آیتالل هالعظمی جوادیآملی پیش از ظهر امروز (۲۶ شهریورماه) در سخنرانی تصویری که به مناسبت تاسیس حوزه علمیه ابهر انجام شد، ضمن تقدیر از همه کسانی که برای به ثمر نشستن حوزه علمیه ابهر تلاش کردند، اظهار کرد: امیدواریم ذات اقدس الهی به همه کسانی که در تاسیس این مرکز که به نام امیرالمومنین (ع) است، تلاش و کوشش کردند پاداش دنیا و آخرت عنایت کند.
متن کامل پیام معظم له بدین شرح است:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّین سِیَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ خَاتَمُ الْأَوْصِیَاء عَلَیْهِما آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».
ایام ولایت را به صاحب این مقام شامخ تهنیت عرض میکنیم و از ذات أقدس الهی مسئلت میکنیم به برکت ذوات قدسی اولیای الهی، اهل بیت عصمت و طهارت را زمینه ظهور ذخیره عالم قرار بدهد و آنچه خیر و صلاح و فلاح نظام اسلامی و جامعه بشری است عطا کند. مقدم شما بزرگواران، علما، فضلا، اندیشوران، نخبگان حوزوی و دانشگاهی و مسئولین گرانقدر نظام اسلامی را گرامی میداریم. سعی بلیغ و کوشش خالصانه امام جمعه و مؤسس محترم حوزه علمیه شهرستان ابهر را ارج مینهیم. امیدواریم ذات أقدس الهی به همه کسانی که در تأسیس این حوزه که به نام مبارک امیر المؤمنین(علیه أفضل صلوات المصلین) است تلاش و کوشش کردند، سعی بلیغ آنها را مشکور کند و پاداش دنیا و آخرت مرحمت کند!
این حوزه به نام مبارک امیر المؤمنین است و علی بن ابیطالب(علیه أفضل صلوات المصلین) پرچمدار علوم الهی است، زیرا دربان مدینه علم حضرت است: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌ بَابُهَا»،[1] این اصل اول؛ پرچمی که به دست امیر المؤمنین است پرچم «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»[2] است یعنی هر چه نیاز بشر است مربوط به آسمان و زمین، دنیا و آخرت، ظاهر و باطن، غیب و شهود، در مشهد و محضر و منظر امیر المؤمنین است یعنی در مدینه علم از این علوم فراوان خبری است. اگر حوزه علمیه به نام مبارک امیر المؤمنین است، پرچم این حوزه با این علامت صاحبان خود را دعوت میکند که «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی».
گوشهای از علومی که در این مدینه است و حوزههای علمیه و علما و محققان باید از آن بهره ببرند، همان است که وجود مبارک پیامبر اسلام(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) فرمود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ»[3] یعنی برنامههای حوزههای علمیه گرچه علوم فراوانی است ولی این سه علم برنامه اصلی و رسمی است: «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة» آیه محکمه ناظر به اصول دین است مبدأ شناسی، معاد شناسی، وحی و نبوتشناسی، نبوت و ولایت و امامت شناسی و سایر مسایلی که مربوط به اصول دین است، فریضه و سنت مربوط به فقه و اخلاق و حقوق و حکمت عملی است؛ آن حکمت نظری به عنوان روح علم و اساس علم که فرمود «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» است آن اساس است، این فریضه و آن سنت به عنوان فرع مترتّب بر آن اصل؛ یعنی برنامههای درسی حوزههای علمیه مخصوصاً حوزه علمیهای که به نام مبارک امیر المؤمنین(علیه أفضل صلوات المصلین) است این سه اصل است که پیغمبر فرمود: «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة». مستحضرید که هر مطلب نظری را از مطلب بدیهی باید گرفت یعنی مجهول را به وسیله معلوم باید گرفت. علم چراغی است که فضا را روشن میکند بعد از روشن شدن فضا آن مجهول و مستور و مکنون روشن میشود، این یک مطلب.
علم گاهی مربوط به «بود و نبود» است که از آن به حکمت نظری یاد میشود که در عالم چه هست و چه نیست، گاهی مربوط به «باید و نباید» است مربوط به اخلاق است و مربوط به فقه است و مربوط به تطهیر باطن. علم این نقش را دارد که ما را از معلوم به مجهول برساند یک طریق خوبی است، یک راهنمای خوبی است، یک راهبر خوبی است، یک مدیر خوبی است، یک مدبّر خوبی است. بیان نورانی امیر المؤمنین(علیه أفضل صلوات المصلین) که این حوزه به نام مبارک آن حضرت است، این است: «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل».[4]
پس مطلب اول این شد که ما در این حوزه چه فرا بگیریم «آیه محکمه»، «فریضه عادله»، «سنت قائمه» که بیان رسمی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره تمام حوزههای علمیه است. دوم اینکه این علم تنها کافی نیست، علم نردبان است، علم ما را به عقل، به عدل، به محبّت، به شهود و مانند آن میرساند. اگر کسی نردبانی را فرا بگیرد که چگونه نردبان میسازند، چند پله داشته باشد، درجات آن چگونه باشد، فاصله درجات آن چگونه باشد، نردبانسازی کند ولی از نردبان بالا نرود میشود عالم بیعمل!
بیان نورانی صاحب این مکتب علی بن ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) این است: «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل»، او هاتف است، او سروش غیب است، صدای علم این است که عمل کنید، «أیها العلماء»! وقتی یاد گرفتید عمل کنید. اگر در بخشهای «آیه محکمه» نظیر أثیرالدین ابهری که از علمای بزرگ هشتصد سال قبل همین شهرستان کتابهای فراوانی در منطق و فلسفه نوشت و کتاب هدایة الحکمة أثیرالدین ابهری را بزرگانی نظیر میبدی از یک طرف و صدر المتألهین(رضوان الله علیه) از طرف دیگر شرح کردند. بخشی از کتابهای أثیرالدین ابهری را علما و دانشمندان هند شرح کردند. هشتصد سال قبل در این سرزمین أثیرالدین ابهری میزیست. این شهر، شهر علم است، این منطقه، منطقه حکمت است، منطقه منطق است، منطقه فقه است، منطقه اصول است و منطقه معرفت است و مانند آن. این نردبان اگر نردبان «آیه محکمه» باشد به شهود عرفانی دعوت میکند و اگر نردبان «فریضه عادله» یا «سنت قائمه» باشد به فقه و اخلاق و امثال آن دعوت میکند؛ اگر کسی فقیه شد، متفقّه شد، فقیه علمی شد، فقاهت عملی را از دست ندهد و اگر کسی متخلّق شد، عالم اخلاق شد، فضیلت اخلاقی را از دست ندهد. علم نردبانی بیش نیست، اگر کسی عالم بود و عاقل نشد نردبانتراش است اسلحهتراش است مثل آنها که شمشیر میتراشیدند بازار شمشیرفروشی داشتند ولی اهل جهاد نبودند، قلمفروشی داشتند ولی آثار علمی از خود به یادگار نگذاشتند. کسی قلمفروش است یا دفترفروش است اما عالم نیست، یک وقت شمشیرفروش است ولی مجاهد نیست، اهل جبهه نیست ولی شمشیر میفروشد برای مجاهدان، او خود اهل جبهه نیست. فرمود اگر عالم شدید، اگر اهل قلم شدید، اگر اهل نردبان شدید، بکوشید که عاقل باشید: ﴿وَ تِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُون﴾[5] یعنی علم نردبان عقل است و عقل همان است که انسان را عقال میکند، جهل علمی را عقال میکند، جهالت عملی را عقال میکند.
بنابراین برنامههای درسی حوزههای علمیه عموماً، حوزه علمیه امیر المؤمنین(علیه السلام) خصوصاً، «آیه محکمه»، «فریضه عادله»، «سنت قائمه» است، یک؛ و این علم باید به عمل برسد، دو؛ منتها راه آن این است که هر مطلب نظری و پیچیده را از مطلب شفاف و روشن و ساده میگیرند؛ این معلوم را از مجهول گرفتن، مبیَّن را با بیِّن، بیِّن کردن، نظری را با بدیهی روشن کردن، این رسم اصلی حوزههای علمیه است، گرچه به نام علم است ولی گفتند اگر کسی عالم شد حتماً باید به راه بیفتد یا در صدد محبّت و علاقه است یا در صدد شهود؛ اگر کسی عالم بود راه محبّت را طی نکرد بهرهای نبرد، اگر کسی عالم بود راه شهود را طی نکرد بهرهای نبرد، به هر حال باید به عمل برسد، راه محبّت این است.
مستحضرید که وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) وقتی مهاجرت کردند از مکه به مدینه آن مسجد قبا و مانند آن را ساختند در قرآن کریم درباره آن مسجد دارد: ﴿فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا﴾[6] اینجا مردانی هستند که میخواهند پاک باشند؛ یعنی هدف آنها پاک بودن است، یک؛ راه پاک بودن درس خواندن نیست، درس خواندن مقدمه است، راه پاک شدن و منزّه شدن محبّت است؛ کسی که علاقه دارد عادل باشد نه اینکه میفهمد که باید عادل باشد. یکی علاقه دارد پاک باشد، نه راه کسی را ببندد و نه بیراهه برود، نه به اختلاس آلوده بشود و نه به نجومی، این چون آلودگی است این یک قذارت است. کسی بداند که این کار بد است کافی نیست، کسی بداند که فلان کار حرام است این کافی نیست. در آن آیه نفرمود اینها میدانند چه چیزی بد است یا میدانند چه چیزی خوب است، این کافی نیست، فرمود اینها علاقهمندند که خوب باشند ﴿فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا﴾.
محبوب وقتی در دل جا گرفت غیر را از حریم دل بیرون میکند «دیو بگریزد از قوم که قرآن خوانند»[7] محبت برنامه رسمی است فرمود اینها بیایند حوزه علمیه نه عالم و مجتهد شوند، اینها کافی نیست، اینها باید علاقهمند شوند که آدم شوند ﴿یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا﴾ طهارت دشوار از طهارت آسان میگذرد، شهود دشوار از شهود آسان میگذرد چه اینکه مطلب علمی دشوار از مطلب علمی آسان میگذرد، هر آسانی نردبان دشوار است، محبّتهای رقیق و ظریف نردبان محبّت دقیق و غنی است. پیام قرآن این است که علم نردبان است برای عقل ﴿وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُون﴾ و این بیانات نورانی علی بن ابیطالب(علیه أفضل صلوات المصلین) این است که «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل» او فریاد میزند، او سروش غیب است.
بنابراین این شهر هم سابقه دارد که هشتصد سال قبل حکیم پروراند و به دنبال آن علمای فراوانی پیدا شدند و در کنار همین شهرهای اطراف زنجان سهرورد است که حکمای بزرگ و بزرگواری نظیر سهروردیهای معروف حکمت اشراق را به بار آوردند در همین منطقه بود. اطراف زنجان سهرورد دارد، خود شهر ابهر أثیرالدین ابهری دارد و مانند آن.
بنابراین هم شهود دشوار را با راه شهود آسان میشود تحصیل کرد هم محبت دشوار را با محبّت آسان میشود تحصیل کرد. مستحضرید که محبّت این اجر رسالت است که ﴿قُلْ لا أَسْئَلُکُم عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾[8] راه محبت دشوار از محبّت آسان میگذرد. میبینید ادیبان ما، مفسِّران ما این آیه نورانی را چگونه معنا کردند، در اوایل امر برای کسی که سالک کوی محبّت است یعنی درس خواندن وظیفه اولیه است لازم است ولی کافی نیست و اجر رسالت را قرآن کریم مودّت قرار داد فرمود: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾، در اوایل امر دوستی اهل بیت(علیهم السلام) به این است که این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه است برای ﴿مَوَدَّة﴾، این ظرف، ظرف لغو است معنای آن این است که ﴿لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً﴾ مگر مودّت اهل بیت، وقتی که از این بدیهی و از این آسان عبور کرد رفت به درون آیه میبیند معنای آیه این نیست، معنای آیه دقیقتر از این است و آن این است که این ظرف، ظرف لغو نیست، این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه برای ﴿مَوَدَّة﴾ نیست، این ظرف، ظرف مستقر است و این مفعول واسطه برای «المستقر» است یعنی ﴿قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ﴾ «المستقِرَّة» ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ که
هر ظرف که حال یا صفت یا خبر است ٭٭٭ البته مدان لغو که آن مستقر است
وقتی مودت مستقر شد، اگر کسی فقط اهل بیت را دوست داشت دیگر نه بیراهه میرود و نه راه کسی را میبندد. این عبور از ظرف لغو به ظرف مستقر، همان عبور از معلوم به مستور است، این وظیفه ما است و این ایام را که گرامی میداریم یعنی عبور کردیم از ظرف لغو به ظرف مستقر. محبّت این ذوات قدسی(علیهم أفضل صلوات المصلین) در جان ما جا گرفت لذا جا برای غیر نگذاشته است. اگر دل، ظرف محبّت علی و اولاد علی بود دیگر جا برای دوستی زید و عمرو نخواهد بود.
من مجدداً مقدم همه شما فرهیختگان و علما و بزرگواران شهر ابهر را گرامی میدارم. از مسئولان محترم شورای عالی مدیریت حقشناسی میکنیم. از همه بزرگواران که در نشر معارف اسلام تلاش و کوشش کردند و میکنند سپاسگزاریم. از امام جمعه و مؤسس محترم حوزه علمیه امیر المؤمنین(علیه أفضل صلوات المصلین) سپاسگزاریم.
امیدواریم ذات أقدس الهی نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما، جامعه انسانی ما و همه را در سایه وجود مبارک ولیّ عصر حفظ کند!
حوزهها و دانشگاهها را مورد عنایت ویژه خود قرار بدهد!
روح مطهر امام راحل و شهدا را و سردار بزرگ و بزرگوار اسلام قاسم سلیمانی و سایر سرداران را با انبیا و اولیا و سرداران اسلام محشور کند!
پایان امور همه ما را به خیر و سعادت ختم بفرماید!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. امالی، شیخ صدوق، ص345.
[2]. نهج البلاغة، صبحی صالح, خطبه189.
[3]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص32.
[4]. نهج البلاغة، صبحی صالح, حکمت366.
[5]. سوره عنکبوت، آیه43.
[6]. سوره توبه، آیه108.
[7]. دیوان حافظ، غزل شماره193؛ «زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد ٭٭٭ دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند».
[8]. سوره شوری، آیه23.