بسم اللّه الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
حمد بيكران خداي را سزاست كه شهادت را مايه حيات و معرفت را پايه بقا قرار داد. تحيّت تامّ حضرت ختمي مرتبتصلي الله عليه و آله و سلم را بجاست كه با تذكيه عقلْ و تزكيه روحْ و تضحيه نفسْ آن مايه و اين پايه را هماهنگ كرد. درودِ دَوْران، اهل بيت عصمت(عليهمالسلام) را رواست كه صحابه بَنان و بَيان را با اصحاب سيف و سنان همآوا نمودند. به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان لَدودِ آنان تبرّي ميجوييم.
حيات هاي معنوي روحاني شهيد
شهادتْ در جامه روحانيت و معرفت در جامِ شهادت، سببِ ذوحَياتَيْن شدن روحاني شهيد است، زيرا هم شهادت سند زنده بودن شهيد است: ﴿ولا تحسبنّ الذين قُتلوا في سبيل اللّه أمواتاً بل أحياءٌ عند ربّهم يُرزقون... ﴾ [1] و هم معرفت مدركِ حياتِ عالِم: «و العلماء باقون ما بقيَ الدهر»[2]. جامع مشترك شهادت و معرفت اين است كه هر دو وسيله رهايي از طبيعتاند:
سجده نتوان كرد بر آب حيات ٭٭٭٭ تا نيابم زين تن خاكي نجات[3]
راز رجحان مركب عالم بر خون شهيد
هرچند مركّب عالِم بر خون شهيد فزوني دارد: «يُوزَنُ يوم القيامة مِدادُ العلماء و دَمُ الشهداء فيرجَحُ عليهم مِدادُ العلماء علي دَمِ الشهداء».[4] رُجحان مداد عالم در اين است كه هم در صحنه جهاد اصغر حضور دارد و هم در ساحت جهاد اكبر، زيرا با تبيين ضرورتِ دفاع، غرور طاغي مُستبرقْنشين طرد ميشود و با تحليلِ ضرورتِ تهذيب، بوي ريايي كه از زاهد بوريانشين برميآيد، برطرف ميگردد، لذا مسطور قلم چنين عالمِ با شهامتي كه شهادت خود را شاهد صدق خويش قرار ميدهد مشمول سوگند: ﴿و القلم و ما يسطرون﴾ [5] خواهد بود.
مردانه پاي درنه، گر شيرمرد راهي ٭٭٭٭ ورنه به گوشهاي رو گر مرد مُستَمندي[6]
همدلي انديشه عالم و انگيزه مجاهد
آنچه در آغاز اين سالنامه مطرح است، همدلي انديشه عالم و انگيزه مجاهد است. جهادْ در صحابت اجتهاد و معرفت در معيتِ شهادت، دو عنصر محوري ساختار روحاني شهيد است. اميد آنكه مِداد خالصْ و خونِ ناصحْ ضامنِ استحكامِ نظام مقدّس و استمرار آن تا ظهور حضرت مَهدي موجود موعود(عج) باشد. ﴿و السلام علي من اتّبع الهدي﴾.[7]
محرّم الحرام 1425، اسفند 1382
جوادي آملي