليّاش به بهترين وجه حلّ بفرمايد!
جوانان مملكت و فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بدهد!
به فرد فرد شما سعادت و سيادت و خير و صلاح و فلاح دنيا و آخرت مرحمت کند!
و اين نظام را تا ظهور صاحب اصلیاش از هر خطری محافظت بفرمايد!
«غَفَرَ اللَّهُ لَنَا وَ لَكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»
[1] . الکافی(ط ـ الإسلامية)،ج1، ص337.
[2] . سوره رعد، آيه16.
[3] . سوره سجده، آيه7.
[4] . اشعار منتسب به حافظ، شماره11.
[5] . نهج البلاغة(للصبحي صالح)، حکمت122.
[6] . مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج2، ص583.
[7] . مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج2، ص815.
[8] . سوره حديد، آيه4.
[9] . سوره زخرف، آيه84.
[10] . نهج البلاغة(للصبحي صالح)، خطبه193.
[11] . سوره فجر، آيه23.
[12] . سوره جن، آيه15.
[13] . بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج28، ص55.
[14] . سوره صافات، آيه64.
[15] . وسائل الشيعة، ج16، ص70.
[16] . نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت367؛ «مَتَاعُ الدُّنيَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ».
[17] . سوره ملک، آيه19.
[18] . سوره آل عمران، آيه77.
[19] . سوره بقره، آيه174.
[20] . المزار الکبير(لابن المشهدی)، ص584.