جلسه درس اخلاق (1394/06/05)
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّيء الي الله».
مقدم شما بزرگواران, فرهيختگان, علما, فضلا و بزرگواران حوزوي و دانشگاهي و عزيزان سپاهي و برادران و خواهران ايماني را گرامي ميداريم. ميلاد ثامنالحجج عليبنموسي(عليه و علي آبائه و أبنائه آلاف التحيّة و الثناء) را به پيشگاه وليّ عصر و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و شما بزرگواران، تهنيت عرض ميكنيم. هفته دولت را هم گرامي ميداريم و اميدواريم توفيقي پيدا كنند كه به اين مردم بيش از پيش خدمت كنند!
دين دستورهاي فراواني به ما داد كه محور اصلي آن دستورها اين است كه انسان چون مسافر است و در حال هجرت است، طيّ اين راه به تنهايي براي او دشوار است. اينچنين نيست كه انسان با مرگ, حيات او برچيده شود؛ مرگ يك هجرت و آغاز سفر جديد است، مرگ به معناي تخلّل عدم بين متحرّك و هدف, معقول نيست; يعني متحرّك و سائر و كادح «الي الله» در وسط نابود شود و بعد دوباره زنده شود اينچنين نيست، چه اينكه مرگ هم به معناي نابوديِ محض نخواهد بود؛ مرگ يك هجرت و انتقالي است از عالَمي به عالم ديگر، در تعبيرات روايي ما ائمه(عليهم السلام) فرمودند: «تَنتَقِلُونَ مِن دَارٍ إِلَي دَارٍ»[1] كسي كه مسافر هست و راه طولاني را طي ميكند او بايد يك همسفري داشته باشد، مادامي كه در دنيا هستيم همسفرهاي ما مشخص است ما را به اتحاد, برادري, وحدت دعوت كردند. يك بيان نوراني از اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در نهجالبلاغه است كه حضرت طبق اين نقل فرمود: «فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب»[2] اين بيان نوراني حضرت است در نهجالبلاغه، فرمود: همانطوري كه گوسفند تكچر كه به طمع يك دسته علف از رمه فاصله بگيرد، از صيانت و سرپرستي چوپان محروم است و طعمه گرگ است؛ يك انسان تكزيست هم از قافله جامعه فاصله بگيرد، منافع شخصي خود را در نظر داشته باشد او طعمه شيطان است، «فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب» اين بيان نوراني حضرت است. اگر اين دستور ما را به وحدت و اتحاد دعوت ميكند بركات آن هم مشخص است, راه آن هم مشخص است و دستورهاي ديني ما هم در همين زمينه است, اين مطلبي است كه همه ما ميدانيم. آنچه كمتر به آن توجه ميكنيم اين است كه ما با يك عدّه ديگري هم بايد متّحد باشيم، گذشته از اينكه با مردمِ زندگي, با مردم كشورمان بايد رابطه داشته باشيم, محبّت داشته باشيم, همدلي دولت و ملت باشد، با يك عدّه ديگري هم ما كار داريم، با آنها هم بايد محشور باشيم، با آنها هم گفتمان داشته باشيم و آنها انبيا, اوليا, صلحا, صديقين، شهدا، صلحا و فرشتهها هستند. ما با فرشتهها كار داريم آنها با ما كار دارند.
در چند جلسه اين مطلب به عرضتان رسيد كه اين سالها همايشهاي مشتركي بين انسان و دام به وسيله دانشكدههاي پزشكي برگزار ميشود و يك همايشهاي علمي خوبي هم هست. در بسياري از بيماريها، بدن انسان با بدن دام مشتركاتي دارد، آزمايشگاه موش خيلي از جوابها را براي آن پزشكان مشخص ميكند و خيلي از مشكلات را حل ميكند، يك چيز خوبي است و يك كار علمي است. اين همايشها براي تشخيص دردهاي مشترك بين انسان و دام است، اينها يك كار خوبي است؛ اما انسان تنها اين بدن نيست كه مشكلات او را آزمايشگاه موش حل كند. ما آنچه كم داريم و بايد به سراغ آن برويم و براي ما نافع هم هست و به ما دستور دادند، آن همايشهاي مشترك بين انسان و فرشته است كه ما با ملائكه چه مشتركاتي داريم؟ چه كار بايد بكنيم كه همنشين آنها باشيم؟ اين دستور ماست و اين شدني است، يک عدهاي اين راه را رفتند، مشتركات بين انسان و فرشته كم نيست. اگر كلّ همايشهاي جامعه به اين سَمت حركت كند كه ما ببينيم انسان با دام در چه بيماري مشترك است؟ از آزمايشگاه موش بخواهيم مشكل ما را حل كند اين نيمي از هويّت انسان را رسيدگي كرديم.
تعبيرات قرآن كريم اين است كه شما يک مشتركات فراواني با انبيا داريد, با مرسلين داريد, با اوليا داريد, با صلحا داريد, با صديقين داريد, با شهدا داريد و يك سلسله مشتركات فراواني هم با ملائكه داريد. در سوره مباركه «نساء» فرمود كساني كه با ايمان و تقوا باشند، مطيع خدا و رسول باشند ﴿مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً﴾[3] اينها رفقاي خوبي هستند؛ نوح رفيق خوبي است, موساي كليم رفيق خوبي است, عيساي مسيح رفيق خوبي است, ابراهيم خليل رفيق خوبي است (عليهم آلاف التحيّة والثناء)، ما در هر نمازي ميگوييم ﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ ٭ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾؛[4] خدايا راه كساني كه به آنها نعمت ويژه دادي آن راه را به ما نشان بده! آنها چه كسانياند؟ در سوره مباركه «نساء» مشخص كرد كه آنها انبيا, مرسلين, صديقين، صلحا و شهدا هستند. به ما گفتند در نماز بخواهيد كه با آنها همسفر بشويد، از اين رفاقت معلوم ميشود ما همسفريم و يك راهي را داريم طي ميكنيم، اگر درمانديم آنها مشكل ما را حل ميكنند، آنها نميگويند به ما چه، آنها رفقاي خوبي هستند. رفيق خوب آن است كه مشكل آدم را بررسي كند و اگر كسي خداي ناكرده از پا در آمد، دستگيري كند. آنها هم ميدانند ما چه مشكلي داريم و هم ميتوانند، مشتركات ما با آنها فراوان هست، چرا با آنها همسفر نباشيم؟! حالا كه ما داريم ميرويم، با كساني همسفر باشيم كه مشكل ما را هم بفهمند و هم عمل كنند.
با فرشتهها ما مشتركات فراواني داريم، از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) رسيده است كه «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَة»،[5] چون اين قرآن از دست فرشتهها آمد، اين قرآن كه نازل شد مثل آنطور نيست كه باران نازل شده، باران را خدا به زمين انداخت؛ اما قرآن را كه به زمين نينداخت، بلکه قرآن را به زمين آويخت که يك طرف آن حبل است. اين ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[6] معنايش اين نيست كه ما قرآن را نازل كرديم آن طوري كه باران را نازل كرديم، باران را به زمين مياندازند, قرآن را كه به زمين نينداخت، بلکه به زمين آويخت، اين حبل خداست، اين طناب خداست «أَحَدُ طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالَي»[7] يك طرف اين طناب به دست خداست، اين طناب كه حبل متين است اگر انداخته شده باشد كه طنابِ انداخته شده مشكل خودش را حل نميكند، چه رسد به اينكه اعتصامكننده را دريابد! فرمود اين طناب محكم هست، اوّل آن به دست خداي سبحان است و وسط آن به دست فرشتههاست. اگر كسي اهل قرآن باشد، قرآن را حفظ كند و به قرآن عمل كند، او با ملائكه مشتركات فراواني دارد.
ميبينيد يك دانشكده يا يك دانشگاه، كار علمي ميكند، كار بسيار خوبي است كه مشتركات بين انسان و دام چيست؟ اما انسان همهاش اين نيست، مشتركات بين انسان و فرشتهها هم فراوان هست، كشور را اين اداره ميكند نه آن, آن ممكن است باشد؛ ولي اين چون نيست كشور آلوده ميشود؛ اما اينكه باشد آن يقيناً تأمين است، يك انسان فرشتهخوي كه بدخوري ندارد! پرخوري ندارد! حرامخوري ندارد! فرمود شما كه ميتوانيد با فرشته مشاركت داشته باشيد و ما شما را شريك فرشتهها قرار داديم، چرا خودتان را ارزان ميفروشيد؟! اين را مرحوم ابنبابويه قمي نقل كرد «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَة»، در قرآن كريم فرمود: اين قرآن به دست فرشتههاست ﴿بِأَيْدي سَفَرَةٍ ٭ كِرامٍ بَرَرَةٍ﴾،[8] مسير قرآن را همين فرشتهها دارند، اين فرشتهها وقتي قرآن را ميآورند و بر قلب انسانها نازل ميكنند، انساني كه قرآن را ادراك كرد, حفظ كرد و عمل كرد با فرشتههاست، چرا ما خودمان را ارزان بفروشيم؟! خدا به ما اينچنين فرمود, فرمود با انبيا, با صديقين, با شهدا و با صالحين هستيد از يك طرف, وجود امام صادق كه همان قرآن ناطق است فرمود: با ملائكه هستيد، ما چرا اين مشتركات را نداشته باشيم؟! بالأخره كساني هستند با ما حرف ميزنند، اين وسوسههاي شيطان از كجا پيدا ميشود؟ چرا ما راه را باز كنيم كه شيطان وسوسه كند و راه را باز نكنيم كه فرشتهها آن وحيهاي الهي, آن بركات الهي را نازل كنند؟! ﴿الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ﴾ اينكه مربوط به انبيا نيست و مربوط به مرسلين نيست، اين مربوط به مؤمنين هست، آنها درجات عاليه وحي تشريعي دارند. فرمود: ﴿الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا﴾[9] فرشتهها بر خيليها نازل ميشوند، اينكه انسان گاهي از اضطراب در ميآيد و يك طمأنينه پيدا ميكند اين به بركت همان فرشتهاي است كه اين را براي ما آورده؛ چطور وقتي وسوسه ميكند ما ميگوييم ﴿يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ﴾[10] اما وقتي طمأنينه پيدا ميشود ميگوييم براي خود ماست؟! اين چند جاي قرآن است كه فرمود ملائكه نازل ميشوند، چرا ما رابطه را قطع كنيم؟! ما كه با ملائكه محشور بوديم, ما كه با انبيا و اوليا محشوريم، چرا اين رابطه را قطع كنيم؟! اگر سوره «نساء» فرمايش آن اين است و اگر بيان نوراني امام صادق(سلام الله عليه) فرمايش او اين است، فرمود شما با ملائكه هستيد.
بنابراين اين كشور يك همايش كم دارد و آن همايش تشخيص بيماريهاي مشترك بين انسان و دام که يك همايش علمي است و بسيار كار خوبي هم هست؛ اما ما تنها اين بدن نيستيم. آن همايش مشترك بين انسان و فرشته، انسان را لذيذ ميكند؛ شما ميبينيد يك آدم معتاد از اين سمّ لذّت ميبرد، اين لذّت, لذّت كاذب است، اگر كسي خداي ناکرده دست او به مال حرام دراز شد و از اين راه لذّت برد، اين يك لذّت كاذب است، لذّت كاذب را آن لذّت صادق درمان ميكند، فرمود يك چيزي براي كام شما لذيذ خواهد بود و آن در اثر حشر با فرشتههاست.
اين ايام متعلّق به وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) است، وقتي مأمون پيشنهاد خلافت داد ـ ببينيد فرمايشات حضرت, فرمايشات فرشتهمنش است ـ فرمود شما چه چيزي به من ميگوييد، پيشنهاد خلافت و حكومت ننگين عباسي به من ميدهيد؟! «بِالْعُبُودِيَّةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ» فرمود مأمون! من از اينكه بنده خدا هستم فخر دارم؛ چند جمله نوراني را امام رضا(سلام الله عليه) به مأمون فرمود چه پيشنهادي به من ميدهيد؟! «بِالْعُبُودِيَّةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْيَا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِمِ أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِي الدُّنْيَا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّه»[11] فرمود: ما اينطور هستيم؛ ما چون بنده خدا هستيم، فخر ميكنيم و بر همه هم فخر داريم و چون از حرامِ دنيا ميپرهيزيم از شرّ آن در امانيم و چون از حرمتهاي الهي فاصله ميگيريم اهل غنيمتيم و به ما غنيمت ميدهند و چون اهل تواضعيم؛ نه راه كسي را ميبنديم، نه بيراهه ميرويم و نه چهار نفر دنبال ما راه افتادند يا چهار نفر صلوات فرستادند يا چهارتا القاب به ما دادند، ما راهمان را عوض ميكنيم. زمخشري كه ميبينيد گرچه سنّي است، اما كتاب او بالأخره يك صبغه علمي دارد و مورد قبول است، براي اينكه مشتركات خوبي هم با بعضي از بزرگان دارند، ياقوت حموي در شرح حال زمخشري نقل ميكند كه وقتي وارد شهري شد، اهالي شهر مجاور گفتند: «أَيُّهَا العَلامَة» به شهر ما بياييد که از علم شما استفاده كنيم، گفت اين لقب علامه كه به من ميدهيد ميدانيد چيست؟ آن روزها كه كارتن و جعبه و اينها نبود، بلکه گوني بود كه كالاها را در آن ميريختند، گفت در اين گونيها يك رنگهايي ميكنند «وَ مَا التّقلِيبُ بِالعَلّامَة إِلا شَبه الرَقَمِ وَ العَلامَة»[12] در اين گونيها علامتهايي ميگذارند كه برنج خوب داريم, کشمش و چاي خوب داريم، براي من اين كلمه «علّامه» كه گفتيد مثل اين رنگي است كه در گوني زدند، ما را نميشود اينطور فريب داد؛ اينها از بيانات نوراني اهل بيت استفاده كردند.
وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) فرمود مأمون چه پيشنهاد ميدهي؟! ما يك فخري داريم که راهش مشخص است «بِالْعُبُودِيَّةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْيَا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِمِ أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِي الدُّنْيَا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّه» راه ما اين است و چون متواضعانه با مردم زندگي ميكنيم، اميدواريم نزد خدا بلندمقام بشويم! مقام را ما از نزد خداي سبحان ميگيريم. شما اين بخش پاياني سوره مباركه «قمر» را ملاحظه ميكنيد، فرمود مؤمنين ﴿إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ﴾[13] اينها در باغها و بوستانها هستند، در نهر هستند, در نهر عسلاند ﴿أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّي﴾[14] نهرهايي از آب, نهرهايي از شير, نهرهايي از عسل؛ نهر عسل روان است, نهر شير روان است، يک چنين عالمي است! و ما به آنها اميدواريم. لذّت هم به وسيله همانها تأمين ميشود.
وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) فرمود اگر ميخواهيد با فرشتهها محشور بشويد راه آن مشخص است؛ امام رضا(سلام الله عليه) هم فرمود ما به وسيله اين مقامات، خودمان را مسرور ميبينيم. در پايان سوره مباركه «قمر» فرمود: متّقين ﴿في جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ﴾؛ اما گروه خاصي از آنها اوحدي اهل تقوا، ﴿في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[15] همه را به لقاي الهي نميبرند، قسمت مهم همان ﴿جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ﴾[16] است، اما ﴿فَادْخُلي في عِبادي ٭ وَ ادْخُلي جَنَّتي﴾[17] نصيب هر كس نيست. فرمود اين راه براي شما باز است؛ پس اگر راه باز است ما چرا اين راه باز را عمداً به روي خود ببنديم؟! اين راه براي هميشه باز است و هيچ كسي اين راه را نميبندد، مگر اينكه ما خداي ناكرده با دست خود اين راه را ببنديم ﴿قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾[18] بستن همين راه درون است.
بنابراين بهترين فرصت براي ما در دهه كرامت, ايام ميلاد ائمه(عليهم السلام) و ميلاد وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه)، عمل به فرمايش اينها, فهم فرمايش اينها و در حقيقت بحث از هويّت خود ماست كه ما با چه كسي مأنوسيم، ما ميتوانيم با فرشتهها رابطه داشته باشيم, پيام اينها را ادراك كنيم, سفارش اينها تلقّي بشود و به دستور هم عمل كنيم. اگر وسوسه شيطان يك عدّه را از راه ميبرد, الهام و فيض فرشتهها چرا ما را در راه تثبيت نكند؟! در سوره مباركه «بقره» فرمود: اين كار خيري كه شما انجام ميدهيد، درست است كه نفعش به ديگري برميگردد، اما اصل آن مال خود شماست؛ اگر اين درخت بتواند چند سطر حرکت کند بيايد کنار اين چشمه، چند سطل آب به پاي ريشه خودش بريزد اين دو تا کار دارد: يک ميوهاي دارد که به رهگذر ميدهد و يکي تثبيتي است که ريشه خود را ثابتتر ميکند. اين آيه سوره مبارکه «بقره» ميفرمايد شما کار خيري که ميکنيد مثل آن است که آب روي ريشه خودتان بريزيد ﴿تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[19] هر عمل خير اين طور است، منتها حالا درخت قدرت حرکت ندارد، اگر درخت قدرت حرکت ميداشت ميآمد کنار چشمه چند تا سطل آب به پاي خودش ميريخت، کسي را نبايد ممنون ميکرد، چون خودش را دارد تثبيت ميکرد، البته ميوهاش به ديگري هم ميرسد. اين بيان نوراني سوره مبارکه «بقره» اين است ﴿مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ﴾[20] بعد ميرسد ﴿تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ کار