اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مقدم شما بزرگواران, فضلا و اساتيد حوزوي و دانشگاهي, برادران و خواهران را گرامي ميداريم حضور وزير محترم كشور و استاندار محترم استانمان را ارج مينهيم. ايام پربركت دهه فجر را به پيشگاه امّت اسلامي تهنيت عرض ميكنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم روح مطهر امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با انبياي الهي محشور بفرمايد و دولت و ملت ايران اسلامي را در سايه وليّاش مورد تأييدات الهي قرار بدهد!
در روزهاي پنجشنبه معمولاً از بعضي از مسائل اخلاقي سخن به ميان ميآمد. ما براي اينكه جايگاه خودمان را در جهان بدانيم و بفهميم چه كسي ما را اداره ميكند و چطور با مدير و مدبّرمان رابطه داشته باشيم بهترين راه همان هندسهاي است كه خداي سبحان ترسيم كرده است. خداوند وقتي خود را معرفي ميكند بخشي از اسماي الهي به ذات او برميگردد كه ما دسترسي به آن ذات بسيط نامتناهي نداريم او هستيِ محض است, حيات محض است, علم و قدرت محض است. اسماي ذاتي خدا را كه بررسي ميكنند ميگويند حيات, اُمّ الأسماء است؛ يعني موجود زنده است كه عليم و قدير است علم و قدرت در كنار حيات است اگر حيات نباشد علم و قدرت نيست اسماي ذاتي را با اينكه حيات, امّالأسماست تقسيم كردند كه از حريم بحث ما بيرون است. ما با فيض خدا و مديريت خدا و مدبريّت خدا، كار داريم نقشه خدا در جهان چگونه است؟ خدا با كدام اسم جهان را اداره ميكند؟ آن كليدواژهاي كه با آن كليدواژه، مجرّدات و ماديات, فرشته و بشر اداره ميشوند آن چيست؟ آن را ذات اقدس الهي به خوبي ترسيم كرد فرمود آن كليد, كليد «الرّحمان» است ﴿الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي﴾[1] عرش, ـ معاذ الله ـ يك تخت جسماني نيست عرش يعني مقام فرمانروايي آنكه روي مقام فرمانروايي نشسته است رحمت مطلقه است جهان را رحمت مطلقه اداره ميكند. رحمت مطلقه, مقابل ندارد اگر ميگوييم رحمت در مقابل غضب, غضب در مقابل رحمت است اين رحمتِ رحيميه است كه در مقابلش غضب است وگرنه رحمت رحمانيه مقابل ندارد; لذا در بخشهايي از آيات فرمود: ﴿وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾[2] اگر «كلّ ما صدق عليه الشيء» اين زير پوشش رحمت است؛ بنابراين غضبي در كار نيست, اين مطلب اول. پس مهندسيِ عالَم بر اساس رحمت مطلقه است, فرمانرواي عرشِ تدبير, رحمانيّت الهي است كه ﴿الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي﴾ اگر آن رحمت, همه جهان را فرا گرفت, پس هيچ موجودي از رحمت الهي بركنار نيست و اگر موجودي گفت رحمت الهي به من نميرسد اين است كه ميگويند يأس از رحمت خدا كفر است يعني من جايي هستم كه رحمت خدا به آنجا نميرسد اين كفر است، براي اينكه رحمت خدا نامتناهي است اين انكار رحمانيّت الهي است. يك وقت است كسي ميگويد من در حدّي نيستم كه مشمول رحمت رحيميه الهي باشم رحمت خاص حق باشم آن مطلب ديگر است اما اگر كسي از رحمت مطلقه خدا نااميد باشد اين يك درجه كفر است«﴿وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ﴾»؛[3]يعني آن رحمت ديگر به من نميرسد چيزي نيست كه رحمت خدا به آن نرسد فرمود: ﴿وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾. پس اوّلين مطلب آن است كه فرمانرواي عرش تدبير, رحمانيّت خداست مهندسِ جهان, رحمت الهي است آن وقت آن رحمت, نقشه ميكشد, اين مطلب اول.
مطلب دوم آن است كه هر جايي كه هر اسمي يا هر وصفي از اسما و اوصاف الهي آنجا ظهور كرد برابر رحمت است, برابر عدل است, برابر فضل و لطف خداست خدا چون مهندس جهان را رحمانيّت قرار داد او اول نقشهكشي ميكند كه كجا بهشت باشد كجا جهنم باشد, كجا انتقام باشد كجا عفو باشد، آن نقشه را, آن خودكار را رحمان به دست گرفته است. در بيانات نوراني حضرت امام سجاد(سلام الله عليه) آمده كه «انت الذی تسعي رحمته أمام غضبه»[4] اي كسي كه رحمت او پيشاپيش غضب اوست. درست است كه رحمت خدا بيش از غضب اوست اما اين آيات و اين روايات ميگويد رحمت خدا پيش از غضب اوست نه بيش از غضب او; البته بيش از غضب اوست. اينطور نيست كه بهشت هشت در داشته باشد جهنم هفت در، آن يكي بيشتر از اين يكي باشد بيشتر بودن يك مطلب است, پيشتر بودن مطلب ديگر است. بيان نوراني امام سجاد اين است «يا مَن تسعي رحمته أمام غضبه» يعني قبل از اينكه خداي سبحان نسبت به كسي تَشر بزند پيشاپيش، رحمت نقشه ميكشد كه اينجا جاي تشر است اينجا جاي فشار است اينجا جاي گذشت است اينجا جاي لطف است اينجا جاي صبر است همه اين اسما را آن رحمت نقشه ميكشد؛ پس كلّ اسماي الهي يك نماز جماعتي دارند كه امام آنها رحمت است «يا مَن تسعي رحمته أمام غضبه» اين بيانات نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) «يا مَن سبقت رحمته غضبه»[5] هم تأييد همين فرمايش است. پس يك مطلب اين است كه رحمت خدا بيش از غضب خداست اين يقيني است، اما آن مشكل ما را حل نميكند آنكه مشكل ما را حل ميكند آن است كه رحمت خدا پيش از غضب اوست او قبل از اينكه با ما قهر بكند مِهر دارد قهر او برابر با مِهر است اينچنين نيست كه خداي سبحان قهري داشته باشد در برابر مِهر, آن مِهر الهي مقابل ندارد آنچه مقابل دارد آن رحمت خاصّه است كه مقابل دارد. پس رحمت مطلقه الهي نقشه ميكشد كه كجا تنبيه بكند, كجا عفو بكند، پس آنجا كه تنبيه ميكند دارد رحمت ميكند، آنجايي كه گوش ما را ميكِشد دارد ما را تربيت ميكند «يا مَن تسعي رحمته أمام غضبه», اين دو مطلب.
حالا كه اينچنين شد خداي سبحان اسماي حسناي خود را معرّفي كرد و ما را با اين اسما آشنا كرد فرمود: ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْني﴾[6] اين اسماي حسناي الهي وسيلهٴ ارتباط خلق با خالق است و چون شب جمعه در پيش است و همه ما دلمان ميخواهد وجود مبارك وليّ عصر را ببينيم، بايد اين اميد را و اين نگاه را كلاً عوض كنيم ما حضرت را ببينيم براي ما كمال نيست، تمام كمال در اين است كه حضرت به ما نگاهي كند اگر ـ انشاءالله ـ اين بحث خودش را نشان داد، نتيجهٴ پربركت آن هم, همين خواهد بود.
پس تا اينجا روشن شد كه نقشهٴ عالَم به دست رحمان است خودكار, خودنويس, كاغذ, مركّب, مداد به دست الرحمان است آن وقت الرحمان دارد نقشه ميكشد آنكه روي عرش تدبير قرار دارد رحمت مطلقه است كه دارد نقشه ميكشد. به اسماي حسناي الهي كه ميرسيم ميگوييم او سميع است, او بصير است, او متكلّم است, او ناظر است اينها را جزء اسماي حسناي خداي سبحان ميدانيم، اينها هم دو قسم هستند؛ همانطور كه رحمت الهي دو قسم است رحمت مطلقه است كه مقابل ندارد و يك رحمت خاصّه است كه در مقابلش غضب است اين اسما هم دو قسم است. سميع بودن مقابل ندارد, بصير بودن مقابل ندارد, چيزي نيست كه از ديد خدا مستور باشد چيزي نيست كه از سامعه خدا مستور باشد، او «بكلّ شيء سميع» است هر صدايي را ميشنود چه انسان ذكر بگويد دعا داشته باشد چه سبّ و لعن داشته باشد غيبت و دروغ داشته باشد او «بكلّ شيء سميع» است همه را هم نگاه ميكند «بكلّ شيء بصير» است چه صالح و چه طالح، هر دو را ميبيند چه كسي است كه از نظر الهي دور باشد با همه هم سخن ميگويد براي اينكه در اين دو بخش از آيات قرآن آمده است كه اگر دريا مركّب بشود و درختها قلم بشوند ﴿لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي﴾[7] پس او متكلّم مطلقه است، همه جا سخن اوست, همه جا ديدِ اوست و همه جا شنوايي اوست. اين نظير آن رحمانيّت مطلقه است. اما همين خدا كه فرمود «بكلّ شيء سميع» است بعضي از چيزها را گوش نميدهد, «بكلّ شيء بصير» است بعضي از افراد را نميبيند, متكلّم به جميع كلمات است با بعضيها حرف نميزند ﴿لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾[8] از اينجا معلوم ميشود كه خدا دو سمع دارد: يك سمع مطلق, يك سمع محدود; يك نظر مطلق, يك نظر محدود; يك كلام مطلق, يك كلام محدود. با همه حرف ميزند, حرف همه را ميشنود, همه را هم نگاه ميكند اما بر اساس رحمت مطلقه، نه بر اساس رحمت خاص. نسبت به مؤمنان و اولياي الهي كه رسيد ميفرمايد: ﴿إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ﴾[9] در اين آيات قرآن ما داريم در ادعيه داريم،[10] خدا سميعالدعاء است دعا را گوش ميدهد، اين دعا را گوش ميدهد غير از «بكلّ شيء سميع» است خدا غيبت را هم گوش ميدهد, خدا دروغ و تهمت را هم ميشنود, دعا را هم ميشنود. اما اينكه ميگوييم خدا غيبت را ميشنود, دروغ را ميشنود؛ يعني علم دارد, سميع است, عالِم به مسموعات است فلان شخص دارد خلاف ميكند؛ اما وقتي گفتيم ﴿إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ﴾ نه يعني خدايا دعا را ميشنوي؛ معنايش اين است كه خدايا گوش به دعاي داعي ميدهي ما در تعبيرات عرفي هم ميگوييم فلان كس حرف ما را گوش نميدهد، يعني ترتيب اثر نميدهد؛ نه اينكه از نظر فيزيكي اگر ما چيزي بگوييم او نميشنود. اين يك سمع خاص است؛ يعني ميشنود, ميپذيرد, دلپذير است, ترتيب اثر ميدهد, مشكل ما را حل ميكند ﴿إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ﴾ يك وقت است ما ميگوييم فلان آقا حرف ما را نميشنود؛ يعني ترتيب اثر نميدهد, فلان شخص حرف ما را ميشنود؛ يعني ترتيب اثر ميدهد. وقتي در اين دعاها ميگوييم «إنّك سميعُ الدّعاء»؛ يعني تو ترتيب اثر ميدهي. پس يك سمع مطلق است كه «بكلّ شيء سميع» است يك سمع خاص است كه فقط حرف مناجاتيان و مناداتيان و نمازگزاران را ميشنود همه ما دعا كرديم خدايا! بركات آسماني را نازل كن، اين دعا مستجاب شد اگر كسي توفيق پيدا كرد دو ركعت نماز شكر ميخواند كه بركات الهي نازل شد آن توفيق نصيبش نشد, حداقل يك سجده شكر به جا ميآورد «ما بنا مِن نعمة فلك الحمد» خدايا! تو را شكر كه نزولات آسماني را رساندي، مشكلات ما را حل كردي. اگر از آن طرف دعا كرديم و از اين طرف خدا «سميعالدعاء» بود و اين بركات را نازل كرد فرمود: ﴿أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَي الْأَرْضِ الْجُرُزِ﴾[11] ما تمام اينها را رهبري ميكنيم ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ﴾[12] از دورترين نقطه, نسيم را ايجاد ميكند بعد به صورت باد ملايم ميشود بعد ابر توليد ميشود بعد ابرِ نر و ماده را با هم نكاح ميكند, وقتي تناكح ابرها شد آن ابر ماده باردار ميشود ابر ماده وقتي باردار شد براي بارش باران به او رَحِم ميدهد كه شلنگي نبارد غربالي ببارد همه اين كارها را كرده يك سجده شكر از ما لازم است بگوييم «اللهمّ ما بِنا مِن نعمة فمنك»[13] فرمود ما بعد از اينكه نكاح آسماني انجام داديم ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ﴾ هم ابرها را و هم گياهان را تلقيح كرديم, هم اينها را باردار كرديم هم ابرها را باردار كرديم ﴿فَتَرَي الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ﴾[14] فرمود ما شلنگي نبارانديم اگر شلنگي ميباريد كه زميني نميماند، فرمود ما براي تك تك اينها رَحم درست كرديم كه غربالي ببارد يك سجده شكر لازم است. اگر خدا «سميعالدعاء» است اين دعاها را ميشنود خدا ﴿بِكُلِّ شَيْءٍ بَصيرٌ﴾[15] است اما عدهاي را نگاه نميكند ﴿وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ﴾ خدا كلماتش كلّ عالم را گرفته، اما با يك عده حرف نميزند ﴿وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ﴾ اين هم يك مطلب.
پس خداي سبحان يك رحمت مطلقه دارد كه خودكار و قلم و مركّب و مداد هندسه عالَم به دست اوست آن ديگر مقابل ندارد, يك رحمت خاصّه دارد در مقابل غضب, غضب دارد در مقابل رحمت; اين رحمت مطلقه كه مقابل ندارد نظير آن سمعِ مطلق است كه مقابل ندارد, بصر مطلق است كه مقابل ندارد, كلام مطلق است كه مقابل ندارد هيچ جا نيست كه خدا نشنود و نبيند؛ اما همانطور كه رحمت خاصّه در مقابل غضب است, بهشت در مقابل جهنم است, سمع خاص در مقابل عدم سمع است, بصر خاص در مقابل عدم بصر است, كلام خاص در مقابل عدم كلام است, اين درباره خدا.
حالا كه بحث تا اينجا روشن شد، خليفه خدا هم همين كار را ميكند. وجود مبارك وليّ عصر(ارواحنا فداه) كه خليفه خداست خليفه كار مستخلفعنه را انجام ميدهد او «بكلّ شيء بصير» است باذن الله، براي اينكه در دو جاي سوره «توبه» آمده[16] مخصوصا در يک بخشش آمده و ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[17] كه در روايات نوراني در ذيل اين آيه ملاحظه فرموديد كه فرمود مقصود از مؤمنون ما هستيم[18] هر كاري كه ما بكنيم امام ميبيند چه اطاعت چه معصيت. اين نگاه براي اينكه ما در پيشگاه حضرت مسئوليم ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ كه فرمود: ﴿وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ائمه(عليهم السلام) هستند. اما همان طوري كه خدا از نظر عام همه را ميبيند، ولي از نظر خاص يك عدّه را نگاه نميكند؛ خليفه خدا هم همينطور است هر كاري كه ما بكنيم او مسئول است ميبيند اما يك عده را نگاه نميكند ما در تمام تلاشهاي حالت انتظار ما اين باشد كه حضرت نگاهي به ما بكند اينكه دارد «و انظر إلينا نَظرةً رحيمة»[19] اين است آن وقت ما حضرت را نگاه بكنيم چه كمالي است براي ما؟! كم نبودند كساني كه نماز پنج وقت را پشت سر پيغمبر ميخواندند ديدنِ پيغمبر چه كمالي ميآورد؟ پيغمبر او را ببيند اين كمال است؛ حالا ما حضرت را زيارت كرديم دستش را هم بوسيديم اين مشكل ما را حل ميكند؟! يا او اگر ما را ببيند «و انظر إلينا نَظرةً رحيمةً» كذا و كذا آن مشكل را حل ميكند. تمام تلاش و كوشش ما بايد اين باشد اينها باور كنيم اينها خليفه خدا هستند, فرشتگاني كه مدبّر امرند ﴿وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ ٭ كِراماً كاتِبينَ﴾[20] كه شاگردان اينها هستند اين همه اوصافي كه خدا براي ملائكه ذكر كرد ملائكه با كدام علم كار ميكنند؟ با اسماي الهي, معلّم ملائكه چه كسي است؟ انسان كامل است, انسان كامل در آن عصر وجود مبارك حضرت آدم، در اين عصر وجود مبارك حضرت حجّت است اينكه «قضية في واقعة» نبود كه بگوييم گذشت, تاريخ مصرفش گذشت, اين تاريخ مصرف ندارد. انسانِ كامل, خليفةالله است آن روز وجود مبارك حضرت آدم بود همينطور سلسله انبيا و اوليا تا امروز وجود مبارك حضرت حجّت است. اگر نگاهي ميكردند بسياري از مشكلات ما حل خواهد شد. برخيها تلاش و كوشش آنها اين است كه با عبادت, با زهد، با جهاد درون و بيرون كه مشمول عنايت حضرت باشند اين يك راه است, بعضي ميگويند «چرا دست يازم چرا پاي كوبم٭٭٭ مرا خواجه بي دست و پا ميپسندد»[21] اينها با قلب شكسته در جايي نشستهاند؛ بالأخره انسان ميخواهد پشت پرده را ببيند دو راه دارد يا با تلاش و كوشش, سعي ميكند دست خود را به پرده نزديك كند اين پرده را كنار بزند پشت پرده را ببيند اين راه علم و دانش و حوزه و دانشگاه است. يك وقت است جانبازي, قطع نخاعي, ساليان متمادي در آن بستر افتاده، اهل حوزه نيست, اهل دانشگاه نيست، ولي با قلب شكسته با خدا راز و نياز ميكند؛ اين پشت پرده نشسته است آن توان را ندارد كه برود پرده را كنار بزند; ولي دفعتاً ميبيند نسيمي ميوزد اين پرده را كنار ميزند او پشت پرده را ميبيند. دو راه هست اينها «مانعةالخلو» است نه «مانعةالجمع»؛ اما كسي كه نه راه اول را برود نه راه دوم را برود فقط منتظر باشد كه حضرت را ببيند اين چنان سودآور نيست. درباره مستخلفعنه درباره ذات اقدس الهي هم همينطور است و اگر كسي خواست با خدا مناجات كند دو راه هست، يا راه حوزه و دانشگاه است كه از راه علم و معرفت خدا را بشناسد يا قلب شكسته ميطلبد «چرا دست يازم چرا پاي كوبم». بالأخره همانطوري كه فرمود شما اگر به سرزمين وحي رسيديد, به حرم امن الهي رسيديد آنجا جزء «ضيوفالرحمان» هستيد آن زمين, زمين ضيافت است و اگر ماه مبارك رمضان روزه گرفتيد آن زمان, زمان ضيافت است اگر قلب شكسته هم پيدا كرديد آن دل, ظرف ضيافت است «أنا عند المنكسرة قلوبهم»[22] انسان يا مهمان خداست، حج و عمره ميرود, ماه مبارك رمضان را درك ميكند يا ميزبان لطف خداست كه فرمود: «أنا عند المنكسرة قلوبهم» انسان يا مهمان خداست حج و عمره ميرود, ماه مبارك رمضان را درك ميكند يا ميزبان لطف خداست كه فرمود: «أنا عند المنكسرة قلوبهم» ميزبانيِ خدا هم كمال است مهماني خدا هم كمال; طوبا با كسي كه هر دو فضيلت را ادراك كرده است درباره وجود مبارك وليّ عصر هم همين است. اگر ما مواظب بوديم گفت سالها در اين دل تلاش و كوشش كردم در اين حرم تا به جز ياد او نينديشم همين است. اين خاطرات بيجا كه از قلب ما عبور ميكند اين در اثر كنترل نكردن چشم و گوش است انسان هر جا را بخواهد ببيند, هر چيزي را بخواهد بشنود، بعد دلش بخواهد قلب پاك داشته باشد اين دشوار است. براي جوانها كه به لطف الهي بسياري از اين راهها را تاكنون طي كردند، بقيهاش هم آسان است كه اگر ـ انشاءالله ـ انسان مواظب اعضا و جوارح باشد بقيه حل است، گفت حواسّ پنجگانه اينها همهشان وسيله قُرب هستند اما يادِ تو سبع مثاني است[23] كه اين سبع مثاني اين حواس پنج را فروغ ميبخشد.
از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم امر فرج وليّاش را تسريع بفرمايد! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و دولت و مملكت ما را در سايه وليّاش حفظ بفرمايد! روح مطهر امام راحل و شهدا و ذويالحقوق و مراجع ماضين را با انبياي الهي محشور بفرمايد! بيداري اسلامي را پرفروغتر بفرمايد! خطر بيگانگان مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگرداند! امنيت مناطق مسلماننشين را در سايه وليّاش حفظ بفرمايد! مشكلات دولت و ملت و مملكت مخصوصاً در بخش اقتصاد و مسكن و ازدواج جوانها را حل بفرمايد! فرزندان ما را از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت تا روز قيامت قرار بدهد!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سوره طه، آيه 5.
[2] . سوره اعراف، آيه 156.
[3] . سوره حجر، آيه 56.
[4] . الصحيفة السجادية، دعای 16.
[5] . مصباح المتهجد، ج 2، ص 696.
[6] . سوره اسراء، آيه110.
[7] . سوره کهف، آيه 109.
[8] . سوره آل عمران، آيه 77.
[9] . سوره آل عمران، آيه 38.
[10] . الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص575.
[11] . سوره سجده، آيه 27.
[12] . سوره حجر، آيه 22.
[13] . مصباح المتهجد،ج1، ص63.
[14] . سوره نور، آيه 43؛ سوره روم، آيه 48.
[15] . سوره ملک، آيه 19.
[16] . سوره توبه، آيه94؛ سوره توبه، آيه 105.
[17] . سوره توبه، آيه 105.
[18] . تفسيرالقمی، ج1، ص304.
[19] . الاقبال(ط ـ جديد)، ج1، ص513.
[20] . سوره انفطار، آيات 10و 11.
[21] . غزلِ منتسب به مرحوم نشاط اصفهاني.
[22] . مفاتيح الغيب، ج2، ص 320.
[23] . ديوان شمس تبريزی؛ « چراغ پنجْ حِسَتْ را، به نور دل بفروزان ٭٭٭٭ حواس پنج، نماز است و دل چو سبع مثاني»