اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».
مقدم شما برادران و خواهران ارجمند را گرامي ميداريم دهه پاياني ماه پربركت ذيقعده به وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) و وجود مبارك امام جواد(سلام الله عليهما) ارتباط وثيق دارد، چه اينكه كلّ اين ماه به وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) مرتبط است.
از ايام پاياني اين ماه بهرههاي فراواني ميتوان برد؛ چون جمع كثيري از ما فضلا و طلاّب حوزههاي علميه هستند، مناسب است بياناتي كه ائمه(عليهم السلام) در پيوند علم و عمل به همه ما آموختند آنها مطرح شود گوشهاي هم از سخنان كلمات نوراني امام جواد(سلام الله عليه) بازگو شود. مرحوم ابنبابويه قمي(رضوان الله عليه) نقل كرده است شما علمي را فراهم كنيد كه اين سه خصوصيت را داشته باشد: اولاً پيشگام باشد قبل از عقل حركت كند, دوم بتواند رهبري عقل را به عهده بگيرد, سوم رقيب عقل و مراقب عقل باشد كه آيا اين امّت, امام خود را پيروي ميكند يا نه؟ فرمود علم, اَمام عقل است, اِمام عقل است[1] عقل يك نيروي اجرايي است «اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَن وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنَان»[2] يك نيروي اجرايي است اين نيروي اجرايي يك قانون اساسي ميخواهد, يك علم ميخواهد. علم, مدبّر قانون اساسي عقل است، عقل اگر بخواهد خدا را عبادت كند و از پرهيزكاران بشود، قانون اساسي ميطلبد قانون عقل را علم مينويسد آنچه را مرحوم ابنبابويه قمي از معصوم(سلام الله عليه) نقل كرد اين است «الْعِلْمُ أمَامُ الْعَقْل»؛ يعني اول پيشگام است «إِمَامُ الْعَقْل» رهبر عقل است و چون اِمام عقل است عقل را رعايت ميكند، طوري كه انسان از چشم و گوش خود رعايت ميكند، بايد مواظب باشد اين نيروي اجرايي كه «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَن وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنَان» با او خدا عبادت ميشود, بهشت كسب ميشود آيا پيروي علم را به عهده دارد يا نه؟ عالمانه حركت ميكند يا نه؟ پس ما علمي فراهم كنيم كه بتواند عقل را رهبري كند عقلي كه زمينهٴ عبادت خدا را فراهم ميكند, زمينه بهشت را فراهم ميكند اين به وسيله علم است؛ قهراً علوم الهي كه در حوزهها مطرح است يا در بخشي از دانشگاهها مطرح است اين علم ميتواند رهبري عقل را به عهده بگيرد اين اوّلين نكتهاي است كه از اين روايت نوراني به دست ميآيد.
مطلب بعدي آن است كه اين علم براي ما شناسنامه درست ميكند چون اين علم ميفهمد كه ما را چه كسي آفريد ما بايد با چه كسي پيوند و رابطه داشته باشيم؟ آن پيوندهاي قوم و قبيله و عشيره و زمان و زمين كه سر جايش محفوظ است، انبيا آمدند كه پدريِ ما را به عهده بگيرند و اگر پدري ما را به عهده گرفتند ما هم ميشويم فرزندان آنها. اين جمله نوراني پايان سوره مباركه «حج» را بارها شنيدهايد در پايان سوره مباركه «حج»، ذات اقدس الهي به ما ميفرمايد كه شما فرزندان ابراهيم خليل هستيد؛ ﴿مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ﴾[3] كه اين ﴿مِلَّةَ﴾ منصوب به اغراست؛ يعني «خذوا ملة أبيكم»؛ دين پدرتان را بگيريد! آن وقت ما ميشويم فرزندان ابراهيم خليل. اگر طبق بيان نوراني قرآن در سوره «حج» ما فرزندان ابراهيم خليل هستيم بايد اين پيوند را حفظ كنيم. چطور ميشود يك انسان پسر پيغمبر ميشود و چطور ميشود پسر پيغمبر از او جدا ميشود اين دو بُعد را علم تحقيق كرده از قرآن كريم ياد گرفته آنگاه رهبري عقل را به عهده ميگيرد. قرآن كريم در چند بخش فرمود: اگر كسي رابطه اعتقاد صحيح و اخلاق صحيح و عمل صالح و نشر معارف داشته باشد با پيغمبر منسوب است، اين اصل كلّي ﴿فَمَنْ تَبِعَني فَإِنَّهُ مِنِّي﴾[4] جزء «جوامعالكلم» است.
خليل خدا به دستور الهي فرمود هر كه پيرو ما شد از ماست، اين نه اختصاصي به زمان پيامبر اسلام داشت و نه مختصّ به سلمان بود؛ «المؤمن مِنَّا أَهْلُ الْبَيت»،[5] اختصاصي به سلمان ندارد درباره خيلي از محدّثان از زنها و مردها اين كلمه «مِنَّا أَهْلُ الْبَيت» وارد شده؛[6] منتها درباره سلمان شهرت بيشتري پيدا كرده كه حضرت فرمود: «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلُ الْبَيت»[7] درباره غير سلمان گفته شد, درباره برخي از محدّثان قم گفته شد,[8] درباره برخي از زنان با ايمان گفته شد «فهي منّا أهل البيت». اين اصل, اصل قرآني است اختصاصي به نبيّاي دون نبيّ ندارد، حرف اسلام است كه ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ﴾.[9] خليل حق فرمود: ﴿فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّي﴾؛هر كس پيرو دين من بود از من است. از زمان ابراهيم خليل اين حرف بود «سلمان منّا, اباذر منّا, ابانبنتغلب منّا, حمران بن أعين منّا, زرارةبناعين منّا»، اينها «منّا أهل البيت» هستند؛ پس ميشود انسان، فرزند خليل حق بشود, فرزند انبياي الهي بشود، گذشته از اينكه آن آيه معروف ﴿إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هٰذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا﴾[10] هم دليل ديگر است. فرمود كساني كه در عصر خليل حق به او ايمان آوردند و همچنين پيامبر اسلام و همچنين پيروان و مؤمنان در زمان رسول خدا اينها اُوليٰ هستند به ابراهيم خليل ﴿إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ﴾ درباره انبياي ديگر هم مشابه اين حرف وارد شده اين درباره اثبات و بخش ايجابي قضيه.
در بخش سلبي قضيه هم بالأخره پسر نوح ساليان متمادي در خدمت نوح بود فرزند نوح بود اما قرآن كريم ميفرمايد: ﴿لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ﴾[11] پس كسي فرزند پيغمبر است اما «لَيْسَ مِنّا»، كسي فرزند پيغمبر نيست ميشود «منّا أهل البيت». اين مربوط به اين است که ما چه علمي تهيه كنيم و عقل را چگونه به دنبال علم هدايت كنيم و علم را چگونه رهبر و رهبري عقل را به علم بدهيم «الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَقْلِ». اين عزيزاني كه در حوزههاي علمي دارند تلاش و كوشش ميكنند علمي را دارند ياد ميگيرند كه اين علم, گذشته و آيندهٴ اينها را به اينها نشان ميدهد كه به چه چيزي معتقد باشند, به چه چيزي متخلّق باشند, چطور عمل كنند و چگونه جامعه را هدايت كنند و چگونه از جامعه رقابت كنند. اين دين كه به ما فرمود: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[12] وظيفه علما را بيشتر و بهتر نسبت به ديگران بيان كرده. اين دين به ما ميگويد از يكديگر محافظت كنيد, مراقب يكديگر باشيد همانطوري كه مراقب چشم و گوشتان هستيد ما چقدر مواظب چشممان هستيم, چقدر مواظب گوشمان هستيم بايد از جامعه هم مثل چشم و گوش مراقبت كنيم. اين «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» يك پيام خيلي دقيق دارد؛ در اوايل سوره مباركه «اسراء» آمده است كه ما در صحنه قيامت سائلي داريم به نام «الله», مسئولي داريم به نام مردم, يك مسئولعنه داريم، فرمود: ﴿لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾[13] سائل ذات اقدس الهي است كه سؤال توبيخي است نه سؤال استفهامي يا سؤال استعطايي, يك سؤال توبيخي است. افراد انسان در صحنه قيامت مسئولاند، از ما سؤال ميكنند كه چشم خودت را چه كردي؟ گوش خودت را چه كردي؟ ﴿لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾، ما بايد از دلمان مراقبت كنيم, از چشممان مراقبت كنيم, از گوشمان مراقبت كنيم كه حركت بيجا نداشته باشد؛ براي اينكه در قيامت از ما سؤال ميكنند با دل چه كردي؟ با چشم چه كردي؟ با گوش چه كردي؟ همين سؤال را هم در قيامت ميگويند كه با مردم چه كردي؟ فرمود: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» همه ما مواظب هستيم از يكديگر مراقبت كنيم آنطوري كه از جان, قلب, چشم و گوشمان مراقبت ميكنيم ما چشممان را حفظ ميكنيم, گوشمان را از خطر حفظ ميكنيم, قلبمان را سعي ميكنيم ـ انشاءالله ـ از خطر حفظ كنيم, ديگران را هم اينچنين، مثل قلب خود ميدانيم, مثل چشم خود ميدانيم, مثل گوش خود ميدانيم. از ما سؤال ميكنند شما چرا مواظب اين جوانها نبودي؟ چرا مواظب اين مردم نبودي؟ هم «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ», هم ﴿لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾، از اين نزديكتر, اين غير از ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾[14] است اين دقيقتر, رقيقتر, علميتر, عميقتر از آن بخشهاست. فرمود همانطوري كه از قلبتان مراقبت ميكنيد, از چشمتان مراقبت ميكنيد, از گوشتان مراقبت ميكنيد از اين جوانها مراقبت كنيد, از اين جامعه مراقبت كنيد ـ خداي ناكرده ـ كاري نكنيد كه اينها به فساد بكِشند اين مسئوليت ماست.
اين علم, عقل را رهبري ميكند اينكه ما در مزار ائمه در زيارتها در زيارت «جامعه» يا غير «جامعه» به اين ذوات قدسي عرض ميكنيم: «كَلامُكُمْ نُورٌ»؛[15] يعني همين! حرف اينها روشن و روشنگر است فرمود درسي بخوان كه عقلت را رهبري كند عقل با آن اوجي كه دارد كه «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَن وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنَان» و علمِ تو اقتضا كند اين چه علمي است؟ ميشود نوری که «يَقذِفُهُ اللهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ»[16] به اين فكر نباشيم كه مردم به دنبال ما راه بيفتند, به اين فكر باشيم كه هم عقلِ ما به دنبال علم ما حركت كند, هم عقل مردم به دنبال علم ما حركت كند, اگر عقل مردم به دنبال علم ما حركت كرد جامعه ميشود نور؛ فرمود: «الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَقْلِ»؛ اينكه ما در مزار اين ذوات قدسي در كمال ادب به اينها عرض ميكنيم: «كَلامُكُمْ نُورٌ» حرفهاي شما روشن است، اين حرفها را چه كسي گفت؟ به جز اهل بيت(عليهم السلام) اين حرفها را چه کسی ميتواند بيان کند, درست است قرآن گفت، اما قرآن را چه كسي ميتواند بدون اينها بفهمد, پس اين دو اصل سالبه و موجبه, ايجابي و سلبي است, يكي اينكه هر كس با خاندان پيغمبر بود از اينهاست شناسنامه دارد؛ حالا در اسلام وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»[17] قبل از او وجود مبارك موساي كليم گفت, عيساي مسيح گفت, ابراهيم خليل(سلام الله عليهم اجمعين) گفت: ﴿فَمَنْ تَبِعَني فَإِنَّهُ مِنِّي﴾[18] موسي و عيسي و ابراهيم همه فرمودند ما پدر كسي هستيم كه حرفهاي ما را بپذيرد ما شما را به عنوان فرزندي قبول ميكنيم ﴿فَمَنْ تَبِعَني فَإِنَّهُ مِنِّي﴾؛ آنگاه همين ابراهيم خليل در همان سوره مباركهاي كه به نام آن حضرت است به خدا عرض ميكند خدايا من و ذريّه مرا توفيقي بده كه نماز را به پا بدارند ﴿رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي﴾[19] كسي كه ﴿مُقيمَ الصَّلاةِ﴾ باشد ﴿وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ﴾[20] من و فرزندان مرا از بتپرستي نجات بده! كدام بت است كه از اين بت «هوی» بدتر است، اين بت «هوی» از بتهاي سنگي و چوبي يقيناً بدتر است، آن بت سنگي و چوبي هم به وسيله همين بت نفساني پذيرفته شده است؛ بنابراين اين دو اصل را كه در قرآن كريم هست ائمه(عليهم السلام) به صورت شفاف و روشن بيان كردند.
وجود مبارك امام جواد(سلام الله عليه) كه در آستانه شهادت آن حضرت هستيم او هم اين بيان نوراني را دارد وقتي به حضرت عرض كردند «أَوْصِنِي»؛ ما را نصيحت و موعظه كن! فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَيْنِ اللهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ»[21] فرمود تو بدان در مشهد و محضر و حضور خداي سبحان هستی، حالا ببين داري چه كار ميكني. ببينيد ما را به حيا دعوت كردند, ما را به ادب دعوت كردند قرآن كريم كه اول ما را به جهنم نترساند اول؛ يعني آن سوره مباركه «علق» كه جزء عتايق سوَر است اين را مكرّر شنيديد در همان اوايل سوره مباركه «علق» كه طبق قول مشهور جزء اوّلين بخش قرآن كريم است كه نازل شد، خداي سبحان ما را به حيا دعوت كرد, به ادب دعوت كرد، فرمود: ﴿أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَري﴾[22] انسان نميداند كه خدا او را ميبيند؟! هنوز سخن از جهنم نبود, سخن از بگير و ببند و ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحيمَ صَلُّوهُ﴾[23] نبود بعدها سخن از جهنم و تعذيب مطرح شد. اول ما را به ادب دعوت كرد, اول ما را به حيا دعوت كرد، فرمود مگر انسان نميداند كه خدا او را ميبيند: ﴿أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَري﴾ همين معنا كه در سوره مباركه «علق» آمده است در آيه61 سوره مباركه «يونس» به صورت باز و روشن آمده است كه فرمود: ﴿ما تَكُونُ في شَأْنٍ﴾ هيچ عملي نيست ﴿إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ﴾ هر عملي كه ميخواهيد وارد بشويد در مشهد و محضر ما هستيد. وجود مبارك امام جواد(سلام الله عليه) فرمود بدان كه در محضر خدايي «فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ»؛ اين چه توحيدي است؟ وجود مبارك امام جواد فرمود: «لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ رَتْقاً عَلَی عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجا»[24] اين چه توحيدی است؟! فرمود اگر هيچ قطره باراني از آسمان نبارد و هيچ گياهي از زمين نرويد اگر كسي باتقوا باشد خدا ميتواند او را روزي بدهد، اين چه ايماني است؟! حالا مشكل ما اين است كه ميگوييم يكجا كمآبي داريم، يکجا بیآبی، به ما فرمودند شما راه راست را برويد تأمين رزقتان به عهده خداست ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ﴾[25] فرمود: «لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ رَتْقاً عَلَی عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجا» اين ايمان است.
مرحوم كليني(رضوان الله عليه) نقل ميكند وقتي خواستند اباذر را متأسفانه از مدينه تبعيد كنند حكومت وقت دستور داد هيچ كسي اباذر را بدرقه نكند ـ امروز هم سالگرد رحلت اباذر زمان ماست، مرحوم آيت الله طالقاني(رضوان الله عليه) حشر او با انبيا و اولياي الهي باشد! ـ ولي وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) امام حسن, امام حسين(سلام الله عليهما) بعضي از خواصّ اصحابِ حضرت بدون اعتنا به دستور حكومت وقت, اباذر را تا آن بخش پاياني مدينه بدرقه كردند هر كدام از اين بزرگواران جملهاي گفتند كه اباذر را تسلّي بدهند, خود اباذر هم در محضر سه معصوم و حجّت خدا جملهاي گفت. اباذر را به ربذه تبعيد كردند ربذه يك روستاي ضعيفي بين مكه و مدينه است؛ الآن هم كه خيلي از آباديهاي او تعريف ميكنند يك روستاي بسيار ضعيف و مخروب و كمآبي است، حالا او چندتا گوسفند دارد كه بخواهد در يک منطقه بيآب و علف زندگي كند.
اباذر به عرض آنها رساند گفت من معتقدم اگر هيچ قطره باراني از آسمان نبارد و بستر زمين مثل فلز بشود، هيچ گياهي از زمين نرويد خدا ميتواند بندهاش را روزي بدهد،[26] اين چه ايمانی است؟! اين بيان را وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود در بين اهل بيت منتشر شد و رسيد به وجود مبارك امام جواد فرمود اگر آسمانها و زمين بسته باشد خدا ميتواند نجات بدهد و روزی بدهد.
در جمع ما عزيزان هلال احمر هستند اين روايت نوراني را كه مرحوم كليني(رضوان الله عليه) نقل ميكند به احترام حضور اينها نقل كنيم. مرحوم كليني(رضوان الله عليه) نقل كرد: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ أُوجِبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛[27] هر كسي قيام كند جلوي آتشسوزي را بگيرد, جلوي آبگرفتگي را بگيرد, جلوي سيل را بگيرد، نگذارد خانه كسي, زمين كسي, مال كسي تلف بشود اهل بهشت است: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَ مَاءٍ», «عَادِيَةَ مَاءٍ»؛ يعني آبي كه طغيان كرده, تعدّي كرده, زياد شده, «نار» هم همينطور؛ يعني آتش, جلوي آتشسوزي را بگيرد, جلوي سيل را بگيرد, جلوي آبگرفتگي را بگيرد او اهل سعادت و اهل بهشت است «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ أُوجِبَتْ لَهُ الْجَنَّة» اين عزيزان هلال احمر در اثر راهنماييهاي اسلام و قرآن و عترت به اين شغل پربركت موفق شدند كه اميدواريم سعي همه اينها مشكور باشد و همه كساني كه در حفظ مملكت تلاش و كوشش ميكنند سعيشان مشكور و اجرشان با ذات اقدس الهي باشد.
من مجدداً مقدم شما بزرگواران را گرامي ميدارم از خداي سبحان مسئلت ميكنيم به همه شما توفيق دنيا, خير دنيا و آخرت و صلاح و فلاح مرحمت كند و عواقب امور همه شما و پيروان قرآن و عترت را به خير قرار بدهد! پروردگارا امر فرج وليّات را تسريع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملكت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبياي الهي محشور بفرما! خطر تكفيري و سلفي و داعشي را به استكبار و صهيونيسم برگردان! دلهاي ما را ظرف معارف الهي قرار بده! قلوب ما را متيّم به حبّ خودت و به حبّ اوليايت قرار بده! كينه و حسد و بيماريهايي كه درباره عدهاي فرمودي: ﴿في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾[28] همه آنها را از ما دور بدار! جوانان مملكت را مشمول عنايت ويژه وليّات قرار بده! اين نظام را تا ظهور صاحب اصلياش از هر خطري محافظت بفرما! فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بده!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . الأمالی(للصدوق)، النص، ص616.
[2] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص11.
[3] . سوره حج، آيه78.
[4] . سوره ابراهيم، آيه36.
[5] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج8، ص333.
[6] . کتاب سليم بن قيس الهلالی، ج2، ص905.
[7] . عيون اخبار الرضا، ج2، ص64.
[8] . الإختصاص، النص، ص68.
[9] . سوره آل عمران، آيه19.
[10] . سوره آل عمران، آيه68.
[11] . سوره هود، آيه46.
[12] . جامع الاخبار(للشعيری)، ص119.
[13] . سوره إسراء، آيه36.
[14] . سوره حجرات، آيه10.
[15] . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص616.
[16] . مصباح الشريعة، ص16.
[17] . معانی الاخبار، متن، ص52.
[18] . سوره ابراهيم، آيه36.
[19] . سوره ابراهيم، آيه40.
[20] . سوره ابراهيم، آيه35.
[21] . تحف العقول، النص، ص455.
[22] . سوره علق، آيه14.
[23] . سوره حاقه، آيات30 و 31.
[24] . بحار الانوار، ج75، ص78.
[25] . سوره اعراف، آيه96.
[26]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج8، ص208؛ «ثُمَّ تَكَلَّمَ أَبُو ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ بِأَبِي وَ أُمِّي هَذِهِ الْوُجُوهُ فَإِنِّي إِذَا رَأَيْتُكُمْ ذَكَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ صل الله عليه و آله بِكُمْ وَ مَا لِي بِالْمَدِينَةِ شَجَنٌ لِأَسْكُنَ غَيْرُكُمْ وَ إِنَّهُ ثَقُلَ عَلَى عُثْمَانَ جِوَارِي بِالْمَدِينَةِ كَمَا ثَقُلَ عَلَی مُعَاوِيَةَ بِالشَّامِ فَآلَی أَنْ يُسَيِّرَنِي إِلَى بَلْدَةٍ فَطَلَبْتُ إِلَيْهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ إِلَى الْكُوفَةِ فَزَعَمَ أَنَّهُ يَخَافُ أَنْ أُفْسِدَ عَلَی أَخِيهِ النَّاسَ بِالْكُوفَةِ وَ آلَی بِاللَّهِ لَيُسَيِّرُنِي إِلَی بَلْدَةٍ لَا أَرَى فِيهَا أَنِيساً وَ لَا أَسْمَعُ بِهَا حَسِيساً وَ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أُرِيدُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِباً وَ مَا لِي مَعَ اللَّهِ وَحْشَةٌ ﴿حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ».
[27] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج2، ص164.
[28] . سوره بقره ، آيه10.