اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَي فِي خَرَابِهَا أُولئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي ا لْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (۱۱٤)﴾
برخي اوصاف مساجد
ـ الف . سراسر زمين عبادتگاه خداي سبحان
خداي سبحان آبادي زمين را به وسيلهٴ مراكز عبادي معيّن كرده است، گرچه سراسر زمين جاي عبادت خداي سبحان است، چه اينكه از رسول خدا(عليه آلاف التحية والثناء) رسيد: «جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً»[1] ولي مهمترين مركز عبادي مسجد است و امثال مسجد، مانند مشاهد مشرفه، و بدترين ظلم آن است كه به اساس دين ستم بشود، چون اگر به اساس دين ستم شد به ديگران هم ستم ميشود و اگر اساس دين مستحكم شد به ديگران ستم نميشود يا ستمهاي آنها از آنها گرفته ميشود. لذا خداي سبحان ميفرمايد: كيست ظالمتر از كسي كه نگذارد مساجد الهي به ياد حق معمور بشود يا بكوشد كه آن را ويران كند.
ـ ب . مساجد بايگاه قسط عدل
در قرآن كريم خداي سبحان انسانها را تشويق فرمود كه به سمت مساجد متوجه بشوند در سورهٴ مباركهٴ اعراف آيهٴ ٢٩ اين است: ﴿قل أمر ربّي بالقسط و أقيموا وجوهكم عند كلّ مسجد﴾[2]؛ خداي سبحان ما را به قسط و عدل دعوت كرده است، خدا شما را به قسط دعوت كرد. خُب پايگاه قسط و عدل كجاست، كجا ما ميتوانيم اين امر را بهتر بفهميم و امتثال كنيم؟ ما را راهنمايي كرد فرمود: ﴿و أقيموا وجوهكم عند كلّ مسجد﴾؛ زيرا مراكز عبادي است كه آيين قسط و عدل را به انسان ميآموزاند: ﴿و ادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون﴾[3].
ـ ج . تأمين زينت انسان با حضور در مراكز عبادي
چه اينكه در همين سورهٴ اعراف آيهٴ ٣١ به بعد هم اين است كه: ﴿يا بني آدم خذوا زينتكم عند كلّ مسجد و كلوا و اشربوا و لاتسرفوا إنّه لايحب المسرفين﴾[4]؛ فرمود: زينت شما در مراكز ديني است. اصولاً قرآن كريم چيزي كه جداي از جان انسان باشد او را زيور انسان نميداند، اگر چيزي در زمين باشد كه زينت زمين است و اگر چيزي هم در آسمان باشد زينت آسمان است، بر فرض اگر كسي بتواند آسمانها را مسخّر كند و همهٴ ستارهها را هم تملك كند باز آنها زينت آسمانند، نه زينت زمين. وقتي خداوند سبحان از باغ و مزرع و مرتع سخن ميگويد، ميفرمايد: ﴿إنّا جعلنا ما علي الأرض زينة لها﴾[5]؛ آنچه روي زمين است ما آنها را زينت زمين قرار داديم، نه زينت شما و اگر از ستارههاي آسمان سخن به ميان ميآورد، ميفرمايد: ﴿إنّا زيّنا السماء الدّنيا بزينةٍ الكواكب﴾[6]؛ پس ستارهها زينت آسمانند، نه زينت زمين. وقتي سخن از انسان به ميان ميآيد ايمان را زينت او ميداند ولاغير، ميفرمايد: ﴿حبّب إليكم الإيمان و زيّنه في قلوبكم﴾[7]؛ پس زينة الأرض، زينت انسان نيست. زينة السماء، زينت انسان نيست زينة بين الأرض والسماء هم زينت انسان نيست، هرچه جداي از جان آدمي است، زينت او نيست. تنها چيزي كه زينت جان آدمي است، همان ايمان است و اعتقاد به خداي سبحان و محبت اهلبيت، كه اين در درون انسان راه دارد و اين زيور انسان است و اين را در مراكز عبادي بايد فراهم كرد. لذا فرمود: ﴿يا بني آدم خذوا زينتكم عند كلّ مسجد﴾[8].
سرّ خطاب ﴿يا بنيآدم﴾ در آيهٴ مزبور
اين هم كه فرمود: ﴿يا بني آدم﴾ ارشاد به آن نكته است كه شيطان همانطوري كه آدم را سعي و كوشش كرد كه بالاخره به حيثيتش آسيب برساند: ﴿بدت لهما سوٰاتهما﴾[9] و كار شيطان اين است كه آبروي آدم را ببرد، چه اينكه در جريان آدم اين قصّه را شنيدهايد، شما زينتتان را بكوشيد كه مبادا شيطان شما را بيحيثيت كند، كار شيطان اين است كه آبروي آدم را ببرد و طليعهٴ قرآن كريم هم وقتي قصّه آدم(سلام الله عليه) را تشريح كرد، فرمود: كار شيطان و شيطنت شيطان اين است كه حيثيت انسان را ببرد كه ﴿بدت لهما سوٰاتهما﴾.
پس فرمود: ﴿يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد﴾[10] پس قرآن ما را دعوت ميكند كه چهرهٴ جانمان را به مراكز ديني متوجّه كنيم و بدانيم كه زينت ما در مراكز عبادي ماست يعني همين ديني كه با ما فرمود: تذهيب مسجد روا نيست، تزيين مسجد روا نيست، صور مجسّمه در مسجد روا نيست، غير مجسمه مكروه است و مجسمه محرَّم، در مسجد نميشود اين كارها را به عنوان تزيين نشان داد مع ذلك فرمود: زينتتان در مسجد است، معلوم ميشود مساجد را ساده نگهداشتن، باعث تزيّن انسان است و زينت انسان در حفظ همان مراكز عبادي است نه در زرق و برق صوري و ظاهري.
آنگاه مرمت مسجد و آبادي مسجد را هم مطرح كرد و انسانها را به عمران مسجد تشويق كرد.
سؤال ...
جواب: بله آنها هم هست، امّا اين را زينت انسان نميداند چون در سورهٴ حجرات زينتها را مشخص كرد فرمود: ﴿حبّب إليكم الإيمان و زيّنه في قلوبكم﴾[11] ؛ آن زينت اصلي است.
سؤال ...
جواب:
زينت ظاهري انسان و حضور در مساجد
آن جزء دستورات اسلامي است كه انسان وقتي به نماز جمعه و نماز جماعت ميرود، لباسهاي خوب را دربر كند. مرحوم ابن بابويه قمي(رضوان الله عليه) در همان كتاب شريف من لايحضر اين حديث شريف نقل كرده است از معصوم(سلام الله عليه) كه اگر كسي لباس خوب دارد، لباس نو دارد، و موقع نماز بيرون ميآورد و در مراسم عادّي ميپوشد اين معلوم ميشود براي خدا پوشاكي دربر نكرده است: «فليس لله اكتسي»[12]؛ آن كسي كه لباس خوب را موقع نماز از بر بيرون ميآورد، معلوم ميشود كه «فليس لله اكتسي»؛ او كسوه را براي غير خدا ميخواهد، نه براي خدا. شايسته است انسان چه موقع نماز، چه در موقع نماز جمعه، نماز جماعت بهترين لباس و پاكترين لباس و نوترين لباس را بپوشد. اينها محفوظ است. امّا آن زينت اصلي كه قرآن روي آن تكيّه ميكند، همان ايمان است كه مسجد مركز ايمان است.
سؤال ...
جواب: ﴿خذوا ما ٰاتيناكم بقوة﴾[13] كه بحثش قبلاً گذشت، فرمود: قرآن را محكم بگيريد. بله ديگر، چون از امام صادق(سلام الله عليه) سؤال كردند:«أقوةٌ في الأبدان أو قوَّة في القلب؟» فرمود: «فيهما جميعاً»[14]؛ وقتي آدم مطلب قرآني را خوب ميفهمد، اين را محكم گرفته است كه با يك شبهه ده شبهه و اشكال از بين نميرود.
سؤال ...
جواب: نه، ﴿يا يحييٰ خذ الكتاب بقوة﴾[15]؛ اين معارف را بگير، نه اين كتاب را محكم بگير. علي ايّ حال. أخذ اين چنين است.
بنابراين فرمود: ﴿خذوا زينتكم عند كلّ مسجد﴾[16].
تعمير و تخريب ظاهري و باطني مسجد
در قسمت آباد كردن مساجد هم قرآن كريم ما را دستور داد كه معمور نگه داريم فرمود: ﴿إنّما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر﴾[17]، امّا به ما هشدار داد كه قسمت مهم، معمور كردن مسجد است با ياد حق و با نام حق نه مرمّتهاي گچ و امثال گچ. آن خوب است، ولي مهمتر از تعمير ظاهري، تعمير باطني است. چون عدّهاي مسجد الحرام را معمور نگه ميداشتند و به اين فخر ميكردند و خداي سبحان فرمود: هرگز تعمير مسجد الحرام و سقايت حاجيان نظير ايمان مؤمنان نيست: ﴿أجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله﴾[18]؛ اينها سمتهاي عادي است، اينها بدنهٴ عبادت است. سقي و سيراب كردن زائران بيت الله يا تعمير كردن خود كعبه اينها جزء عبادات ظاهري است و هرگز اينها مثل ايمان مؤمنان نخواهد بود و شما نگوييد ما تعمير مسجد الحرام را به عهده داريم: ﴿أجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله﴾؛ مثل حضرت امير(سلام الله عليه)، هرگز شما مثل او نخواهيد شد؛ معلوم ميشود عند الدوران أمر بين تعمير باطني و تعمير ظاهري، خُب تعمير باطني مقدّم است، چه اينكه عند الدوران امر بين تخريب ظاهري و تخريب باطني، تخريب باطني مهمتر است يعني خطرناكتر است چون تخريب ظاهري يك كار آساني است، فوراً اين سنگ و گل است دوباره آدم ميسازد امّا آن تخريب باطني به اين زودي پيامدش قابل جبران نيست. اگر كسي افكار مردم را آلوده كرد كه باطن مسجد را ويران كرد، به اين زودي مسجد ساختن كار سختي است تا نسل بعد متوجه بشود به معارف اسلام آشنا بشود، كار آساني نيست. آنها كه خواستند بساط كعبه را بردارند قرآن كريم فرمود: خداي سبحان با آن طير أبابيل بساط همه را جمع كرد، ولي ظاهر كعبه طبق جريانهاي فراواني چندين بار خراب شد، سيل خراب كرد، حوادث ديگر خراب كرد اين يك سنگ و گلي است كه دوباره ميسازند، امّا آن باطن كعبه كه اصل ايمان است او اگر تخريب بشود به اين زودي بازسازياش كار آساني نيست. اگر كسي باطن مسجد را خراب كند يعني افكار مردم را آلوده كند خطرش بيش از خطر كسي است كه ظاهر مسجد را خراب كرده است. چه اينكه اگر كسي باطن مسجد را مرمت كند، مسجد را با علم و ايمان آباد كند، اثرش بهتر از آن است كه كسي بيايد با سنگ و گچ مسجد را آباد كند، هر دو خوبند، منتها يكي بهتر از ديگري است.
كيفر دنيوي و اخروي منع و تخريب مسجد
و در اين كريمه هم كه هشدار داد، فرمود: ﴿ما كان لهم أن يدخلوها إلاّ خائفين﴾؛ اين خواه به عنوان يك اصل كلي معنا بشود، خواه به عنوان قضيهٴ تاريخي هر كه با مسجد و مراكز عبادي در بيفتد ويران خواهد شد، خواه آنهايي كه عليه بيت المقدس قيام كردند، خواه آنهايي كه عليه مسجد الحرام قيام كردند، حالا يا به تخريب يا بالمنع، خواه آنهايي كه مساجد مسلمين را در حجاز ويران كردند، خواه آنهايي كه در جنگهاي صليبي مساجد مسلمانها را در كشورهاي اسلامي ويران كردند، خواه آنهايي كه در زمان رضاخاني مساجد را به صورت انبار درآوردند، همهٴ اينها را خداي سبحان هشدار تهديدي داد فرمود به اينكه ﴿ما كان لهم أن يدخلوها إلاّ خائفين﴾ چرا؟ چون ﴿لهم في الدنيا خزي﴾؛ گذشته از آخرت ما در دنيا هم آبروي اينها را ميبريم چه اينكه برد، در دنيا همهٴ اينها را رسوا كرد همهٴ كساني كه عليه مراكز ديني دست به ستم و تخريب يا منع زدند خداي سبحان اينها را رسوا كرد و مساجد را همچنان حفظ كرد.
تذكر: حكومتِ هموارهٴ حق در نظام هستي
در بحثهاي قبل ملاحظه فرموديد، اينطور نيست كه گاهي حق حكومت كند، گاهي باطل. عالم دارد با حكومت حق اداره ميشود، باطل مثل علف هرزي است كه گاهي ميرويد و باغبان اين علف هرز را وجين ميكند و به دور مياندازد. اينطور نيست كه انسان بگويد: گاهي باطل در اين مملكت بود، گاهي هم حق. نه، هميشه در عالم حق حكومت ميكند، منتها باطل گاهي علفهاي هرزند كه روييده ميشود فوراً حق ميآيد، بساط اينها را بر ميدار.د اين همه سلاطين ستم آمدهاند نامي از آنها نمانده و الآن بشر را اين چند تا پيغمبر دارند اداره ميكنند، يعني اگر در حدود پنج ميليارد بشر روي زمين است بيش از سه ميليارد را اين سلسله أنبيا دارند اداره ميكنند و اگر سرنيزه و ستم را از آن بقيه بردارند، آنها هم زير پوشش هدايت أنبيا نوراني خواهند شد. لذا خداي سبحان فرمود: كسي كه عليه مراكز ديني دست به منع با تخريب زد بالاخره رسوا خواهد شد.
مساجد و مشاهد مشرفه مراكز احياي ياد و نام خدا
و چون براساس مكتب فرقهٴ ناجيهٴ اماميه، بين مشاهد اهلبيت(عليهم السلام) و مساجد الهي فرقي نيست؛ چون اين هم ﴿في بيوتٍ أذن الله أن ترفع﴾[19] همانطوري كه مسجد جزء بيوتي است كه ﴿أذن الله أن ترفع﴾، مشاهد اهلبيت(عليهم الصلاه وعليهم السلام) هم جزء بيوتي است كه ﴿أذن الله أن ترفع﴾؛ آنهايي كه مشاهد اهل بيت (عليهمالسلام) را در بقيع يا غير بقيع ويران كردند يا مانع از احياي مآثر آنها هستند، آنها هم محكوم همين حكمند، چه اينكه رسوا شدند و خواهند شد. وهابيّه مثل آنها رسوا خواهد شد، فرق بين وهابيه با مشركين حجاز نبود، آنها هم عليه مراكز ديني به نام مسجد كه ﴿في بيوتٍ أذن الله أن ترفع﴾ قيام كردند، اينها آمدند دربارهٴ مشاهد اهل بيت(عليهم الصلاة وعليهم السلام) قيام كردند. مرحوم صاحب جواهر فرمايش لطيفي دارد، ميفرمايد: اينها، اهل بيت به قدري مقرّبند كه خداي سبحان نامهاي اينها را رديف نام خود قرار داد. خانههاي اينها را رديف خانههاي خود قرار داد همانطوري كه نماز در مسجد چندين برابر فضيلت دارد، نماز در حرم اهل بيت (عليهمالسلام) هم اينچنين است[20].
ويران كردن مسجد آن خطر را دارد، ويران كردن مشاهد اهل بيت(عليهمالسلام) هم اين خطر را دارد. غرض آن است كه گرچه اينجا فقط عنوان مسجد هست، امّا چون نكته را خداي سبحان ذكر فرمود، فرمود كه اينها نميگذارند در مسجد ياد خدا احيا بشود، معلوم ميشود محور ذكر الله است، مسجد را براي اينكه ياد خدا در مسجد احيا ميشود ويران ميكردند يا منع ميكردند. مشاهد اهل بيت(عليهم الصلاة وعليهم السلام) هم اينچنين است كه نام خدا در آنها احيا ميشود.
اذن تكويني خداي سبحان بر رفعت مساجد و مشاهد اهلبيت(عليهم السلام)
منع يا تخريب مشاهد هم مثل منع يا تخريب مساجد است، جامع همهٴ اينها ﴿في بيوتٍ أذن الله أن ترفع﴾[21]، اينها جزء خانههايي هستند كه خداي سبحان إذن داد اينها رفيع باشند، اين اذن، اذن تكويني است وگرنه إذن تشريعي را كه خدا به همه داد، فرمود: اگر مال حلال پيدا كردي خب يك خانهٴ رفيع بساز، نه خانهاي كه مازاد بر حاجت باشد؛ چون اگر خانه مازاد بر حاجت باشد و در حدّ اظهار تكاثر، تفاخر باشد، آنطوري كه مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله عليه) در كتاب المساكن وسائل نقل كرد، فرشتگان الهي ميگويند: «يا أفسق الفاسقين أين تريد»[22] اين حرف فرشتههاست كه ميگويند: كجا ميروي؟ البته وقتي مال حلال باشد و متعادل باشد ممنوع نيست امّا اگر حرام باشد يا حلال باشد ولي به صورت تكاثر و تظاهر در بيايد كه انسان با ساختن يك خانهاي تفاخر كند، فخر فروشي كند، زايد بر نياز باشد، عدهاي را با اين كار برنجاند حرف فرشتگان اين است كه «يا أفسق الفاسقين أين تريد»[23].
پس إذن تشريعي را در حد معقول به همه داد، امّا اذن تكويني را فقط به مشاهد مشرفه و مسجد داد و مانند آن، اينها خانههايي هستند كه رفيعند: ﴿في بيوتٍ أذن الله أن ترفع﴾[24] گرچه به حسب ظاهر خانهٴ اينها گِلي باشد و سقفش هم كوتاه باشد. فرمود: خدا ميخواهد اين خانهها رفيع باشند: ﴿في بيوت أذن الله أن ترفع﴾؛ أذن الله أن ترفع تكويناً، نه تشريعاً، چون اذن، اذن تكويني است، أحدي نميتواند اينها را خراب كند، أحدي نميتواند جلوي اينها را بگيرد؛ لذا اگر كسي به عنوان منع يا تخريب اين بيوت قيام كرد جز آنكه خود را رسوا كند و عذاب الهي را بخرد اثر ديگري ندارد؛ لذا فرمود: ﴿ما كان لهم أن يدخلوها إلاّ خائفين لهم في الدنيا خزيٌ و لهم فيالآخرة عذابٌ عظيم﴾ اين بحث به حسب ظاهر تمام شده است بحث بعدي بحث ﴿و لله المشرق و المغرب فأينما تولوا فثمّ وجه الله إنّ الله واسع عليم﴾[25] است كه بحث مبسوط و مفصّلي است كه اگر خداي سبحان توفيق داد بعد از تعطيلات ماه مبارك رمضان عرض ميكنيم.
بحث اخلاقي به مناسبت فرا رسيدن ماه ضيافة الله
و امّا تبرّكاً اين حديث شريف را هم به مناسبت روز پايان بحث و استقبال ماه مبارك رمضان عرض كنيم. اين حديث را همهٴ شما مكرّر ملاحظه فرموديد و مكرّر هم يا تدريس كرديد يا در سخنرانيها فرموديد، آن حديثي است كه در آخرين جمعه ماه شعبان يا «في يوم من أيام شعبان» كه مطابق با آخرين جمعه هم خواهد شد، از رسول خدا(عليه آلاف التحية والثناء) رسيده است دربارهٴ عظمت ماه مبارك رمضان.
ضرورت تعليم و تزكيه خويش
ماه مبارك رمضان كار شما عزيزان و سروران ارشاد و هدايت مردم است و قبل از اينكه به اين ارشاد و هدايت ديگران بپردازيم، بايد به ارشاد و هدايت خودمان بپردازيم؛ چون بيان اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) كه «كلامهم نور» و هدايت است اين است كه «معلّم نفسه و مؤدّبها أحق بالإجلال من معلّم الناس و مؤدّبهم»[26]؛ كسي اوّل به اصلاح خود بپردازد و خود را تأديب كند عظمتش بيش از كسي است كه معلّم ديگران است. آنچه كه انسان به عنوان ملكه بايد داشته باشد، همهٴ ما، اين است كه نه به اقبال مردم اعتمادي است نه به ادبار مردم. نه اقبال مردم مشكلي را حل ميكند، نه ادبار مردم مشكلي را ميآورد. هدف فقط اين باشد كه انسان به استقبال شهر الله برود و الهي بشود.
جلوهٴ رحمت خاصه خداي سبحان در ماه مبارك رمضان
در اين ماه خداي سبحان با رحمت خاصه انسانها را ملاقات ميكند. آن حديث شريفي كه رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) مرحوم شيخ نقل كرد، اين در نوع جوامع روايي هست اما مرحوم شيخ بهايي(رضوان الله عليه) اين را در كتاب شريف اربعين به عنوان حديث نهم از احاديث چهل گانه نقل كرده است و بعد از چند نفر از مشايخ عظام، سلسلهٴ حديث به امام هشتم ميرسد. عن أبي الحسن علي بن موسي الرضا(عليهما السلام) عن أبيه الكاظم موسي بن جعفر(عليهما السلام) عن أبيه الصّادق جعفر ابن محمّد(عليهما السلام) عن أبيه الباقر محمد بن علي(عليهما السلام) عن أبيه زين العابدين علي بن الحسين(عليهما السلام) عن أبيه سيّد الشهدا الحسين بن علي(عليهما السلام) عن أبيه سيد الوصيّين أميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(عليه افضل صلوات المصلّين) قال: «إنّ رسولالله(صلي الله عليه و آله وسلّم) خطبنا ذات يوم» كه اين قابل انطباق است بر آخرين جمعه ماه شعبان، «فقال ايّها الناس إنّه قد اقبل إليكم شهر الله»؛ چون ماه رجب را ميگفتند شهر ولايت است، شهر امامت است و ماه شريف شعبان شهر رسالت است كه در دعاهاي نيمروز ميخوانيم: «و هذا شهر نبيّك سيّد رسلك»[27]. بعد از امامت و ولايت در قوس صعود انسان به شهر الله ميرسد: «قد أقبل إليكم شهر الله بالبركة و الرحّمه و المغفرة»؛ همهٴ آنات الهي رحمت و بركت است امّا اين ماه بيش از ماههاي ديگر.
وجه اطلاق «شهر الله» به ماه مبارك رمضان در بيان شيخ بهايي
و اينكه فرمود: «شهر الله» لعلّ همانطوري كه مرحوم شيخ بهايي(رضوان الله عليه) توجيه كردند اين باشد كه «الصوم لي و أنا أُجزيٰ عليه»[28]؛ من مَجزيٌّ عليهام يعني آن كسي كه جزا ميگيرد لقاي من جزاي اوست، نه من جزا ميدهم، همهٴ كارها را خدا جزا ميدهد ولي لقاي من جزاي صوم است؛ لذا شهرالله شد با بركت و رحمت و مغفرت رو ميكند: «شهرٌ هو عندالله أفضل الشهور و أيامه أفضل الايام و لياليه أفضل الليالي و ساعاته أفضل الساعات».
«لقاء الله» پاداش روزه
ما خود را در اين ماه بيازماييم، ببينيم از اوّل به چه فكريم به جايي كه بهتر از ما دعوت ميكنند، مستمع بيشتري داريم، مثلاً برخوردهاي ديگري با ما هست يا نه واقعاً داريم به استقبال «شهرالله» ميرويم و «شهرالله» هم كه رو كرده به طرف ما دارد ميآيد. بقيه آن مسائل حل است و در دستورات ديني هم به ما فرمودند: شما اگر ميخواهيد ببينيد دنيا چقدر ميأرزد ببينيد پيش چه كساني است. ممكن است محصول درآمد يك روحاني در تمام عمر به حدّي نباشد كه عياشها و قماربازها در يك شب در كنار ميز قمار ميبرند يا ميبازند، فرمود: اگر خواستيد ببينيد دنيا چقدر ميارزد ببينيد پيش چه كساني است. يك روحاني در تمام مدّت عمر هر چه هم درآمد داشته باشد به درآمد آنها نميرسد، فرمود: خودتان را هدر ندهيد أرزان نفروشيد. «لقاءالله» پاداش كار شماست و اگر در ما اين معارف پياده نشود چه توقع داريم در جامعه اين چنين پياده بشود.
«نخوردن» پذيرايي مهماني خدا
فرمود: «شهر هو عندالله أفضل الشهور» چه اينكه ساعاتش هم أفضل الساعات است: «شهرٌ دعيتم فيه إلي ضيافة الله»؛ ميزبانتان و ميهماندارتان خداست خب، اگر كسي ميهمان صاحبخانهاي شد بايد غذاي صاحبخانه را بخورد؛ غذاي صاحبخانه نخوردن است چون خداي سبحان منزّه است، انسان را به مقام تجرّد دعوت كرده است. مهمانياي كه در آن نخوردن پذيرايي است خب حالا يكي از آن بارزترين آثار صوم، نخوردن است وگرنه شما احكام صوم را ملاحظه فرموديد، چند چيز است كه جزء مفطرات صوم است امّا بسياري از چيزها جزء آداب و سنن صوم است، آنها هم جزء مفطرات اخلاقي است، گرچه جزء مفطرات فقهي نيست؛ گفتهاند نگاه، گفتهاند غيبت و امثال ذلك اينها روزه را باطل ميكند.
ماه تقوا و نزاهت از گناه
انسان وقتي مهمان خدا شد بايد غذاي الهيٰ بخورد، غذاي الهي نزاهت از هر گناه است وگرنه مهمان خدا نشد: «شهر دعيتم فيه إليٰ ضيافة الله و جعلتم فيه من أهل كرامة الله»؛ خُب چه كسي پيش خدا كريم است؟ غير از انسان با تقوا يعني ماه، ماه تقوا است.
ماه تسبيح و دعا و عبادت
«أنفاسكم فيه تسبيح»؛ طوري است كه أنفاس تسبيح است ولي ﴿و لكن لاتفقهون تسبيحهم﴾[29]؛ انسان خود مسبّح حق است و نميداند چه ميكند «ونومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول و دعائكم فيه مستجاب» چون اينچنين شما مهمان حقّيد و او مهماندار است: «فاسئلوا الله ربكم بنيّاتٍ صادقةٍ»؛ هميشه دعا مستجاب است امّا در اين ماه شما ميتوانيد از فضائلِ برتري برخوردار باشيد، بخواهيد كه به شما بدهند «و قلوبٍ طاهرة» بخواهيد فعلاً كه: «أنّ يوفّقكم لصيامه و تلاوة كتابه»[30].
ماه رمضان، ماه نزول قرآن
ماه، ماه قرآن هم هست، وقتي خداي سبحان ماه مبارك رمضان را معرّفي ميكند، اصلاً حدّ تام ماه مبارك رمضان اين است كه اگر سؤال كردند: «شهر الله» يا شهر رمضان ماهو؟ جواب: «شهرٌ أنزل فيه القرآن». فرمود: ﴿شهر رمضان الذي أنزل فيه القرٰان﴾[31] نه: كتب عليكم الصيام، اصلاً حدّ تام ماه مبارك رمضان اين است كه ماه، ماه قرآن است. روزه گرفتن حكمي از صدها احكامي است كه در قرآن كريم آمده است. اساس اين ماه انس با قرآن است؛ چون ماهي است كه قرآن در آن ماه نازل شد و خداي سبحان وقتي اين ماه را معرفي ميكند، نميفرمايد ماهي است كه در او روزه واجب است، ميفرمايد: ماهي است كه در او قرآن آمده: ﴿شهر رمضان الذي أنزل فيه القرٰان﴾ البته قرآن احكامي دارد كه يكي از آن احكامش اين است كه ﴿فمن شهد منكم الشهر فليصمه﴾[32]؛ لذا فرمود: بخواهيد از خدا كه توفيق صيام و تلاوت به شما بدهد.
محروم از مغفرت خداي سبحان، شقي ماه رمضان
«فإنّ الشّقي من حرم غفران الله في هذا الشهر العظيم»؛ كسي از غفران اين ماه محروم باشد اين شقي است.
«واذكروا بجوعكم و عطشكم فيه جوع يوم القيامة و عطشه و تصدّقوا علي فقرائكم و مساكينكم وقّروا كباركم و ارحموا صغاركم و صِلوا أرحامكم و احفظوا ألسنتكم و غضوا أبصاركم عن ما لايحلّ النظر إليه و تحنّنوا علي أيتام الناس كما يتحنّن علي أيتامكم»؛ علاقمنديد كه بعد از مرگ شما فرزندان و ايتام شما رحم بشود، شما هم به بارماندگانِ ديگران، عطوفانه رفتار كنيد.
نماز، بهترين فرصت دعا
«و توبوا إليٰ الله من ذنوبكم وارفعوا إليه أيديكم بالدعاء في أوقات صلواتكم فإنّها أفضل الساعات»؛ بهترين موقع براي دعا موقع نماز است كه «ينظر الله عز و جل فيها بالرحمة إليٰ عباده» در نماز «يجيبهم إذا ناجوه و يلبّيهم إذا نادوه»؛ تا خواننده چه جور بخواند. اگر از دور بخواند، تلبيه بگويد خدا هم جوابش را ميدهد، اگر از نزديك بخواند باز هم خدا جوابش را ميدهد «و يستجيب إذا دَعَوه».
انسان در بند و رهن گناه خويش
آنگاه فرمود: «أيها الناس» گرچه نفرمود يا أيها الذين آمنوا، خطاب به ناس كرد امّا مؤمن و غير مؤمن همه در اين كار سهيمند، در اين امر داخلند، فرمود: «أيّها الناس إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم» حالا به استثناي افراد خاص بقيه در بندند.
فرمود: خودتان را آزاد حساب نكنيد، روز حساب معلوم ميشود كه خيليها در بند بودهاند و انساني كه گناه كرد بدهكار است، بدهكار بايد رهن بسپارد، گرو بدهد، در محكمهٴ خداي سبحان خانه و فرش و مال و امثال ذلك را به عنوان گرو قبول نميكنند، خود انسان را گرو ميگيرند، فرمود: شما در گرويد، در بنديد: «إنّ أنفسكم مرهونة بأعمالكم»؛ عمل، شما را در بند نگه ميدارد.
استغفار و سجده طولاني، راه آزادي انسان از بار گناه
«ففكّوها باستغفاركم»؛ طلب مغفرت اداي دين است، وقتي دين ادا شد انسان فك رهن ميكند يعني خودش را آزاد ميكند: «ففكوها باستغفاركم و ظهوركم ثقيلة من أوزاركم»؛ در بسياري از موارد انسان زير بار گناه خميده است و نميداند گناه بر پشتش سنگيني ميكند. ظهور شما از گناهانتان احساس سنگيني ميكند: «فخفّفوا عنها بطول سجودكم»؛ سجدههاي طولاني اين بار گناه را كم ميكند.
«و اعلموا أنّ الله تعاليٰ جلّ ذكره قد أقسم بعزّته أنّ لايعذّب المصلّين و السّاجدين ولايروّعَهم بالنار يوم يقوم الناس لرب العالمين»؛ فرمود: بدانيد كه خداي سبحان با عزّتش سوگند ياد كرده است كه نمازگزارها را عذاب نكند، اهل سجده را عذاب نكند و آنها را با آتش نترساند، اينها كساني هستند كه ﴿لايحزنهم الفزع الأكبر﴾[33]، ﴿لايسمعون حسيسها وهم في ما اشتهت أنفسهم خالدون﴾[34]، «و لا يروّعهم بالنار يوم يقوم الناس لرب العالمين».
فضيلت اطعام و افطاري روزهداران
آنگاه فرمود: «أيّها الناس من فطّر منكم صائماً مؤمناً في هذا الشهر كان له بذلك عندالله عتق رقبة».
عظمت ابن طاووس در بين رعايا
حرف لطيفي مرحوم ابن طاووس(رضوان الله عليه) دارد، مرحوم ابن طاووس در بين رعايا نظير مرحوم بحر العلوم، نظير ابن فهد جزء نمونههاي أفرادند.
ائمه وزرا و مردم رعاياي كارخانهٴ الهياند
حرفي كه مرحوم صاحب جواهر دارد، ميگويد كه ائمه(عليهم السلام) وزراي كارخانهٴ الهياند، اينها به منزلهٴ وزرا هستند، بقيهٴ مردم رعيتند. اما ديگران فرمودند: در بين رعايا فردي به عظمت ابن فهد، مرحوم بحر العلوم، مرحوم ابن طاووس، امثال اينها بسيار كمند.
توصيه به عزّت و كرامت مداري
اين كتاب شريف إقبال ابن طاووس را كه ملاحظه ميفرماييد گرچه كتاب دعاست. امّا در لابلايش مطالب فراواني هست، او اهل كرامت است جزء اولياي الهي است، ميفرمايد: مواظب اين سحريها و افطاريهايتان باشيد، كمتر دعوت قبول كنيد مگر در حدّ ضرورت، اينطور نباشد كه ديگري كار بكند سحري و افطار تهيه كند، شما روزه بگيريد كه ثواب مهم را او ببرد[35]. انسان سادهتر زندگي كند، در كنار سفرهٴ خود بنشيند بهتر از آن است كه گرفتار غذاي چرب ديگران باشد، روحتان روح عظيم باشد خلاصه، اين حرف را از حوزهها ببريد. مردم كوچكتر از آنند كه كسي براي مردم كار كند و خلاصه؛ چون دنيا كوچكتر از آن است كه كسي به آنها إطعام بدهد و اگر كسي آمد به شما چيزي داد و اگر كسي آمد چيزي از شما گرفت در اين دو حال ديديد حالتان فرق كرده، كسي كه آمد چيزي به شما بدهد خوشحالتريد، اين معلوم ميشود اهل دنياست اينها را به ما، آخر ما كه در مشاهد ائمه [عليهم السلام] عرض ميكنيم: «كلامكم نور»[36]؛ حرفهاي شما نور است، يعني چه نور است؟ اينها نور است ديگر. اينها به ما فرمودند: خودتان را بسنجيد اهل دنياييد يا اهل آخرت. شما از حرم اهل بيت ميرويد. هرجا رفتيد چه شهر، چه روستا به عنوان نمايندهٴ سرباز ولي عصر زندگي كنيد، چيزي شما را نفريبد خلاصه، نه مقام، نه اقبال مردم، نه دنيا، نه امثال ذلك. هرچه عزيزتر باشيد در دنيا و آخرت مكرّمتريد.
برتري دستِ معطي
فرمود: به اين فكر باشيد كه ديگران را دريابيد. دستي بدتر از دست بگير نيست، سعي كنيد مردم را احيا كنيد آن وقت گوشهاي از هزارها گوشههاي رنج شما را مردم با افتخار به شما ميدهند، فرمود: «اليد العليا خير من اليد السفلي»[37] اين از آن جوامع الكلم رسول خداست كه فرمود: «أوتيت جوامع الكلم»[38] اين جوامع الكلم را مرحوم ابن بابويه در آخر من لايحضر جمع كرد فرمود: يكي از كلماتي كه جزء جوامع الكلم آن حضرت است اين است كه «اليد العليا خيرٌ من اليد السفلي»[39]؛ دست بده از دست بگير برتر است، دستي بدتر از بگير نيست. بكوشيد دستان بالاتر باشد كه آنها مديون باشند.
عدم امكان مقايسه معارف الهي با بهرههاي مادّي
در محضر امام پنجم (سلام الله عليه) وقتي حضرت آن همه مسائل را ميفرمود يكي از شاگردان عرض كرد: عجب جواهري ما از شما استفاده كرديم، فرمود: تعريفي كه از سخنانم كردي اين است كه حرفها را به جوهر تشبيه كردي: «هل الجوهر إلاّ حجر»[40]؛ گوهر جز آنست كه يك سنگ زرد است، طلا جز آن است كه يك سنگ زرد است. اين همه معارف الهي كه من گفتم اين را به سنگ تشبيه كردي، شما به مردم معارف الهي ميدهيد اگر همهٴ زندگي را هم به شما تقديم كنند باز بدهكارند ولي روحيهتان بلندتر از همهٴ اين حرفها باشد.
سؤال ...
جواب: چرا، سعي بكنيم كه ما افطار بدهيم، نه ما افطار بگيريم. افطار دادن ثواب دارد، نه افطار گرفتن: «من فطّر منكم صائماً مؤمناً في هذا الشهر كان له بذلك عندالله عتق رقبة و مغفرة لما مضي من ذنوبه»؛ انسان بكوشد كه افطاري بدهد، نه بكوشد افطاري بگيرد. فقيل «يا رسول الله(عليه آلاف التحية والثناء) وليس كلّنا يقدر عليٰ ذلك»؛ ما كه همه نميتوانيم افطاري بدهيم خب همان غذاي روحاني كه يك روحاني محقّق متحقّق به آداب دين به مردم ميدهد. آن همان افطار است، سحري است و معارف ميدهد قهراً اين يد عُليا دارد. امّا ديگران هم وظيفهشان را انجام ميدهند. فرمود: لازم نيست انسان سفره گستردهٴ رنگارنگ پهن كند: «فقال اتقوا النّار و لو بشق ثمرة. اتقو النار و لو بشربة من ماءٍ».
توصيههاي اجتماعي و عبادي رسول الله در ماه مبارك رمضان
«أيّها الناس من خفّف منكم في هذا الشهر عمّا ملكت يمينه خفّف الله عليه حسابه و من كفّ فيه شره كفّ الله عنه غضبه يوم يلقاه و من أكرم فيه يتيماً أكرمه الله يوم يلقاه و من وصل فيه رحمَه وصَله الله برحمته يوم يلقاه و من قطع فيه رحمَه قطع الله عنه رحمته يوم يلقاه و من تطوّع فيه بصلوٰة كتب الله له برائة من النّار و من أدّيٰ فيه فرضاً كان له ثواب من أدّيٰ سبعين فريضة فيما سواه من الشهور»
«صلوات» سنگيني ترازوي اعمال و فضيلت تلاوت قرآن در ماه رمضان
و من أكثر فيه من الصلوة عليّ»؛ درود بر محمد و آل محمد بفرستد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) «ثقّل الله ميزانه يوم تخفّف الموازين و من تلا فيه آية من القرآن كان له مثل أجر من ختم القرآن في غيره من الشهور».
مفتاح و مغلاق در ماه رمضان
آنگاه فرمود: «أيها الناس أبواب الجنان فى هذا الشهر مفتّحة فسئلوا ربّكم أن لايغلقها عليكم و أبواب النيران مغلَّقة فاسئلوا ربّكم أن لايفتحها عليكم و الشياطين مغلولة فاسئلوا ربّكم أن لايسلّطها عليكم».
ورع و پارسايي، افضل اعمال در ماه رمضان
آنگاه الآن كه مهمترين كار مسئله جنگ است و بهترين فضيلت مسئلهٴ شهادت است، ببينيم در بين همهٴ مستمعين اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) برميخيزد و سؤال ميكند كه خداي سبحان به او لسان سؤول داد و قلب عقول داد. به تعبير سيدنا الاستاد مرحوم علاّمه(رضوان الله عليه) ميفرمودند به اينكه اين كتابهايي كه تراجم اصحاب نوشتهاند تقريباً ١٢ هزار نفر را آمار گيري كردند كه اينها محضر حضرت را درك كردند، پاي منبر حضرت بودند. يك جلسه، يا چندين جلسه. آن ١٢ هزار نفر يك طرف و حضرت امير(سلاماللهعليه) يك طرف. آن ١٢ هزار نفر به اندازهٴ حضرت امير از حضرت چيز ياد نگرفتند، چيز سؤال نكردند و از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) چيزي نقل نكردند. در اين جمع حضرت برخواست عرض كرد كه «يا رسول الله: ما أفضل الأعمال في هذا الشهر؟»؛ همهٴ اعمال خير است ولي برجستهترين عمل كدام است؟ «فقال يا أبا الحسن أفضل الاعمال في هذا الشهر الورع عن محارم الله عزوجل.
ذكر مصيبت حضرت اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)
«ثمّ بكيٰ» رسول خدا (عليه آلاف التحية والثناء) گريه كرد: حضرت امير ميفرمايد: من عرض كردم كه «ما يبكيك يا رسول الله؟» چرا گريه ميكنيد؟ «فقال أبكي لما يستحلّ منك في هذا الشهر». چيزي كه براي تو حلال ميشمارند و بر تو ميرسد در ماه مبارك رمضان باعث شد كه من گريه كنم و مرا گرياند. «فقلت ما يبكيك يا رسول الله فقال ابكي لما يستحل منك فى هذا الشهر كأنّي بك و أنت تصلّي لربّك»؛ گويا من الآن آن منظره را ميبينم كه شما در حال نمازيد، مشغول خواندن نمازيد «...و قد انبعث أشقي الأولين و الآخرين شقيقُ عاقر ناقة ثمود يضربك ضربة علي قرنك»؛ اين أشق الاوّلين و أشق الآخرين است بر سرت آنچنان ميزند كه «فخضّب منها لحيتك»؛ محاسن شريف تو با خون سر تو خضاب ميشود. آن وقت در اين حال حضرت چه سؤال ميكند: «فقلت يا رسول الله فذلك في سلامة من ديني؟» حالا ملاحظه ميفرماييد حضرت امير است پيغمبر فرمود: من ميبينم تو را در نماز ميكشند. اين سؤال چه معنا دارد؟ يك كسي در نماز، باز جاي سؤال است كه آيا دينم سالم است يا نه؟ عرض كرد: يا رسول الله آن وقتي كه دارم نماز ميخوانم و مرا شهيد ميكنند آيا دينم سالم است يا نه؟ «فقلت يا رسول الله فذلك في سلامة من ديني فقال(صلّي الله عليه وآله وسلّم) في سلامة من دينك» بعد فرمود: «يا علي من قتلك فقد قتلني و من أبغضك فقد أبغضني لأنّك مني كنفسي وطينتك منطينتي و أنت وصيّي و خليفتي علي أمّتي»[41].
خدا را قسم ميدهيم به حق أهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) كه اسلام و رزمندگان را سريعاً به پيروزي نهايي برساند! و ما را هم جزء علماي ربّاني قرار بدهد! و اين انقلاب را به ظهور ولي عصر(أرواحنا فداه) متصل بفرمايد! رهبر عزيز و عظيم الشأن انقلاب اسلامي را در سايه ولي عصر (أرواحنا فداه) از امدادهاي غيبي برخوردار بفرمايد! پايان امور همهٴ ما را به خير و سعادت ختم بفرمايد! توفيق بهرهبرداري از اين ماه شريف را به همه اعطا بفرمايد! در دنيا و آخرت ما را با قرآن و أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم الصلاة وعليهم السلام) محشور بفرمايد!
غفرالله لناو لكم
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] ـ من لا يحضر، ج 1، ص 240.
[2] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 29.
[3] ـ همان.
[4] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 31.
[5] ـ سورهٴ كهف، آيهٴ 7.
[6] ـ سورهٴ صافات، آيهٴ 6.
[7] ـ سورهٴ حجرات، آيهٴ 7.
[8] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 31.
[9] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 22.
[10] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 31.
[11] ـ سورهٴ حجرات، آيهٴ 7.
[12] ـ من لا يحضر، ج 1، ص 206.
[13] ـ سورهٴ بقره، آيهٴ 63.
[14] ـ وسائل الشيعة، ج 1، ص 52.
[15] ـ سورهٴ مريم، آيهٴ 12.
[16] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 31.
[17] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 18.
[18] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 19.
[19] ـ سورهٴ نور، آيهٴ 36.
[20] ـ ر . ك: جواهر الكلام، ج 14، ص 144.
[21] ـ سورهٴ نور، آيهٴ 36.
[22] ـ وسائل الشيعه، ج 5، ص 311.
[23] ـ وسائل الشيعة، ج 5، ص 311.
[24] ـ سورهٴ نور، آيهٴ 36.
[25] ـ سورهٴ بقره، آيهٴ 115.
[26] ـ نهج البلاغه، حكمت 73.
[27] ـ اقبال، ص 687؛ مفاتيح الجنان، صلوات شعبانيه.
[28] ـ كافي، ج 4، ص 63.
[29] ـ سورهٴ إسراء، آيهٴ 44.
[30] ـ اربعين، حديث نهم.
[31] ـ سورهٴ بقره، آيهٴ 185.
[32] ـ همان.
[33] ـ سورهٴ أنبيا، آيهٴ 103.
[34] ـ سورهٴ أنبيا، آيهٴ 102.
[35] ـ اقبال، ص 7.
[36] ـ من لا يحضر، ج 2، ص 615.
[37] ـ من لا يحضر، ج 4، ص 376.
[38] ـ ارشاد القلوب، ج 1، ص 12.
[39] ـ من لا يحضر، ج 4، ص 376.
[40] ـ بحار، ج 47، ص 27.
[41] ـ اربعين شيخ بهائي، حديث نهم.