أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين سيّما خاتم الأنبياء و خاتم الأوصياء(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّيء الي الله».
ايام سوگ و ماتم سيّد شهيدان جهان حسين بن علي بن ابيطالب(صلوات الله عليه و علي اصحابه) را به پيشگاه وليّ عصر و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و به شما بزرگواران تسليت عرض ميکنيم، مقدم شما فرهيختگان و بزرگواران را گرامي ميداريم و همه عزيزاني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت در محوريّت «نفي سبيل» به اين نهاد پُر برکت پدافند غيرعامل خدمت کرده و ميکنند حقشناسي ميکنيم و از مسئولان اين نهاد پُر برکت قدرداني ميکنيم و از برگزارکنندگان اين همايش وزين «نفي سبيل» سپاسگزاريم و از خداي سبحان مسئلت ميکنيم، اين نظام را تا ظهور صاحب اصلي خود از هر گزندي محافظت بفرمايد!
برنامههاي ديني از مراحل ضعيف شروع ميشود تا به مراحل مياني و مراحل عالي میرسد. اينکه گفته شد: «اقْرَأْ وَ ارْق»؛[1] قرآن بخوان و بالا برو! يعني آيات الهي که به صورت قرآن يا به صورت سخنان نوراني اهل بيت(عليهم السلام) ظهور ميکند، درجاتي دارد. جريان «نفي سبيل» از آن مراحل ابتدايي يا مياني است که فرمود: ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً﴾،[2] آنها سلطه و قدرتي ندارند، ولايتي ندارند، حاکميّت و حکومتي ندارند. اينکه فرمود خدا قرار نداد، گرچه به صورت جمله خبري است؛ اما به داعي انشا القا شده است. اين انشا، يعني کافر حق ندارد چنين کاري بکند و غير مسلمان مجاز نيست که خود را مسلّط بر مسلمين قرار بدهد: ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً﴾، مستحضريد که اين حُکم را گرچه کافر حتي به فروع، مثل اصول معتقد باشد، ولي چون عمل مکلّف باشد، ولي چون معتقد نيست، عمل نميکند نميتوان به کافر گفت اين مطلب براي تو جايز نيست؛ زيرا کافر به اين اصول و مباني و مبادي معتقد نيست، پس حکم گرچه به کافر توجه کرده، ولي مخاطب اصلي، مسلمانها هستند؛ يعني اي مسلمانها! هرگز کاري نکنيد که تحت سلطه کافر قرار بگيريد، سلطه آنها را بپذيريد، نفوذ آنها را بپذيريد و خود را تحت قهر آنها قرار بدهيد! ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً﴾؛ يعني اي مسلمانها، اي مؤمنان! بکوشيد که تحت سلطه آنها نرويد، اين مراحل ابتدايي کار است. اينکه فرمود: ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً﴾؛ يعني براي آنها سلطه قرار نداد، معنايش اين نيست که براي شما سلطه قرار داد، اگر آنها مسلّط نيستند، معنايش اين نيست که شما مسلّط باشيد، اين مراحل ابتدايي است؛ لکن در مراحل نهايي ميبينيم به اين نتيجه ميرسيم که حتماً شما بايد مسلّط باشيد، همواره شما بايد حرف اول را بزنيد. حالا عنايت کنيد تا به آن نتيجه برسيد.
در بخش ديگر فرمود: ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾؛[3] يعني حتماً آنها ستبري و ستيزي را در شما احساس کنند اين امر، امر غايب است و محور اصلي اين خطاب هم کفّارند، کافر که معتقد به قرآن و عترت نيست، چگونه ميشود او را مأمور کرد که بگوييم حتماً تو بايد در نظام اسلامي و نيروي نظامي مسلمانها احساس هراس بکني؟! اين گرچه دستور به صورت امر غايب متوجه کفّار شد که ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾؛ اما مقصود اصلي و مخاطب اصلي، اگر اين امر غايب به صورت امر حاضر ظهور کند، مسلمانها هستند؛ يعني «أَيُّهَا الْمُسْلِمُون، أَيُّهَا الْمُؤْمِنُون» آنقدر ستبر و نفوذناپذير باشيد که بيگانگان درباره شما احساس ستبري کنند، مثل اينکه هيچ انسان عاقلي با بيل و کلنگ به جنگ سلسله جبال البرز نميرود، با کلنگ به جنگ قلّه دماوند نميرود، درباره آن قلّه احساس قدرت و اقتدار و عزّت و مناعت ميکند: ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾، اين هم يک مرحله.
مراحل بعدي آن است که در سخنان نوراني اميرمؤمنان(سلام الله عليه) آمده است که «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»[4] سنگ ستبر از هر جايي که آمد برگردانيد. سنگپذير، ستمپذير، سلطهپذير نباشيد. دفاع مقدس هشت ساله از اين قبيل بود که سنگ ستم را برگرداند؛ يعني امت اسلامي ستم را نپذيرفت. در همين زمينه وجود مبارک اميرمؤمنان مطلب ديگري دارد که «لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ»[5] ستم را، ظلم را، تحميل را جز جامعه فرومايه و امت ذليل و پست تحمل نميکند و چون ﴿وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ﴾،[6] مؤمنين و جامعه اسلامي و ايماني عزيز است، هرگز ستمپذير نيست اين مرحله نشان ميدهد که جامعه اسلامي آنقدر بايد مقتدر باشد که بيگانه نتواند او را مورد ستم قرار دهد و او ستم را دفع ميکند و ستم را از خود ميراند اين ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾، لسانش قويتر از آن ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً﴾ است، لسانش قويتر از «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ» است. در آن بياني که حضرت فرمود سنگ ستم را برگردانيد، اين در حقيقت ناظر به دفاع است بعد از حمله؛ يعني اگر بيگانهاي سنگ زد شما دفع کنيد؛ اما ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾؛ يعني آنقدر قوي باشيد که بيگانه سنگ ستم را به طرف شما پَرت نکند، بنابراين يک مرحله اين است که «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ» مرحله ديگر اين است که ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾.
تاکنون روشن شد که هيچ کافري بر مسلمان، هيچ کفري بر اسلام، هيچ دولت کافري بر دولت اسلامي، هيچ ملت کافري بر ملت اسلامي سلطه و نفوذ ندارد و نبايد داشته باشد. عمده آن است که وجود مبارک رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: «الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه»[7] اسلام بالاست و چيزي بالاتر از اسلام نيست؛ يعني جامعه اسلامي بالا هستند و چيزي بالاتر از جامعه اسلامي نيست. علوّ و برجستگي و رفعت جامعه اسلامي هم بايد در علم ظهور کند، هم در عمل ظهور کند، هم در سلطه و قدرت نظامي ظهور کند، هم در هوشمندي سياسي و ديپلماسي ظهور کند. در تمام جهات بايد اسلام عالي باشد نه مورد اعتلا، «الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه»، دو عنصر اصلي است که کشور را از گزند حمله بيگانه نجات ميدهد، شما عزيزان پدافند غيرعامل؛ مانند ساير ارگانها و نهادهاي پُر برکت اسلامي و نظامي مستحضريد، اگر قدرت نظامي نباشد، هوشمندي سياسي و ديپلماسي نباشد، ممکن است ـ خداي ناکرده ـ امت آسيب ببيند، هم قدرت نظامي را بايد تقويت کرد: ﴿خُذُوا ما آتَيْناکُمْ بِقُوَّةٍ﴾،[8] «أي بقُوَّةُ الْأَبْدَانِ»، هم هوشمندي سياسي و ديپلماسي را بايد تقويت کرد: ﴿خُذُوا حِذْرَکُمْ﴾؛[9] يعنی تيزهوشي، هوشمندي، آگاهي، رهايي از سلطهپذيري، رهايي از نفوذپذيري در همه شما مخصوصاً مسئولان محترم بايد باشد.
بنابراين اول از مرحله «نفي سبيل» شروع شده و همچنين اول از مرحله «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ» شروع شده، بعد به مرحله ﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾ رسيده، بعد اوجش در اين است که «الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه»؛ يعني اين امانت الهي در دست شماست، هم شما برتريد، هم اسلام برتر است، برتري شما به برکت برتري اسلام است که اميدواريم تاکنون اين نظام را ذات اقدس الهي در سايه قدرت نظامي از يک سو و قدرت هوشمندي و هوشياري امت اسلامي از سوي ديگر حفظ کرد، از اين به بعد هم اين نظام را تا ظهور صاحب اصلي خود حفظ کند!
مجدداً مقدم همه شما را گرامي ميداريم، از عزيزان و بزرگواراني که در اين پدافند غيرعامل تلاش و کوشش کردند، در طيّ اين دوازده سال اين اصل را گرامي داشتند، ذات اقدس الهي به أحسن وجه بپذيرد!
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را مشمول ادعيه زاکيّه وليّ عصر قرار بدهد!
روح مطهر امام راحل و شهدا و ارواح پاک جانباختگان مکه و منا را مشمول عنايت ويژه خاصّ خود قرار بدهد و مشکلات مملکت را در سايه لطف وليّ خود حل بفرمايد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. الکافي (ط ـ الإسلامية)، ج2، ص606.
[2]. سوره نساء، آيه141.
[3]. سوره توبه، آيه123.
[4]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه314.
[5]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه29.
[6]. سوره منافقون، آيه8.
[7]. نهج الفصاحه، ص25.
[8]. سوره بقره، آيه63 و 93؛ سوره اعراف، آيه171.
[9]. سوره نساء، آيه71 و 102.