بسمالله الرحمن الرحيم و اياه نستعين

حمد ازلي خداي سبحان را سزاست، تحيّت ابدي پيامبران الهي به ويژه حضرت ختمي نبوّت را رواست. درود بيكران أهل بيت عصمت و طهارت مخصوصاً سيّد أوصيا اميرمؤمنان عليبنابيطالب (عليه السلام) و خاتم أوليا مهدي موجود موعود(عجلاللهتعاليفرجه) را به جاست. به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان لدود آنان تبرّي مينمائيم. مقدم فرهيختگان دانشگاهي، اساتيد بزرگوار و دانشجويان عزيز را گرامي و حضور پژوهشگران و هنرمندان عرصه ولاء را ارج نهاده، از برگزاركنندگان درايتمدار در اين جشنوارۂ فاخر تقدير و توفيق روزافزون همگان، از خداي منّان مسئلت ميشود. چون اين گردهمايي باشكوه به عنوان «نهجالبلاغه» علوي است و امسال نيز به نام «اتحاد ملّي و انسجام اسلامي» نامور شد و آن كتاب سامي كه تالي قرآن حكيم است دربارة اين طرح عالي معارفِ برين و ستودني وافري دارد بَضعهاي از آن مطالب در اين پيام وجيز به صورت چند اشاره ارائه ميشود تا فيض آن به مستمعانِ واعي و فوز آن به راقمِ داعي برسد.
در عاشقي آنجا كه ورا پاي مرا سر در بندگي آنجا كه ورا حلقه مرا گوش 1

 

طرح مسئلهٴ اتحاد در قرآن کريم


يكم. عقل نظري در جهان بيني سالكِ توحيدْ و عقل عملي در جامعه نگريْ، راهي اتّحاد است . قرآن كريم كه جامع درسِ درايت و ارث وعايت است بعد از طرح توحيد، از عقل علمي سخن به ميان ميآورد: ﴿انّ في خلق السموات و الارض .... لآيات لقوم يعقلون﴾2 و بعد از لزوم اتّحاد، از عقل عملي نام ميبرد و اختلاف گرا را ازآن بيبهره ميداند: ﴿تًحسًبُهُم جميعاً و قُلوبُهم شَتّي ذلك بانّهم قومٌ لا يعقلون﴾3.
كمال انسان در جمع بين توحيد علمي و اتـّحاد عملي است و اين جمع سالم بدون اثاره و شكوفايي دفائن عقول نظري و عملي ميسور نيست . آنچه از نهجالبلاغه علوي بر ميآيد اين است كه پيامبران خداوند عهده دار ثوره، انقلاب فرهنگي و شكوفا نمودن گنجينههاي عقلياند كه در درون انسان نهادينه شده است: « ... فبعث فيهم رُسُلَه ... و يُثيروا لهم دفائن العقول»4.

 

توانايي وحدت در انسجام ميان روش و منش


دوم. اتّحاد ملّي و انسجام اسلامي، كثرت محمودي است كه به وحدت بر ميگردد و وحدت باهري است كه توان ورود در عرصه كثرت را بدون هضم شدن داشته و قدرت ارجاع آن را به جامع مشترك بدون آميختگي به برخي و گريختگي از بعضي را داراست. روشن است هر وحدتي چنين اقتدار را ندارد كه كثرتِ نظرْ و گرايش را به اتّحاد و نيز پراكندگي روش و منش را به انسجام برساند، مگر وحدت معقول نظري و مقبول عملي كه بمثابه محكمات انساني است تا متشابهات زباني و زماني و زميني را به اصل فارِدْ رهنمود گردد. آنچه از نهجالبلاغه امير موحدان (عليهالسلام) بر ميآيد اين است كه با حضور ابدان و اجتماع عناصر بدون ظهور عقل، اتّحاد حاصل نخواهد شد: « ايّتها النفوس المختلفه و القلوب المتشتّته، الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم» ؛5 زيرا در غيبت عقل قافلة مهاجم غرائز و راهزنان مزاحم اغراض، مانع هرگونه اتّحاد و رادع هرگونه انسجاماند.

 

باطل گريزي ، نشانهٴ سخن حق


سوم. اختلاف گاهي ظاهري و لفظي است، در اين حال طرح گفتمان خالصانه سودمند خواهد بود، و زماني نهاني ومعنوي است، به طوري كه هر كدام از دو طرفِ دعويْ، مدّعايي دارد مباين مدّعاي ديگر و دليلي اقامه مينمايد مضادّ دليل ديگر؛ در اين صورت يكي از دو ادّعا صادق و ديگري كاذب است و يكي از دو مدّعي راهي راه مستقيم وديگري كژراهه ميرود. آنچه از نهجالبلاغه در اينباره بر ميآيد اين است : همواره يكي از دو فكر و دعوا يا دعوتِ متناقض گمراهي است؛ « ما اختلفت دعوتان اِلّا كانت إحدا هما ضلالة»6. البته در صورتي كه دو ادّعاي ياد شده نقيض يكديگر نباشند، احتمال ضلالت هر دو بعيد نيست. از اينجا معلوم ميشود دو فكر حق و دو دعواي درست كاملاً قابل اتّحاد و انسجاماند؛ زيرا باطل از حق گريزان است، ولي هرگز حق از حق نميگريزد.

 

تنزّه وحدت محض از هرگونه کثرت


چهارم. همانطوري كه وحدت محض، منزه از هرگونه كثرت در هويّت خويش است وبا يك تجلي منبسط غابر و قادم را روشن و سالِف و آنف را هويدا و غيب و شهادت را آشكار ميكند و اين فيض گستردهٴ يگانه و يكتاي بالعرض آيت كبراي آن واحد و أحد سرمديّ بالذات است:
اين همه عكس مي و رنگ مخالف كه نمود يك فروغ رخ ساقي است كه در جام افتاد7
كثرتِ صرف نيز محروم از هرگونه اتّحاد و ممنوع از هر سنخ انسجام خواهد بود. چون از صدر و ساقه چنين تكثّري خروش جدائي وغريو بيگاني شنيده ميشود. اثر پراكندگي محض بينونت و نفرت است. پس كثرتي ميتواند به وحدت گرايش داشته باشد كه دلمايه اجزاء، افراد و ابعاض آن مشترك باشد و اين جهتِ شركتْ صرف مفهوم ذهني يا عنوان وهمي نباشد؛ زيرا هيچكدام از امور ذهني صرف يا وهمي محض توان تصرف در اعيان خارجي را نداشته و از عهده سوقِ كثرتِ مزبور از كارگاه پراكندگي به بارگاه هماهنگي بر نميآيد. تنها عامل مقتدري كه بتواند جنبه گريز پائي اجزاء را عقال نمايد و صبغة وحدت آنها را اثاره و شكوفا كند و بعد از به رشته در آوردن به كوي واحد وأحد رهنمون شود، عقلِ آزاد از هوا و مستقّل از هوس است كه خود در بخش انديشه از دام وهم و خيال و در بخش انگيزه از دانة شهوت و غضب حريّت يابد. آنچه از نهجالبلاغه اميرداعيان اتّحاد و انسجام بر ميآيد اين است: « ما استودع الله امراً عقلاً الا استنقذه به يوماً ما »،8 « و العقل حُسام ٌ قاطع ... و قاتِل هواك بعقلك»9

 

نهج البلاغه ، عامل وحدت و انسجام


پنجم. نهجالبلاغه از مهمترين علل وحدت و انسجام امت اسلامي است؛ زيرا خطبههاي منتخب و نامههاي برچين شده و كلمات حكيمانه برگزيده او همگي راجع به مدح اتّحاد و قدح اختلاف است . اگر در اثر رخدادهاي تلخ تاريخ، گفتاري از اميرمؤمنان (عليهالسلام) در ذمّ مهاجمان سياسي رسيده باشد، كوشش جامع بزرگوار اين كتاب در اين جهت مصروف شد كه آنها را به رقم نياورده و گرنه عقدة عناد داخلي افزون ميشد. يكي از اسرار گرايش فراوان علماي عامه به شرح اين كتاب قيـّم و ثمين، پرهيز محتواي آن از طرح خصومت زاي مسائل كلامي است؛ زيرا فرق زيادي در اين نهفته است كه دراية معارف كلامي و تبيين ضرورت امام معصوم(عليهالسلام) و تحليل و قداست اهل بيت(عليهمالسلام) با چه كلمات و ادبيات باشد. اين مجموع جميل ضمن نقل براهين قاطع از طرح گفتههاي لدودپرور اجتناب كرده است، لذا هماره مؤالف و مخالف را كنار هم نشانده و صاحبان مذاهب متنوّع را گرد هم ميآورد.

 

تأمين کمال نفسي در پناه اتحاد و انسجام اسلامي


ششم. اتحاد ملّي و انسجام اسلامي گذشته از طرد وصف نقص به نام نزاع زيانبار، عاملِ جذب صفت كمال به نام هدفمدار بودن و به آن نائل آمدن خواهد بود. اتّحاد يك ملّت هر چند كمال نسبي است، ليكن كمال نفسي را تأمين مينمايد. رسيدن به قلّه علم صائب و عمل صالح و رساندن نسل تازه به بزرگراه استقلال و آزاديِ از اهريمن درون و بيرون از اهداف انسجام اسلامي است. اين هدف والا از تدبّر در كتابي چونان نهجالبلاغه علوي و از استنباط معارف عريق و از ايمان به آن و از گسترش ره آورد آن در فضاي عطر آگين دانشگاهي حاصل ميشود. آنچه از اين كتاب مبين برميآيد اين است كه بناي رفيع دانش با ايمان آباد ميگردد: «...و بالايمان يُعمَر العلم»10. باور نمودن مبدأ حكيم و اعتقاد به معاد و پذيرفتن صراط مستقيم بين آغاز و انجام جهان كه همان نبوّت و وحي الهي است، ماية مرمّت علم و پاية آباد و آزادسازي نظام دانشوري است.

 

محروميت از خير الهي ، مهم ترين خطر اختلاف


هفتم. اميرمؤمنان حضرت عليبنابيطالب (عليهالسلام) خطر اختلاف را محروميـّت از خير الهي دانسته و وظيفة خطير وفاداران به نظام اسلامي را صيانتِ وحدت اعلام كرد و خود را نيز پرچمدار اين اصل حياتي معرّفي فرمود:« فايّاكم و التّلوُّنَ في دين الله فانّ جماعة فيما تكرهون من الحقّ خيرٌ من فرقة فيما تحبّون من الباطل و إنّ الله سبحانه لم يعطِ أحداً بفرقةٍ خيراً ممّن مضي ولا ممّن بقي» 11؛ اين كلام نوراني حاكي سنّت مستمر خداست؛ نه مستند به تجربه حسّي فقط. درنامهاي كه براي اشعري مرقوم داشت، چنين آمده است: «... وليس رجلٌ _ فاعلم _ اَحرص علي جماعة أمة محمد (صلياللهعليهوآلهوسلم) و اُلفَتِها منّي اَبتغي بذلك حُسنَ الثّواب و كرم المآب»12.
مجدداً حضور همگان را گرامي و سعي بليغ نهاد محترم نمايندگي معظم رهبري در دانشگاهها را در برگزاري اين جشنواره با شكوه ارج نهاده و توفيق دولت و ملت و اسلامي شدن كامل قطب علمي كشور مسئلت مي
شود.

والسلام عليكم و رحمة الله


جوادي آملي
خرداد 1386


1 - ديوان حكيم سنائي، غزل ش 209، ص 336.
2 - سوره بقره، آيه 164.
3 - سوره حشر، آيه 14.
4 - نهج
البلاغه، خطبه 1.
5 - نهج
البلاغه، خطبه 131.
6 - نهج
البلاغه، حكمت 183.
7 - ديوان حافظ، غزل ش 111.
8 - نهج
البلاغه، حكمت 407.
9 - نهج
البلاغه، حكمت 424.
10 - نهج
البلاغه، خطبه 156.
11 - نهج
البلاغه، خطبه 176.
12 - نهج
البلاغه، نامه 78.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments