09 09 2016 428779 شناسه:
image

عالي ترين مراحل توحيد در دعای عرفه

پایگاه اطلاع رسانی اسراء-سرویس دین و اندیشه: اين بيانات نوراني و عميق، سخن كسي است كه پروردگارش شراب طهور بدو نوشانيد و ضميرش از نظر به غير ساقي پاك و از حب شراب، اگرچه طهور است، مطهّر ماند؛ زيرا قلب او چنان به حب ساقي شيفته بود كه جايگاهي براي عشق به ديگري در آن يافت نمي‌شد. چنين دعايي سزاست كه...

از ويژگى‌هاى روز عرفه دعا و نيايش به درگاه ربوبى است. پيشوايان معصوم(ع) با استفاده از موقعيت معنوى روز عرفه، مردم را به راز و نياز و تقويت پيوند با سرچشمه کمالات ترغيب و تشويق مى‌کردند.
سالار شهیدان(ع) نیز با استفاده از فضاى معنوى روز عرفه در صحراى عرفات و در دامنه کوه جبل‌الرحمه مناجات زيباى خود را زمزمه کرده و آواى ملکوتى‌اش نه تنها در ميان حاجيان خانه خدا در صحراى عرفات طنين‌انداز بود بلکه آن نيايش‌هاى عاشقانه در طول تاريخ، دل‌هاى مشتاق را تحت تاثير قرار داده است.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در بخشی از کتاب گرانسنگ صهبايحج خود به بخشهايي از دعاي عرفه امام حسين(ع) پرداخته و عالي ترين مراحل توحيد در این دعای نورانی را به رشتۀ تحریر در آورده و مرقوم داشتند:

دعاهاي خاص حج آكنده از بركات زماني و مكاني و غير آن است. بهترين نيايشي كه جنبه سياسيعبادي حج و زيارت را به خوبي تبيين ميكند، دعاي عرفه عارفِ معروفِ در بين اهل معرفت و سيدِ شاهدانِ كوي شهود و شهادت، سالار جانبازان ميدان نبرد توحيد عليه طاغوت، و سرور پاكان و آزادگان، در ساحتِ فضيلت حضرت حسينبنعلي(سلاماللهعليهما) است؛ زيرا حضرتش در اين دعا هم دستور كفرستيزي و راه طاغوتزدايي و رسم سلحشوري و سنّت سركوبي جنايتكاران را ارائه ميكند و هم ستايش حكومت اسلامي و تقدير دولت مكتبي و ظهور ولايت الهي را نشان ميدهد و هم تجلي هستي ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همهجانبه آن ذات مقدس و خفاي هر چه غير اوست در پرتو نور او و پيبردن به او از خود او و به غير او بهاندادن و غير او را به او شناختن و ذاتش را عين شهود و مستغني از استشهاد دانستن را تفهيم ميكند. نموداري از اين ابعاد گوناگون دعاي عرفه ذيلاً بيان ميشود:

در بخشي از آن دعا، قدرت لايزال الهي در كوبيدن جبّاران و اينكه خداوند هر كفر پيشه و ستمگري را ريشهكن ميكند مطرح شده است: (فقطع دابرُ القوم الّذين ظلموا والحمد لله ربّ العالمين)، آنجا كه ميفرمايد: و او(خداوند سبحان) شنواي دعاها و دوركننده بديها و بالابرنده درجات و كوبنده ستمگران است. پس معبودي جز او نباشد و چيزي عديل او نيست و مثل و مانند ندارد: «وهو للدَّعوات سامع وللكربات دافع وللدرجات رافع وللجبابرة قامع، فلا إله غيرُهُ ولا شيء يعدله وليس كمثله شيء».

در بخش ديگر، عنايت خداوند نسبت به دولت الهي و تولّد در زمان حكومت اسلامي و نجات از پيشتازان كفر و الحاد و حكمرانان خودسر و خونآشام تبيين شده است؛ آنجا كه به خداوند عرض ميكند:...معبودا! به خاطر رأفت و مهرباني و لطف و احساني كه به من داشتي مرا در روزگار دولت پيشوايان كفر كه پيمان تو را شكستند و پيامبرانت را تكذيب كردند، به دنيا نياوردي بلكه در روزگاري به وجودم آوردي كه هدايتي كه تو آن را براي من ميسر گردانيدي و مرا در آن پديد آوردي، بر وجود من پيشي گرفته بود...: «... لم تُخرجني لرأفتك بي ولطفك لي وإحسانك إليَّ في دولة أئمّة الكفر الّذين نقضوا عهدك وكذّبوا رسلك لكنّك أخرجتني للّذي سبق لي من الهدي الّذي له يسّرتني وفيه أنشأتني».

عالي ترين مراحل توحيد

در بخشهايي از آن دعاي شريف، عالي ترين مراحل توحيد بيان شده است. در آن بخش از دعا اين نكته به خوبي تبيين و بر آن تصريح شده است كه پيبردن به خداوند از راه آثار و آيات او همانند پيبردن به آفتاب در فضاي روشن روز به وسيله شمع كمنور است؛ زيرا ذات اقدس خداوند از هر ظاهري آشكارتر و از هر نوري نورانيتر است و هرگز غايب نشده و نميشود تا نيازي به استظهار داشته باشد و هر عارفي قبل از هر چيز اول او را مشاهده ميكند و بعد آثار او را، و آنكه خدا را رقيب و ناظر نميبيند نابيناست و....

در قسمتي از بخش پاياني دعاي عرفه كه بدان اشاره شد چنين آمده است:... معبودا! تردّد من در آثار، موجب دوري وصول و شهود ميشود. پس مرا خدمتي فرماي تا بهتو رسانَدَم. چگونه با چيزهايي كه در وجود خويش نيازمند توانَد بر تو استدلال ميشود؟ آيا مگر غير تو را ظهوري است كه تو را نباشد و او سبب پيدايي تو شود؟ چه وقت از نظر پنهان شدي تا به دليلي كه به تو رهنمون شود، نيازمند گردي؟ و چه وقت از ما دور شدي تا آثارْ ما را به تو برساند؟ كور است ديدهاي كه تو را مراقب خود نميبيند! و در زيان است سوداگري بندهاي كه بهرهاي از عشق تو در آن نيست!

این حکیم متأله در بخش دیگری از دعای عرفۀ امام حسین(ع) به در خواست آن حضرت از خداوند، در رؤیت بيواسطه و با شهود قلبي را مورد توجه قرار داده و آورده اند:

خدايا! فرمان رجوع به آثار دادي امّا تو خود به پوشش نورها و به راهنمايي مشاهده و استبصار مرا به سوي خويش بازگردان تا از طريق آنها به تو بازگردم چنانكه از طريق آنها به كوي تو داخل شدم، در حالي كه ضميرم از نظر به آثارْ مصون، و همّتم از اتكاي بر اين آثار بالاتر باشد كه تو بر هر چيز توانايي...: «إلهي تردُّدي في الآثار يوجب بعد المزار فاجمعني عليك بخدمة توصلني إليك. كيف يُستدلُّ عليك بما هو في وجوده مفتقرٌ إليك؟ أيكون لغيرك من الظُّهور ما ليس لك حتي يكون هو المظهر لك؟ متي غبت حتي تحتاج إلي دليل يدلّ عليك ومتي بَعُدتَ حتي تكون الآثار هي الّتي توصل إليك؟ عميت عين لاتراك عليها رقيباً وخسرت صفقة عبدٍ لم تجعل له من حبّك نصيباً. إلهي أمرت بالرُّجوع إلي الآثار فارجعني إليك بكسوة الأنوار وهداية الاسْتبصار حتّي أرجع إليك منها كما دخلت إليك منها مصون السّر عن النّظر إليها ومرفوع الهمّة عن الاعتماد عليها، إنّك علي كلِّ شيءٍ قدير».

در اين بخش، امام حسين(عليه السلام) به خداي سبحان عرض ميكند: «خدايا! گرچه در قرآن فرمودي: سراسر عالم نشانههاي توحيد است، ولي مرا به نشانهها ارجاع نده؛ زيرا اگر مرا به آثار آفاقي يا انفسي ارجاع دهي، تا از نشانهها به صاحب نشان برسم مسيري بس طولاني ميشود. خودت را به من نشان ده؛ اين نشانهها توان آنكه تو را به طور كامل نشان دهد ندارد. حتي سرزمين مكه و مواقف حج را كه فرمودي: (فيه ايات بيّنات) ، هيچ يك چنان ظهوري كه تو را بنماياند ندارد.

خدايا! تو كه (نور السموات والأرض) و از هر نشانهاي آشكارتر و به من نزديكتري، چرا مرا به نشانهها ارجاع ميدهي؟ پروردگارا! كي غايب شدي تا من براي اثبات وجود تو استدلال كنم؟ استدلال براي پيبردن از نشانه به غايب است. تو كه خود فرمودي: (أو لم يكف بربّك أنّه علي كل شيء شهيد) ، نيازي به دليل و برهان نداري كه من از آيات به تو پيببرم. پس خودت را آنچنان به من بنما كه بيواسطه و با شهود قلبي تو را ببينم».

اين بيانات نوراني و عميق، سخن كسي است كه پروردگارش شراب طهور بدو نوشانيد و ضميرش از نظر به غير ساقي پاك و از حب شراب، اگرچه طهور است، مطهّر ماند؛ زيرا قلب او چنان به حب ساقي شيفته بود كه جايگاهي براي عشق به ديگري در آن يافت نميشد. چنين دعايي سزاست كه مغز همه عبادات باشد؛ زيرا خود عبادتي صرف است كه هيچ مجالي براي ظهور غيرمعبود در آن نيست و جز معبود در آن طلب نميشود و مقصودي جز شناخت معبود به خود معبود و نه با چيز ديگري همچون آيات آفاقي يا انفسي در آن نيست!

خلاصه آنكه، اين دعا برهان صديقين را به حكماي متألّه اسلامي تعليم داد و عرفا را نيز به شهود تشويق كرد و متعبدان را هشدار داد و سالكان را بيدار كرد تا در وادي ايمنِ دوست قدم گذاشته و راهي را بپيمايند كه عين هدف است؛ زيرا از خدا به خدا رسيدن يعني از مقصد به مقصود نائل آمدن.

به وصال و شهود مزبور ديگران نيز همچون معصومين(عليهم السلام) ميتوانند نايل شوند، گرچه هر كسي راهي ويژه براي نيل بدان دارد كه متفاوت از ديگران است؛ بعضي راهها بسيار وسيع و روشن، و برخي ديگر باريك است. پس راه و رابطهاي ويژه بين هر انسان با خداست كه غير خدا در آنْ راه ندارد. چنانكه اميرمؤمنان، علي(عليهالسلام) به خداوند عرض ميكند: خدايا! اجازه ندادي بعضي از گناهان مرا حتي فرشتگان مأمور ثبت عقايد و افكار و اخلاق و اعمال، بفهمند و بنويسند: «والشاهد لما خفي عنهم وبرحمتك أخفيته وبفضلك سَترتَه». پس هر انسان با پروردگار جهان رابطهاي ويژه دارد كه بر ملائكه نيز پوشيده است.

شايان ذكر اينكه، در دعاهاي امام سجاد(عليه السلام) در سحرهاي ماه مبارك رمضان، ميتوان نظير دعاي رفيع عرفات را مشاهده كرد. آن حضرت در آنجا ميفرمايد: به تو، تو را شناختم و تو خود مرا بر خويشتن رهنمون شدي: «بك عرفتك وأنت دللتني عليك»، و نيز ميفرمايد: راه آنكه به سوي تو كوچ ميكند، نزديك است و تو از خلق خويش پنهان نشدي جز آنكه كردارهايشان آنها را از تو محجوب ساخته است: «أن الراحل إليك قريب المسافة وأنك لا تحتجب عن خلقك إلاّ أن تحجبهم الأعمال(الآمال) دونك». همچنين اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام) در دعاي صباح ميفرمايد: اي آنكه با ذات خويش بر ذات خود رهنمون است: «يا من دلّ علي ذاته بذاته»

-------------------------------------------

منبع:کتاب صهبايحج معظم له،  صفحه 433


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات