بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين

با اهداي سلام و تقديم دعا به محضر دانشگاهيان، فرهنگيان، مسئولان امور تربيت و تعليم قرآن، دانشجويان، و فرزندان عزيز شاهد.

تجلي اسم احسن الخالقين

گرچه تمام موجودهاي امكاني مخلوقِ خداوند مي‏باشند، ﴿قُل الله خالقُ كلِّ شي‏ءٍ﴾[1]، و گر چه خداوند هر چيز را با زيباترين وجه آفريد؛ ﴿الّذي اَحْسَنَ كُلَّ شي‏ءٍ خَلَقَه﴾[2]، ليكن خداوند هيچ موجودي را به زيبايي انسان كامل نيافريد؛ ﴿لَقَد خَلَقنا الإنسانَ في اَحْسَنِ تقويمٍ﴾،[3] و دربارهٴ آفرينش هيچ موجودي خود را به عنوان ﴿اَحسَن الخالقين﴾،[4] نستود، و اگر انسان كاملْ احَسْنُ المخلوقين نمي‏بود، آفريدگار وي ﴿اَحْسَن الخالقين﴾ نمي‏شد.

به تعبير رساتر، اگر خداوند با اسم ممتاز اَحسن الخالقين تجلي نمي‏كرد، انسانِ كامل پديد نمي‏آمد. زيرا مخلوق، آيت و مظهرِ خالق است، و خالق با هر اسم يا وصفي ظهور نمايد، مخلوق نشانهٴ همان اسم و آيت همان وصف خواهد شد.

مسجود ملائكه

گرچه در نظام هماهنگ طبيعت، پرندگان و سرايندگان زيبا چونان طاووس و بلبل به سر مي‏برند؛ ليكن هيچ‏كدام از آن ها جامهٴ اَحسن بودن دربر نكرده‏اند و تاج كرامت بر سر ننهاده‏اند، و گرچه در نظام ملكوتِ عالَم، فرشتگانِ معصوم، تسبيح گويان خدا و تقديس كنان كوي حق‏اند، ولي هيچ‏كدام از آن ها به دريافت كسوت اَحسن، مفتخر نشدند، بلكه در پيشگاه انسان كامل كه اَحسن‏المخلوقين است، ساجد و خاضع‏اند.

لازم است تحليل صحيح قرآني در زمينهٴ ارزيابي نظام احسن انساني به عمل آيد تا ارج و حرمت انسان روشن شود، و راه طي و نيل آن مقام منيع معلوم گردد، و هيچ معياري براي تبيين اين اصل همتاي قرآن كريم نخواهدبود. لذا از اين منبع زلال و لايزال استمداد جسته و از پيام‏هاي آن استنباط مي‏شود، چه اين‏كه تأثير اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم‏السلام) كه همتاي قرآن كريم‏اند، همانند معارف والاي وحي الاهي در تبيين محور كرامت و مدد در فخر انسان تأثير به سزائي دارد.

از اين‏جهت توجّه به چند نكته آموزنده ضروري و سودمند مي‏باشد:

ايمان سبب زينت و كرامت

يكم. قرآن كريم هر چه خارج از حوزهٴ روح آدمي است، آن را مايهٴ زيبايي انسان نمي‏داند، بلكه اگر آن چيز در زمين قرار دارد، آن را زيور زمين محسوب مي‏نمايد، و راز تزيين زمين را به آن زينت‏ها آزمون جامعهٴ بشري مي‏شمرد؛ ﴿و زيّنّا السّماء الدنّيا بمصابيح﴾[5]، ولي اگر كمالي در جان انسان واقع شود، آن را زيور روحِ ملكوتي بشر مي‏داند، ﴿حَبَّبَ إليكُم الإيمانَ و زَيَّنه في قلوبكم﴾.[6]

بنابراين، در فرهنگ قرآن كريم فقط ايمانِ به خداوند و وحي و نبوت و معاد و ساير دستورهاي ديني، پايهٴ زيور و مايهٴ زينت و در نتيجه سبب كرامت انسان خواهد بود.

فضيلت موثر بر اثر

دوم. اگر زيور هر چيزي سبب كمال اوست، انسانيت انسانِ واصل سبب تحقق هرگونه كمال مي‏باشد. زيرا در طليعهٴ راه، وصف مايهٴ تكامل موصوف است، ليكن در نتيجهٴ راه، ذات انسان متعالي سبب ظهور هرگونه كمال مطلوب خواهد شد.

چون گوهر هستي انسان كامل فوق هرگونه صفت كمال است. بلكه به طور جامع مي‏توان گفت: چون وصف اثر ذات است، و هر اثر از مبدأ خاصّ ظاهر مي‏گردد و به او تكيه مي‏كند و از او هستي خويش را دريافت مي‏نمايد، لذا مؤثّر هر اثري، بهتر از آن اثر و كامل‏تر از آن خواهد بود؛ چنانچه حضرت اميرالمؤمنين عليّ بن ابي‏طالب (عليه‏السلام) فرمود: «فاعلُ الخيرِ خَير منه»، چه اين‏كه «فاعِلُ الشرِّ شَرّ مِنه».[7]

تنها فروغ رهايي بخش

سوم. گاهي زيور كاذب به جاي زينت صادق اشتباه مي‏شود، همان‏طوري كه صبح كاذب و صادق مشتبه مي‏گردد، تشنگي صادق و كاذب اشتباه مي‏شود، و سرانجام تمدّن صادق و كاذب مشتبه مي‏گردد.

در اين حال، بهترين ترازويِ عدل، و مُتقن‏ترين داورِ صدق همانا قرآن كريم است كه در هنگام تيرگي‏ها و تاريكي‏ها، تنها فروغ رهايي‏بخش از تهاجم تمدّن كاذب و شبيخون زينت دروغين و تكالُب زيور زر و زور، و تَحاوُل زيبايي‏هاي فريبا كه مُحالَه مي‏نشيند و مكّاره مي‏رود مي‏باشد، قرآن كريم است، كه خداوند سبحان از آن به عنوان نور ياد كرده است.

قرآن مانع التباس و نيرنگ

چهارم. گرچه فطرت توحيدي انسان براي تشخيص تَقوا و طَغوا از لحاظ اصول كلي مُلهم مي‏باشد. زيرا متقيان را از طغيان جدا مي‏نمايد، ليكن در اثر تسويل نفس مُسَوِّله، و زيبا نشان‏دادن برخي از رذايل، و زشت دانستن بعضي از فضايل مايهٴ اشتباه مي‏گردد. از اين‏جهت چاره‏اي جز بهره‏برداري از كلام و پيام خداوند كه حق مُمَثّل و صدق مجسّم است نمي‏باشد، تا جلو هرگونه التباس و زمينهٴ هرگونه نيرنگ، گرفته شود.

شيطان درصدد اغواي همگان

پنجم. شيطان كه مهم‏ترين دشمن سوگند ياد كردهٴ انسان است، شرارهٴ خشم و جوهرهٴ طغيان و غضب است، و بر اثر حَميّت باطل و خشم سركش محصول عبادت‏هاي چندهزارسالهٴ خود را يك‏جا به آتش كشيد و براي هميشه در آن آتش‏سوزان مي‏سوزد.

چنين دشمني كه به خود رحم نكرد، در كمين انسان‏هاست تا بي‏رحمانه همهٴ آنان را به دوزخ سوق دهد، و براي هر كسي ابزار خاص تحريكي تهيه نموده است، تا هر فردي به دام مخصوص خويش گرفتار آيد؛ ﴿و لَقَد اَضَلَّ منكم جِبِلاً كثيراً أَفَلم تكونوا تعقلون﴾.[8]

نياز فرزانگان به اهل بيت

ششم. دانشمندان، انديشوران، فرهنگيان، دانشگاهيان، كه جزو افراد فرزانه و خردمند جامعه به شمار مي‏آيند، نه تنها از كمند مكر و كيد و كهانت شيطان افسونگر آزاد نيستند، بلكه بيش از ديگران مورد طمع خام ابليس و اذناب او مي‏باشند، زيرا با اغواي اينان گروه فراواني گمراه خواهند شد، چون لغزش دانشمند مانند شكستن كشتي است كه هم مايهٴ فرو رفتن آن در آب مي‏باشد و هم سبب غرق ديگران، ولي اگر كسي به كشتي ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم‏السلام) كه هرگز از قرآن كريم جدا نبوده و نمي‏باشد پناهنده شد، همواره از خطر غرق مصون است؛ مَثَلُ اهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوحٍ، من رَكِبَها نَجي و مَن تَخَلف عنها غرق.[9]

دانشگاه و ضرورت بهره وري از علوم عقلي و ديني

هفتم. منتقدان به وحدانيت خداوند سبحان مي‏كوشند، اولاً نظام هماهنگ توحيدي را در نهان و نهاد خويش استقرار بخشند، و تمام نيروهاي نظري و عملي آنان به امامت و رهبري عقل سليم آن ها حركت كرده، تعديل شوند، ثانياً نظام متحد الاهي را در مراكز فرهنگي و تحقيقي جامعه كه نمونهٴ بارز آن ها حوزهٴ علميه و دانشگاه مي‏باشد، تحقق دهند تا حوزويان و دانشگاهيان به امامت و هدايت و حمايت قرآن و عترت حركت نموده، تنظيم شوند.

از اين‏جهت كه نقطهٴ آغازين سير فكري و سفر فرهنگي اين دو نهاد ارجمند يكي است، و هدف سامي و نقطهٴ پاياني سلوك علمي و سير عقلي اين دو مركز ارزشمند يكي مي‏باشد، لذا قافلهٴ علوم و دانش‏هاي الاهي و انساني در كمال صحت و دقت و سرعت به مقصد مي‏رسد و شاهد مقصود را در آغوش مي‏كشد. بنابراين، بهره‏وري عزيزان مأنوس به علوم حسّي، از علوم عقلي و ديني ضروري خواهد بود.

رسالت جوانان

هشتم. جوانان امروز كه بزرگ مردان آينده‏اند، رسالتي بس سنگين به عهده دارند، اولين سفارت آنان تهذيب نفس و تزكيهٴ روح است. زيرا قلب نوسال و جوان طبق بيان اميرالمؤمنين حضرت علي بن ابي‏طالب (عليه‏السلام) چونان زمين موات است كه براي هرگونه شيار و بذرافشاني آماده است؛ هم پذيراي مكتب حق و هم پذيرندهٴ مكتب‏هاي باطل مي‏باشد.

و از طرف ديگر، هر كس زمين مرده را زنده نمايد مالك آن مي‏شود؛ اگر رهبران الاهي با تبيين معارف حق و مكتب وحي، قلب جواني را هدايت و زنده كنند، مالك آن خواهند شد، و اگر اغواگران شيطاني با نشر اكاذيب، و تبليغ مكتب ضلال و اِضلال، دل نوسالي را گمراه نمايند، مالك آن خواهند بود.

از اين‏جهت بر هر جواني لازم است تا باغبان و كشاورز بوستان قلب و مزرعهٴ دل را شناخته، خود را با معلمان الاهي و مربيان قرآني آشنا نمايد.

دومين رسالت آن ها هدايت ديگران در زمان مسئوليت، و رهبري آنان هنگام تصدّي سِمَت‏هاي تعليم و تربيت مي‏باشد كه ارزش هدايت يك انسان از ارزش تمام چيزهايي كه آفتاب بر آن مي‏تابد، بيش‏تر است.

رسالت استادان و معلمان

نهم. معلّمان و مربيان ارجمند علوم الاهي عنايت فرمايند، كه گرچه ممكن است بسياري از پرسش‏هاي ديني و نيز پاسخ بسياري از سؤال‏هاي مذهبي براي آنان روشن باشد، ليكن ممكن است عده‏اي از جوانان يا اصل پرسش را به خوبي درك نكنند يا اگر اصل سؤال براي آن ها معلوم است، جواب درست را ندانند.

معلّمان محترم، ضمن سعي در تعالي مراتب علمي خويش، كوشش فرمايند كه آينده‏سازان كشور را هم به اصل مسائل و هم به پاسخ صحيح آن ها آشنا نمايند كه آنان در دوران جواني با روح تحقيق، تفحّص و نقد و بررسي عالمانه و منصفانه مأنوس شوند.

بهترين ارج گذاري و پاسداري از ارزش هاي انقلاب

دهم. چون فضاي ميهن اسلامي، به ويژه مراكز فرهنگي كشور، به بركت امام خميني (قدّس‌سرّه) و ايثار و نثار شهيدانِ شاهد، جانبازان، مفقودان و آزادگان عطرآگين شده است، نام و ياد آن ولي نعمتان انقلاب، حرمت نهادن به خاندان گرانقدرشان، ارج گذاشتن به راه و پيام آنان كه به نوبهٴ خود ذخيرهٴ گرانبهاي اين مملكت الاهي است، همچنان بر تارك تاريخ شرف بخش كشور ثبت و ضبط گردد، و هرگز مقام منيع آنان فراموش نشود.

بهترين سَبْك ارج‏گذاري آنان همان درك درست حقايق ديني و عمل صحيح به احكام الاهي و حضور در صحنه‏هاي سياسي و كوشش در استقلال، آزادي و تماميّت ارضي و اثبات بي‏نيازي از هر بيگانه و بيگانه پرست خواهد بود.

پروردگارا، نظام مقدس اسلامي، مقام معظم رهبري، مراكز علمي و همهٴ مردم ايران اسلامي، بلكه تمام مسلمانان جهان را در پرتو عنايت حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) تا ظهور آن حضرت، حفظ فرما، و برگزاركنندگان مسابقات قرآني را مشمول لطف خاص خود قرار ده.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

6/3/1374

جوادي آملي

 


[1]  ـ سورهٴ رعد، آيهٴ 16.

[2]  ـ سورهٴ سجده، آيهٴ 7.

[3]  ـ سورهٴ تين، آيهٴ 4.

[4]  ـ سورهٴ مؤمنون، آيهٴ 14.

[5]  ـ سورهٴ فصلت، آيهٴ 12.

[6]  ـ سورهٴ حجرات، آيهٴ 7.

[7]  ـ نهج البلاغة، حكمت 32.

[8]  ـ سورهٴ يس، آيهٴ 62.

[9]  ـ بحار الانوار، ج 23، ص 105.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments