بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم و اياه نستعين


حمد ازلي خداي سرمدي را سزاست، تحيت ابدي پيامبران به ويژه حضرت ختمي‌نبوت را رواست و درود بيكران اهل بيت عصمت و طهارت مخصوصاً حضرت ختمي‌امامت، مهدي موعود (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) را بجاست. به اين ذوات قدسي تولي مي‌نماييم و از معاندان آنان تبري داريم. مقدم حضار گرامي، روحانيت معظم، مسئولان محترم و علاقه‌مندان قرآن و عترت (عليهم‌السلام) را ارج مي‌نهيم و از برگزاركنندگانِ بزرگوار اين همايش وزين كه براي تجليل از شخصيت نامور منطقه، حضرت آيت‌الله‌آخوند ملاعلي بهبهاني (علي‌بن‌قطب‌الدين) مؤلف تفسيرِ بي‌نقطه تشكيل شده است، تقدير مي‌نماييم. پيشنهاد فرهنگ و ارشاد اسلامي كه بنيانگذارِ اصلي اين گردهمايي باشكوه است راجع به تدوينِ پيام، مسئوليتي را متوجه راقم سطور كرد كه در طي چند مطلب قرآني به محضر قرآن‌پژوهان حوزوي و دانشگاهي و ساير برادران و خواهران ايماني ارائه مي‌شود:

 

قرآن حکيم ، جامع ترين وحي الهي


يكم : وحيِ الهي درجاتي دارد كه جامع‌ترين آنها قرآن حكيم است كه به كَونِ جامع يعني حضرت ختمي رسالت (صلي‌الله‌عليه‌وآله وسلم) داده شد و آن حضرت را صاحب جَوامِع الكَلِم نمود و سبب صدور «اُعطيتُ جَوامِعُ الكَلِم»(1) از صدرِ مشروحِ وي شد.
جامعيت وحيِ قرآني در اين است كه هم مقام منيع «دنا فتدلي * فَكانَ قابَ قَوسَينِ أََواَ دني »(2) را داراست و هم منزلِ رفيع «نَزَلَ به الروح الاَمينُ* عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِين»(3) را واجد است‌؛ زيرا چنين وحي وجيز هم وسيط است و هم بسيط‌‌؛ چون مظهر خداوندي است كه«الداني في عُلُوهِ وَالعالي في دُنُوه» (4) است.

 

نزاهت قرآن از ره يافت باطل


دوم: تأثيربخشيِ قرآن رهين نزاهتِ اين كتاب جامع از رهيافت باطل است يعني تمام مراحل اين وحي هابط از آسيبِ نفوذ كلام غير خدا، معصوم بوده و هست و خواهد بود تا در اثر كوثرِزلال‌بودن، درهاي ملكوت را به چهره سالكان صالح بگشايد و اگر _ معاذالله_ در زاويه‌اي از زواياي اين سلسلـه نوراني تير‌گيِ وهم يا تاريكيِ تحريف يا ظلمتِ تصحيف راه يابد، مايه مشوب‌شدن حق به باطل شده و مشوب از صدق و كذب، باطل خواهد بود و كلام باطل توان رهبري حق را نخواهد داشت، لذا عصمت وحي از هرگونه افزايش و كاهش ضروري است؛ چه اينكه خداي سبحان صيانت قرآن از گزند رويش و ريزش ناصواب را به عهده گرفت. (5)

 