خير ـ حالا اينها تمثيل است اينها که تعيين نيست ـ که انفاق و منحصر در انفاق في سبيل الله نيست، کار خير در عالم فراوان است. اينها به عنوان نمونه ذکر ميشود، اينها به اصطلاح تمثيل است نه تعيين؛ يعني راه فراوان است، از هر راهي ميشود انسان موقعيت خودش را تثبيت بکند و وقتي موقعيت تثبيت شد، انسان ريشهدار شد، ميشود ﴿أُكُلُها دائِمٌ﴾،[21] ﴿أُكُلُ﴾؛ يعني خوراکي نه خوردن، «اَکل»؛ يعني خوردن؛ اما ميبينيد از وجود مبارک امام رضا(سلام الله عليه) رسيده و از ديگر ائمه رسيده که عالِم مثل بهشت است. سؤال کردند که در جريان حضرت آدم نقل شده است که گندم بود، انگور بود، ميوههاي گوناگون بود، اين روايات چگونه است؟ فرمود همهاش درست است، شما خيال کرديد که درخت بهشت اگر انگور شد ديگر خرما نميدهد! يا اگر خرما شد ديگر گندم نميدهد! اين هم خوشه دارد هم شاخه، فرمود همه اين روايات درست است. درخت بهشت که منحصر نيست که اگر درخت انگور شد ديگر خرما ندهد که، بعد هم ﴿أُكُل﴾ يعني خوراکي، ﴿أُكُلُها دائِمٌ﴾؛ يعني در تمام مدت سال اين ميوه دارد؛ گفتند عالِم هم همين طور است، عالِم ﴿أُكُلُها دائِمٌ﴾؛ يعني بهرههاي علمي از محضرش دائمي است. علوم فراوان به وسيله ائمه اينها ياد ميگيرند و به ما ياد ميدهند. خب انسان اين راهها را دارد، چرا اين راهها را طي نکند؟! اين راه که براي همه هست؛ اگر اين راهها براي همه هست و ما هم مسافريم و نيازمند به رفيقيم و بهترين رفيق اينها هستند، چرا اين راههاي خوب را انتخاب نکنيم؟! ﴿وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً﴾.[22]
من مجدّداً مقدم شما بزرگواران را گرامي ميدارم اين ايام را ارج مينهيم، به همه شما تهنيت عرض ميکنيم.
از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم به همه شما خير و صلاح و فلاح دنيا و آخرت مرحمت بکند!
پروردگارا امر فرج وليّت را تسريع بفرما!
نظام ما رهبر ما مراجع ما دولت و ملت و مملکت ما را در سايه وليّت حفظ بفرما!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اوليايت محشور بفرما!
دلهاي ما را ظرف معارف الهي قرار بده!
دلهاي ما را متيّم به حبّ خودت قرار بده!
دلهاي ما را ظرف علوم اهل بيت قرار بده!
آنچه خير و صلاح و فلاح علمي و عملي ماست به ما الهام بفرما!
خطر تکفيري و سلفي و داعشي را به استکبار و صهيونيسم برگردان!
مشکلات دولت و ملت را مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوانها حل بفرما!
اين کشور ولي عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
جوانان ما و فرزندان ما را از بهترين شيعيان اهل بيت قرار بده!
«غفر الله لنا و لکم والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . بحار الأنوار، ج37، ص146.
[2] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه127.
[3] . سوره نساء، آيه69.
[4] . سوره الفاتحه الکتاب، آيات6 و 7.
[5] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج2، ص603.
[6] . سوره قدر، آيه1.
[7] . الخصال، ج1، ص66؛ «فَكِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي فِي أَيْدِيكُمْ طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَيْدِيكُم».
[8] . سوره عبس، آيه15 و 16.
[9] . سوره فصلت، آيه30.
[10] . سوره ناس، آيه5.
[11] . مناقب آل ابی طالب (عليهم السلام)، ج4، ص363.
[12] . معجم الأدباء، ج6، ص2690.
[13] . سوره قمر، آيه54.
[14] . سوره محمد، آيه15.
[15] . سوره قمر، آيه55.
[16] . سوره بقره، آيه25؛ سوره آل عمران، آيه15.
[17] . سوره فجر، آيه29 و 30.
[18] . سوره شمس، آيه10.
[19] . سوره بقره، آيه265.
[20] . سوره بقره، آيه261.
[21] . سوره رعد، آيه35.
[22] . سوره نساء، آيه69.