بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
الحمد لله رب العالمين، و الصلاة علي جميع الأنبياء و المرسلين و الائمة الهداة المهديّين سيّما بقية الله فى العالمين (عجّل الله تعالي فرجه).
حضور انديشوران اسلامي، مشتاقان ادراك كلام خداي سبحان، فرهيختگان مكتب قرآن و عترت، به ويژه اساتيد و دانشجويان گرانقدر علوم پزشكي را گرامي داشته، از برگزاركنندگان اين محفل قرآني كه وسيلهٴ احياي معارف الاهي را فراهم نمودهاند، تقدير ميشود.
چون بهترين راه براي شناخت قرآن كريم بررسي آيات همين كتاب آسماني و تحليل احاديث مُتقنِ اهل بيت وحي و عصمت(عليهمالسلام) ميباشد لذا توجه حضّار گرامي به نكات ذيل جلب ميشود.
مصونيت همه جانبه قرآن
يكم: قرآن حكيم كه مبدأ تا منتها از آسيبِ سهو، نسيان، بطلان، جَعل، تحريف و مانند آن معصوم و مصون بوده و خواهد بود. زيرا مبدأ چنين كلامي خداوند است كه از لحاظ علم؛ ﴿لا يَعْزُبُ عنه مثقال ذرّة في السّموات و لا في الأرض﴾[1] ميباشد، و از جهت صيانتِ از سهو؛ ﴿ما كان ربّك نسيّاً﴾[2] و ﴿في كتاب لا يضلّ ربّي و لا ينسي﴾[3] است و مسير چنين پيامي، سفيرانِ معصوم و فرشتگانِ مصونِ از گزندِ خطا قرار گرفتهاند؛ ﴿في صُحُفٍ مُكرّمةٍ ٭ مرفوعةٍ مُطهّرةٍ ٭ بأيدي سَفَرةٍ ٭ كرامٍ بَرَرةٍ﴾.[4]
منتهاي نزول چنين كتابي قلبِ مطهّر انسان كامل، سيّد انبيا و مرسلين عليهم آلاف التحيّة و الثناء ميباشد كه هم در اصل تلقّي وحي معصوم است؛ ﴿وإنّك لتُلقّي القران من لدن حكيمٍ عليمٍ﴾[5]، هم در حفظ و نگهداري آن از آسيبِ نسيان مصون است؛ ﴿سَنُقرئكَ فلا تَنسي﴾[6]، هم در اِبلاغ و اِملاي آن از هرگونه كاهش يا افزايش منزّه ميباشد؛ ﴿ما يَنطقُ عن الهوي ٭ اِنْ هو اِلّا وحيٌ يوحي﴾.[7]
قلمرو ارسال چنين پيام آسماني تا افكار و قلوبِ جامعهٴ انساني نيز از تصرّف مُحرِّفان و سُلطهٴ اهريمانِ كژراهه محفوظ خواهد بود؛ بطوري كه محتواي معارف الاهي در قالَب قرآن مجيد به طور صحيح به امّت اسلامي ميرسد تا حجّت خداي منّان، بالغ، و احتجاج ديگران داحض شود.
اگر تبديل، تحريف، تفسير به رأي و مانند آن رخ دهد، در خارج از محدودهٴ وحي بوده و در اثر سوء اختيار خود شخص است كه هيچگونه آسيبي به نزاهت قرآن از هرچه غير وحي است، نميرساند؛ ﴿فإنّه يَسلُك من بين يَدَيه و مِن خَلفِه رَصَداً ٭ ليَعلَم أن قد أبلَغوا رسالات ربّهم و أحاط بما لديهم و أحصي كلّ شيءٍ عدداً﴾.[8]
طهارت روح
دوم: قرآن مجيد هادي بهترين راه و والاترين هدف است؛ ﴿إنّ هذا القرآن يهدي للّتي هي أقوم﴾.[9] لذا قبل از شروع به تلاوت آن مناسب است از وسوسهٴ هر اهريمني به خداوند سبحان پناه برد؛ ﴿فإذا قَرأتَ القرءان فَاستَعِذ بالله من الشيطانِ الرجيم﴾[10] و بر ديگران، چنين دستور راجحي رقم خورد كه كاملاً به آواي قرآن گوش فرا دهند و از هرگونه كاري كه مزاحم استماع وحي الاهي باشد، بپرهيزند؛ ﴿و إذا قُرِيص القرءان فاستعموا له وأنصِتوا لعلّكم ترحمون﴾[11] و چون كلام خدا از هر غباري مطهّر ميباشد، براي نيل به معاني آن، طهارت روح لازم است. زيرا جز پاكانِ از رِجس گناه و رِجز انحراف فكري، كسي به حَرَم امن قرآن كريم بار نمييابد؛ ﴿إنّه لقرءان كريم ٭ في كتبٍ مكنون ٭ لا يَمسّه إلّا المطهّرون﴾.[12]
تدبّر در چنين كتابي بهرهٴ پاك دلاني است كه درهاي قلوب آنان به صَوب و سَمت ملكوت گشوده ميباشد و با قفل گناه بسته نخواهد بود؛ ﴿اَفَلا يَتدبّرون القرءان اَمْ علي قلوبٍ اَقفالها﴾[13] و قفل دل، چيزي غير از اعتقادِ باطل يا اخلاق و اعمالِ عاطل نيست، بلكه همان سيّئات انسانِ تبهكار است كه رَين و دَرَن و غبارِ قلبِ ملكوتي او قرار ميگيرد؛ ﴿كلّا بل
رانَ علي قلوبِهِمْ ما كانوا يكسبون﴾[14] و محرومان از ادراك صحيح معالي اسلام، نابينايان قيامتاند؛ ﴿و من كان في هذه أعمي فهو في الاخرة أعمي و أضلّ سبيلاً﴾[15]) و كسي كه معارف الاهي را در دنيا با چشم جان مشاهده نكرد، در آخرت از شهود جمال الاهي ناكام ميباشد؛ ﴿اِنّهم عن ربّهم يومئذٍ لمحجوبون﴾.[16]
بنابراين، تحصيل طهارت روح اوّلين شرط تدبر در قرآن و بهرهوري از آن خواهد بود.
شفاي بيماري علمي و عملي
سوم: قرآن مجيد نه تنها داروي دردهاست، بلكه شفاي هرگونه بيماريِ انسانها ميباشد. چون انسان داراي شئون فراوان نظري و عملي است و جَهل، مهمّترين مرض عقل نظري بشر به شمار آمده، ضلالت و گمراهي، بدترين بيماريِ عقل عملي انسان محسوب ميشود، لذا قرآن كريم، هم بيماريهاي علمي بشر را گوشزد كرده، شفاي آن را شرح داد و هم مرضهاي عملي انسان را برشمرده، علاج آن را تبيين كرد تا هم در رسالتِ تعليم كتاب و حكمت كامياب شود و هم در سفارتِ تزكيهٴ نفوس و تهذيبِ قلوب موفّق گردد.
داروي دردهاي روحي، قرآن كريم است. چنانكه حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) فرموده است: «دواء دائكم و نظم ما بينكم».[17] شفاي هرگونه بيماري علمي و عملي انسان، قرآن مجيد است. چنانكه خداوند فرموده است: ﴿و نُنزّلُ من القران ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنين﴾[18] و ﴿قد جاءتكم موعظةٌ من ربّكم و شفاءٌ لما في الصدور﴾[19]. لذا حضرت عليبنابيطالب (عليهالسلام) دستور و راهنمايي نسبت به شفاجويي از قرآنِ شافي را چنين ارائه فرموده است: «وَ استَشفوا بنوره فإنّه شفاء الصدور»[20] و «فيه شفاء المُسْتَشْفِى و كفاية المُكْتَفى»[21] و «فإنّه الحَبل المتين و النور المبين و الشفاء النافع».[22]
بيماري روحي و راه درمان
چهارم: قرآن حكيم همانطوري كه شفا را در پرتو ادراك صحيح معارف آسماني و ايمان به تمام رهآورد پيامبرانِ الاهي و امتثال احكام اسلامي ميداند، بيماري را، اثر جهل و عدم ادراك درست مَعالي وحي و فقدان اعتقاد به رهآورد انبيا (عليهمالسلام) و ترك امتثال دستورهاي ديني آنان ميداند. چون روح انسان مقدّم بر بدن او بوده، تن بشر فرع جان مجرّد اوست، لذا سلامتِ روح مهمتر از سلامت بدن و همچنين بيماريِ دل شديدتر از مرض بدن ميباشد، چنانكه اميرالمؤمنين حضرت علي بن ابيطالب (عليهالسلام) در اينباره ميفرمايد: «...أشَدُّ من مرض البدن مرضُ القلب؛ ألا و إنّ من صحّةِ البدن تقوي القلب».[23]
از اين جهت، شناختِ بيماري روح و معرفتِ دارويِ آن و آشنايي باكيفيّتِ درمان، تا نيل به شفاي كامل، از بهترين رهنمودهاي قرآن كريم است، لذا نمونههايي از مرض دل بازگو ميشود تا راه علاج آن از قرآن مجيد استنباط شود.
نمونه هايي از امراض روحي
1. نفاق از نظر خداوند سبحان بيماري است، چه اينكه ضعفِ ايمان و فتورِ عقيده نيز به نوبهٴ خود مرض محسوب ميشود؛ ﴿في قلوبهم مرضٌ فزادَهم الله مرضاً﴾[24] و ﴿وإذ يقول المنافقون و الذين في قلوبهم مرضٌ ما وَعدَنا الله و رسوله إلّا غروراً﴾.[25]
2. انحراف سياسي و گريز از نظام اسلامي و گرايش به بيگانگان، به احتمال شكست حاميانِ اسلام و پيروزي دشمنان مسلمين، مرض قلب شمرده شده است؛ ﴿فَتَري الذين في قلوبهم مرضٌ يُسارعون فيهم يقولون نخشي أنْ تُصيبَنا دائرةٌ فَعسي الله اَن يأتي بالفَتح أو أمرٍ مِن عِنده فيصبحوا عَلي ما أسرّوا في أنفسهم نادمين﴾.[26]
3. طمع به نامحرم و ضعف نفس در برابر غريزهٴ حيواني و عدم اكتفا به حلال الاهي و ميلِ تجاوز به حرام، بيماري دل است. چنانچه خداوند سبحان فرموده است: ﴿يا نساء النبيّ لستنّ كأحدٍ من النساء إن اتقيتنّ فلا تَخضعن بالقول فيَطمع الذي في قلبه مرضٌ و قُلنَ قولاً معروفاً﴾.[27]
قرآن مظهر اسم شافي
اكنون كه نموداري از بيماريهاي اعتقادي، سياسي و اخلاقي روشن شد، معلوم ميشود قرآن حكيم كه مظهر شفاي خداوندي است يكي از اسماي حسناي او شافي است و با ارائهٴ برهان عقلي و نيز نشر حكمت و موعظت و جِدال احسن، امراض فكري را قبل از پديد آمدن آن دفع ميكند و بعد از ظاهر شدن آن رفع مينمايد.
با تبيين خطوطِ جامع و كلّي اسلام در سياستِ داخلي و خارجي، بيماريهاي سياسي را پيشگيري يا درمان ميكند و با تشريح آثار سوء بزهكاري و گرايشهاي تباه اخلاقي و راهنماييهاي سودمند، آنها را علاج مينمايد.
آن چه تذكر آن در گردهمايي پزشكان و همايش علمي و پزشكي مفيد ميباشد آن است كه همهٴ ما موظّفيم سلامت روح را ارج نهيم و بيماري و درمان آن را از قرآن و عترت فرا گيريم تا جامعهٴ گرانقدرِ ما گذشته از سلامت بدن، از روح سالم كه همان جان متدين و متعهد و جامع بين تديّن و تخصص است، برخوردار گردد.
پروردگارا همهٴ مؤمنان و مراجع عظام گذشته و امام راحل (قدّسسرّه) را با اولياي الاهي محشور فرما.
نظام اسلامي، مقام معظم رهبري و مسئولان متديّن را در پرتو عنايت ولي عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما.
برگزاركنندگان اين همايش علمي و حضّار عزيز را از لطف خاص امام زمان (أرواحنا فداه) بهرهمند فرما.
والسلام عليكم و رحمة الله
قم آذر 1375
جوادي آملي
[1] ـ سورهٴ سبأ، آيهٴ 3.
[2] ـ سورهٴ مريم، آيهٴ 64.
[3] ـ سورهٴ طه، آيهٴ 52.
[4] ـ سورهٴ عبس، آيات 13ـ 16.
[5] ـ سورهٴ نمل، آيهٴ 6.
[6] ـ سورهٴ اعلي، آيهٴ 6.
[7] ـ سورهٴ نجم، آيات 3 ـ 4.
[8] ـ سورهٴ جنّ، آيات 27ـ 28.
[9] ـ سورهٴ اِسراء، آيهٴ 9.
[10] ـ سورهٴ نحل، آيهٴ 98.
[11] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 204.
[12] ـ سورهٴ واقعه، آيات 77 ـ 79.
[13] ـ سورهٴ محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم)، آيهٴ 24.
[14] ـ سورهٴ مطفّفين، آيهٴ 14.
[15] ـ سورهٴ اِسراء، آيهٴ 72.
[16] ـ سورهٴ مطفّفين، آيهٴ 15.
[17] ـ نهج البلاغة، خطبهٴ 158.
[18] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 82.
[19] ـ سورهٴ يونس، آيهٴ 57.
[20] ـ نهج البلاغة، خطبهٴ 110.
[21] ـ همان، خطبهٴ 152.
[22] ـ همان، خطبهٴ 156.
[23] ـ همان، حكمت 388.
[24] ـ سورهٴ بقره، آيهٴ 10.
[25] ـ سورهٴ احزاب، آيهٴ 12.
[26] ـ سورهٴ مائده، آيهٴ 52.
[27] ـ سورهٴ احزاب، آيهٴ 32.