04 10 2018 425048 ID:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی در درس اخلاق بیان داشتند:

هوس، غرور و خودخواهی جلوی نور عقل را می‌گیرد/ روحِ قوی، دستگاه اندیشه و اراده انسان را بهم مرتبط می‌کند

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی پنجشنبه های خود که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، به ادامه شرح کلمات قصار نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام پرداختند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی پنجشنبه های خود که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، به ادامه شرح کلمات قصار نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام پرداختند.

معظم له در ادامه شرح کلمه سی و یکم نهج البلاغه بیان داشتند: در کلمه سی و سی و یکم، از وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) سؤال می‌کنند که ایمان چیست؟ حضرت در اینجا هم ایمان، هم کفر و هم شک را از نظر معارف اعتقادی و معرفت‌شناختی شرح می‌دهند.

معظم له ادامه دادند: حضرت در جریان ایمان فرمود «الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِم‏»، درباره کفر هم فرمود: «وَ الْكُفْرُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ»، درباره شک هم که یک نحوه معرفت‌شناسی است از یک سو و تردید عملی از سوی دیگر، فرمود «عَلَی أَرْبَعِ شُعَب‏».

ایشان خاطرنشان کردند: ایمان به معنای اعتقاد و پذیرش قلب نیست؛ «آمَنَ» یعنی «دخل فی المأمن»، منتها ورود در این مأمن به داشتن اعتقاد صائب و دقیق و عمل صالح و با اخلاص است؛ این دو رکن، انسان را وارد مأمن می‌کند، مأمن همان حصن و قلعه و دژ است که وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) در حدیث سلسلة الذهب فرمود، توحید حصن و مأمن است: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی‏» و اگر کسی موحد شد وارد این قلعه می‌شود.

آیت الله العظمی جوادی آملی با اشاره به کلام حضرت امیر علیه السلام تصریح داشتند: حضرت درباره شک فرمود «عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِی وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَام‏»؛ شک گاهی در بخش علمی است که می‌شود شبهات علمی، گاهی در بخش عملی است که می‌شود تردید. در درون ما یک دستگاهی است که مسئول اندیشه است و مسائل علمی با آن دستگاه صورت می‌پذیرد، یک دستگاه دیگری هم در درون ماست که مسئول انگیزه و متولی تصمیم است؛ ما یک جزم داریم که از سنخ علم است، یک عزم داریم که از سنخ عمل است، اینکه گاهی ممکن است کسی عالم باشد ولی عمل نکند، برای این است که هیچ ارتباطی بین دستگاه عزم و اراده انسان با دستگاه جزم و اندیشه او نیست! اما اگر روح قوی شود این دو دستگاه را بهم مرتبط می‌کند وگرنه می‌شود عالم بی‌عمل.

ایشان اذعان داشتند: گاهی عقل را ظل می‌گیرد. هوس، غرور، خودخواهی جلوی نور عقل را می‌گیرد، وقتی نورش را گرفت انسان با اینکه یقین دارد این مطلب حق است و هیچ تردیدی در آن ندارد، اما عمل نمی‌کند، چون آن بخش علمی و اندیشه هیچ مسئولیتی درباره اراده، عزم، اخلاص و عمل ندارد.

معظم له ابراز داشتند: حضرت فرمود شک اولین شعبه‌اش مراء و جدال است، که انسان در صدد این باشد که حرف خودش را به کرسی بنشاند و گوشی برای شنیدن حرف دیگری نداشته باشد، چنین انسانی همواره در هول و هراس است؛ یک انسان شکاک چون در فضای تاریک به سر می‌برد همیشه هولناک است و تردد دارد؛ تردد یک بخش علمی دارد که انسان بین نفی و اثبات شک دارد و یک بخش عملی دارد بین رفتن و نرفتن! معمولاً آن بخش عملی را می‌گویند تردید، آن بخش نظری را می‌گویند شک. مثل آدم نابینایی که در جایی گیر افتاده و نمی‌تواند راه خروج را پیدا کند و خارج شود لذا سرگردان است. تردید و همچنین تردد که باب تفعیل است اینها آن ردّ مکرر را می‌رساند، چون باب تفعیل و مفید مبالغه است. فرمود یک انسانی که گرفتار شک است مراء دارد، هول دارد، تردید دارد، همیشه دستش به نشانه تسلیم بالاست. این آثار شک است؛ «وَ الِاسْتِسْلَام‏ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیدَناً».


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments