بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
حمد ازلي خداي را سزاست كه نصرت مؤمنان را با ﴿وكان حقّاً علينا نصر المؤمنين﴾ [1] به عهده گرفت. تحيّت نامحدود پيامبران الهي، به ويژه حضرت ختمي نبوّت را رواست كه منصوران مخصوص پروردگار نصيراند: ﴿لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسَلين ٭ إنّهم لهم المنصورون﴾.[2] درود بيكران اهل بيت عصمت و طهارت، بالاخص حضرت ختمي امامت مهدي موعود(عليهمالسلام) را بجاست كه در نصرت حق و عدل، پيشگام ايثار و نثار بوده و هستند؛ به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان آنان تبرّي مينماييم.
مقدم فرهيختگان جامعه را كه براي گراميداشت دانشجويان شهيد دانشگاههاي محترم مازندران و گلستان عنايت فرمودهاند، گرامي ميداريم و از برگزاركنندگان ارجمند اين همايش وزين حق شناسي ميكنيم و از صاحبنظران حوزوي و دانشگاهي كه با ايراد مَقالْ يا ارائه مقالت، رسالت علمي اين گردهمايي فرهنگي، جهادي را عهدهدار شدند، ستايش مينماييم و ضمن درخواست علوّ منزلتِ شهيدانِ شاهد، مخصوصاً دانشجويانِ مشهود و آرزوي اعتلاي مرتبتِ امام شهدا(قدسسرّه) از خداي سبحان، توجّه محققّانِ مكتب حياتْبخشِ شهادت به چند نكته در اين پيام وجيز جلب ميشود.
عنصر حق، مبدأ و بستر آن
يكم. جهان ، انسان و پيوند عالَم و آدم را حق تشكيل ميدهد و تمام سطح و اضلاع سه گانه مثلّث مزبور با حقيقت منسجم شد و باطل را راهي به ساحت آن نيست: ﴿و ما خلقنا السّمواتِ و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ... ﴾.[3] خداوندي كه هرگونه حقّ امكاني در صقع ربوبي اوست: ﴿الحقّ من ربّك﴾،[4] در نصرت حق و ياري حق طلبان مستقلّ است: ﴿و كفي بربّك هادياً و نصيراً﴾ [5] و در انتصار و انتقام از مبطلانِمهاجم مستغني است: ﴿و لو يشاء الله لانتصر منهم... ﴾ [6] و اگر سالكان كوي شهادت را به دفاع از حريم حق فرا خواند، صبغه آزمون داشته تا آنان به قرب الهي بار يابند: ﴿...و لكن ليبلوا بعضكم ببعض﴾.[7]
دولت حق و جولت باطل
سر انجام جهان شاهد پيروزي انسانهاي حقطلب و پيوند حق مدارانه عالَم و آدم و شكستِ مبطلان و گسست هرگونه رابطه باطل در قبال ضابطه حق است: ﴿و إنّ جندنا لهم الغالبون﴾ [8] و اگر چند روزي باطل گرايان به دروغ كامياب شوند، خزانِ راستين، ناكامي آنها ر ا سريعاً رقم ميزند:
همه چون از كتابْ فهرستند ٭٭٭٭ جز تو را سوي خويش نفرستند
زين كدو گردَنانِ بي پر و بال ٭٭٭٭ چون كدو زود بالْ و زود زوال[9]
حق، عنصر اصيل هستي انسان
دوم. همانطور كه ساختار محوري نظام آفرينش حقّ است، عنصر اصيل هستي انسان نيز حق است كه به صورت انديشه صائب و انگيزه صالح متجلّي ميشود. اجتهاد علمي حوزه و دانشگاه، ضامن صواب انديشه و جهاد عملي اين دو نهادِ وزينْ كفيل صلاح انگيزه است. هماي استقلالْ بالهاي علم و عدل را آنچنان به پرواز در ميآورد كه هيچ آشنايي آرزوي بيرون رفتن از قلمرو ميهن اسلامي را در دل نميپروراند و هيچ بيگانهاي آزِ ورود خائنانه به اين مرز و بوم را در سر جانميدهد. پيام قرآن حكيم در نفوذ ناپذيري جامعهاي كه در آن دانشِ ديني حاكم است، اين است: ﴿و ليجدوا فيكم غلظة﴾. [10]
راز نفوذناپذيري دژ جامعه برين
سرّ تسخير ناشدني دژِ چنين جامعهبريني، همانا علم مرصوص و عقل رصين آن است، زيرا فرشتگانْ پرهاي ملكوتي خود را زير پاي طالبان علوم ديني پهن ميكنند تا آيين پردرآوردن و پروازكردن را به آنان بياموزند، تا همانند مرغانِ مهاجرْ، به طمع طعمه به طرف تالاب شرق يا غرب نپرند، بلكه همسان ملائكه از طبيعت به فرا طبيعت عروج كنند كه اوج كمال انساني در پرواز، جهت به فرا جهت است؛ نه از جهت به جهت ديگر كه كار پرندگان دانه و دام است و چنين مرغ خاكي، كي به چنان مقام پاكي ميرسد:
بر چو تو سر گشته اين ره كي رسد ٭٭٭٭ مورِ در چَه مانده، بر مَه كي رسد[11]
مسئوليت عالمان و انديشوران
سوم. همانطوركه عالمان و انديشوران از لحاظ ارج و حرمت برتر از ديگراناند، از جهت مسئوليت نيز شاخصتر از ديگراناند، چون پيام آيه ﴿هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون﴾،[12] ناظر به هر دو بخش ياد شده است. دانش كه رزق معنوي خداست، دو مطلب را به همراه دارد؛ يك حيثيّت اجتماعي كه به استناد آن، جامعه دانشمندان را تكريم مينمايد و ديگري حيثيت نظامي و دفاعي در صحنههاي گونهگون كه به اعتماد بر آن، جامعه شاهد مبارزات مجاهدانِ نستوه دانشگاهي است.
سر پذيرش قانون دفاع و فرمان جهاد
معرفت خدا، محبّت به دين و پيامبر او و اعتقاد به حياتِ جاويد پس از مرگ، سهم تعيين كنندهاي در پذيرشِ قانونِ دفاعْ و قبول فرمان جهادْ و ايمان به آن دارد. اميرمؤمنان حضرت علي بن ابيطالب(عليهالسلام) در باره گروهي از مشتاقان به اصل جهاد و ايثار چنين فرمود: «أين القوم الذين دُعوا إلي الإسلام فقبلوه و قرءوا القرآن فأحكموه و هيجوا إلي الجهاد فولهوا وَلَهَ اللّقاح إلي أولادها و سلبوا السّيوف أغمادها لا يبشّرون بالأحياء و لا يعزّون عن الموتي».[13] از اشتياق اينان به جهاد اين است كه مرگ شهيدانه پلي است بين دنائت طبيعت و كرامت ماوراي طبيعت، چنانكه مولوي در وصف چنين شهيداني سروده است:
كجاييد اي شهيدان خدايي ٭٭٭٭ بلا جويان دشت كربلايي
كجاييد اي سبك روحان عاشق ٭٭٭٭ پرنده تر ز مرغان هوايي
كجاييد اي ز جان و جا رهيده ٭٭٭٭ كسي مر عقل را گويد كجايي[14]
آري ملحد خود را با مردن پوسيده ميپندارد و موحّد خويش را از پوست به در آمده!
مواد تدوين هويت ديني
چهارم. هويّت ديني و شناسنامه اسلامي هر كسي با معرفت و محبت او به قرآن و عترت طاهرين(عليهمالسلام)، تدوين ميشود. قرآن حكيم خردورزان را به فرزندي حضرت ابراهيم خليل(عليهالسلام) فرا خواند: ﴿... ملّة أبيكم إبراهيم... ﴾ [15] و حضرت رسولاكرمصلي الله عليه و آله و سلم نيز جامعه اسلامي را به فرزندي خود و حضرت عليبنابيطالب(عليهالسلام) دعوت نمود: «أنا و عليّ أبوا هذه الاُمة».[16]
فرزندان معنوي سيد شهيدان
بنابراين، خردمندانِ دين باور، فرزندان صالح و معنوي رهبران معصوماند و چنين فرزندان خردورزي، وارثِ فضيلت به جا مانده از مورّثانِ معصوم خوداند و اگر شعار رسمي پيروان اهل بيت عصمت(عليهمالسلام) در مراسم سوگ و ماتم سالار شهيدان حضرت حسينبنعلي(عليهماالسلام) اين است: «... و جعلنا و إيّاكم من الطالبين بثاره»،[17] براي آن خواهد بود كه شيعيان ناب، آزاديخواهان اصيل و استقلال طلبان الهي، فرزندان معنوي سيّد شهدايند و خونبهاي خون پدر معنوي خود را در مبارزه پيگير در برابر هر جور و طغيان ميدانند و در اين مسير از بذل نَفس و نَفيس دريغ نميكنند:
هزار عقل ببندي به هم بدو نرسد ٭٭٭٭ كجا رسد به مه چرخ دست يا پايي[18]
وارثان ائمه كفر و طغوا
همانطور كه خردمندانِ متديّنْ فرزندان معنوي امامان معصوم(عليهمالسلام)اند، جاهلانِ متمرّد نيز وارثان أئمه كفر و طغوايند. پيكار با آنان ميراث فخرآور قائدان قيام به حق است، زيرا مستكبران نه تنها ايمان ندارند، بلكه فاقد اَيماناند و كسي كه يمين، تعهّد، قطعنامه، توافق و بالاخره هيچ قراردادي را محترم نميشمرد، قابل زندگي مشترك نخواهد بود؛ لذا قرآن كريم سرّ لزوم جهاد با مستعمرانِ مستكبرْ و مستبدّانِ مستحمِر را فقدان اَيمان ميداند؛ نه نبود ايمان: ﴿فقاتلوا أئمّة الكفر إنّهم لا اَيمان لهم﴾.[19]
مجدداً از همگان، به ويژه برگزار كنندگان اين يادواره عظيم، سپاسگزاري مينماييم و حفظ نظام و سلامت مقام معظم رهبري و توفيق دولت و ملت را مسئلت داريم. اعتلاي روح امام راحل و شهداي گرانقدر، به ويژه دانشجويان شهيد را از خداوند منّان درخواست ميداريم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
جوادي آملي/ اسفند 1383
محرم 1426
[1] ـ سوره روم ، آيه 47.
[2] ـ سوره صافات، آيات 172 ـ 171.
[3] ـ سوره حجر، آيه 85.
[4] ـ سوره بقره، آيه 147.
[5] ـ سورهفرقان، آيه 31.
[6] ـ سوره محمد، آيه 4.
[7] ـ همان.
[8] ـ سوره صافات، آيه 173.
[9] ـ حديقة الحقيقه، ص 289.
[10] ـ سوره توبه، آيه 123.
[11] ـ منطق الطير، ص 137.
[12] ـ سوره زمر، آيه 9.
[13] ـ نهج البلاغه، خطبه 121.
[14] ـ ديوان شمس، ص 1017.
[15] ـ سورهحجّ، آيه 78.
[16] ـ علل الشرايع، ج 1، ص 155؛ بحار الأنوار، ج 16، ص95.
[17] ـ وسائل الشيعه، ج14، ص509.
[18] ـ ديوان شمس، ص1161، ش 3079.
[19] ـ سورهتوبه، آيه 12.