أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَ إِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۱۱) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِن لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲) ءَ أَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (۱۳) أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم مَا هُم مِنکُمْ وَ لاَ مِنْهُمْ وَ یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۱٤)﴾
سوره مبارکه «مجادله» که در مدینه نازل شد، ضمن اینکه بعضی از احکام فقهی را به همراه دارد، بخشی از احکام منطقهای و بینالمللی را هم به همراه دارد. اینکه فرمود به دیگران جا بدهید، تا خدا به شما فسحت و وسعت بدهد، این یک حرف بینالمللی اسلام است. نه تنها منطقهای یا محلّی نیست، بینالمللی هم هست؛ یعنی راه را برای جامعه باز کنید، حالا این یک خصوصیت است، این قید که دخالت ندارد. شما ببینید دعاهای نورانی ماه مبارک رمضان برای چه کسی است؟ این نه ملّی و محلّی است نه منطقهای. «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیر»؛[1] ندارد «کلّ فقیر مسلم». «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیض»،[2] ندارد «کلّ مریض مسلم». این دید، تربیت جهانی اسلام است. اگر همه آن حداقل زندگی را داشته باشند ما راحت هستیم. اگر کسی در بند نباشد ما راحت هستیم. اگر کسی بدهکار نباشد: «اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدْیُونٍ [مَدِینٍ]»،[3] اگر کلّ این هفت میلیارد آن حداقل زندگی را داشته باشند اوّلین روز رفاه ماست. فرمود سینه باز داشته باشید، صدرِ مشروح داشته باشید، ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی﴾[4] را تنها موسی(سلام الله علیه) درباره مبارزه با فرعون نگفت. چرا به ما گفتند این دعا را بخوانید؟ شرح صدر یعنی سینه باز، دید وسیع، تنگنظر نبودن، اقتصاد را برای همه خواستن، رفاه را برای همه خواستن، داشتن حداقل زندگی را برای همه خواستن، فرمود این دید را داشته باشید خدا هم برای شما فراهم میکند. اما اگر «کُلٌّ یجرُّ النّار إلی قُرصه»[5] باشد، این «اللَّهُمَّ أَغْنِنِی»،[6] «اللَّهُمَّ اشْفِنِی»،[7] «اللَّهُمَّ أَیِّدْنِی»،[8] این باشد مشکل هست. اما ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی﴾؛ لذا فرمود باز بیندیشید، وسیع النّظر باشید، به فکر دیگران باشید، دیگران را هم جا بدهید. حالا این دینی که از آسمان آمده، برای یک متر جا در مسجد آیه نازل میکند، برای اقتصاد ما، رفاه ما، جامعه ما باز نمیکند. اینکه فرمود: ﴿تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ﴾، این یک قید در خصوص آن مورد هست و گرنه دخیل نیست. ﴿یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ﴾؛ دید وسیع داشته باشید، تنگنظر نباشید. اگر خواستید علم باشد در حوزوی، برای همه بخواهید. اگر برای دانشگاهی خواستید، برای همه بخواهید. اگر کار و اشتغال بخواهید تنها برای خودمان و فرزندانمان نخواهیم. خدایا! برای هر جوانی کار، برای هر جوانی همسر، برای هر جوانی شغل! این دید، دید دینی ماست. در مدینه این دید تقویت شده، همه فهمیدند که انسان وقتی خدای سبحان مشکلات او را حلّ میکند که او در صدد حلّ مشکل جامعه بشری باشد. این است که خدا فرمود: ﴿مَا هِیَ إِلاّ ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾[9] نه «ذکریٰ للمسلمین»، «ذکریٰ للموحّدین»، چه رسد «ذکریٰ للشیعه». حصر هم کرد، فرمود این حقوق بشر است. حالا شما چه کار دارید ما چه کار داریم که فلان شخص مسلمان است یا کافر! او که ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوه﴾ را که تعطیل نکرده است، فرمود شما میخواهید راحت زندگی کنید این عقل و عدل را برای همه بخواهید، این آرامش را برای همه بخواهید. تبلیغ بکنید، ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾،[10] اینها سرجایش محفوظ است؛ اما در آن مرحله، این فُسحت دید و وسعت دید را هم داشته باشید. آن مراحل بعدی را هم که خدا درِ جهنم را نبسته است. آنجا هم ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾،[11] سر جای خود محفوظ است، ولی شما بخواهید راحت باشید، به دیگران جا بدهید. بخواهید راحت باشید، تنها برای فرزندانتان دعا نکنید. این دعا در ماه مبارک رمضان ببینید که این دید جهانی است. بهترین ماه، ماه مبارک رمضان است و بهترین دعا، دعای بعد از نماز است؛ «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ».[12]
بنابراین اینکه فرمود: ﴿تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا﴾، مورد مخصّص نیست، شأن نزول مخصّص نیست. این بحثهای اصولی را گذاشتند برای همین مطالب. حالا این در آن مورد وارد شده است؛ حتی در مورد تنگتر که ﴿مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ﴾ هست. در سوره مبارکه «آل عمران» بحث آن گذشت، در آیه 121 سوره مبارکه «آل عمران» به این صورت بود: ﴿وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ﴾، شما وقتی از منزل بیرون آمدی، برای اینکه نیروهای رزمی را در جنگ بدر یا اُحد جاسازی کنی، اینها اگر یک نیروی رزمی و مسلّح وارد شد تنگتر بنشینید به او جا بدهید. بله، این ﴿مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ﴾ است، همه حاضرند که ببینند وجود مبارک حضرت در جنگ بدر چه دستوری میدهد؟ در جنگ اُحد چه دستوری میدهد؟ این موردها مخصّص نیست، مقیّد اطلاقات نیست. اینکه میگویند این مورد مخصّص نیست، یا مقیّد نیست، برای همین است. نه جبهه جنگ بودن و نه در مسجد بودن. عمده آن است که مسلمان دیدش وسیع باشد.
در روایتی وجود مبارک حضرت یعنی رسول خدا(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) دید یکی از اصحاب دعا میکند. حضرت فرمود چرا میگویی پیغمبر و من؟ بگو جمیع بشر را، جمیع انسانها را خدایا! مورد رحمت قرار بده. فرمود: «تَحَجَّرْتَ وَاسِعاً».[13] شما دیدید دشتهای وسیع بیابانهای وسیع کسی که قدرت اداره آنها را ندارد، یک گوشه آن را سنگچین میکند، این حق التّحجیری که در فقه مطرح است همین است. در اماکن عمومی که مباهات است یک وقت کسی بخواهد مقداری از آن را بگیرد، تحجیر میکند؛ یعنی یک چند متر دورش را سنگچین میکند. این حجرچینی، این سنگچینی را میگویند حق تحجیر. این شخص اوّل این حق التّحجیر را که اولویت است مالک میشود بعد اگر احیا کرد خود زمین را هم مالک میشود. این کتابی که در فقه ماست به نام کتاب تحجیر، همین است. حضرت فرمود: «لَقَدْ تَحَجَّرْتَ وَاسِعاً»؛ این دشت وسیع رحمت الهی را سنگچین کردی، گفتی خدایا! پیغمبر را بیامرز، مرا بیامرز! لذا در بعضی از ادعیه پایان دعا این است که خدایا! هر کس نفس میکشد به او عنایت بکن! این راحت میشود. الآن هر جا شما میبینید در اثر این استکبار جهانی یا جنگ بلاواسطه است یا جنگ مع الواسطه، نجات آنها را انسان از خدا بخواهد، از همین قبیل است.
پس فرمود: ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در دینتان، ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در علمتان، ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در فکرتان تا شما راحت باشید. اگر دیگران این حد قابل قبول زندگی را داشته باشند، شما راحتتر به سر میبرید. این برای آیاتی که قبل وارد شده است.
پرسش: این دعا دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) را هم در بر میگیرد؟
پاسخ: باید هدایت کرد. اگر قابل هدایت نیستند، آن وقت در همان روایاتی که هست، عذابش هم هست. وجود مبارک امام صادق فرمود این حیوانات بیابان این شتر را بخورند بهتر است، مفسّر همین است،[14] اگر کسی قابل هدایت نیست هیچ! اگر «اللهم اهد کلّ فلان»؛ هدایت بکن کلّ انسان را! و کسانی که ﴿فی قُلُوبِهِمْ مَرَض﴾[15] هستند شفا بده این است. اگر قابل هدایت نیستند، آن وقت همان ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوه﴾ سرجایش محفوظ است.
پرسش: حضرت نوح هم فرمودند: ﴿رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّارا﴾.[16]
پاسخ: بله، آنها هم همین کار را کردند. وقتی کسی قابل نیست، آن وقت مسئله غرق هست. زمین، ماه، آفتاب، دریا اینها منتظر فرمان الهیاند. اگر ما آن دید را داشتیم و تربیت کردیم، کردیم؛ نکردیم، همه اینها سربازان آمادهاند. یک وقت به زمین میگوید قارون را بگیر: ﴿فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ﴾؛[17] میشود «شقّ الارض». یک وقت به دریا میگوید فرعون را بگیر: ﴿فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِّ﴾؛[18] یک وقت به ماه میگوید منشقّ بشو به فرمان وجود مبارک پیغمبر: ﴿وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ﴾[19] همه آمادهاند که فرمان الهی را اطاعت کنند؛ اما ما موظّف هستیم همه را در مرز دعوت کنیم، آن وقت هم ما راحت هستیم هم آنها. اگر گوش ندادند، همه آماده فرمان الهیاند. در قرآن فرمود سپاهیان الهی سربازان الهی یکی دو تا نیست: ﴿وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ﴾،[20] در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) هست که هر موجودی در عالم سرباز آماده خداست. اگر ـ خدای ناکرده ـ خدا بخواهد کسی را بگیرد، این طور نیست که از جای دیگر لشکرکشی کند. فرمود: «وَ جَوَارِحُکُمْ جُنُودُه ... وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُه»؛[21] فرمود آنجا که شما تنها هستید در حضور خدا هستید، بعد بدانید اعضای شما، فکر شما، دست شما، پای شما، گوش شما، همه سربازان الهیاند. اگر ـ خدای ناکرده ـ بیراهه رفتید خواست شما را بگیرد، از جای دیگر سربازکشی نمیکند، حرفی میزنید رسوا میشوید جایی را امضا میکنید رسوا میشوید. فرمود دست شما سرباز اوست، زبان شما سرباز اوست، پای شما سرباز اوست، جایی که نباید بروید، میروید و رسوا میشوید. فرمود این را حواستان جمع باشد خدا اگر خواست کسی را بگیرد از شرق یا غرب سرباز نمیآورد. «وَ جَوَارِحُکُمْ جُنُودُه ... وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُه»، حرفی میزنید آدم رسوا میشود. این طور نیست که ذات اقدس الهی ما را رها کرده باشد یا بخواهد از جای دیگری لشرکشی بکند که طول بکشد. این طور نیست، این بیان نورانی حضرت است در نهج، پس این هست؛ اما ما موظّف هستیم دیدمان وسیع باشد تا هم خودمان راحت باشیم هم دیگران. اگر همه شغل میداشتند این قدر ما سرقت نداشتیم و مشکلات پیش نمیآمد. فرمود برای همه بخواهید.
غرض این است که این آیه تنها برای یک متر جا در مسجد النبی در هزار و چهارصد سال قبل نیست. این برای گشایش همه مسلمانها «الی یوم القیامة» است. اینکه در اصول میگویند مورد مخصّص نیست یا مورد مقیّد نیست باید به اطلاق تمسّک کرد به عموم تمسّک کرد، برای همین است.
در قسمت بعد راجع به این نجوا، وجود مبارک حضرت یک اتاق فکری داشت و هر کس نباید در آن اتاق فکر شرکت میکرد، برای اینکه کارهای حضرت مسائل مهمی بود. مشورت با حضرت، مناجات با حضرت، وقت خصوصی گرفتن حضرت فضیلتی بود افتخاری بود، خیلیها میخواستند وقت خصوصی بگیرند در حالی که کار آنها کار عادی بود. ذات اقدس الهی چند مطلب را فرمود؛ فرمود آنها که وضع مالیشان خوب است، چون دارند از حق عموم استفاده میکنند خدمتی هم به جامعه ارائه کنند، در صندوق بیتالمال پولی بگذارند، برای اینکه وقت حضرت برای همه است. شما که تنها میخواهی استفاده کنی، خدمتی هم به جامعه برسان، این یک. دوم اینکه این از سنخ زکات و حج و جهاد نیست که فقط بر اغنیا واجب باشد. فرمود آنکه دارد صدقه بدهد، آنکه ندارد میتواند وقت خصوصی بگیرد؛ لذا نفرمود هر کسی که بخواهد وقت خصوصی بگیرد باید صدقه بدهد. فرمود: ﴿فَإِن لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾، کار دارید، مطلب علمی دارید، بودجه زائد ندارید که به بیتالمال صدقه بدهید، میتوانید وقت خصوصی بگیرید. این طور نیست که این نظیر زکات باشد خمس باشد حج باشد که فقط وظیفه اغنیا باشد.
پرسش: اینکه میگویند بعد از نزول این آیه فقط حضرت علی(علیه السلام) نجوا کرده، دلیل آن این است که خدا میخواسته جلوی نجوا را بگیرد.
پاسخ: نه، جلوی وقت زائد را بگیرد، نجوا آزاد بود. فرمود هر که صدقه بدهد میتواند نجوا بکند؛ منتها دیگران آن مسائل مالی برایشان حاصل نبود آمدند این کار را کردند و آیه هم نسخ شده. حالا آن را هم عرض میکنیم. چون حضرت وقتش برای همه است، شما که میخواهید در جلسه خصوصی حضرت شرکت کنید، وقت خصوصی بگیرید نمیگذارید که حضرت سخنی داشته باشد که همه استفاده بکنند باید حق دیگران را هم رعایت بکنید. حالا اگر کسی یک مطلب مهمی داشت خواست با حضرت در میان بگذارد، وضع مالیاش هم خوب نبود، فرمود شما میتوانید نجوایتان را داشته باشید و در اتاق فکر شرکت کنید و پیشنهاد علمی خودتان را بگویید و خدا غفور و رحیم است، این طور نیست که این نظیر زکات و حج و خمس فقط تکلیف اغنیا باشد.
پرسش: حضرت علی(علیه السلام) با توجه به اینکه قرض گرفت، فرمود فقیر بوده و قرض هم که مکروه است.
پاسخ: بله، اما «لما هو اهمّ» که جایز است. در بعضی از روایات دارد که یک دینار داشت در بعضی از روایات دارد که قرض گرفت. حالا وجود مبارک حضرت امیر او اصلاً در اتاق فکری پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حضور دارد. ببینید قبلاً هم به عرض شما رسید که خیلیها فکر میکردند که این جریان «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»[22] این «حُسَیْنٌ مِنِّی»، چون نوه اوست «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»، چون قیام کربلا این آثار را به بار آورد. آنها سرجایش محفوظ است؛ اما این درباره غالب اهل بیت آمده است. درباره «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»[23] آمده، درباره خود حضرت امیر آمده: «عَلِیٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»؛[24] قبلاً بیان شد که برابر آیه سوره مبارکه «نساء» یعنی آیه مباهله وقتی ذات اقدس الهی فرمود: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ﴾[25] همه این مسائل حلّ است. «عَلِیٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»، سخن از نوه و فرزند و نتیجه و اینها نیست ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ﴾، این «عَلِیٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی» اُولای از «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» است، چون آنچه وارد شده درباره خود حضرت امیر است. این حضرت امیر آن وقت در اتاق فکری پیغمبر حضور داشت. مسائل مهم مملکت بود، مسائل مهم دینی بود، سؤالات دینی بود؛ اینها برای او مهم بود. الآن ببینید بسیاری از بزرگان ما در همین مسئله تفسیر، البته بسیار نه! اوحدی از بزرگان ما همان طوری که در جریان ﴿فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ﴾ میگویند مورد مخصّص نیست، سخن از جای مسجد نیست، سخن از زمان نیست، سخن از زمین نیست، سخن از شرح صدر است؛ میگویند اگر کسی توفیقی پیدا کرده، دارد روایات نبوی را مطالعه میکند، سیره پیغمبر را نگاه میکند، سیره اهل بیت را نگاه میکند و دیگران این توفیق را ندارند این باید خدا را شاکر باشد و صدقه بدهد، برای اینکه او وارد اتاق فکری اهل بیت شد و دیگران این کار را نکردند و نمیکنند. ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟! آن اوحدی از اهل تفسیر بیراهه نرفته، منتها لطایفی که از دیگران مخفی است این دست یافته؛ نه اینکه میگوید خصوص آنهاست، میخواهد با پیغمبر نجوا کند، پیغمبر که زنده و مرده ندارد، چرا وقتی انسان وارد حرم مطهر شد، این آیه را میخواند: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾[26] این در زیارت حضرت است یا نه؟ الآن ما میخوانیم یا نه؟ این مال زمان حیات حضرت است! آیه میگوید که اگر اینها گناه بکنند استغفار بکنند نزد تو بیایند تو برای اینها استغفار بکنی، خدا میبخشد. این آیه را الآن ما میخوانیم، در کنار حرم حضرت ما میخوانیم. معلوم میشود زنده و مرده آن حضرت یکسان است. الآن هم کسی که در کنار روایات آن حضرت است قرآن آن حضرت است، نجوای آن حضرت است، دارد با او مناجات میکند. حالا باید صدقه بدهد بهترین صدقه را میتواند انتخاب بکند بدهد.
غرض این است که این قرآن آن دید را دارد، اگر ـ معاذالله ـ حضرت مرگش مرگ عادی بود، رفت رفت! حالا ما باید بگوییم ﴿إِذَا نَاجَیْتُمُ﴾ مربوط به زمان حیات او است؛ اما وقتی دین دستور میدهد وقتی شما وارد حرم مطهّر نبوی شدی در مسجد النبی، این آیه را بخوانید! این آیه مربوط به زمان حیات آن حضرت است. میگوییم خدا گفته که اگر اینها گناه کردند استغفار کردند، به حضور تو آمدند و تو برای اینها استغفار کردی، ﴿لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾. الآن هم ما میخوانیم، پس معلوم میشود حیات و ممات حضرت یکی است. اگر کسی الآن توفیق داشت روایات آن حضرت را، قرآن آن حضرت را، دعای آن حضرت را، مناجات بکند این وارد اتاق فکری آن حضرت شد.
ببینید این دید با آن دیدی که میگوید: ﴿فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ﴾، نتیجهاش همان دعای ماه مبارک رمضان است که «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ»، «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیض»، «اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ»، این میشود: ﴿وَ مَا هِیَ إِلاّ ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾ اگر این برای بشریت است، این است، این را میگویند تفسیر قرآن به قرآن. تفسیر قرآن به قرآن این نیست که ما این آیه را بررسی کنیم، المعجم را جلو بگذاریم، کلمات این آیه را بررسی کنیم، مشابه این را در آیات دیگر! اینکه از هزار سال قبل تا حالا که همین طور بوده است، این که المیزان نمیخواهد. این با اینکه هیچ کلمهای در اینجا به هم ربط ندارد، میشود تفسیر قرآن به قرآن. چگونه این ﴿ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾ است، حقوق بشر است و ما همه داریم خودمان را دعا میکنیم؟ ببینید اگر این آقا میگوید که پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حیات و مماتش یکی است و از آن دعای حرم نبوی کمک میگیرد، معلوم میشود که خود را مجاز میداند که بگوید که الآن هم اگر کسی وارد بحث تفسیری شد کلمات اهل بیت شد که با کلمات پیغمبر یکسان است، این وارد اتاق فکری پیغمبر شد، این باید صدقه بدهد. آن وقت میداند که چه کار بکند! این برای خودش برنامهریزی میکند.
﴿إِذَا نَاجَیْتُمُ﴾؛ یعنی «إذا أردتم النّجوی»، ﴿فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ﴾ که بحث آن قبلاً گذشت. ﴿فَإِن لَمْ تَجِدُوا﴾، این طور نیست که حالا حق مناجات نداشته باشید. نه، اگر مطلب علمی دارید باید بگویید، ﴿فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾.
اما نسخ آن؛ برخیها گفتند که این یک حکم امتحانی بود، اکثری میگویند که حکم واقعی بود. چه امتحانی و چه واقعی، تنها مردی که به آن عمل کرد علی بن ابیطالب بود. دیگران حالا یا فرصتش را نداشتند چون زود نسخ شد، یا آن کار فکری پیش نیامد، سلمان و اباذر و این گونه از مردان الهی، تا یک امر ضروری پیش نمیآمد یک امر علمی مهم پیش نمیآمد که وقت حضرت را نمیگرفتند. این طور نبود که اینها بیخود وقت حضرت را بگیرند تا کسی بگوید چرا اینها نجوا نکردند؟ این نجوا کردن سرمایهای میخواهد، وقت خصوصی گرفتن؛ یعنی در اتاق فکر رفتن یا یک سؤال علمی یا یک پیشنهاد علمی، چیزی باید باشد. این دست همه نبود، عدهای که سران سقیفه بودند همیشه دنبال این عناوین بودند دستشان خالی شد، آنجا فرمود: ﴿ءَ أَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ﴾، آنها بله، وضعشان روشن شد. آنها دستشان خالی بود، همیشه میخواستند نزدیک حضرت باشند تقرّبی پیدا کنند، الآن دیدند که باید صدقه بدهند، آن کار را نکردند محروم شدند؛ لذا وجود مبارک حضرت چه این آیه، آیه امتحانی باشد؛ نظیر ذبح اسماعیل که بعید است، چه حکم واقعی باشد، «کما ذهب الیه أکثر» یا کثیر، تنها کسی که به آن عمل کرد حضرت امیر بود. بارها خود حضرت امیر در این باره فرمود که آیهای که قبل از من کسی عمل نکرد، بعد از من کسی عمل نکرد، چون آیه نسخ شد. همزمان با من هم کسی عمل نکرد، تنها من بودم. جزء مفاخر آن حضرت بود.
پرسش: ... این آیه دارد مذمّت میکند همه کسانی را که غنی بودند و میتوانستند صدقه بدهند؛ اما عمداً ندادند.
پاسخ: بله، اشفاق نشان میدهد که اینها عمداً این کار را نکردند؛ یعنی میتوانستند ولی نکردند.
پرسش: ...
پاسخ: بله، اشفاق همین جهت است؛ اما منظور این است که حضرت امیر که فخر میکند برای اینکه کار عادی نبود. حضرت امیر که جزء مفاخر خود میشمارد، حتی بعضی از سقَفیها گفتند که علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) چند مطلب دارد که اگر یکی از آنها برای ما بود، برای فضل دائمی ما کافی بود، یکی همین مسئله نجوا است. این ﴿أَشْفَقْتُمْ﴾ اشاره به ذمّ اینهاست، ولی غرض این است که اینها که همیشه سعی میکردند کنار حضرت باشند وقت خصوصی بگیرند دیدند مقداری باید صدقه بدهند، دستشان خالی شد محروم شدند و وجود مبارک حضرت امیر این را جزء مفاخر خود میشمارد، پس معلوم میشود که کار عادی نبود. چه امر، امر عادی باشد، یک ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) میخواهد که ذات اقدس الهی بفرماید: ﴿قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا﴾.[27] یک علی بن ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) میخواهد که بفرماید این جزء مفاخر من است که من عمل کردم دیگران عمل نکردند. این مسئله ﴿ءَ أَشْفَقْتُمْ﴾، نقدی است به اغنیا، که به هر حال حاضر نشدید این کار را بکنید؛ اما آنها را که ذات اقدس الهی که فقیر بودند فرمود: ﴿فَإِن لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ٭ ءَ أَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ﴾، چند نفر که بودند هر کدام صدقهای میدادند میشد صدقات. شما که خواهان وقت خصوصی بودید، دلتان میخواهد که در اتاق فکر حضرت شرکت کنید، کنار حضرت بنشینید، در صف اوّل بنشینید، به هر حال حق دیگران را ضایع کردید، پس چیزی هم به جامعه اسلامی بپردازید. ﴿فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا﴾، یک؛ ﴿وَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ﴾ که نسخ میشود، دیگر این کار نیست، ﴿فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾، ولی ﴿وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾، برخیها مال را برای خودشان خیلی عزیز میشماردند. یک بیان نورانی از حضرت امیر(سلام الله علیه) هست. غالب فرمایشات حضرت مسبوق به بیانات نورانی خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است؛ فرمود: «فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُم»،[28] فرمود شما سه دایره حلقهوار ترسیم بکنید، این مال را سنگر اوّل قرار بدهید، جان را سنگر دوم قرار بدهید، دین را در آن هسته مرکزی قرار بدهید. فرمود مال را برای حفظ جانتان میخواهید، آبرویتان تأمین است زندگیتان تأمین است، «فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ»؛ این مال را سنگر قرار بدهید که جانتان محفوظ باشد و اگر آن حادثه و رخداد تلخ جلوتر آمد، «فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُم»؛ این جانتان را در سنگر قرار بدهید که در این سنگر دوم جانتان فداکاری کند و دینتان که پشت این سنگر هست محفوظ بماند. وقتی شهید شدید دیگر کسی نمیتواند دین را از شما بگیرد، آن وقت اوّل فوز و راحتی شماست. تمام ناراحتیها برای این طرف است، بعد احساس حیات میکنیم. مشکلش این است که ما این حرفها را باور نکردیم، این انقلاب را همین عزیزان باور کردند. این ذکرهای عمومی، تسبیحات اربعه و اینها که همیشه هست، ثوابش هم مشخص است؛ ما این روایات را بررسی کردیم که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و سربازانش و نظامیانش، اینها که میرفتند به طرف اُحد، چه میگفتند؟ به طرف جنگ بدر چه میگفتند؟ به طرف جنگ حنین چه میگفتند؟ در روایات دارد که گاهی به دستور حضرت میگفتند: «یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ» [29] ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ را هم میخواندند. خود ما هم در راهپیمایی این کار را میکردیم. دوستانی هم که با ما بودند در راهپیماییها چه ذکری بگوییم؟ میگفتیم در بدر این طور میگفتند در اُحد این طور میگفتند، در حنین این طور میگفتند. حالا فردا که همه در راهپیمایی میخواهید شرکت بکنید این است. حالا آن مسائل جزئی قابل حلّ است؛ اما شما ببینید دشمن صف بسته که ـ معاذالله ـ با دین مبارزه کند. اگر ـ خدای ناکرده ـ این دین آسیب ببیند رفت که رفت! چندین مسجد در اسپانیای فعلی و اندلس سابق بود، الآن شده کلیسا. همان طوری که باطل «یموت بترک ذکره»، حق مسلّم هم «یموت بترک ذکره»، اینها جلوی چشم ماست. این طور نیست که قصّهای باشد که بگوییم تاریخ بیهقی گفته، سند دارد یا سند ندارد؟ نخیر! همه این مساجد الآن شده کلیسا. پس میشود مسجد ویران بشود، بشود کلیسا. معلوم میشود که پس میشود قرآن برود کنار و ـ معاذالله ـ چیزی دیگر بیاید. حالا خدا به مسئولین ما به دیگران هم توفیق بدهد هم درک صحیح بدهد هم ﴿فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ﴾ بدهد که هم تولید را، هم اشتغال را، هم دین را جدّی بگیرند که ـ إنشاءالله ـ این امانت را انسان به دست صاحب اصلیاش بدهد.
«و الحمد لله رب العالمین»
[1] . المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص617.
[2]. المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص618.
[4]. سوره طه، آیه25.
[5]. الامثال المولدة(خوارزمی)، ص353.
[8]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج82، ص218.
[9]. سوره مدثر، آیه31.
[10]. سوره بقره، آیه129.
[11]. سوره حاقة, آیات30 و 31.
[12] . المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص617 و 618.
[13]. المجازات النبویة، ص359.
[15]. سوره بقره، آیه10؛ سوره مائده، آیه52؛ سوره انفال، آیه49.
[16] . سوره نوح، آیه26.
[17]. سوره قصص، آیه81.
[18]. سوره قصص، آیه40.
[19]. سوره قمر، آیه1.
[20]. سوره مدثر، آیه31.
[21]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه199.
[22]. کامل الزیارت، ص52.
[23]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306.
[24]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص9.
[25]. سوره آل عمران, آیه61.
[26]. سوره نساء، آیه64.
[27]. سوره صافات، آیه105.
[29]. ر.ک: بحار الأنوار (ط ـ بیروت) ؛ ج32 ؛ ص460؛ «کَانَ عَلِیٌّ(عَلَیْهِ السَّلَام) إِذَا سَارَ إِلَی قِتَالٍ ذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ تَعَالَی ... اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ یَا اللَّهُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا رَبَ مُحَمَّدٍ اکْفُفْ عَنَّا شَرَّ الظَّالِمِین...».