متن سخنرانی آیت الله العظمی جوادی آملی در جمع مسئولین و خادمان آستان مقدس حضرت ابوالفضل العباس (ع) در کربلا

28 05 2025 5993462 شناسه:

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در سفر به عتبات عالیات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، طی مراسم با شکوهی که در جوار حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس روز پنج شنبه 25اردیبهشت 1404 برگزار شد، حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در جمع مسئولین و خادمان آستان مقدس حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در شهر مقدس کربلا سخنرانی نمودند.

 

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

                                                          بسم الله الرحمن الرحيم

 

    «الحمد رب العالمين و الصلاة علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين و فاطمة الزهراء بهم نتولّي و   من أعدائهم نتبرّء إلي الله».

مقدم شما دانشوران و خدمتگزاران بزرگ و بزرگواران عتبه عباسيه را گرامي ميداريم!

گزارش جامع علمي و عملي که اين بزرگوار ارائه کردهاند، اميدواريم مقبول پروردگار از نظر قرب الهي و مؤثر در جامعه انساني اسلامي از نظر تعليمي و تبليغي باشد!

اميدواريم آينده، بهتر از گذشته، مقبول پروردگار باشد!

محور بحث در اينجا آن است که چه کسي باقي است و چه چيزي باقي است (يک) و راز و رمز پايداري و ناموري چيست (دو).  

خداي سبحان که ازلي است از نظر گذشته و ابدي است از نظر آينده که مجموع ازل و ابد، به نام سرمد است، پايدار مطلق است. از اين خداي سرمد، وحي نازل شد، رسالت آمد، ولايت آمد، امامت آمد که برترين کتاب و بالاترين کتاب، قرآن کريم است.

خدا که متکلم است، کلام خود را و کاتب تکويني اين کتاب است، کتاب خود را به اين وصف ستوده است که فرمود قرآن هم مصدّق کتابهاي تورات و انجيل و صحف سابق است و هم مهيمن بر آنهاست؛ يعني تمام کتابهاي آسماني حقاند؛ لکن امضايي که پاي همه کتابهاي آسماني است، امضاي قرآن کريم است: ﴿مصدقا لما بين يديه من الکتاب و مهيمنا عليه؛[1] هيمنه، سيطره، سلطنت، ناموري و نامداري، از آن قرآن کريم است.

اگر اهل بيت(عليهم آلاف التحية و الثناء) مصدق انبيا و رهبران گذشتهاند (يک) و مهيمن بر انبيا و رسل گذشته هستند (دو)، چون قرآن ناطق و قرآن متحرکاند.

شما بزرگان و بزرگواران که خدمتگزار اعتاب مقدس اهل بيت عموماً و وجود مبارک علي بن ابي طالب و حسين بن علي و عباس بن علي(عليهم افضل صلوات المصلين) خصوصاً هستيد، بايد هيمنه علمي داشته باشيد هيمنه فکري داشته باشيد و از بارگاه ملکوتي اين ذوات قدسي، به دست شما علم صائب و عمل صالح به جهان منتشر شود.

 خداي سبحان درباره قرآن چه گفت و درباره قرآنمدارها چه گفت؟ قال سبحانه و تعالي: ﴿ص و القرآن ذي الذکر؛[2] «أي أقسم بالقرآن» که «لا ذکر الا هو، لا مذکور الا هو، لا ذاکر الا هو، لا بقاء الا هو، إذ المراد من الذکر ليس هو الذکر اللفظي». ما می گوييم فلان نامور است، فلان نامبردار است، فلان مانا است؛ قرآن نامبردار است قرآن نامدار است؛ ذات اقدس اله با واو قسم سوگند ياد کرد: سوگند به اين کتاب مانا.   

اين کتاب تنها براي تعليم امور عادي (يک)، تربيت افراد عادي (دو) و تنظيم امور فردي و اجتماعي (دو) نيامده است. اينکه ميبينيد علي و اولاد مانا هستند، تنها براي مسائل اجتماعي و فرهنگي عادي نيست.  

«قال سبحانه و تعالي في سورة «ص» بعد ان صدّر تلک السوره بالقسم بأن قال: ﴿ص و القرآن ذي الذکر، ثم

 «منه السلام و اليه السلام» قال: ﴿واذکر عبادنا  ابراهيم و اسحق و يعقوب اولی الأيدي و الأبصار *  إنا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار * إنهم عندنا لمن المصطفين الأخيار.[3]

«قال سبحانه و تعالي لرسوله اذکر هؤلاء؛ لم؟ لأن لهم سمعاً لأن لهم بصرا لأن لهم يدا. ما معنی ذلک؟ قال: ﴿و اذکر    عبادنا؛ لم؟ ﴿إنّا اخلصناهم، لم؟ ﴿اولي الأيدي و الأبصار؛ لأن لهم بصرا لأن لهم يدا. ما المراد من اليد و البصر؟ اليد التي لا تکون هي العليا في الأمور اللعلمية و التفسيرية و التحقيقية و العين التي لا تري الآيات الإلهي، ليست يدا و عينا يفتخر بها النبي. قال سبحانه و تعالي الابراهيم له يد، الابراهيم له بصر، لأنه يقطع الاصنام و يهدمها. اليد التي لا تهدم الصنم و الوثن ليس يدا. ﴿و اذکر عبادنا ابراهيم و اسحق و يعقوب، لم؟ لأنهم ﴿اولی الأيدي و الأبصار. حيث إن الذي يقطع الصنم يقطع الوثن يقطع الشرک يقطع الکفر، فهو يد. الذي لا يکون له هذه الأوصاف، فلا يد له فلا بقاء له فلا ذکر له. کل واحد نحب ان يکون لنا يد، إما بالکتاب التحقيقي العلمي و إما بالعمل الصالح. الذين جاهدوا في سبيل الله في حشد الشعب، الذين جاهدوا في سبيل الله في حرب الصدام، الذين جاهدوا في سبيل الله کذا و کذا حتي انتهي الي قمر بني هاشم (صلوات الله عليهم اجمعين) فهؤلاء اولوا اليد. عباس بن علي صاحب يد، يعقوب صاحب يد، اسحق صاحب يد، ابراهيم صاحب يد بود. من فعل هذه الأمور فله يد و سمع؛ کالعباس، کحسين بن علي، کعلي بن ابي طالب(عليهم افضل صلوات المصلين). اکنون روشن شد که ما در بارگاه چه کساني هستيم؟ 

اينکه می بينيد ما در و ديوار حرم را می بوسيم برای همين جهت است؛ اينکه ما در بارگاه آنها اين قدر سر ميساييم براي همين جهت است!  

او که دستش را داد و دست ندارد، قرآن ميگويد او دست دارد و ما که دست داريم،  دست نداريم! قرآن به که ميگويد او دست دارد؟ به من ميگويد يا به عباس؟ لذا خضوع ما خشوع ما عرض ارادت ما در پيشگاه آنهاست؛ آنها دست دارند ما نداريم آنها چشم دارند ما نداريم. اگر اعمايي خواست وارد حرم بشود، جز آن است که به بصير نيازمند است و اگر مقطوع اليدي بخواهد وارد حرم بشود، جز آن است که نيازمند است به صاحب دست؟

قرآن کريم برخي از بزرگان انبياي سلف را ذکر کرد پشت سر وجود مبارک ابراهيم و ذات اقدس اله به ما شناسنامه داد فرمود شما شرف داريد بزرگزادهايد ابراهيمزادهايد، دست داشته باشيد؛ نه بيگانه را راه بدهيد نه به حريم کسي تعدي کنيد. چرا دست نداريد؟ چرا بيگانه را راه داديد؟ چرا بيگانه را دوست داريد؟ فرمود: ﴿ملة ابيکم؛   شما بزرگزادهايد ابراهيمزادهايد. صريح قرآن کريم است فرمود شما بزرگزادهايد ابراهيمزادهايد پسران ابراهيم هستيد فرزندان ابراهيم هستيد: ﴿ملة أبيکم ابراهيم هو سماکم المسلمين من قبل.[4] شما چرا به شناسنامهتان نگاه نميکنيد؟ چرا ارزشي براي خودتان قائل نيستيد؟ شما بزرگزادهايد فرزندان ابراهيم خليل هستيد خليلي هستيد ابراهيمي هستيد؛ با نار درگير هستيد با بيگانه درگير هستيد با هر چه بد است درگير هستيد.

 اگر ميبينيد ما که به اين حرم ميرسيم در و ديوار را ميبوسيم، برای اينکه اين حرفها برای آنهاست. اين حرفها را شما کجا ميشنويد؟ اين رسالتها را شما کجا ميشنويد؟ وقتي به اينجا رسيديم، خضوع ميکنيم، کاملاً در و ديوار را ميبوسيم!  

جامعه اسلامي به معناي اعم در شرق و غرب، خاور دور و نزديک، باختر دور و نزديک، فرزندان ابراهيم خليلاند و بايد ابراهيمي فکر کنند و خليلي بينديشند! آتش روشن نکنند (يک)، آتش روشن شده را خاموش کنند (دو)؛ بتپرستي نکنند (يک)، بتپرستان را سر جايشان بنشانند (دو). اگر ميبينيد انسان در بارگاه اهل بيت اين طور خضوع ميکند، چون اينها قرآن ناطقاند و همين حرفها را با عمل ثابت کردند؛ قرآن، با قول و لفظ بيان کرد و علي و اولاد علي، با جانشان با خونشان و با بيان و بنانشان ثابت کردند.  

در پايان ضمن تقدير و سپاس و تشکر از مسئولان گرانقدر و گرانسنگ عتبه عباسيه و از همه شما بزرگواران و علما و دانشوران و دانشمندان و دانشدوستان، ذکری از آخرين فداکاري قمر بنيهاشم را به عرضتان برسانيم و خداحافظي کنيم.  

فرات شطّي است در شمال شرقي کربلا ميريزد و آب فرات آب اندکي نيست که هر کس بتواند از هر جايياش آب بگيرد. بخش کوچکي که شيب نرمي دارد به نام شريعه است؛ شريعه يعني مورد الشاربه يعني جايي که شيب نرم دارد (يک)، تند و تيز نيست (دو) و رفتنش ممکن است (سه)؛ اينجا را ميگويند شريعه. از اين بخش شريعه عده زيادي از امويان پاسداري ميکردند که مبادا کسي آب برداردد و آن ذات مقدس الهي که توانست تمام اين خطرها را در تنگترين و تاريکترين و ضعيفترين موقعيت بشکافد و وارد شريعه بشود، عباس بن علي بود. همه ما شنيدهايم که وجود مبارک عباس بن علي دستش را زير آب برد، خب تشنه است، اگر يک مقدار آب مينوشيد اينکه بد نبود. چه کسي آنجا بود که بفهمد عباس بن علي چرا آب را روي آب ريخت و آب ننوشيد، تشنه رفت و تشنه برگشت؟ «ذکر عطش الحسين»؛[5] چه کسي آنجا بود؟ کسي نقل کرد؟ خود عباس بن علي که بعد شهيد شد! اين را بعدها وجود مبارک امام (صلوات الله عليه) که عالم بالغيب است بإذن الله، فرمود که آن لحظهاي که عباس آب را گرفت، گفت برادرم تشنه است و آن لحظه چون «ذکر عطش الحسين»، آب را روي آب ريخت. اين ميشود عباس!

 توسل به اينها اثر دارد تبرک به اينها اثر دارد درخواست از اينها اثر دارد، مجراي غيباند، البته همه اينها بنده خدا هستند.

غرض آن است که ما به بارگاهي سر ميساييم که فلک و ملک در آنجا خاضعاند. شما «هنيئا لکم»! بزرگاني هستيد که خدمتگزار اين عتبهايد، «طوبي لکم و هنيئا لکم»! اميدواريم ذات اقدس اله جامعه اسلامي را در شرق و غرب، در آسيا و اروپا و قارههاي ديگر که بيدارند بيدارتر بفرمايد! قرآن و عترت را در دلهاي اينها شکوفاتر بفرمايد! استکبار جهاني را منکوب و مخذول بفرمايد! کشورهاي اسلامي را پيروزمند و شکوفا قرار بدهد! تا جامعه اسلامي منتظر ظهور منجي حقيقي باشند و المهدي الموجود الموعود(عليه آلاف التحية و الثناء) ظهور کند و ما عتبهبوس آن ذات مقدس باشيم!

«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم  و رحمة الله و برکاته»

 

 

  

 

[1]. سوره مائده، آيه 48.

[2]. سوره ص، آيه 1.

[3]. سوره ص، آيات 45-47.

[4]. سوره حج، آيه 78.

[5]. بحارالانوار، ج 45، ص 41.

​​​​​​​

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات