14 12 1986 3262034 شناسه:

تفسیر سوره بقره جلسه 286(1365/09/23)

دانلود فایل صوتی

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)

برهان و جدال أحسن بر توحيد

بعد از ادعاي وحدانيتِ خداي سبحان أدلّه‌اي را بر توحيد اقامه فرمودند. اين ادله همان‌طوري كه براي توحيد كافي است. براي اصل اثبات وجود هم كافي است و اين أدلّه همان‌طوري كه برهان است، جدال احسن هم است. آنها كه خالقيت ذات اقدس الهي و مدبر بودن و ناظم بودن را نمي‌پذيرند، اين ادله براهين است. آنها كه مي‌پذيرند ولي غير خدا را مي‌پرستند اين ادله براي آنها جدال أحسن است، لذا خداي سبحان همين ادله را گاهي به صورت جدال أحسن بازگو مي‌كند، مي‌فرمايد: اگر از آنها سؤال بكنيد آسمان و زمين را چه كسي خلق كرد؟ مي‌گويند: خدا، اگر از آنها سؤال بكنيد اين باران را چه كسي نازل كرد؟ مي‌گويند: خدا: ﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ[1]. همان‌طوري كه درباره اصل آفرينش قائل‌اند به اينكه خدا خالق است. مسئله ريزش باران را هم قائل‌اند كه خداي سبحان به عهده دارد.

ـ تعابير مختلف باران در قرآن

درباره ريزش باران گاهي خداي سبحان از آن به عنوان ﴿وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ﴾ ياد مي‌كند، گاهي به عنوان مطر ياد مي‌كند، گاهي به عنوان غيث ياد مي‌كند؛ غيث و غوث گرچه لغتاً باهم تفاوتي دارند، يكي واوي است و ديگري يايي اما يك جامعي هم دارند و اصولاً اغاثه را از آن جهت اغاثه گفته‌اند كه كار غيث را مي‌كند يعني همان‌طوري كه باران با بارشش مشكل را حل مي‌كند، عطش را برطرف مي‌كند، نياز زمين و گياه و اهل زمين را برطرف مي‌كند، اگر كسي هم قيام كرد مشكل يك عده‌اي را حل كرد اين در حقيقت مغيث بود، غياث بود، نياز او را برطرف كرده است. و اگر هم حتي نصرت را نصرت گفته‌اند و غوث را هم غوث گفته‌اند؛ براي اينكه غوث به معناي نصرت است و معناي لغوي و ريشه اصيل نصرت همان مطر است «أرض منصوره»، همان ارض ممطوره است و چون مطر مشكلِ زمين را حل مي‌كند؛ چيزي كه مشكل نيازمند را حل بكند از آن به عنوان نصرت ياد مي‌كنند. علي اي حال خداي سبحان گاهي از آن به عنوان مطر، گاهي به عنوان غيث ياد مي‌كند فرمود: اوست كه غيث نازل مي‌كند.

ويژگيهاي باران

همهٴ شئون باران را خداي سبحان در قرآن كريم بيان كرد. اصل بارش باران و اينكه اين بارانِ باريده را خداي سبحان در زمين جا سازي مي‌كند ـ در مخازن نگهداري مي‌كند ـ و اينكه طعم و مزه خاص به اين باران داد كه بتوان با آن مشكلات را حل كرد؛ همه اينها را مطرح مي‌كند. مي‌فرمايد: باران را ما فرستاديم كار شما نبود، بعد ما جاسازي مي‌كنيم در مخازن معين همه را جاسازي مي‌كنيم: ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ[2]؛ شما نمي‌توانيد جا بدهيد ما اين مخزنها را در سطح معين قرار مي‌دهيم كه در دسترس شما باشد، اگر خواستيد با كندوكاو قنات و چاه به آن برسيد، از دست شما برنمي‌آيد. ما آن را گوارا قرار مي‌دهيم اگر بخواهيم آن را تلخ و شور و گزنده و داغ قرار مي‌دهيم كه نتوانيد از آن استفاده كنيد و از شما برنمي‌آيد. همه اينها را قرآن كريم يكي پس از ديگري مطرح مي‌كند كه هم مي‌تواند برهان بر اصل وجود خداي سبحان باشد هم مي‌تواند برهان بر توحيد [باشد].

ريزش باران توسط خداي سبحان

اما درباره أصل نزول باران فرمود به اينكه ﴿وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ﴾. در بخشهاي ديگر فرمود به اينكه از آنها اگر سؤال بكنيد اين باران را چه كسي نازل كرده است؟ مي‌گويند: خدا.

مخزن قراردادن براي آب توسط خداي سبحان

بعد همين باران را كه خداي سبحان نازل كرد آن را در زير زمين براي آنها راههايي قرار مي‌دهد و جاسازي مي‌كند ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ[3].

در پايان سورهٴ مباركهٴ «ملك» فرمود: ما اين آب را كه نازل كرديم، ضمن اينكه در زير زمين مخزنهايي براي آب قرار مي‌دهيم كه ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ[4]، ضمن اينكه فرمود: راههاي تحت الارضي آبها را ما منظم مي‌كنيم كه برخورد نكنند: ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ[5]. راههاي چشمه‌ها را از هم جدا مي‌كنيم، در پايان سورهٴ «ملك» فرمود به اينكه اين آبها را ما در دسترس شما قرار داديم كه اگر يك وقتي خواستيد با يك مقدار كند و كاو به آن برسيد و اگر بخواهيم يك قدري پايين‌تر مي‌بريم كه ديگر با علم و صنعت نتوانيد به آن دسترسي پيدا كنيد، آن وقت چه مي‌كنيد؟ ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَعِينٍ[6]، اگر اين آبهايي كه در سطح معيني قرار دارد اگر يكي دو سه كيلومتر پايين‌تر برود، غائر بشود (فرو برود) چه كسي مي‌تواند براي شما از دل زمين كه آب فرو رفته است آب بيرون بياورد؟ آن وقت همه مناطق سرسبزتان پژمرده خواهد شد.

وجه «ماء معين» بودن حضرت حجت(عليه‌السلام) و علم

شما الآن يك ماء معين داريد يعني آبي كه تراه العيون و تناله الايدي اين را ماء معين مي‌گويند. آب جاري را ماء معين مي‌گويند. يكي از القاب مبارك حضرت حجت (سلام الله عليه) ماء معين است[7] و علم را هم ماء معين مي‌گويند؛ براي اينكه جريان دارد از سينه‌اي به زباني و از زباني به سمعي و از سمعي به قلبي و باز دوباره از قلبي به زبان و قلمي و همچنين؛ علم خلاصه، يك آب جاري است. و چون وجود مبارك آن حضرت علم ممثّل است و خير ممثل است يكي از القاب آن حضرت ماء معين است و اين آيهٴ مباركه هم كه بر آن حضرت تطبيق شده است در حقيقت مصداق كامل آب حيات اوست.

زمين مخزن آب باران به عنايت الهي

علي‌اي حال فرمود: اگر خداي سبحان همين آب را يك مقداري در دل زمين پايين‌تر ببرد، چه كسي براي شما اين آب را ظاهر خواهد كرد؛ براي اينكه او كه فرستاده، او كه جاسازي كرده، او كه ترافيكِ تحت الارضِ راههاي آبي را هم حل كرده خب اگر يك قدري پايين‌تر ببرد ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ[8] كه از آن اوست، سد سازي زير زمين و ذخيره كردن آبهاي تحت الارضي كه مال اوست ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ[9] خب، اگر خواست پايين‌تر ببرد، چه مي‌كنيد؟ پس اصل انزال ماء بركت الهي است، مخزن قرار دادن براي آب در زير زمين براساس عنايت الهي است، راههاي آبي را مشخص كردن كه اين آب مسيرش را در مناطقي كه مسكوني است قرار بدهد، مستقيما از تحت الارض به دريا نريزد اين راهنماييِ ترافيكِ آبهاي تحت الارض را خدا به عهده گرفت كه فرمود: ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ﴾.

خداي سبحان منشأ گوارا بودن آب

حالا مانده مسئله مزه و طعم. در سورهٴ مباركهٴ «واقعه» فرمود: ﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ٭ ءَأَنتُمْ أَنْزَلْتُمُوُهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ[10] اين جدال احسن است فرمود: اين آبي كه مي‌نوشيد چه كسي به شما داد؟ شما خودتان از «مُزن» و از اين ابر بارنده نازل كرديد يا ما نازل كرديم؟ خب، شما الآن از اين آب استفاده مي‌كنيد، ﴿لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجاً[11]؛ خب اگر خواستيم اين را أجاج كنيم؛ أجاج هم به معناي ملح و مُرّ است يعني شور و تلخ و گزنده، هم به معناي افروخته است. آتش وقتي خيلي ملتهب شد مُؤجَّج شد، مي‌گويند: أجّت النار. فرمود: ما اگر بخواهيم آن را تلخ مي‌كنيم، شور مي‌كنيم، گزنده مي‌كنيم و داغ مي‌كنيم كه قابل استفاده نباشد. پس مزه‌اش را هم ما به اين آب داديم؛ اينكه الآن بَرد است، عذْب است، فرات است يعني خوش ‌گواراست ما داديم. فرات يعني خوش گوار ﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ٭ ءَأَنتُمْ أَنْزَلْتُمُوُهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ[12] در سورهٴ مباركهٴ «واقعه»، آيهٴ 68 به بعد اين است ﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ٭ ءَأَنتُمْ أَنْزَلْتُمُوُهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ﴾؛ آن چقدر تنزل دادن است كه با انسان به زبان انسان سخن بگويند، خب اين مي‌شود جدال احسن؛ ﴿لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجاً[13]؛ ما اگر بخواهيم اين را اجاج قرار مي‌دهيم؛ مثل آن نار افروخته مُؤجّج، (سوزان) كه بر شما عذاب ببارد. نشانه‌اش اين است كه همين بادي كه گاهي به صورت نسيم و خنك و گواراست، همين باد را به صورت قاصف و عاصف قرار مي‌دهيم؛ پس مي‌توانيم. همين باد را كه گاهي خنك است، سوزان مي‌كنيم. خب آب خنك را هم مي‌توانيم سوزان بكنيم: ﴿لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجاً﴾، پس چرا شكر نمي‌كنيد؟

خب همه اين خصوصيتهاي باران را قرآن كريم مطرح كرد، هم اصل وجودش، هم ريزشش كه به نحو نهر نمي‌آيد به نحو غربالي مي‌آيد (قطره قطره مي‌آيد) و هم جاسازي‌اش در زمين و هم راه دادن اين آبها در زمين و هم اينكه در دسترس شماست با كند و كاو و هم اينكه خوش‌گوار است همه اينها نشانه رحمت خاصه حق و نشانه وحدت ذات اقدس الهي است.

باد، فرستاده و نشانه خداوند

پرسش ...

پاسخ: ظرف مكانش آسمان است و آن ماده و صورتش سحاب است، لذا درباره سحاب هم مي‌فرمايد ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ[14]؛ ما اول بادها را مي‌فرستيم.

ـ باد، عهده‌دار رسالت الهي

بادها رسالت الهي را به عهده دارند. آن بادي كه مي‌وزد و اين ابرها را تلقيح مي‌كند (باردار مي‌كند) تا بارش را ببارد اين رسالت الهي را به عهده دارد. اين رياحْ رسول‌الله است فرمود: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ﴾؛ ما اول يك اكيپ مي‌فرستيم. اين بادها رسالت الهي را به عهده دارند. اينها مي‌روند اين ابرها را تلقيح مي‌كنند، آن ابر باردار از ابر عقيم مشخص مي‌شود، جدا مي‌شود وقتي مشخص شد كدام ابر باردار است: ﴿نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَي الأَرْضِ الْجُرُزِ[15] بعد دستور مي‌دهيم اينجا ببار. هم باردار كردنش، هم راهنمايي كه كجا ببارد و هم چقدر ببارد را فرمود: ما به عهده داريم.

ـ آب، منشأ حيات

در اين كريمه فرمود: ﴿وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾؛ نه تنها زمين را با باران زنده مي‌كند، بلكه ﴿وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ[16] يعني هر زنده‌اي از آب نشئت مي‌گيرد. آن‌گاه نه تنها زمين را به وسيله آب زنده مي‌كند، بلكه موجودات ديگر را هم با آب زنده مي‌كند.

حيات حقيقي زمين

و در حقيقت توصيف أرض به حيات از باب وصف به حال موصوف است؛ نه وصف به حال متعلَّق موصوف كه بحثش هم قبلاً گذشت. در نوع موارد خداي سبحان مي‌فرمايد: ما زمين را با آب زنده مي‌كنيم يعني همين خاك تبديل مي‌شود به گياه؛ نه اينكه گياه زنده بشود و زمين به حيات نرسد و وصف زمين به حيات از باب وصف به حال متعلَّق موصوف باشد يعني چون گياهِ زمين زنده شد از اين جهت ما مي‌گوييم زمين زنده است، اين‌طور نيست. در حقيقت خودِ خاك زنده مي‌شود، خودِ خاك است كه به صورت ميوه درمي‌آيد، خودِ خاك است كه به صورت بوته و برگ درمي‌آيد.

پرسش ...

پاسخ: فرمود: ﴿لَكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ[17] كه به وسيله اين آب هم شما تغذيه مي‌شويد، هم درختهايتان.

پرسش ...

پاسخ: البته آن را در سورهٴ «انبياء» فرمود: ﴿وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ﴾ اين اصل كلي است.

اما بحث در آن است كه اين آب كه نازل شد تنها درخت زنده مي‌شود و اگر گفتيم زمين با بارشِ باران زنده شد اين مجاز است يعني زمين باغهاي آن سبز شد؟ اگر گفتيم زمين زنده شد يعني درختانِ روي زمين زنده شدند يا حقيقتاً زمين زنده شد؟ ظاهرش اين است حقيقتاً زمين زنده شد يعني همين خاك است كه تبديل مي‌شود به درخت

پرسش ...

پاسخ: بسيار خوب، حالا اگر روي خاك گذاشتيم اين به آن معنا نيست كه زمين زنده نمي‌شود، يك وقت انسان مي‌گويد كه مي‌شود در آبي كه مواد ديگر هم همراه اوست، گياه پروراند. يك وقت بحث در اين است كه ـ ظاهر آيات كه مي‌گويد با بارش باران زمين زنده مي‌شود ـ اين حقيقت است مجاز نيست. اين اسناد الي ما هو له است. حقيقتاً اين خاك تبديل مي‌شود به برگ و بوته و به گل و به ميوه و زنده مي‌شود. در سورهٴ «نحل» هم در آيهٴ65 اين‌چنين است كه ﴿وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ﴾.

احياي زمين شاهدي بر مبدأ و معاد

و واضح تر از اينها همان آيه‌اي است كه دلالت بر معاد مي‌كند، آيهٴ 39 سورهٴ «فصلت» اين است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَي الأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَي﴾ كه ﴿إِنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ﴾؛ هم با بارش باران و زنده شدن زمين مي‌شود از راه نظم پي به وحدت ناظم برد و هم از اينكه يك مرده‌اي با بارش باران زنده مي‌شود، مي‌شود پي به مسئله معاد برد. فرمود: خب چطور يك خاكي بي روح با آمدن باران زنده مي‌شود خب انسان هم زنده مي‌شود.

پرسش ...

پاسخ: اين گياهان خودرو را كه كسي نكاشت، بالاخره از زمين درآمد اين اجزا را ذات اقدس الهي تبديل كرد به مواد بذري، بعد آنها را شكوفا كرد وگرنه كسي كه در بيابانها بذر افشاني نكرد: ﴿إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَي إِنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ[18]؛ پس زمين مرده با بارشِ باران زنده مي‌شود.

پرسش ...

پاسخ: اين شجر كه زنده شد الآن كه برگ و ميوه درآورد غير از آن است كه مواد غذايي را جذب كرد به صورت برگ و ميوه درآورد؟ پس خاك ديروزي ميوه امروز است

از خاك برآمدن و بر خاك بازآمدن

پرسش ...

پاسخ: خب آن هم كه مرده است، بالاخره اينكه نطفهٴ امروز است، انسان نبايد كه بين راه بحث بكند: همين نطفه امروز خاكِ پريروز بود، اين خاك پريروز شده ميوه [و] آمده در طبق ميوه فروش و كسي خريد و نطفه شد و شد علقه.

پرسش ...

پاسخ: اين بين راه بحث كردن است. سابقهٴ اين نطفه همان خاك است. شما اگر با يك ديد وسيع‌تري به مردم اين عصر نگاه بكنيد، مي‌بينيد اينها دو قرن قبل در باغها بودند، دو قرن بعد هم در باغها هستند، از خاك آمدند اينجا و دوباره خاك مي‌شوند.

پرسش ...

پاسخ: امر عرفي است اين، امر فلسفي نيست.

پرسش ...

پاسخ: اين عامل قريبش را مي‌گويد، اگر از اين سؤال بكنيد نطفه از چه چيزي [درست] شد، مي‌گويد: از غذا. سؤال بكنيد غذا از چه چيزي [درست] شد، مي‌گويد: از خاك. اينها دارند خاك مي‌خورند ديگر، بعد خاك مي‌شوند.

الآن اين خاكهاي باغها تبديل شد به ميوه‌ها [و] آمده در خيابان و بيابان، انسانها از اين ميوه‌ها استفاده كرده‌اند و بين صُلب و ترائب اينها موادّي نشئت گرفت و بعد ديگران نسل بعد شدند و بعد هم پس فردا خاك مي‌شوند: ﴿مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ﴾ اين حرفي است كه هم حكيم مي‌فهمد [و] هم عرف عادي، فرمود: ﴿مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَي[19].

پرسش ...

پاسخ: سنگ هم چون قابليتش در دراز مدت عوض مي‌شود ـ در بحثهاي جلسه قبل هم داشتيم ـ همين سنگ متصلِّبِ امروز، خاك نرم ده قرن قبل بود و خاك نرم بيست قرن بعد است. اين‌طور نيست سنگ براي هميشه سنگ باشد كه، مگر قبلاً سنگ بود يا بعداً هم سنگ مي‌ماند؟ همين سنگ هم در طي قرون بعدي به صورت پودر درمي‌آيد. همين خاكها در اثر بارش باران و متصلب شدن و گذشت قرون و اعصار متصلِّب مي‌شود، متحجِّر مي‌شود، لذا قرآن كريم در حدّ تهديد هم فرمود: ﴿قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً[20]؛ سنگ باشيد، آهن باشيد شما را خدا زنده مي‌كند؛ براي اينكه تازه بر فرض سنگ و آهن هم شديد، سنگ و آهن را هم خدا زنده مي‌كند، در دراز مدت يا كوتاه مدت. حالا اگر با علاج صناعي كسي سنگ را پودر كرد و خاك را نرم كرد و همين سنگ آمده زير ريشه گياهي خب، پس فردا مي‌شود برگ ديگر، لذا فرمود: ﴿مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَي[21].

پرسش ...

پاسخ: يعني در تراب مي‌ماندند يعني ديگر بالا نمي‌آمدند.

خداي سبحان زمامدار سير آب در زير زمين

آن آيه‌اي كه مي‌گويد خداي سبحان راههاي تحت الارضي را هدايت مي‌كند و راهنمايي مي‌كند، آيهٴ 21 سورهٴ «زمر» است، فرمود: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ﴾ خب، اگر راهنمايي مدبران الهي درست نباشد، همه اينها را در تحت الأرض به زير دريا يا مناطق غير مسكوني ببرند. خب آبي در مناطق مسكوني نمي‌ماند. فرمود: طوري اينها را ما راهنمايي مي‌كنيم كه بيايند در جاهايي كه بشر مي‌نشيند، آن هم خيلي هم پايين نرود با اينكه طبع آب اين است كه پايين برود. سعي كرديم اينها را در حدي نگه داريم كه اگر چاهي كندند دسترسي داشته باشند، اما همه آبها را رايگان در اختيار اينها قرار نداديم براي اينكه اينها بفهمند به دنبال صنعت و هنر هم بروند: ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرَي لأُوْلِي الأَلْبَابِ[22].

آن بخش كه دارد ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ[23] آن را هم مراجعه مي‌كنيد كه مي‌فرمايد: ما راه مي‌دهيم، جا مي‌دهيم، حد معين مي‌دهيم، طعم و مزه مي‌دهيم تا شما را تأمين كنيم.

باران، آيت مهر و قهر حق

پرسش ...

پاسخ: عنايت الهي است ﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ[24] از باران در باب ارسال رياح فرمود: خداي سبحان ﴿بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ﴾؛ قبل از اينكه رحمت بر شما نازل كند، بادها مي‌آيند مأموريتها را انجام مي‌دهند، ابرها را باردار مي‌كنند. خب البته از مصاديق رحمت الهي است. اين عنايت الهي است، بركت الهي است رحمت خاصه است نسبت به مؤمنين، البته نسبت به ديگران هم به صورت عذاب خواهد بود، گاهي مي‌فرمايد به اينكه ﴿وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ[25].

پراكندن جنبندگان در زمين

درباره جمله بعدي و دليل بعدي كه مسئله ﴿فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ﴾ اين بحثهاي گذشته كافي است يعني هر جنبنده‌اي كه روي زمين باشد به وسيلهٴ آب است؛ اصل آفرينش جنبنده و پراكنده كردن آنها آيت الهي است و اينكه به وسيله آب هم اين جنبنده‌ها زنده مي‌شوند، اين هم آيتي ديگر است.

لذا ﴿وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ﴾ هم مي‌تواند عطف باشد بر ﴿فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ﴾ كه تتمه برهان قبل باشد، هم مي‌تواند عطف باشد بر أنزل كه براي خود يك برهان جدايي خواهد بود؛ ﴿وَبَثَّ فِيهَا﴾ يعني در أرض ﴿مِن كُلِّ دَابَّةٍ﴾.

ـ بررسي معناي واژه «بث»

بث يعني متفرق كردن انسان كه بث و شكوي مي‌كند يعني آن اندوههايي كه در دلش بسته است با خدايش در ميان مي‌گذارد، باز مي‌كند: ﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَثِّي وَحُزْنِي إِلَي اللَّهِ[26] اين است. مبثوث يعني پراكنده و اين روي هم بودن و متراكم بودن را مي‌گويند «غم»، اين ابرهاي متراكم كه آمدند، مي‌گويند «غمة الشهور» يعني چند ماه است كه هوا ابري است. غمام يعني آن ابر، آن ابرهاي متراكم چون ابرهاي متراكم بسته است، حجاب است، مانع نفوذ نور است و امثال ذلك، اين حالت اگر در خاطرات نفساني هم پيش بيايد مي‌گويند «فلان شخص غمگين است، مغموم است» يعني اين خاطرات مثل غمام قلب او را گرفته، حالا اگر نسيمي بيايد اين ابرها را پراكنده كند هوا روشن مي‌شود، آن پراكنده كردنِ آن خاطرات غمامه گونه را مي‌گويند «بث الشكوي» كه يعقوب(سلام الله عليه) فرمود: ﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَثِّي وَحُزْنِي إِلَي اللَّهِ[27] يعني اين غم را با خداي خودم در ميان مي‌گذارم، آن را پراكنده مي‌كنم راحت مي‌شوم. مؤمني اگر غم و اندوهش را با مؤمن ديگر در ميان گذاشت، در حقيقت اين غم را مبثوث كرد (پراكنده كرد) و صحنه دل را روشن كرد. بث يعني پراكنده كرد ﴿وَبَثَّ فِيهَا﴾ يعني در أرض ﴿مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ﴾.

بازگشت به بحث: باد، فرستاده و نشانهٴ خداوند

يكي از آيات الهي مسئلهٴ آفرينش ريح و تصريف رياح و تنويع رياح و مأموريتهاي رياح است. رياح اقسام و انواعي دارند كه گاهي به صورت سوزان است و عذاب است، گاهي ريح طيب است كه گواراست و سرنشينان كشتيهاي بادي را در مسافرتهاي دريايي در كمال سلامت به مقصد مي‌رساند و مانند آن. چون رياح انواع و اقسامي است [و] مُصَرِّف همه اين انواع و اقسام خداي سبحان است، لذا از تصريف رياح به عنوان يك آيه عظمي در اين كريمه ياد شده است.

در سورهٴ مباركهٴ «يونس»، آيهٴ 22 بعضي از اقسام رياح را ذكر مي‌كند، مي‌فرمايد: ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾ گرچه كلمه حركت به عنوان حركت در قرآن كريم نيست، ولي سير در قرآن كريم هست، محرِّك بر خدا اطلاق نشده، ولي مسيِّر بر خدا اطلاق شده كه همان برهان است. فرمود: اوست كه محرِّك است شما را از ساحلي به ساحل ديگر سير مي‌دهد، خيال نكنيد كشتي يا راننده كشتي است كه شما را از ساحلي به ساحل ديگر منتقل مي‌كند: ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ[28] نشانه‌اش اين است كه اگر فرمان بدهد، در دريا مي‌ايستيد. آن وقت با اين كشتيهاي بادي حركت مي‌كردند، فرمود: اگر خداي سبحان دستور بدهد كه باد نوزد خب وسط اقيانوس مي‌مانيد. اگر خدا بخواهد، ﴿إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ[29]؛ اين بادها كه مي‌وزد شما را از جايي به جايي منتقل مي‌كند، اين آرام مي‌گيرد﴿فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ[30]؛ همه اين كشتيها بر روي دريا مي‌مانند.

پرسش ...

ـ خداي سبحان زمامدار «ريح طيب» و «ريح عاصف»

فرمود ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾ كه تسيير در قرآن كريم آمده است، او مسيِّر و محرّك است: ﴿حَتَّي إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ[31] اينجا از جاهايي است كه فُلك را به عنوان جمع آورد، فرمود كه ﴿فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم[32] «جريٰ به» يعني آن را برد؛ مثل «ذَهَب به» كه «باء» براي تعديه است، ﴿وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ[33]؛ اوايل اين باد گوارا بود، نسيم ملايم بود و اين كشتي را به سمت مقصدي كه در پيش داشتند حركت داد، ﴿وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا[34]؛ خوشحال شدند كه باد مناسب و موافقي وزيدن گرفت [و] اينها به ساحل نزديك مي‌شوند، ﴿وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ[35]؛ باد تندي مي‌وزد خب اين انواع گوناگون باد است كه اشاره كرد؛ يك جا ريح طيبه است، يك جا ريح عاصف است و ﴿وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[36] اين بعضي از اقسام رياح است كه در اين كريمه آمده است.

پرسش ...

پاسخ: همهٴ مواد اين موتور و غير موتور را هم كه شما بررسي كنيد مي‌بينيد مواد خامش را خداي سبحان در جهان طبيعت آفريد، به آن مواد هم اشاره مي‌كند حالا به عنوان تمثيل است نه به عنوان تطبيق، اگر اين موتور در وسط راه خاموش شد، ﴿فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ[37] فرق نمي‌كند يا آنها كه با اين شناورهاي جزئي حركت مي‌كنند دستشان در بين راه افتاد، ﴿فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ﴾، آنها كه با پارو و بلم حركت مي‌كنند اگر آسيبي دستشان ببيند، آن وقت فرمود وسط دريا مي‌مانيد. حالا آنها به عنوان تمثيل است نه به عنوان تعيين.

ـ ضرورت توجه به مسير و شدت وزش باد در سفرهاي دريايي

در سورهٴ مباركهٴ «اسراء»، آيهٴ 69 اين است: ﴿أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَي فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعاً﴾؛ ما يك بار شما را در مسافرت دريايي نجات داديم، حالا بار ديگر اگر سفر دريايي كرديد به جاي ريح طيبه ريح قاصف آمد به حياتتان خاتمه داد چه مي‌كنيد؟! پس انواع گوناگون براي رياح است اما همه منظم است، قبلاً اين‌چنين بود، الآن هم همين‌طور است. الآن هم اگر كسي بخواهد حركت كند با موتور بايد مواظب باشد كه اين رياح را شناسايي كند كه چه زماني باد تند حركت مي‌كند، در چه سمت حركت مي‌كند [و] كارهايش را بر اساس آن تنظيم بكند كه در جهت مخالف باد حركت نكند در جهت موافق باد حركت كند و اگر ديد اشتباه آمده در همان وسط دريا و اقيانوس و هر كجا هم كه هست لنگر مي‌اندازند تا با باد موافق حركت كنند وگرنه مثل يك نعلبكي اين كشتيهاي بزرگ در اقيانوسها شناورند. آنها كه مبتلا شدند مي‌دانند يك پر كاه در دريا يا در اين نهر‌هاي كبير هر حالتي دارد. اين كشتيهاي غول پيكر همان حالت را پيدا مي‌كنند وقتي باد موافق نباشد، لذا اينها سعي مي‌كنند براساس مسائل شناسايي موقعيتهاي جغرافيايي كه چه زماني باد مي‌وزد، كجا باد مي‌وزد، درجه باد چگونه است با آن مسير حركت كنند: ﴿فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعاً[38].

در سورهٴ مباركهٴ «عنكبوت»، اين بحث، تتمه بحث قبل است كه عرض شد مي‌تواند جدال احسن هم باشد كه اين آيه خوانده نشد، آيهٴ 63 سورهٴ عنكبوت اين است كه ﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ﴾ كه اين جدال احسن است كه مربوط به إنزال آب است.

بازگشت به بحث: باد، فرستاده و نشانهٴ خداوند

در سورهٴ مباركهٴ «شوري» آيهٴ 33 اين است، آيه قبلش ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالأَعْلاَمِ ٭ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾؛ فرمود: يكي از آيات الهي همين پرچمهاي روي درياست، همين علائمهاي روي درياست، همين جواري روي درياست. اينها كه جاري‌اند يعني كشتيها. اين كشتيها آيه الهي است كه خداي سبحان آب را آنچنان مسخر اينها كرد، همان‌طوري كه هوا را انسان مي‌شكافد و مي‌رود اين كشتيها آب را مي‌شكافند و مي‌روند كه مواخرند؛ مواخر يعني شكافنده، فرمود: ﴿إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ[39]؛ چون ريح رسالت الهي را دارد، فرمود: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ[40]، فرمود: اگر خداي سبحان بخواهد فرمان سكون مي‌دهد [و] اين رياح ساكن مي‌شوند، وقتي رياح ساكن شدند ﴿فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ[41] يعني همين كشتيها كه تا كنون جواري بودند، الآن رواكد مي‌شوند. تا كنون جريان داشتند جاريه بودند جواري بودند، الآن ركود دارند؛ رواكداند ﴿إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ﴾، اين بين دو ساحل وسط دريا مي‌مانند ﴿إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[42].

پس اصل ريح انواع و اقسام آنكه طيب است، قاصف است، عاصف است ﴿فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ[43] هست و مانند آن و اينكه از نقاط گوناگون مي‌وزد و اينكه گاهي در سمت مخالف است، گاهي سمت موافق و اينكه اصل حركت و سكونش به دست خداست، همه را قرآن كريم بازگو كرد و همه را به عنوان آيهٴ الهي شمرد.

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1] ـ سورهٴ عنكبوت، آيهٴ 63.

[2] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[3] ـ سورهٴ زمر، آيهٴ 21.

[4] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[5] ـ سورهٴ زمر، آيهٴ 21.

[6] ـ سورهٴ ملك، آيهٴ 30.

[7] ـ ر.ك: بحار، ج51، ص 52 ـ 53 و 151.

[8] ـ سورهٴ زمر، آيهٴ 21.

[9] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[10] ـ سورهٴ واقعه، آيات 68 ـ 69.

[11] ـ سورهٴ واقعه، آيهٴ 70.

[12] ـ سورهٴ واقعه، آيات 68 ـ 69.

[13] ـ سورهٴ واقعه، آيهٴ 70.

[14] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[15] ـ سورهٴ سجده، آيهٴ 27.

[16] ـ سورهٴ انبياء، آيهٴ 30.

[17] ـ سورهٴ نحل، آيهٴ 10.

[18] ـ سورهٴ فصلت، آيهٴ 39.

[19] ـ سورهٴ طه، آيهٴ 55.

[20] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 50.

[21] ـ سورهٴ طه، آيهٴ 55.

[22] ـ سورهٴ زمر، آيهٴ 21.

[23] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[24] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 28.

[25] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 84 ؛ ر.ك: سورهٴ شعراء، آيهٴ 173 ؛ سورهٴ نمل، آيهٴ 58

[26] ـ سورهٴ يوسف، آيهٴ 86.

[27] ـ سورهٴ يوسف، آيهٴ 86.

[28] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[29] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[30] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[31] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[32] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[33] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[34] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[35] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[36] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 22.

[37] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[38] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 69.

[39] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[40] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 22.

[41] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[42] ـ سورهٴ شوريٰ، آيهٴ 33.

[43] ـ سورهٴ آل‌عمران، آيهٴ 117.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق