27 06 2016 432904 شناسه:
image

اگر انسان رابطه‌اش را با خدا درست کند، رابطه‌اش با مردم هم درست مي‌شود

آیت الله العظمی جوادی آملی با اشاره به حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام ، بیان می دارند با توجه به اینکه قلوب مردم در دست خداست، بنابراین اگر کسی رابطه اش را با خدا درست کند، رابطه او با مردم هم درست می شود.

آیت الله العظمی جوادی آملی در یکی از جلسات درس اخلاق ، با اشاره به حدیثی از امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه،  به لزوم اصلاح رابطه انسان با خداوند و تأثير آن در روابط با ديگران اشاره كرده و بيان مي‌دارند:

براي اينكه هويت انسان و قلمرو هستي هر كسي مشخص شود يك بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) دارد كه فرمود: «مَن أَصلَحَ مَا بَينَهُ وَبَينَ اللهِ أَصلَحَهُ اللهُ بَينَهُ وَ بَينَ النَّاسِ»[1] اگر كسي رابطه خودش با خدا را درست كند، رابطه او با مردم هم درست مي‌شود، مگر نه آن است كه مردم قلوب آنها در دست خداست، مگر نه آن است كه مردم جنود و سپاه و ستاد الهي هستند، چه كسي بر دل‌هاي مردم مسلط است، چه كسي بر زبان‌هاي مردم مسلط است، فرمود: «ضَمَائِرُكُمْ عُيُونُهُ وَ خَلَوَاتُكُمْ عِيَانُهُ»،[2] مردم سپاه خدا هستند, ستاد الهي‌ میباشند، اگر ستاد الهي هستند، بين ما و خداي ما، صلح و صفا بود، نه بيراهه رفتيم، نه راه كسي را بستيم، ذات اقدس الهي بين ما و جامعه اصلاح مي‌كند، نه كسي بدِ ما را مي‌خواهد، نه با ما بد مي‌كند، «مَن أَصلَحَ مَا بَينَهُ وَبَينَ اللهِ أَصلَحَهُ اللهُ بَينَهُ وَ بَينَ النَّاسِ»,

معظم له در ادامه به نقش نفس لوّامه در هدايت انسان و جلوگيري از نابودي و انحطاط او اشاره كرده و بيان مي‌دارند:
«مَن كَانَ لَهُ مِن نَفسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيهِ مِنَ اللهِ حَافِظٌ»[3] ما واعظ نياز داريم؛ اما مهم‌ترين واعظ, واعظ دروني ماست، نه واعظ بيروني. واعظ بيروني ممكن است، كتابي بنويسد، يا سخني بگويد كه ما آن را مطالعه كنيم يا بخوانيم, اگر خوانديم ممكن است از معبر چشم بگذرد و اگر شنيديم ممكن است از مسير گوش عبور كند؛ اما آنچه از دل برمي‌خيزد، دلمايه مي‌شود در درون اثر دارد، حرف واعظ دروني است، انسان بايد حرف واعظ خودش را بشنود، در درون ما واعظي هست؛ منتها ما نبايد اين واعظ را خفه كنيم، اين «نفس لوّامه» از همين باب است, اين واعظ از همين باب است كه خدا به اين «نفس لوّامه»[4] سوگند ياد كرده است. اينكه مرتب ما را ملامت مي‌كند كه چرا آن حرف را زدي, چرا آن كار را كردي, چرا آن غذا را خوردي، اين واعظ است. «وَعظ», سخنراني نيست, سخن‌خواني نيست، كسي مقاله‌اي بنويسد به عنوان سخن‌خواني، آن را بخواند، اين وعظ نيست, كسي سخنراني كند وعظ نيست. اگر آن «جَذبُ ‌الخَلقِ إِلَي الحَقِّ» فراهم شد وعظ است «الوعظ ما هو؟ الوعظُ جذب الخلق الي الحق» اگر سخني ما را جذب كرد, جاذبه داشت، ما مجذوب او شديم, دلربايي كرد، او مي‌شود واعظ. فرمود: اگر كسي در درونش چنين واعظ و نيروي جاذبه باشد، اين به مقصد مي‌رسد و خداي سبحان او را حفظ مي‌كند. (درس اخلاق 23/11/93)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت89.
[2] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه199.
[3] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت89.
[4] . سوره قيامت، آيه2؛ ﴿وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾.


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات