بسم الله الرحمن الرحيم وايّاه نستعين

بهترين تحيّت الاهي بهرهٴ پيام آوران وحي و پيروان نبوت و شهيدان شاهد رسالت خواهد بود. ضمن دعاي خير به شما برادران و خواهران دانشجو و تقدير از زحمات انديشورانهٴ شما و آرزوي اعتلاي روز افزون همهٴ فرهيختگان، به ويژه شما مشتاقان كمال، چند نكته كه در رهيافت راهيان قلّهٴ علم سودمند است، بازگو مي‏شود.

معرفت جان مرهون تزكيه ي روح

يكم. رواق معرفت جان با طهارت دل روشن مي‏شود و روغن چنين چلچراغي از آسيب سوسيال شرق مصون و از گزند ليبرال غرب محفوظ است؛ ﴿لا شرقيّةٍ ولا غربيّة يكاد زَيْتُها يُضي‏ء و لو لم تمسسه نارٌ نورٌ علي نورٍ يهدي الله لنوره مَن يشاء﴾.[1] گرچه كوشش بيروني در تحصيل چنين دلمايه‏اي بي‏اثر نيست، ليكن بلوغ آن به نصاب لازم، مرهون كِشش درون است كه بدون تزكيهٴ روح و تضحيهٴ نفس ميسور نخواهد بود.

مرا به جز نظر تو نبود و نيست هنر ٭٭٭٭ عنايتت چو نباشد هنر چه سود كند

گذر كن از بشريّتْ فرشته باش دلا ٭٭٭٭ فرشتگي چو نباشد بشر چه سود كند

شبي كه ماه نباشد ستارگان چه زنند ٭٭٭٭ چون مرغ را نبود سر، دو پر چه سود كند[2]

بنابراين، لازم است بهترين معرفت كه از آنِ برترين معروف يعني خداست، فراهم گردد.

انديشه صائب و انگيزه صالح

دوم. بهار جواني چون بحر آرام نيست، بلكه چونان نهر ناآرام است. اشتياق به مبدأ هستي شيدائي ويژه‏اي دارد كه جزر و مدّ آن هماره هماورد مي‏طلبد و رهايي از سيطرهٴ آن بدون اعتصام به قرآن و عترت (عليهم‏السلام) ممكن نيست.

آن چه عناصر محوري نجات همگان، مخصوصاً دانشگاهيان عزيز را تأمين مي‏كند، انديشهٴ صائب و انگيزهٴ صالحْ است، هرچند مدّعيان طالحْ، طغوا را در كسوت تقوا و بي‏بندوباري را در جامهٴ آزادي و بيگانگي را در جام يگانگي ارائه مي‏نمايند، ليكن فرزانگان جامعه، به ويژه شما، جعفر طرّار را از جعفر طيّار تشخيص مي‏دهيد. زيرا تقواپيشگان در پرتو لطف ممتاز خدا از فروغ فرق بين حق و باطل برخوردارند؛ ﴿يا أيّها الّذين ءَامنوا إن تتّقوا الله يَجْعَلْ لكم فرقاناً...﴾.[3]

جز صورت عشق حقْ هر چيز كه من ديدم ٭٭٭٭ نيميش دروغ آمد، نيميش دَغَل دارد[4]

ولايت اهل بيت عصمت (عليهم‏السلام) كه به مثابهٴ كشتي نوح است، ساكنان و متمسكان خود را از لَوْث ابتلا به حس گرايي و از رَوْث اعتياد به ماده پذيري تطهير مي‏نمايد:

نشين به كشتي روح و بگير دامن نوح ٭٭٭٭ به بحر عشق كه هرلحظه جزر و مدّ باشد[5]

فراطبيعي بودن انقلاب اسلامي

سوم. تاريخ انقلاب اسلامي ايران را مريخ سپهر رقم نزد تا زُحَل كيوان آن را زائل كند؛ حماسهٴ دفاع مقدّس هشت ساله را سلسله جبال البرز و زاگرس نپروراند تا زلزلهٴ توطئهٴ بيگانه آن را منهدم سازد؛ عشق به اسلام و نظام مردمي آن را كسي به شما نياموخت تا ديگري خيال خام زدودن آن را در سرِ سرد و افسرده‏اش بپروراند؛ بلكه فيض انقلاب اسلامي و فوز دفاع و صلاح استقلال و فلاح آزادي و نجاح تماميت ارضي، از فراطبيعت تجلّي كرد و در جامهٴ خلفاي الاهي ظهور نمود تا آن كه شوق لقاي خدا را در دل‏هاي مؤمنان ميهن دوست نهادينه كرد به طوري كه هرگز زوال نمي‏پذيرد؛

گر نرويد ز خاك هيچ انگور ٭٭٭٭ مستي عشق را مقرّر گير

شيشه‏گر گر دگر نسازد جام ٭٭٭٭ جام ميِ عشق را ميسّر گير[6]

اميد آن كه زمينه تماميّت اقتضا و ارتفاع منع فراهم شود؛

دريغ پرده هستي خداي بر كندي ٭٭٭٭ چنانك آن دَرِ خيبر علي حيدركَنْد[7]

رهبران فكري و حفظ هويت جامعه

چهارم. رسالت رهبران فكري اعم از حوزويان و دانشگاهيان در صيانت هويّت جامعه از استحاله است و ساز و كار آن در پيوندِ منضودْ با خدا به نام ايمانِ جامع و كامل و ارتباط معقولْ با بندگان خدا به نام خدمت با محبّت و محنت بي منّت است. رسول اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين فرمود: خَصلتانِ ليس فوقَهما مِنَ البرّ شي‏ءٌ الاِيمانُ بالله والنَفْعُ لِعباد الله[8]؛ دو صفت برجسته است كه هيچ كار نيكي برتر از آن ها نيست؛ يكي ايمان به خداوند و ديگري سود رساندن به بندگان خدا.

اميد است نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و جوانان در ظلّ عنايت الاهي از هر گزندي مصون باشند. امام راحل و شهدا با انبيا محشور گردند.

والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته

جوادي آملي

 دي 1380

 


[1]  ـ سورهٴ نور، آيهٴ 35.

[2]  ـ ديوان شمس، ص 350 ـ 351.

[3]  ـ سورهٴ انفال، آيهٴ 29.

[4]  ـ ديوان شمس، ص 226.

[5]  ـ ديوان شمس، ص 350.

[6]  ـ همان، ص 437.

[7]  ـ همان، ص 351.

[8]  ـ نهج الفصاحة، ج 2، ص 1008.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments