بسم الله الرحمن الرحيم و إيّاه نستعين
حمد الهي و درود به سفيران حيات بخش خدا
حمد خداي را سزاست كه هرگونه اِنعام از او است و سپاس او را رواست كه هرگونه الهام از او است.[1] تحيّت و درود پيامبران الهي، به ويژه حضرت ختمي مرتبت را رواست كه سفيران حيات بخش خداوندند، و جانشينان واقعي آنان، مخصوصاً اهلبيت عصمت و طهارت، و بالاخص حضرت بقية اللّه(ارواحمَنسواهفَداه) را بجاست كه حافظان راستين وحي و مفسّرانِ حقيقي معارف آن و مجريان معصومانه آناند؛ به اين ذوات قُدْسي تَولّي داريم و از دشمنان آنان تبرّي مينماييم.
عرض تهنيت به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (س)
ميلاد همتاي قرآن حكيم و زاد روز اُمّ أبيها حضرت فاطمه زهراٍّ را به ساحت ملكوتي ذخيره جهان، خاتم اوصيا، وجود مبارك مهدي موجود موعود و به عموم مشتاقان قرآن و عترت، به ويژه شما خواهران بزرگوار تهنيت عرض ميكنيم و قِران سالروز ميلاد بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران امام راحل(قدسسرّه) با زاد روز مادر گرامياش را مايه نَشْطِ مؤمنان و پايه بَطْشِ منافقان ميدانيم.
زن در انديشه حضرت زهرا (س) عنصر محوري همايش
چون عنصر محوري اين همايش كه با مساعي مشكور خواهران جمعيت مؤتلفه اسلامي تشكيل شد، عنوانِ «زن در انديشه حضرت زهرا(عليهاالسلام)» است، برخي از معارف موروث از آن حضرت در اين باره ارائه ميشود و از آن جهت كه ساحت قُدْسي اُمّ ابيها زن را چونان مرد، با منظر انسان شناسي ارزيابي ميفرمايد و احكام ويژهاي براي هركدام از اين دو صنف، طبق ساختار بدني آنان قائل است و حِكَم مخصوصي را براي جان بشري كه مشترك بين اين دو گروه است، معرّفي ميفرمايد، لذا عصارهاي از آن كه در اين پيام ميگنجد، در طي چند اصل ارائه ميشود.
انديشه ي علمي و انگيزه ي عملي حضرت فاطمه (س)
اصل يكم. انديشه علمي و انگيزه عملي حضرت فاطمهٍّ با سيره و سنّت معصومانه او كشف ميشود؛ چه اينكه سريره و گوهر نهادينه شده هويت ملكوتي آن حضرت مصدر چنان جَزْم علمي و عَزم عملي شده است.
كسي كه به مكتب رفته باشد، انديشههاي علمي خويش را از حوزه يا دانشگاه فرا ميگيرد و طعم طبيعي و بوي بشري چنين دانش مُكتَسَبي به ذائقه و شامه كارشناسان علوم عادي ميرسد، ولي انسان معصومي كه نگار مكتبنرفته باشد و غير از وحي پدر بزرگوارش كتاب و كتيبه و استادي نديده باشد و معجزهآسا صاحب مُصْحَفِ فاطمي گردد و از ملاهم و اخبار غيبي مطلع شود، دانش شهودي وي لدنّي، و طعم طيّبِ فراطبيعي و رائحه دلانگيز الهي چنان علمي، به كام و مشام وليشناساني كه از اين ولايت هجرت نكردند، آشنا است.
اوج عروج انديشه ي ولوي حضرت فاطمه (س)
لذا قبل از آنكه معلوم گردد، منزلت زن در انديشه فاطمي چيست، بايد روشن گردد كه عروج اوجِ انديشه وَلَوي آن حضرت تا كجا است و منبع دانش وي چيست، تا آشكار شود كه چگونه حضرت جبرئيل(عليهالسلام) كه جز بر گروهي از انبيا و اولياي بزرگ نازل نميشود، مأمور اعلام و ابلاغ معارف نهاني غابر و مآثِر غيبي قادم به آن حضرت ميشود، تاعلوم منزّه از زمان و مبرّاي از مكان براي وي معلوم شود و آن حضرت از اموري خبر دهد كه نه متزمّن است و نه متمكّن؛ چنانكه قرآن حكيم كه معادل عترت طاهرين(عليهمالسلام) ميباشد، اينچنين است. بجا است كه فرهيختگان علوم ديني بسرايند:
هر آبروي كه اندوختم ز دانش و دين ٭٭٭٭ نثار خاك ره آن نگار خواهم كرد[2]
تقارن حضرت زهرا (س) با نزول قرآن كريم
اصل دوم. ميلاد حضرت فاطمهٍّ مقارن اوائل بعثت رسول گراميصلي الله عليه و آله و سلم و نزول قرآن مجيد بود. شهادت آن حضرت مقارن ارتحال حضرت ختمي مرتبتصلي الله عليه و آله و سلم و انقطاع وحي بود؛ يعني عمر شريف حضرت فاطمهٍّ تقريباً با نزول قرآن كريم شروع شد و با ختم قرآن پايان پذيرفت، زيرا چند سال اوّل بعثت آيات فراواني نازل نشد.
نزول آياتي از قرآن در شان حضرت زهرا (س)
بنابراين، مهمّترين عنصر معاصر براي آن بانوي ملكوت و جبروت همانا كلام خداست. لذا نام و ياد آن حضرت در بسياري از مواضع حسّاس قرآن حكيم مطرح شد؛ به عنوان نمونه ميتوان آيه مباهله، آيه تطهير، آيات سوره دهر(هلأتي)، سوره كوثر و آيه اَجْر رسالت: ﴿قُل لا أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي﴾ [3] را نام برد، و اگر چند صباحي تولّد آن حضرت بعد از نزول قرآن مجيد رخ داد، براي آن است كه همزمان بعثت و طليعه تنزّل وحي، جريان معراج پديد آمد و زمينه تكّون آن بانو در معراج فراهم شد و پاسي از زمان نزول قرآن مقارن پيدايش و پرورش وي در صلب طاهر و شامخ و رحم طاهره سپري شد.
بنابراين، تاريخ آغاز و انجام حيات ظاهري آن حضرت در بستر وحي خدا رقم خورد و چونان قرآن مجيد «مُلكي الحدوث و ملكوتيّ البقا» است و همسان قرآن كريم «تَجري مجري الشمسِ و القمرِ»، و هماره بدون آنكه افيون يا افسون يا افسانه گردد، حياتبخش جامعه بشري است.
عصمت فاطمي، ملاك حجيت ديني (اعتماد علمي و گرايش اجرايي)
اصل سوم. چون مدار مباحث اين همايش علمي تبيين مقام والاي زن در انديشه حضرت كوثر است و مقدار اعتماد علمي به انديشه ارائه شده به مقدار اعتقاد به اعتبار آن است، و نيز سهم اجراي عملي به انگيزه بيان شده به اندازه گرايش به صاحب آن است، بايد عنايت نمود كه اوج انديشه حضرت زهراٍّ در اثر عصمت و طهارت آن بانو همانا حجّيّت الهي است، زيرا ملاكِ حجّيت ديني عصمت صاحب رأي است، نه عنوان امامت، لذا حضرت فاطمهٍّ هرچند امام نيست، ليكن در پرتو عصمت از آسيب سهو و نسيان و خطا معصوم و در ظلّ طهارت از گزند گزافهگويي مصون است؛ چهاينكه امام باقر(عليهالسلام) درباره آن حضرتٍّ فرمود: «واللّهِ لَقَد فَطَمَها اللّهُ بالعلم».[4]
هماهنگي حجيت علمي و مودت قلبي
و نيز بايد توجه داشت كه امّت اسلامي وامدار محبّت اهلبيت عصمت(عليهمالسلام) است كه آن حضرت از مصاديق بارز آن ذوات مقدّس است، و سَندِ لزوم وِداد و تحكيم مودّت آنان آيهاي است كه در اصل دوم ياد شد. وقتي حجيّت علمي و مودّت قلبي هماهنگ شد، هم اعتماد فرهنگي به گفتار حضرت فاطمهٍّ قطعي ميشود و هم گرايش اجرايي و اهتمام عملي به دستور آن حضرت حتمي ميگردد.
مسئولان اين همايش وزين و مهمانان اينگردهمايي عريق، هم حجيّت رهنمود فاطمي را باور دارند، و هم محبّت قلبي آن حضرت را دلمايه خويش ميدانند و به آموختن آن و اندوختن اين همّت ميگمارند، زيرا كساني شايسته ولايتمداري و اجراي منويات اولياي الهياند كه از انديشه سرشار و انگيزه مناسب برخوردار باشند، لذا حضرت ختمي مرتبتصلي الله عليه و آله و سلم براي تأمين نيروي متخصص و متعهّد و كادر كارآمد حكومت اسلامي مسجدي تأسيس كرد كه درباره آن اين آيه نازل شد: ﴿فيهِ رجالٌ يُحبّونَ أن يتطهّروا﴾.[5]
زنان با طهارت، نگهبانان ولايت فاطمي (س)
آري مردمي كه علاقه به طهارت از گناه دارند، توان تأسيس، نگهداري و بهرهوري از حكومت ديني را دارند. همچنين زناني ميتواند نگهبانان ولايت فاطمي باشد كه به استناد ﴿...إلاّ المودّة في القربي﴾، بر محور دوستي اهلبيت عصمت(عليهمالسلام)، مشتاق اجراي احكام آنان باشند.
امكان ارتقاي زنان به مقام علمي و عملي
اصل چهارم. اكنون كه تا حدودي مبادي بحث معلوم شد، ميتوان حدس زد كه بسياري از مسائل وابسته به جامعه محترم زنان از منظر حضرت فاطمهٍّ روشن شد، زيرا نيل آن حضرت به مقام منيع ولايت و صعود وي به قلّه رفيع خلافت الهي كه هدف اصيل آفرينش انسان همان است، دليل قاطع است بر امكان ارتقاي زن به مقام برين علمي و عملي؛ البته كُنْهِ مقام آن حضرت مستور، ولي مقدار اُسوه بودن آن مشهور و قابل تجليل و دسترسي است، مثلاً حضرت فاطمهٍّ با استدلال عقلي و نقلي، امامت دودمان خود را سبب وفاق ملّي و ديني دانست و با تبيين مصالح احكام الهي، رعايت آنها را بر همگان لازم اعلام نمود و با بيان ضرورت عدل جمعي، اعتدال در معيشت را سودمند معرفي كرد و در تحليل مسائل قرآني ارث براي استرداد فدك، تفسير دقيقي از آيات الاحكام ارائه نمود و حكومتي كه حامي عدل و داد نباشد و بر موازين قرآن و عترت اداره نگردد، آن را حكومت جاهلي دانست و با برداشت از قرآن حكيم چنين فرمود: وَ زعمتم أن لا ارث لنا، ﴿أفحكم الجاهليةِ تبغون و مَن أحسنُ مِن اللّهِ حكماً لقومٍ يُوقنون﴾؟[6]
آنچه درباره اهتمام آن حضرت به تعليم احكام به زنان نقل شد، نشان لزوم فراگيري دانش براي زن و گسترش آن در بين زنان ديگر است. براي آنكه نيمي از جمعيت جامعه را زنان تشكيل ميدهند و همه آنها از حقوق بهرهوري علم و ادب و هرچه در تأمين زندگي سعادتمندانه مؤثر است، برخوردارند.
عهده داري زنان براي رفع نيازهاي صنف خود
به منظور پرهيز از اختلاط نامحرم و جلوگيري از دخالت مردان در كار زنان، بايد گروه متكاملي عهدهدار رفع نيازهاي متنوع هم صنف خود باشند تا هيچ زني محكوم به انزوا نگردد و از پيشرفت علمي و عملي محروم نشود يا براي استيفاي حق خود ناچار به اختلاط نباشد. اگر از حضرت فاطمهٍّ نقل شد، كمال زن و سعادت آن در اين است كه نامحرمي را نبيند و نامحرمي او را نبيند، چنين موقعيتِ مناسب، وقتي به دست ميآيد كه صنف زن تمام نيازهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي خود را با استقلال در اين فنون و استغناي از نامحرمان تأمين كند.
سنت عدل پرور و سيرت احسان گستر فاطمي (س)
نمونه ديگري از سنّت و سيرت فاطمي كه حاكي از سريره نقي و زكي آن حضرت بوده و برنامه زندگي زن، بلكه جامعه انساني را ميتواند ترسيم كند، اين است كه سلمان فارسي كه به عنوان «سلمان بن اسلام» مفتخر شد ميگويد: وقتي با اذن قبلي وارد منزل حضرت علي بن ابي طالب(عليهالسلام) شدم، ديدم حضرت فاطمهٍّ مشغول آرد كردن جَوْ ميباشد و دسته آسياب دستي خونآلود، و از طرف ديگر حضرت حسنبنعلي(عليهماالسلام) خردسالي است كه از گرسنگي ناله ميكند و كفهاي دست حضرت زهرا زخمي و خونآلود است، و از طرف ديگر فضّه خدمتگزار آن حضرت ايستاده است. گفتم: اي دخت رسول خدا! چرا خدمت را به فضّه واگذار نميفرماييد؟ گفت: «حبيبم رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم مرا سفارش كرد، كار منزل يك روز به عهده فضّه و يك روز به عهده تو، ديروز نوبت فضّه بود و امروز نوبت من است... ».[7] چنين سنّت عدل پرور و احسانگستر وظيفه زنان، بلكه مردان را به خوبي تبيين ميكند.
تكريم مقام منيع مادر و نقش او در پرورش نسل آتي
اصل پنجم. زاد روز حضرت فاطمهٍّ گذشته از آنكه تجليل مقام شامخ زن را به همراه دارد، تكريم مقام منيع مادر را در بر دارد. كرامت مادر صبغهاي ديگر از جلالت زن است، زيرا انسان مانند فرشته نيست كه از گزند مرگ معهود مصون باشد و اگر جريان فرزند پروري نباشد، نوع بشر منقرض ميشود و سهم مؤثر پيدايش و پرورش نسل آتي به عهده مادر است. چنين كاري هرگز منافي شأن متعالي زن نبوده، بلكه مكمّل منزلت او است و هر اندازه زن اهل طهارت روح و تذكيه عقل و تزكيه نفس باشد، تأسّي او به حضرت زهراٍّ بيشتر بوده و توفيق وي در تربيت فرزند صالح كاملتر خواهد بود.
زن، عامل سكينت و طمانينه در خانواده
تزريق عاطفه در جامعه و گسترش جاذبه در اجتماع مرهون لطف مادرانه صاحبان فرزند عطوف و رئوف است؛ چه اينكه مهمّترين عامل سكينت و طمأنينه در خانواده همانا زن است و در فرهنگ قرآن كريم كه معادل عترت طاهرين(عليهمالسلام) است، زن به عنوان پايه سكون و آرامش معرفي شد و دو عنصر محوري تشكيل خانواده اصيل، مودّت عاقلانه و رحمت عطوفانه قرار داده شد؛ ﴿خلقَ لكم مِن أنفسكُمْ أزواجاً لِتسكنوا إليها و جعلَ بينكم مودّةً و رحمةً﴾.[8]
انديشه فاطمه (س) و سيره او در تحكيم خانواده
آنچه از انديشه حضرت فاطمهٍّ و سيره عملي آن ذات قدسي استنباط ميشود اين است:
1. اصالت خانواده و سعي در صيانت آن و پرهيز از هر كاري كه سبب تزلزل آن ميگردد.
2. اعتدال در زندگي و كوشش در اجتناب از افراط و تفريط، زيرا هركدام از اين دو رذيلتِ خُلقي مايه فروريختن بنيان خانواده ميشود.
3. تكريم متقابل و متعامل همسرها، بهطوري كه كرامت هر دو طرف محفوظ بماند.
4. تربيت فرزند متأدّب به آداب ديني كه مقبول عصر و نسل حاضر باشد؛ البته آنچه را كه حضرت فاطمهٍّ پروراند، نه مسبوق بود و نه ملحوق واقع شد. مقام والاي امام حسن مجتبي(عليهالسلام) و امام حسين سيد الشهداء(عليهالسلام) برتر از خيال و قياس و گمان و وهم مردم عادي است؛ درباره دخت گرامي آن حضرت، يعني زينب كبرا چنين سروده شد:
در حريم آن خاتون، ره نيابد افلاطون ٭٭٭٭ اسم اعظم مكنون، رسم آن مسمّي شد[9]
پرهيز از الحاق به كنوانسيون رفع تبعيض از زنان
5.معاهدههايي كه با كرامت و عفاف زن هماهنگ است و موجب تحكيم بنيان مرصوص خانواده ميگردد، و لذا بنابر اين اصل، پرهيز از الحاق به كنوانسيون رفع تبعيض از زنان كه ملت مسلمان و غيور، نيرنگ ننگآور آن را تحمل نخواهد كرد، ضروري خواهد بود.
مجدداً مقدم شما خواهران بزرگوار را گرامي ميداريم و از برگزاركنندگان اين همايش علمي سپاسگذاري مينماييم.
پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع بزرگ تقليد، دولت، ملّت، مملكت و جوانان را در ظلّ ولي عصر)عجل اللّه تعالي فرجه الشريف( حفظ فرما!
ارواح مؤمنان، امام راحل، شهدا، به ويژه شهداي مؤتلفه را با اوليا محشور فرما!
غفر اللّه لنا و لكم
جوادي آملي
مرداد 1382 جمادي الثانية 1424
[1] ـ الاحتجاج، ج 1، ص 97؛ از خطبه فدكيّه حضرت فاطمهٍّ.
[2] ـ ديوان حافظ.
[3] ـ سوره شوري، آيه 23.
[4] ـ الكافي، ج 1، ص 460.
[5] ـ سوره توبه، آيه 108.
[6] ـ سوره مائده، آيه 50؛ دلائل الإمامه، ص 34.
[7] ـ دلائل الإمامه، ص 49 ـ 48.
[8] ـ سوره روم، آيه 21.
[9] ـ ديوان آية اللّه حاج شيخ محمد حسين اصفهاني غروي(قدسسرّه).