مراتب مصونيت وحي الهي


سوم: نزاهت قرآنِ حكيم از آسيبِ افزايش و گزندِ كاهش در مقام تلقي، ضبط، املاء و ابلاغ و رسيدن به ا‌طلاع جامعه انساني است و هرگز به لحاظ مبدأ فاعليِ آن يعني خداوند متعالي بحثي نخواهد بود؛ زيرا پروردگارِ نظام آفرينش، سُبوح از عيب و قُدوس از نقص است. وحي الهي صراط مستقيمي دارد، كه از مصدر متكلم آن تا مقصد مخاطب وي از نفوذ شيطان مصون است، لذا از آفت اختلاف و عاهَتِ تخلف معصوم مي‌باشد. عناصر محوري آن ‌را مي‌توان از چند آيه كه همگي عهده‌دارِ هندسه حراست كلام الهي‌اند استنباط نمود :
1- صيانت وحي در مقام تلقي رسول اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) : «انكَ لَتُلقي القُرآنَ مِن لَدُن حَكيمٍ عليمٍ » (6) ؛علمي كه از نزد معلم ازلي آموخته شود لَدُني است و در لدن و حضور ذات اقدس خداوند، مجالي براي بيگانه نيست .
2_ نزاهت وحي در مرحله ضبط آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) : « سنقرئك فلا تنسي » (7) ؛علمي كه با تضمين پروردگار اندوخته گردد به ياد ماندني است و در نگهباني آن ترديدي راه ندارد.
3_ برائت وحي در منزل اِملاء و ابلاغ آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) : « و ما يَنطِقُ عَنِ الهوي * ان هُوَ الا وَحي يُوحي » (8) ؛كلامي كه خداوند به قداست آن از هوا خبر دهد، الهام سَره و وحي ناب خواهد بود.
4_ حراست وحي در مَهبطِ بلوغ به سطحِ آگاهي امت: «يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلِفهَ رَصَداً * لِيَعلَمَ ان قَد أبلَغوا رِسالاتِ رَبِهِم »(9) ؛ راز حفظ قرآن حكيم از هرگونه تحريفِ رويش و ريزش همانا تماميتِ نِصابِ حجت خداست تا همگان با برهان قاطع روبرو گردند.

 

عدم آگاهي شياطين از معارف وحياني


چهارم: گذشته از چهار گروهِ مزبور، دو گروه از آيات قرآني عهده‌دار دو پيام ديگرند: يكي آنكه هيچ شيطاني از معارف وحياني در هنگام القاي الهي، آگاه نبوده و نخواهد بود؛ زيرا طبق آيه « وَ أَنا لَمَسنا السماء فَوَجدناها مُلِئَت حرصاً شديداً و شهباً* وَ أَنا كُنا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسمعِ فَمَن يَستَمِع الأَنَ يَجِد ‌لَهُ شَهاباً رَصَداً» (10) ؛ اطلاعِ بيگانه از محتواي وحي ممنوع خواهد بود و ديگري آنكه حضرت رسول اكرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) همان‌ طوري كه هر چه درباره مسائل ديني مي‌فرمايد برابر وحي است، هر چه به آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) وحي شده است نيز ابلاغ مي‌نمايد و هيچ مطلبي را كتمان نخواهد كرد: «وَ ماهُوَ عَلي الغَيبِ بِضَنينٍ »(11) ؛ ضنت‌ورزيدن و بخل‌نمودن، از آن حضرت(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) به دور است پس هر چه مي‌گويد وحي است و هر وحي نازل‌شده را ابلاغ مي‌فرمايد.
و همين مطلب سامي، سند كمال دين و تمام نعمت خداست: « اَليَومُ اَكمَلتُ لكم دينكم و أتممتُ عَلَيكُم نِعمتي و رَضيتُ لَكُم الاسلامَ ديناً» (12)

 

تعهد صريح خدا بر حفاظت از قرآن کريم


پنجم : هندسه قرآن حكيم، مصون از رهيافت هرگونه باطل است و هرگز از راه نقض يا منع يا معارضه كه راههاي معروف نقدِ منطقي‌اند آسيب نمي‌بيند؛ زيرا اين كتاب اثر عليمِ محض است كه جهل را به ساحت علم نامتناهي او راه نيست و سهو و نسيان را به شهود ازلي وي گذاري نخواهد بود: « و ما كانَ رَبُكَ نَسياً » (13)، لذا در وصف اين كتاب قيم چنين نازل شد: «اِنه لَكِتابٌ عزيز* لايَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِن خَلفِهِ تنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميد»(14) راز ثَبات معارفِ وحياني را مي‌توان از ثَبات سنت الهي از يك سو و ثَبات فطرت و هويت اصيل انسان از سوي ديگر و ثَبات پيوند عيني انسان و جهان از سوي سوم استنباط نمود و قلمرو تغير رخدادهاي هر عصر و مصري، خارج از منطقه ثَبات قوانين جامع و ثابت است. اجتهادِ پويا و پايا و روشمند، كاملاً مي‌تواند كيفيت انطباق اصولِ حاكمِ بر مصاديق و نحوه اندراج جزئيات تحت كليات را استخراج نمايد و احتمال تطاول طاغيان با تعهد صريح خداي سبحان در آيه « انا نَحنَ نَزَلنا الذكر و انا لَهُ لَحافظون »(15) منتفي است .

 

مخالفت معماري قرآن با افزايش يا کاهش


ششم: معماريِ قرآن كريم، مصون از هرگونه افزايش يا كاهش است؛ زيرا افزودن بر آن طبق تواتر و تاريخ قطعي مقدور كسي نبوده و نيست، لذا اصلاً مطرح نمي‌باشد و كاستن از آن هرچند يك آيه باشد مايه سلب طمأنينه از تمامِ قرآن خواهد بود؛ زيرا اگر آن كاسته‌شده، سوره‌اي تام باشد، از دو جهت سبب برطرف‌شدن اعجاز اين كتاب است و اگر كمتر از سوره باشد، از يك جهت باعث آن خواهد بود، گذشته از اينكه با آيه حفظ و آيه نفي بطلان كه قبلاً با زگو شده‌‌اند سازگار نيست.
اما دو جهت در كاهش سوره: يكي آنكه خداوند به هر سوره از سوره‌هاي قرآن مجيد تحدي فرمود، اگر يك سوره از آن كم شده باشد، خصم لدود مي‌گويد اگر آن سوره مفقوده را ارزيابي مي‌كردم شايد مي‌توانستم همانند آن را بياورم و ديگري آنكه خداوند فرمود هيچ اختلافي در اين كتاب نيست: «لَوكانَ مِن عِندِ غيرِالله لَوَجَدُوا فيه اختِلافاً كَثيراً» (16) ، رقيب عنود مي‌گويد اگر آن سوره تحريف‌شده و از بين‌ رفته در دسترس بود، مي‌توانستم از اختلاف يا ائتلاف مجموعه قرآن آگاه شوم و چون در دسترس نيست، احتمال اختلاف آن با بقيه آيات همچنان مطرح است و تا اختلاف به طور قطع منتفي نشود جزم به اعجاز حاصل نخواهد شد. و اما يك جهت در كاهش آيه براي آن است كه يك آيه معجزه نيست و به آن تحدي نشد؛ ولي فقدان احتمالي آن مايه سلب اطمينان از معجزه‌بودن قرآن است؛ زيرا معاند مي‌گويد: شايد آن آيه مفقود با آيات موجود ناهماهنگ و مختلف باشد.

 

تحقق عيني قرآن در انسان کامل


هفتم: قرآن حكيم كه نقطه آغازين آن، عليِ حكيم(17) و نقطه پاياني آن عربي مبين (18) است، توسط انسانِ كامل يعني حضرت ختمي‌نبوت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) تحقق عيني يافت؛ زيرا عقايد، اخلاق و اعمال فقهي و حقوقي آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) تجلي خارجي قرآن مجيد بود؛ چه اينكه در وصف وي رسيده است: « كانَ خُلقهُ القرآن» . بعد از تبلور عيني اين كتاب الهي در حيات پر بركت رسول اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) خداي سبحان آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) را اسوه جامعه انساني قرار داد:« لَقَد كانَ لَكُم في رَسُولِ اللِه أُسوَه حَسَنه» (19) ؛ چه اينكه مزد رسالت وي، دوستي اهل بيت عصمت و طهارت آن حضرت قرار داده شد: « قُل لا اَسئَلَكُم عليه أجراً الا المَوَده فِي القُربي »(20) .
ائتساي جامعه بشري به قرآن مُمَثَل داراي عناصر محوري مهم است:
1- شناخت آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) با معرفت معناي رسالت؛ نه شناخت شناسنامه‌اي وي : « اعرفِوُا اللهَ بالله والرسولَ بالرساله» (21) .
2_ اعتقاد به نبوت و مقام ختميت آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) .
3_ ايمان به تمام آنچه از وي رسيده به ويژه دو ثَقَل به جا مانده از آن حضرت (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم): « اني تاركُ فيكم الثقلين» (22) .
4_ تبيين محققانه از معارف وحياني وي كه تشكيل اين گونه از همايش قرآني در راستاي همان است .
5- حمايت همه‌جانبه از حريم قرآن و حوزه عترت طاهرين(عليهم‌السلام) ؛ تا دوست آيس نگردد و دشمن طمع نكند و دعاي اميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب (عليه‌السلام) درباره آن حضرت كه گفت:«اللهم أعلِ علي بِناءِ البانينَ بِنَائَه» (23) مستجاب شود .
آمد اندرجهان، جانِ همه‌كس جانِ جان را محمدآمد و بس
او سري بود و عقل گردن او او دلي بود و انبيا تن او
همه شاگرد و او مدرسشان همه مزدور و او مهندسشان (24)
آنچه در دنياي فاسد كنوني جريان داشته و دارد از روث‌خواري سلمان رشدي و فَرث‌خوري تصويرگر دانماركي و خون‌مكيدن هادمان حرمين شريفين حضرت امام هادي و امام عسگري (عليهما‌السلام) مسئوليت عالمان ديني و متوليان فرهنگي را سنگين مي‌كند تا مدبرانه آن لبن خالص و شير سَره را از بين فرث‌ها و دم‌ها برهاند و به جامعه انساني برساند تا انقلاب اسلامي ايران به ظهور حضرت بقيه‌الله_ ارواح من سواه فداه_ متصل گردد.
مجدداً مقدم شما فرهيختگان را گرامي مي‌داريم و از برگزاركنندگان اين همايش وزين تقدير مي‌نماييم و عزت همه بهبهاني‌ها را مسئلت مي‌كنيم .
پروردگارا ظهور ولي‌عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) را تسريع فرما.
نظام اسلامي، مقام رهبري، مراجع تقليد و دولت و ملت و مملكت و جوانان را در ظل عنايت امام ‌زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) حفظ فرما.
امام راحل و شهدا را با انبيا محشور فرما.

والسلام عليكم
جوادي‌آملي ، اسفند 1384







1) من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 241. 2) سوره نجم، آيات 7 8 .
3) سوره شعراء، آيات 193- 194. 4) صحيفه سجاديه، دعاي 47.
5) ر.ك: سوره حجر، آيه 9. 6) سوره نمل، آيه 6.
7) سوره اعلي، آيه 6. 8) سوره نجم، آيات 3
4.
9) سوره جن، آيات 27-28. 10) سوره جن، آيات 8-9.
11) سوره تكوير، آيه 24. 12) سوره مائده،آيه 3.
13) سوره مريم، آيه 64. 14)فصلت، آيات 41 -42.
15) سوره حجر، آيه 9. 16) سوره نساء، آيه 82 .
17) ر.ك: سوره شوري، آيه 51 . 18) ر.ك: سوره شعراء،آيه 195.
19) سوره احزاب، آيه 21 . 20) سوره شوري، آيه 23.
21) اصول كافي، ج 1، ص 85 . 22) وسائل‌الشيعه ، ج 27، ص 34 .
23) نهج‌البلاغه، خطبه 72. 24) شرح نهج‌البلاغه ملاعبدالباقي تبريزي، ج 1، ص 445.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments