سرویس دین و اندیشه ـ پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ روز مباهله در همین روزهای 24 و 25 ذیحجه میان پیامبر اکرم (ص) و مسیحیان نجران اتفاق افتاد. پس از اینکه مسیحیان نجران حق را نپذیرفتند، خداوند دستور داد که به آنها اعلام مباهله نماید یعنی همدیگر را نفرین کنند و لعنت خداوند بر هر کدام از طرفین وارد شد نشانه صدق دیگریست. مسیحیان نجران که به صداقت پیامبر اکرم (ص) علم داشتند، از پذیرش آن سرباز زدند و حاضر به پرداخت جزیه شدند.
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی ضمن گرامیداشت روز مباهله در یکی از جلسات درس تفسیر خود فرمودند: در این روز مباهله ما یک وظیفهای بر عهده داریم مانند روزه و خواندن دعایی که شبیه دعای سحر است که انشالله انجام میدهیم، اینها کارهای عادی است اما اساس مباهله یک کار کلامی است و ولایت و عظمت حضرت امیر(ع) را ثابت میکند.
ایشان با اشاره به این که ماجرای مباهله در برابر چشمان مردم مدینه صورت گرفت و جای هیچ تردیدی نسبت به حضور مولای متقیان در آن جمع نیست، بیان داشتند: روزِ روشن بود که نصارای نجران با پنج تن اهلبیت(ع) این مباهله را انجام دادند، ولیکن قاضی عبدالجبار در المغنی میگوید برخی از شیوخ میگویند که علی(ع) در مباهله نبوده است، لذا آن علمی که باید در حوزه شکوفا شود و جلوی این حرفها بایستد علم کلام است که در حوزه کم است و کلام باید به عنوان یک درس رسمی در حوزهها مطرح شود. اگر ما فریاد نزنیم و برهان اقامه نکنیم و مباهله را مطرح نکنیم افرادی چون قاضی عبدالجبار میگویند که امام علی(ع) در جریان مباهله نبوده است! در حالی که شیخ طوسی در "الشافی فیالامامه" عظمت و جلال حضرت امیر(ع) را چنین ذکر کرده و فرمود: کسی در نزد پیامبر(ص) از ایشان پرسید نظر شما درباره صحابه چیست؟ وجود مبارک پیامبر(ص) نام همه را ذکر کرد، آن شخص گفت چرا درباره حضرت علی(ع) حرفی نزدید؟ پیامبر(ص) فرمودند او جزو اصحاب نیست، تو از اصحاب سؤال کردی از نفس من که سؤال نکردی، شیخ طوسی این مطلب را آورده است.
مفسر بزرگ قرآن کریم با نگاهی دقیق به آیه 61سوره آل عمران که در مورد واقعه روز مباهله نازل شده با توجه به اين كه «أبناء» و «أنفس» جمع و «نساء» اسم جمع است فرمودند:
پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بايد حداقل نُه نفر را همراه خود مي برد (3 مرد، 3 زن و 3 فرزند)، زيرا اقلّ جمع 3 نفر است، در حالي كه فقط چهار نفر را همراه خود برد. اين، نشان مي دهد كه آن حضرت بيش از چهار نفر واجد صلاحيت براي شركت در ميدان مبارزه معنوي نيافت.
فخر رازي داستان مباهله را اينگونه نقل مي كند: رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در حالي براي مباهله خارج شد كه جامه نادوخته پشمين سياه رنگي بر دوش، حسين را در بغل و دست حسن را در دست خود گرفته بود، فاطمه پشت سر آن حضرت و علي [علیه السلام] پشت سر آنان حركت مي كرد، رسول اكرم به همراهان خود فرمود: وقتي دعا كردم شما آمين بگوييد.
آنگاه مي گويد: در روايت آمده است: (در ميدان مباهله) حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم زير همان جامه پشمين سياه رنگ رفت. پس از آن حسن(عليهالسلام) جلو آمد، پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم او را داخل كرد. سپس حسين(عليهالسلام)، بعد فاطمه(سلام الله عليها) و پس از آن علي(عليهالسلام) جلو آمدند و همگي زير آن جامه رفتند. وقتي همگي جمع شدند، حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: ﴿إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهلالبيت ويطهركم تطهيراً﴾.
فخر رازي در پايان مي گويد: اهل تفسير و حديث گويا اتفاق بر صحت اين حديث دارند؛ «واعلم أنّ هذه الرواية كالمتّفق علي صحتها بين أهل التفسير والحديث» عالم بزرگ اهل سنّت ابو عيسي ترمذي در كتاب خود آورده است: سعد بن ابي وقاص نیز از پدرش نقل كرده است: وقتي آيه مباهله نازل شد، پيامبر علي، فاطمه، حسن و حسين را خواند و آنگاه گفت: خدايا! اهل من اينها هستند؛ لما نزلت هذه الآية ﴿تعالوْا ندْع أبنأنا وأبناءكم ونساءنا ونساءكم﴾ الآية دعا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم عليّاً وفاطمة وحسناً وحسيناً فقال: «اللهمّ هؤلاء أهلي».
معظم له در نتیجه گیری این بحث مرقوم داشتند: بنابراين، مي توان گفت كه اگر واقعاً كسان ديگري نيز جزو ﴿أهل البيت﴾ بودند، رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آنان را نيز حاضر مي كرد، چون حداقل نُه نفر را بايد ميآورد. از اين رو نياوردن ديگران به ميدان مباهله، نشان مي دهد كه ديگران مصداق ﴿أهل البيت﴾ (به مفهومي كه در اين آيه مطرح است) نبوده اند.
ایشان ادامه دادند: از غريب ترين ايام زندگي ما ايام مباهله است. خيلي از ما عالمانه حرف ميزنيم و عوامانه فكر ميكنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست ميدهيم در حالی که اجزاي غير ركني را خيلي محترم ميشمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غير ركني است و حال آنکه ما در نماز يك واجب ركني داريم و يك واجب غير ركني؛ در خصوص امامت و ولایت نیز همين طور است؛ غدير جزء واجبات ركني امامت است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است و با سالروز ازدواج فرق ميكند. در حالی که نه رسانهها از او نام ميبرند و نه حوزهها خبري هست! آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن ميزنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است. لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.
----------------------------
منابع:کتاب شمیم ولایت، جلسه درس اخلاق و تفسیر معظم له