11 06 2014 445210 شناسه:

جلسه درس اخلاق (1393/03/22)

دانلود فایل صوتی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله.

مقدم شما بزرگواران حوزوي و دانشگاهي و عزيزان سپاهي را گرامي مي‌داريم و عيد ميلاد خاتم اوليا و اوصياي الهي را به پيشگاه خود آن حضرت(سلام الله عليه) تهنيت عرض مي‌كنيم و از خداي سبحان مسئلت مي‌كنيم كه توفيق شرفيابي محضر آن حضرت را به همه ما مرحمت كند!

جريان امامت جزء اصول رسمي مذهب ماست. امام از برجسته‌ترين خلفاي الهي است و اين جمله نوراني كه خدا فرمود: ﴿إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفةً﴾[1] اين ﴿جاعِلٌ﴾ صفت مشبهه است، نه اسم فاعل، معناي حدوثي ندارد معناي ثبوت و دوام دارد; يعني من دائماً در عالَم خليفه دارم; زيرا جهان با اسماي الهي اداره مي‌شود اينكه در دعاي «كميل» مي‌خوانيم: «وَ بِأَسمَائِكَ الَّتي مَلأَت أَركَانَ كُلِّ شَيءٍ»[2] و در بخشي از زيارت‌ها و ادعيه آمده كه به بركت اهل بيت «ظَهر أن لا اله الاّ الله»[3] چون عالم با اسماي الهي اداره مي‌شود, اسماي الهي, الفاظ نيست، مفاهيم نيست، آنچه ما به عنوان اسماي الهي در دعاي «كميل»  و امثال دعاي «كميل» ياد داريم كه اسماي الهي, عالَم را پر كرده‌اند آنها مرتبه چهارم قرار دارند اين الفاظ, اسما است براي آن مفاهيم, اين مفاهيم, اسما است براي آن مظاهر, آن مظاهر, اسما هستند براي آن اسماي حسناي الهي كه آن اسما اركان عالم را پر مي‌كند و كسي كه عهده‌دار اين كار است انسان كامل معصوم است در زمان پيامبر، خود آن حضرت, در زمان غيبتش جانشينان و ائمه معصوم(عليهم الصلاة و عليهم السلام) هستند، اين هم يك مطلب.

اگر خداي سبحان بخواهد عالَم را اداره كند در يك مقطع تاريخي كه آدم(سلام الله عليه) را آفريده اين براي اداره عالَم و خلافت عالم كافي نيست تا فرشته‌ها بگويند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ﴾ خدا مي‌خواهد به وسيله جانشين خود, عالم را اداره كند. منظور تنها تربيت جامعه انساني نيست براي اينكه اگر منظور تربيت جامعه انساني بود از ملائكه كه ساخته نبود اينكه ملائكه گفتند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ﴾؛ يعني خدايا تو مي‌خواهي اين عالم را اداره كني ما اداره مي‌كنيم نه تو بخواهي بشر را هدايت كني تا خدا بفرمايد شما كه بشر نيستيد تا با بشر تماس بگيريد و آنها را ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ﴾[4] بكنيد. محور بحث تنها انسان, مدني بالطبع است و قانون و رهبر مي‌خواهد نيست اين ذرّه‌اي از آن مسائل است براي اينكه دو طرف بحث نشان مي‌دهد كه سخن براي جامعه انساني و تربيت انساني و انسان مدني بالطبع و قانون مي‌خواهد و اينها نيست اگر محور بحث اينها بود نه ملائكه مي‌گفتند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ﴾ نه سخن از تعليم اسما بود نه لازم بود خدا بفرمايد: ﴿إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾.[5] محور بحث اين است كه شما كه فرشته هستيد نمي‌توانيد معلّم بشر باشيد بشر اُسوه مي‌طلبد كلاً محور بحث جاي ديگر است اين هم اصل سوم. حالا روشن مي‌شود كه چرا مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در كتاب الحجّة همان جلد اول اصول كافي از وجود مبارك امام رضا(صلوات الله و سلامه عليه) نقل مي‌كند كه به يكي از اصحابش فرمود كه بحث رسمي مردم خراسان چيست؟ عرض كردند يابن رسول الله! آنها درباره امامت و اينها بحث مي‌كنند كه آيا انتخابي است يا انتصابي است، امام را ما چطور انتخاب كنيم فرمود همين! اينها چه مي‌دانند امامت چيست، «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا يُدَانِيهِ أَحَدٌ» يك موجود كامل در اين عالَم هست به نام امام, احدي همتاي او نيست: «أَينَ الإِختِيِارُ مِن هَذَا وَ أَينَ العُقُولُ عَن هَذَا»؛[6] عقل كه امامت را نمي‌شناسد, امام را نمي‌شناسد تا او را انتخاب كند «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا يُدَانِيهِ أَحَدٌ» اين نكره در سياق نفي است؛ يعني احدي همتاي امام نيست «أَينَ الإِختِيِارُ مِن هَذَا وَ أَينَ العُقُولُ عَن هَذَا» اين از غرر روايات ماست كه مرحوم كليني در جلد اول كافي در كتاب حجّة در بحث باب جامع نادر ذكر كرده است.     

بنابراين از صدر و ساقه بحث پيداست كه تنها اين نيست كه چون انسان مدني بالطبع است و رهبر و قانون مي‌خواهد كه اينها را مي‌خواهد، اين گوشه‌اي از كارهاي امام است آن اگر بخواهد جلوه كند كه ـ ان‌شاءالله ـ  اميدواريم زودتر جلوه كند اين هفت ميليارد بشر را تربيت مي‌كند، اين با چه قدرتي جلوه مي‌كند كه عقل مردم كامل مي‌شود حضرت با كشتن كه جهان را اداره نمي‌كند به بركت آن حضرت ذات اقدس الهي دستي روي عقول مردم, روي رئوس مردم مي‌گذارد كه «يكمل به أحلامهم و عقولهم».[7] الآن هفت ميليارد بشر روي زمين زندگي مي‌كنند، اگر همه اينها عاقل باشند اداره هفت ميليارد خيلي آسان است تمام مشكل اين است كه گرفتار جهل علمي و جهالت عملي هستند اين دو مشكل هست. حضرت چه كار مي‌كند؟ با چه قدرتي؟ اينكه بيان نوراني امام رضا(سلام الله عليه) هست كه عقل متحيّر است همين است که فرمود: «أَينَ الإِختِيِارُ مِن هَذَا وَ أَينَ العُقُولُ عَن هَذَا» كسي كه معلّم فرشته‌هاست همه آن فرشته‌هاي بزرگ دو رتبه از امام پايين‌تر هستند, يكي اينكه فرشته آن صلاحيت را ندارد كه در بخش‌هاي عميق علمي شاگرد بلاواسطه خدا باشد؛ لذا خداي سبحان به آن انسان كامل كه «خليفةالله» است فرمود: ﴿أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾[8] اگر فرشته‌ها آن صلاحيت را مي‌داشتند كه شاگرد بلاواسطه ذات اقدس الهي بودند خدا هم كه «دائم الفيض علي البريّة»[9] است نقصي, بخلي درون آيه نبود اينها آن توان را ندارند همه‌ آنها حرفشان اين است «لَو دَنوتُ اَنمَلَة لاحتَرقتُ»[10] به مقام قُرب بار يابند و شاگرد بلاواسطه بشوند، اين يك؛ مشكل دوم آنها اين است كه ذات اقدس الهي درباره انسان كامل كه آن روز وجود مبارك آدم بود، بعد انبياي الهي يكي پس از ديگري آمدند, اولياي الهي يكي پس از ديگري آمدند, امروز وجود مبارك حضرت حجّت مصداق كامل ﴿إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ﴾ است امروز ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾ براي حضرت حجّت است, امروز ﴿أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾ براي حضرت حجّت است. راه دومش اين است كه به وجود مبارك انسان كامل فرمود: ﴿أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ﴾ نه «علّمهم». فرشته‌ها در حدّ گزارش مي‌توانند اسماي الهي را از انسان كامل دريافت كنند، نه در حدّ تعليم; حالا روشن شد كه چطور مرحوم كليني از امام رضا(سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ . . . . أَينَ الإِختِيِارُ مِن هَذَا وَ أَينَ العُقُولُ عَن هَذَا» امام كيست؟ امام چيست؟ «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ . . . . أَينَ الإِختِيِارُ مِن هَذَا وَ أَينَ العُقُولُ عَن هَذَا».

 بنابراين فرشته‌ها به دو دليل توان آن را ندارند كه «خليفةالله» بشوند: يكي اينكه نمي‌توانند شاگرد بلاواسطه باشند چون خليفه بايد دستور را  از «مستخلف‌عنه» بگيرد. خود فرشته‌ها اگر بخواهند دستور را از ذات اقدس الهي بگيرند خليفه مي‌خواهند، وقتي واسطه مي‌خواهند واسطه, خليفه است، اگر بلاواسطه بتوانند شاگرد خدا بشوند خداي سبحان به اينها ياد مي‌داد. بنابراين فاصله دو درجه‌اي فرشته‌ها از مقام انسان كامل با اين وضع مشخص مي‌شود.  حضرت با آن جلال و شكوه وقتي ظهور مي‌كند عقل جامعه كامل مي‌شود مگر با كُشتن جامعه را اصلاح مي‌كند؟ مگر با كشتن مي‌شود جامعه را اصلاح كرد؟! در اين هفت ميليارد اگر چهار ميليارد هم شما بكُشيد باز مسئله ترور و وحشت و جنگ و خونريزي همچنان ادامه دارد. با عقلانيّت, جامعه اداره مي‌شود آن وقت اصلاح جامعه خيلي سهل است. عدل, عالَم را پر مي‌كند عقل, عالَم را پر مي‌كند اگر بنا بشود جامعه به سمت عقل و عدل حركت كند هيچ مشكلي در جامعه پيش نمي‌آيد ما چنين امامي داريم.

مطلب بعدي آن است كه ما اصرار نكنيم امام را ببينيم بلکه تمام تلاش و كوشش ما اين باشد كه امام, ما را ببيند. كساني بودند كه مدت‌هاي مديد پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را میديدند پشت سرش نماز پنج وقت را مي‌خواندند آن هم در مسجدالنبي كه بعد از مسجدالحرام، بهترين مسجد روي زمين است مشكلشان حل نشد. وجود مبارك امام چون «خليفةالله» است دو نگاه دارد چون «مستخلف‌عنه» او؛ يعني الله دو نگاه دارد خداي سبحان يك نگاه عمومي دارد كه «و الله بكل شيء بصير»[11] همه را مي‌بيند ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[12] هر كاري ما بكنيم ذات اقدس الهي مي‌بيند؛ « والله بكلّ شيء بصير» است, ﴿عَلي‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ﴾[13] است, ﴿بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ﴾[14] است ﴿لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ﴾[15]  اين يك نگاه عمومي است كه خدا همه چيز را مي‌بيند. يك نگاه خصوصي كه خدا بعضي‌ها را نگاه نمي‌كند با بعضي‌ها حرف نمي‌زند، آن نگاه مهم است. در بخش‌هايي از آيات مربوط به معاد دارد كه ﴿لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾[16] خدا با بعضي‌ها حرف نمي‌زند بعضي‌ها را هم نگاه نمي‌كند، آن نگاه, نگاه تشريفي است.

وجود مبارك وليّ عصر دو نگاه دارد يك نگاه عمومي است كه ما هر كاري بكنيم اعمال را به عرض حضرت مي‌رسانند مي‌بيند اين آيه كه دارد: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ اين «سين», «سين» تحقيق است نه سين تسويف ﴿فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ كه منظور اهل بيت‌ هستند اينها همه كارهاي ما را به اذن الله مي‌بينند، پس اين‌طور نيست كه وجود مبارك حضرت ما را نبيند؛ عمده آن نگاه تشريفي و فيض و عنايت است كه خليفه, كار «مستخلف‌عنه» را انجام مي‌دهد، اگر خداي سبحان يك عده را نگاه نمي‌كند نظر لطف ندارد اين هم ندارد ﴿لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ الله يَوْمَ الْقِيامَةِ ﴾. اينكه در دعاي «ندبه» و امثال« ندبه» مي‌گوييم: «وَ انظُر إِلَينَا نَظرَةً رَحِيمَةً»؛ يعني همين! خدايا آن توفيق را بده كه وليّ‌ات به ما يك نگاه لطف‌آميز بكند ما آن را مي‌خواهيم وگرنه همه را مي‌بيند. بر فرض ما خدمت حضرت رسيديم كم نبودند افرادي كه پشت سر حضرت امير نماز خواندند, پشت سر امام حسن نماز خواندند, پشت سر امام حسين نماز خواندند, پشت سر پيغمبر نماز خواندند، عمده آن است كه آنها نگاه كنند، يك؛ نگاه تشريفي باشد، دو؛ «وَ انظُر إِلَينَا نَظرَةً رَحِيمَةً» كه «نَسْتَكْمِلُ بِهَا»[17] كرامتي نزد خدا.

مطلب بعدي آن است كه وظيفه ما در عصر غيبت چيست؟ بنابراين ما غايب هستيم نه حضرت، براي اينكه او هم نگاه عمومي دارد, هم نگاه خصوصي دارد، مبادا كسي خيال كند حالا حضرت وقتي خواب است نگاه نمي‌كند او كه با چشم ظاهري نگاه نمي‌كند.

 وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود قلب ما كه نمي‌خوابد: «تَنَامُ عَيني وَ لا يَنَامُ قَلبي»؛ ما هميشه بيداريم. وجود مبارك حضرت هميشه بيدار است در بيداري بيدار، در خواب هم بيدار، با قلب بايد ببيند که مي‌بيند، فرمود: «تَنَامُ عَيني وَ لا يَنَامُ قَلبي».

وقتي زراره از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) سؤال كرد وظيفه ما در عصر غيبت چيست؟ فرمود اين دعاي نوراني را بخوان: «اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني‏»[18] اين دعايي است با سند معتبر, زراره از وجود مبارك حضرت نقل مي‌كند روايت معتبري است. اين عميق‌ترين درس امامت‌شناسي را به ما مي‌دهد, چرا؟ براي اينكه مي‌گويد امامت از سنخ ولايت است از سنخ وكالت نيست، نصبي است رأي دادن مردم نيست، براي اينكه در امام, عصمت شرط است, عصمت هم، مثل عدالت نيست كه با تجربه به دست بيايد، عصمت دو عنصر محوري دارد: يكي صيانت از خطاي در علم, يكي صيانت از خطيئه در عمل؛ در هيچ علمي از علوم اشتباه نكند و در هيچ عملي از اعمال هم اشتباه نكند. معصوم بودن از خطاي علم و خطيئه عملي، اين را چه كسي مي‌فهمد كه اين شخص معصوم است اين را جز وحي و جز الهام الهي كسي نمي‌تواند بگويد.

بنابراين ما امام را خودمان نمي‌توانيم بشناسيم از طرفي امام, خليفه پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است ما تا «مستخلف‌عنه» را نشناسيم كه خليفه را نمي‌شناسيم، اين بين راه است نه پايان راه, پيغمبر هم «خليفةالله» است تا ما الله را نشناسيم «خليفةالله» را نمي‌شناسيم، اين سه جمله، يك رسالهٴ عميق علمي را دارد كه برهان لِمّي بايد باشد، نه إنّي, فرق جوهري برهان لمّي و برهان انّي كه از برهان إنّي كاري ساخته نيست، از برهان لمّي كاري ساخته است به عهده منطق است و در اين‌جا برهان لمّي همين است كه ذات اقدس الهي كه «مستخلف‌عنه» است علت است تا او را نشناسيم خليفه را نمي‌شناسيم و وجود مبارك پيغمبر «مستخلف‌عنه» است تا نبوّت را نشناسيم امامت را نمي‌شناسيم تا الوهيّت را نشناسيم الله را نمي‌شناسيم فرمود: «اِعرِفُوا اللهَ بِاللهِ وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ» شما رسول را مي‌خواهي با تاريخ بشناسي، يا رسول را مي‌خواهي با رسالت بشناسي، رسالت هم امر كلامي است امر تاريخي نيست. فرمود: «اِعرِفُوا اللهَ» اين هم از غرر روايات ماست كه مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در جلد اول كافي نقل كرد «اِعرِفُوا اللهَ بِاللهِ وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ وَ اُولُوا الأَمرِ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ»[19] و مانند آن. ما تا «الله» را نشناسيم پيغمبر كه «خليفةالله» است نمي‌شناسيم, تا پيغمبر را نشناسيم امام كه «خليفةالرسول» است نمي‌شناسيم اين مي‌شود برهان لِمّ اين است كه در دعاها خوانده مي‌شود: «اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفسَك» چرا؟ براي اينكه ما وقتي «مستخلف‌عنه» را نشناسيم خليفه را نمي‌شناسيم «فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ» چرا؟ براي اينكه نبيّ, خليفه توست ما اگر «مستخلف‌عنه» را نشناسيم چگونه خليفه را بشناسيم اين مي‌شود برهان فلسفي لمّي. پيغمبر را بدون امام نمي‌شود شناخت براي اينكه پيغمبر, رهبر كه نيست تا بگوييم جامعه را مي‌خواهد اداره كند اين با غدير حل مي‌شود با سقيفه كه حل نمي‌شود. پيغمبر, «خليفةالله» است وجود مبارك امام, «خليفةالرسول» است «اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ»، امام كه انتخابي نيست امام, «خليفهٴ الرسول» است كسي كه رسول را نشناسد امام را نمي‌شناسد؛ يعني علت را نشناسد معلول را نمي‌شناسد, «مستخلف‌عنه» را نشناسد خليفه را نمي‌شناسد و همه اينها به الله مرتبط است كسي الله را نشناسد «خليفةالله» را نمي‌شناسد. به ما گفتند با سواد شدن جزء تعقيبات نماز است خيلي ادعيه هست شما كه نمي‌خواهيد فقط دعا كنيد بهشت برويد اين همه عوام‌ها را كه جهنم نمي‌برند و باسواد شدن هم گناه نيست و اين هم كه در دست و پاي خيلي‌ها هست اين را هم نمي‌گويند سواد, به ما گفتند اگر حوزوي هستيد, دانشگاهي هستيد در نماز باسواد, بعد از نماز باسواد, دعاهاي سوادي زياد است، دعاهاي براي توده مردم هم زياد است اصرار نداشته باشيد كه بهشت برويد، اين همه ديوانه‌ها را خدا به جهنم نمي‌برد, اين همه كودكان را كه خدا به جهنم نمي‌برد, نسوختن هنر نيست، جهنم نرفتن, كمال نيست، باسواد شدن و قُلل بهشت را فتح كردن، كمال است. همه ديوانه‌ها از ورود به جهنم مستثنا هستند, همه بچه‌ها از ورود به جهنم مستثنا هستند, همه كفّار مستضعف كه حجّت الهي بر آنها بالغ نشده و نرسيده اينها را که خدا به جهنم نمي‌برد, پس جهنم نرفتن و نسوختن, كمال نيست، نمازِ باسواد خواندن, دعاي بعد از نماز باسواد شدن، اينها كمال است.

 زراره مي‌گويد من چه كار كنم چه چيزي در زمان غيبت بگويم؟ آن وقت كه زمان غيبت نبود زمان حضور بود خود زراره در صدد باسواد شدن بود، هر روز خدمت حضرت مي‌رفت, وضع ما را از حضرت دارد سؤال مي‌كند كه اگر عصر غيبتي شد اينها بخواهند باسواد بشوند راهش چيست؟ فرمود راهش اين است. خود وجود مبارك حضرت چندتا دعا به ما داد. الآن خيلي‌ها سؤال مي‌كنند ما در عصر غيبت بايد چه كار كنيم؟ اين دعاهاي نوراني امام زمان(سلام الله عليه) درس باسواد شدن عصر غيبت را مي‌دهد. ما كه در حوزه يا دانشگاه هستيم يك وظيفه داريم، توده مردمی كه مشغول كشاورزي و دامداري‌ هستند يك حساب ديگري دارند حالا شايد در قيامت آنها جلوتر از ما باشند.

ترسم كه روز حشر عنان در عنان رود٭٭٭ تسبيح شيخ و خرفه رند شرابخوار[20]

معلوم نيست عاقبت چه خواهد شد آن‌جا چه خواهد شد اما ما وظيفه‌اي داريم وظيفه ما باسواد شدن است و عملِ باسوادي است، كار حوزه و دانشگاه اين است كار توده مردم هم جاي ديگر است. وظيفه ما در اين دعاها انتخاب آن دعاهايي است كه درس علم به ما مي‌دهد. همين دعاي نوراني حضرت حجّت كه «اللَّهُمَّ ارزُقنَا تَوفِيقَ الطّاعَةِ»كم حرف دارد؟! وظيفه علما را مشخص مي‌كند, وظيفه جوان‌ها را مشخص مي‌كند, وظيفه مسئولين را مشخص مي‌كند, وظيفه اغنيا را مشخص مي‌كند, اين دستور است كه ما در زمان غيبت چه كار بكنيم «اللَّهُمَّ ارزُقنَا تَوفِيقَ الطّاعَةِ» و توفيق پيدا كنيم «طَهِّر بُطُونَنَا مِنَ الحَرامِ وَ الشُّبهَة»[21] علماي ما را با زهد و تقوا و فضيلت معيّن كن, جوان‌هاي ما چه دختر چه پسر را با عفاف کن, عزيزان من! اين عفاف و حجاب تنها براي خانم‌ها و دخترها نيست، براي پسرها هم هست. يك وقت است جواني است مشغول كار است آستين او بالاست؛ اما حالا جواني داعي ندارد آستين او كوتاه باشد اگر نامحرمي نگاه كرد مسئوليتش به عهده چه كسي است؟! مگر عفيف بودن براي خانم‌هاست براي آقايان نيست؟! اين از كجا آمده؛ حالا يك وقت است كسي دارد كار مي‌كند آستين او بالاست يك راه ديگر دارد.

 انسان ـ خداي ناكرده ـ با حُكم الهي درگير باشد بسياري از توفيقات ممكن است نصيب او نشود، اين تنها مخصوص ربا نيست كه فرمود: ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ﴾؛[22] منتها آن يك جنگ روبه‌روست هر گناهي بالأخره جنگ است آدم وقتي با دستور ديني طرف بشود بالأخره كم كم بسياري از فضايل از او گرفته مي‌شود.

 اين دعا را شما به عنوان يك محقّق و پژوهشگر مراجعه كنيد ببينيد اين دعا به همه دستور مي‌دهد به علما دستور مي‌دهد, به محقّقين دستور مي‌دهد به متعلّمين دستور مي‌دهد شاگردها چطور درس بخوانند اين دعاست كه دستور مي‌دهد متعلّمين چطور باشند اين معلوم مي‌شود دعاي باسوادي است، دعاي درس‌آموزي است «وَ عَلَي المُتَعَلِّمينَ» اين‌طور, «وَ عَلَي العُلَمَاء» اين‌طور, «وَ عَلَي الزهّاد» اين‌طور, «وَ عَلَي الأُمَراء» اين‌طور. جنگجويان ما كه خدا را به عصمت صديقه كبرا, به عصمت اهل بيت قسم مي‌دهيم اين عزيزانمان را در عراق پيروز كند و اين خطر تروريست و «داعش» را به خود آنها برگرداند سراسر عراق مخصوصاً حرم مطهّر اهل بيت مصون و محفوظ بماند اين را فرمود: «وَ عَلَي الغُزَاةِ بِالنَّصرِ وَ الغَلَبَة»[23] جنگجويان ما را, مجاهدان ما را پيروز كن همه چيز را دستور داد دعاي نظامي هست, فرهنگي هست, اخلاقي هست, علمي هست, حوزوي هست, دانشگاهي هست. تقريباً كمتر از يك صفحه است اين وظيفه ماست، اين دعاي نوراني حضرت است. اين دعاي «ندبه» كه از آن حضرت نقل شده است مي‌بينيد آغاز اين دعا اين است كه خدايا! درست است شما به ائمه مسئوليت دادي, درست است بر مردم واجب است از آنها اطاعت كنند، اما چيزهايي هم براي اينها شرط گذاشتي، «بَعدَ أَن شَرَطتَ عَلَيهِم الزّهدَ في دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنيَا الدَّنية»[24] اين است، فرمود خدايا! اول از اين ائمه تعهّد گرفتي, شرط كردي كه نسبت به دنيا زاهد و بي‌رغبت باشند بعد به مردم فرمودي به دنبال اينها حركت كن اينها هم بيانات نوراني امام زمان است دعايي از حضرت است. بنابراين وظيفه ما كاملاً روشن و مشخص است كه در عصر غيبت چه كار كنيم. اگر اين كارها را كرديم آن وقت ـ ان‌شاءالله ـ حضرت به ما نگاه مي‌كند كه «وَ انظُر إِلَينَا نَظرَةً رَحِيمَةً» كه به كرامت الهي برسيم، اين هست. البته جامعه ما به لطف الهي به بركت قرآن و عترت خيلي عطرآگين است همه منتظر ظهورند؛ يعني منتظرند كه مكتب, مرام, دستور, ادعيه و آيين‌هاي حضرت عملي بشود، اين بهترين بركت است.

 اميدواريم كه اين بركت‌ها، اين گراميداشت‌ها، اين تهنيت‌ها مورد عنايت ذات مقدّس حضرت باشد كه اگر مورد عنايت آن حضرت شد مورد عنايت همه اهل بيت است و پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است و ذات اقدس الهي است. من مجدّداً اين عيد بزرگ و خجسته را به پيشگاه خود آن حضرت و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و به شما برادران و خواهران حوزوي و دانشگاهي و سپاهي و بسيجي تهنيت عرض مي‌كنم. از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم بهترين عيدي ما را فرج آن حضرت قرار بدهد! پروردگارا تو را به انبيا و اوليايت قسم, تو را به اسماي حسنايت قسم، امر فرج آن حضرت را تعجيل بفرمايد! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّ‌ات حفظ بفرما! مشكلات دولت و ملت و مملكت مخصوصاً در بخش اقتصاد و مسكن و ازدواج جوانها را به بهترين وجه حل بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبيا محشور بفرما! خطر استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان! بيداري اسلامي خاورميانه را به پيروزي نهايي برسان! خدايا تو را به عصمت زهرا(سلام الله عليها) به قدرت تو, به غيرت تو، كشور برادر عراق را از خطر اين داعش‌ها و امثال اينها محافظت بفرما! خاورميانه را از خطر استكبار جهاني نجات مرحمت بفرما! اگر قابل هدايت نيستند مخذ  ول و منكوبشان بفرما! پايان امور همه را ختم به خير بفرما! جوان‌هاي ما و فرزندانمان را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بده!

«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 


[1] . سوره بقره، آيه30.

[2] . بلد الامين، متن، ص188.

[3] . ر. ک: سفينة البحار، ج4، ص231.

[4] . سوره بقره، آيه129؛ سوره آل عمران، آيه164؛ سوره جمعه، آيه2.

[5] . سوره بقره، آيه30.

[6] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص201.

[7] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص25؛ «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ‏ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ».

[8] . سوره بقره، آيه31.

[9] . ر. ک: مصباح الکفعمی، ص647.

[10] . شرح اصول الکافی(صدرا)، ج4، ص17.

[11] . سوره ملک، آيه19؛ ﴿إِنَهُ بِکُلِّ شَيءٍ بَصِيرٌ﴾.

[12] . سوره توبه، آيه105.

[13] . سوره مائده، آيه117؛ سوره حج، آيه17.

[14] . سوره بقره، آيه29؛ سوره بقره، آيه231.

[15] . سوره سبأ، آيه3.

[16] . سوره آل عمران، آيه77.

[17] . اقبال الاعمال، ج3، ص514.

[18] . کمال الدين وتمام النعمة، ج2، ص342.

[19] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص86.

[20] . ديوان حافظ، غزل شماره246.

[21] . بلد الامين، متن، ص349.

[22] . سوره بقره، آيه279.

[23] . بلد الامين، متن، ص349.

[24] . اقبال الاعمال، ج3، ص514.


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق