10 08 2021 418307 بطاقة تعريف:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی:

اگر بخش عقلانی جامعه و بخش علمی و عملی جامعه تأمین بشود آن جامعه ستون دین است/ کسانی میتوانند حسینی باشند که حسینی بیندیشند حسینی فکر کنند حسینی عمل کنند

اگر بخش عقلانی جامعه و بخش علمی و عملی جامعه تأمین بشود آن جامعه ستون دین است و سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه) جانش را داد خونش را داد تا جهل را سفاهت را بیعقلی و بیخردی را و بیتقوایی را طرد کند و جامعه را عاقل و عالم کند.

آیت الله العظمی جوادی آملی در سخنان مهمی در گردهمایی مجازی مبلغان و گروه های تبلیغی ویژه ماه محرم با محوریت «مسئولیت اجتماعی» ۱۴۰۰ که به همت معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و با همکاری معاونت تبلیغ حوزه های علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی به صورت مجازی با حضور بیش از ۸۵ هزار نفر از طلاب و مبلغان دینی در سایت بلاغ و عبرات برگزار شد، بیان داشتند: اگر بخش عقلانی جامعه و بخش علمی و عملی جامعه تأمین بشود آن جامعه ستون دین است و سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه) جانش را داد خونش را داد تا جهل را سفاهت را بیعقلی و بیخردی را و بیتقوایی را طرد کند و جامعه را عاقل و عالم کند.

 

ایشان اظهار داشتند: مردمی که علوی فکر میکنند، مردمی که غدیری فکر میکنند مردمی که اهل بیتی فکر میکنند این مردم ستون دیناند و جامعه اسلامی را اینها تأمین میکنند در برابر دشمنان اینها میایستند. این تعبیر ستون دین که درباره نماز گفته شد درباره نمازگزاران راستین هم صادق است اگر نماز ستون دین است آنها که نماز را اقامه میکنند آنها هم ستون دیناند این بیان نورانی حضرت در آن نامه 53 نهج البلاغه میدرخشد که فرمود: «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة». آن مردمی که سقفی فکر میکردند درباره آنها فرمود: «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» اما مردمی که غدیری فکر میکنند علوی میاندیشند و نماز را که ستون دین است اقامه میکنند، خودشان ستون دین اند.

 

معظم له در بیان وظیفه مبلغان بیان داشتند: وظیفه مبلّغان و ما اهل بیان و بنان این است که هم خود در این راه صاحبقلم و صاحبنفس و صاحبفکر و اندیشه و انگیزه باشیم هم جامعه را با بنان و بیانمان زنده نگه بداریم جامعه را ستون دین بکنیم. این اغراق نیست این گزاف نیست.

آیت الله العظمی جوادی آملی اذعان داشتند: کسانی میتوانند حسینی باشند که حسینی بیندیشند حسینی فکر کنند حسینی عمل کنند.

 

متن کامل سخنان معظم له بدن شرح است:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمّة الهداة المهدیین و فاطمة الزّهراء سیدة نساء العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله.

«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و علیه السلام)».

جریان نهضت سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه) دنباله قیام وجود مبارک رسول گرامی از یک سو و امیرالمؤمنین(علیهما آلاف التحیة و الثناء) از سوی دیگر است. وقتی هدف والای آن نهضت و آثار پربرکت آن نهضت روشن میشود که هدف نزول قرآن بیان بشود و هدف قیام امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) مشخص بشود و رهآورد اینها تبیین بشود آنگاه معلوم میشود که سید الشهداء(سلام الله علیه) برای چه قیام کرد و رهآوردش چه بود.

قرآن کریم برای این آمده است که جامعه را به مقام والای انسانیت برساند. آنچه در سوره مبارکه «انفال» هست این است که ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ درست است که مسئله معیشت مسئله فرهنگ مسئله پزشکی سایر آداب و سنن سهم تعیینکنندهای دارند اما عمده آن است که انسان فرشته بشود به مقام والای انسانیت برسد که اگر مسجود فرشتهها نشد همسطح فرشتهها بشود. این آیه سوره «انفال» میگوید: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وجود مبارک رسول گرامی(صلوات الله و سلامه علیه) آمد کوشش کرد عدهای را به حیات عقلانی رساند جامعه عاقل تربیت کرد گرچه عدهای محروم شدند و خود را محروم کردند. این کار وجود مبارک حضرت بود که موفق شد. وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) هم کوشش کرد همین راه را ادامه بدهد و موفق شد یعنی امتی که روزی گرفتار سقیفه بود اموی از یک سو خوارج از سوی دیگر نهروانیها از سوی دیگر بالاخره قاسطین و مارقین و ناکثین در اطراف آسیبهای فراوان رساندند؛ اما وجود مبارک امیرالمؤمنین کوششهای فراوانی کرد تا عدهای را طرزی تربیت کرد که در نامهای که برای مالک اشتر مرقوم فرمود دو مطلب را کنار هم ذکر کرد فرمود مالک! وقتی من این سمت را پذیرفتم که دین در اسارت دیگران بود: «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی‏ أَیْدِی‏ الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا» فرمود من وارث چنین اسارتی بودم دین به اسارت رفته بود در دست عدهای اسیر بود کسانی که بین نثیل و معتلف به سر میبردند دین را به اسارت گرفتند «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی‏ أَیْدِی‏ الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا» و من قیام کردم و دین را از اسارت به در آوردم عدهای که متدین شدند عاقل شدند به حیات عقلانی بار یافتند و فرشتهخوی شدند، علوی فکر میکنند و سعی میکنند علوی زندگی کنند.

در همان نامهای که برای مالک نوشت این جمله را که مرقوم فرمود: «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی‏ أَیْدِی‏ الْأَشْرَارِ»، آن جمله دیگر را هم مرقوم فرمود که فرمود مردم تربیتشدهاند بسیاری از اینها عاقل شدند به حیات عقلانی رسیدهاند گرچه عدهای بیگانهاند و طرفی بیگانه میبندند اما مالک! بدان «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»، فرمود مردمی که علوی فکر میکنند مردمی که غدیری فکر میکنند مردمی که اهل بیتی فکر میکنند این مردم ستون دیناند و جامعه اسلامی را اینها تأمین میکنند در برابر دشمنان اینها میایستند. این تعبیر ستون دین که درباره نماز گفته شد درباره نمازگزاران راستین هم صادق است اگر نماز ستون دین است آنها که نماز را اقامه میکنند آنها هم ستون دیناند این بیان نورانی حضرت در آن نامه 53 نهج البلاغه میدرخشد که فرمود: «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة».

آن مردمی که سقفی فکر میکردند درباره آنها فرمود: «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» اما مردمی که غدیری فکر میکنند علوی میاندیشند و نماز را که ستون دین است اقامه میکنند، خودشان ستون دین اند؛ فرمود: «عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة». کدام مردم ستون دیناند؟ آن مردمی که جز علوی و نبوی نیندیشند و جز بر مدار آیه سوره «انفال» که فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ نیندیشند.

در بخش سوم که نوبت به حسین بن علی(صلوات الله و سلامه علیهما) رسید، آن حضرت «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة». اگر بخش عقلانی جامعه و بخش علمی و عملی جامعه تأمین بشود آن جامعه ستون دین است و سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه) جانش را داد خونش را داد تا جهل را سفاهت را بیعقلی و بیخردی را و بیتقوایی را طرد کند و جامعه را عاقل و عالم کند «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة». آن وقت این مردمی که از گزند جهالت رهیدند و از آسیب سفاهت نجات پیدا کردند، میشوند ستون دین. این مردمی که ستون دیناند میتوانند جامعه را عقلانی کنند به حیات فرشتگی برسانند ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ.

الآن در آستانه محرّم 1443 هستیم سالار شهیدان همه ایام مخصوصاً این ایام را فروغ بخشید با خونش با جانش با فرزندانش آنقدر تلاش و کوشش کرد که جامعه را نورانی کند جامعه را زنده کند. وظیفه مبلّغان و ما اهل بیان و بنان این است که هم خود در این راه صاحبقلم و صاحبنفس و صاحبفکر و اندیشه و انگیزه باشیم هم جامعه را با بنان و بیانمان زنده نگه بداریم جامعه را ستون دین بکنیم. این اغراق نیست این گزاف نیست این بیان نورانی علی بن ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) در آن نامهای است که برای مالک نوشته که فرمود مردم متدین ستون دیناند. این برای آن است که وقتی نماز که ستون دین است به وسیله اینها اقامه شد اینها هم میشوند ستون دین قرآن اینچنین است عدل اینچنین است حق اینچنین است؛ اینها که ستون دیناند و بزرگانی حافظان این ستون شدهاند اینها خودشان هم میشوند ستون دین. وجود مبارک سید الشهداء هدف والایش این بود که به این کار برسد و رسید نشانهاش بیان نورانی امام سجاد(صلوات الله و سلامه علیه) است که وقتی از او سؤال کردند در این صحنه و نبرد نابرابر چه کسی پیروز شد، فرمود ما: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم‏»؛ اگر خواستید بفهمید در صحنه کربلا چه کسی پیروز شد هنگام نماز اذان و اقامه بگویید ببینید در اذان و اقامه نام چه کسی را میبرید؟ ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم. این نام، جامعه را زنده میکند نام پیغمبر است که ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ، نام علی بن ابیطالب است که فرمود «عِمَادُ الدِّینِ‏ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛ فرمود مردم را ما ستون دین کردیم.

همین مردمی که نه تنها افراد عادیشان بلکه بزرگزادگانشان امامزادههایشان پیغمبرزادههایشان را استکبار جهانی اصحاب دَبر و وَبر کرد یکی از بیانات نورانی امیرالمؤمنین(صلوات الله و سلامه علیه) این است که فرمود اگر شما سقفی فکر کنید و غدیری نیندیشید و مرا تنها بگذارید گرفتار اکاسره ایران و قیاصره روم میشوید؛ این کسراها و قیصرها کاری کردند که پیغمبرزادهها و امامزادهها از آن قدرتشان بیفتند هم از اصل بیفتند هم از اسب بیفتند و اصحاب دَبر و وَبر بشوند. این در خطبه قاصعه است فرمود به یاد بیاورید که فرزندان ابراهیم خلیل فرزندان انبیای ابراهیمی(علیهم الصلاة و علیهم السلام) را همین اکاسره همین قیاصره، اصحاب دَبر و وَبر کردند. با اینکه انبیای ابراهیمی فرزندان اینها دودمان اینها را قرآن کریم با کرامت نام میبرد وجود مبارک علی بن ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) میفرماید مستکبران آن روز فرزندان انبیای گذشته را انبیازاده را ائمهزاده را اصحاب دَبر و وَبر کردند.

مستحضرید که چهارپادار ساربانها و آنهایی که با این حیوانات محشورند چون سمت رسمی چهارپاداری دارند یا مسئول چیدن مو و کُرک شتر هستند یا مسئول درمان و پانسمان زخم دوش این شترها و اسب و استر هستند بالاخره شتربان و ساربان و این حیوانبان باید زخم دوش این شترها را پانسمان کند، یک؛ آن وَبر و کُرکهای شتر را بترشاند، دو؛ به آنکه زخمها را که در پشت این شتر هست درمان میکند میگویند اصحاب دَبر و به آنکه کُرک و پشمها را میتراشد میگویند اصحاب وَبر. بالاخره سارباناند در حکم چهارپادار هستند فرمود پیغمبرزادهها را استکبار آن روز اصحاب دَبر کرد اصحاب وَبر کرد چهارپادار کرد ساربان کرد اینها اگر دستشان برسد شما را هم به همین وضع درمیآورند؛ اسلام را مکتب را قرآن را ولایت اهل بیت را و عصمت و طهارت این دوده و این اسره را همواره پاس بدارید و حفظ کنید.

برای این کار، سالار شهیدان قیام کرد و برای اینکه این قیامش به ثمر برسد اصحاب خاصی انتخاب کرد. این نکته را عزیزان بدانید کسانی میتوانند حسینی باشند که حسینی بیندیشند حسینی فکر کنند حسینی عمل کنند فرمود من که وارد کربلا میشوم و نهضت جهانی به پا میکنم و هدف والای من این است که ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ را عملی کنم من که هدف والایم این است که مردم را ستون دین کنم من که هدف والایم این است که پیغمبرزادهها و امامزادهها را به کرسی خلافتشان برسانم من افرادی را به همراه میبرم که نه نقد علمی بر آنها وارد باشد نه نقد عملی. در بین راه وقتی آن جریان پیش آمد و آن شخص حاضر نشد خود را به کربلا برساند  و گفت من حاضرم کمک مالی بکنم سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه) به او چه فرمود؟ در عین حال که حضرت به کمک ظاهری نیازمند بود اما حرفی زد که این حرف فقط میتواند از حنجره حسین بن علی(صلوات الله و سلامه علیهما) صادر بشود؛ چون حسین بن علی خود را خلیفة الله میداند و هست و مظهر تام ذات اقدس الهی میداند و هست، حرفی که خدا میزند در اداره جهان، کاری که خدا میکند در تدبیر نظام سپهری، آن کار را حسین بن علی گفت.    خدا در قرآن کریم فرمود در صدر و ساقه عالم از سماوات و ارضین مدبّرات فراواناند فرشتهها فراواناند کسانی که کارگزاران این نظاماند فراواناند البته همه اینها مجاری قدرت پروردگارند نه تفویض در کار است نه جبر در بین   است همه اینها مظاهر اسمای الهیاند «وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ‏ء»، کار را خدا به دست اینها انجام میدهد گاهی بیپرده میگوید گاهی در پرده میگوید گاهی میگوید: ﴿وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمَی، گاهی از این رقیقتر میگوید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ با اینکه فرمود ﴿قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ، مع ذلک فرمود: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ. آن مبدأ اصلی را که بنگرید میبینید فاتح اصلی خدای سبحان است گرچه صدر و ساقه عالم را مدبّرات فراهم کرد گرچه در عالم کارگزاران زیادند اما سخن خدای سبحان این است که در هیچ گوشه عالم که کار به عهده خداست یک بیراهه و بیهدف وجود ندارد: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛ این بیان بلند قرآن کریم است فرمود کسی که بیراهه رفته است یا راه کسی را بسته است در دستگاه خدا راهی ندارد او نه مظهر رب است نه مظهر مدبّر، نه مظهر سایر اسمای حسنای الهی. فرمود من در دستگاه خود احدی را راه نمیدهم که بیراهه برود ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً.

مستحضرید که این کارها از همان ریشههای تکوینی نشأت میگیرد؛ کار را انسان گاهی با دست انجام میدهد اگر کار  ظریف باشد مثل کتابت و امثال آن که با قلم مینویسند اگر مقداری نیاز به نیرو داشته باشد از بین مچ و آرنج کمک میگیرند این بین مچ و آرنج را میگویند «ساعد»، به کارهایی که با دیگران با ساعد انجام میدهند میگویند مساعد هم شدند مساعدت کردند و اگر یک مقدار سنگینتر و دشوارتر باشد از نیروی بین آرنج و  کتف و دوش کمک میگیرند این قسمت را میگویند عضد، یعنی بازو، به کارهایی که با بازوی هم انجام میدهد میگویند معاضدت. معاضدت یک مطلب است مساعدت یک مطلب است و مکاتبه و امثال ذلک مطلبی دیگر؛ آن نیرومندترین کار را میگویند معاضدت.

ذات اقدس الهی در این بخش از قرآن فرمود من معاضدی که بیراهه رفته باشد یا راه کسی را بسته باشد ندارم ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً. این بیان بلند قرآن کریم را که خدای سبحان فرمود، خلیفه الهی خلیفه به حق امام به حق وجود مبارک حسین بن علی(صلوات الله و سلامه علیهما) در بین راه فرمود؛ فرمود: ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً. در کربلا احدی که بخواهد بیراهه برود وجود ندارد؛ در کادر قیام من مدیریت من ولایت من و امامت من احدی نیست که بیراهه برود یا راه کسی را ببندد من چنین کسی را به عنوان عضد نمیگیرم. حرف به قدری بلند است که غیر امام معصوم به خودش اجازه نمیدهد چنین حرفی بزند صریحاً حسین بن علی فرمود نهضت من عاشورای من قیام من شهادت من اسارت من اینطور نیست که با اتخاذ مضلّ همراه باشد ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً.

با این تشکیلات و کادر وجود مبارک امام سجاد فرمود ما پیروز شدیم ما رفتیم در صحنه کربلا و نام پیغمبر را زنده کردیم اذان را زنده کردیم اقامه را زنده کردم نبوت را زنده کردیم ولایت و امامت را زنده کردیم و برگشتیم نقصی نداریم «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم‏».

آنگاه کاملاً روشن میشود که امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) با این سرمایه قیام کرد و موفق شد و دفاع مقدس هشتساله با این سرمایه مقاومت کرد و موفق شد جبههها را مرثیه کربلا کربلا اداره کرد جبههها را مرثیه یا حسین یا حسین اداره کرد آنچه کشور را نجات کرد کربلای حسین بن علی بود آنچه این ملت را ستون دین کرد کربلای حسین بن علی بود.

ضمن عرض ادب به پیشگاه شما بزرگواران اهل قلم اهل بنان و بیان واعظان سخنرانان مبلّغان ایام سوگواری سالار شهیدان(صلوات الله و سلامه علیه)، عرض میکنیم هدف این است مقصد این است مقصود این است و شدنی است و وظیفه ما این است. امیدواریم جمله دوم این عرض تسلیت ایام عاشورا درباره همه ما به خوبی اجرا بشود که  عرض میکنیم: «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»؛ ثار یعنی خونبها. ما با قلم خود با بیان خود با سخنرانی خود آن «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ» را زنده کنیم و نام مبارک آن حضرت را و هدف والای آن حضرت را طرزی زنده کنیم که در دستگاه تبلیغی ما ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً، در قیام و قعود ما ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً، در اهداف سخنرانی ما ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً، در بحثها و گرایشهای سیاسی ما ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً، در بحثهای اجتماعی ما ﴿وَ مَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً. امیدواریم اینچنین باشد تا این نظام با سلامت به صاحب اصلیاش وجود مبارک ولی عصر(صلوات الله و سلامه علیه) تقدیم بشود.

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 

 

 

 

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات