أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی‏ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين‏ وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّين وَ فَاطِمَةُ الزَّهْراء سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ بِهِمْ نَتَوَلَّی‏ وَ مِنْ أَعْدَائِهِم‏ نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».

مقدم شما اساتيد، محققان، فرهيختگان و دانشمندان گرانقدر را أرج مي‌نهيم و از برگزار‌کنندگان اين همايش وزينِ علمي، حق‌شناسي مي‌کنيم و از همه کساني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين نشست افزودند، سپاسگزاريم و ايام اربعين سالار شهيدان(صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَيْه‏) را به پيشگاه ولي عصر تعزيت عرض مي‌کنيم، از ذات أقدس الهي مسئلت مي‌کنيم به برکت قرآن و عترت، نظام ما و فرهيختگان ما را حفظ کند و در إعلاي کلمه دين بيش از پيش موفق بدارد!

ممکن است چيزي تعليمش واجب است، تعلّمش در شرع واجب باشد؛ ولي خود آن ديني نباشد، آزاد باشد؛ نظير تعليم برخي از زبان‌ها، تعلّم برخي از فرهنگ‌ها که انسان بر اساس روابط بين‌الملل به آنها نيازمند است، بايد آنها را بداند، اين زبان‌ها و فرهنگ‌ها تعليم و تعلّمش لازم است؛ ولي هيچ کدام ديني نيستند، گرچه خلاف دين هم نيستند. آن علمي که موضوعش فعل انسان است، آن مي‌تواند ديني باشد، مي‌تواند غير ديني باشد؛ مثل هنر نويسندگي، خوانندگي، گويندگي، نقاشي، مجسمه‌سازي، اگر مطابق با رهنمود دين باشد، مي‌شود ديني، مطابق آن نباشد، غير ديني است.

بنابراين بين تعليم و تعلّم که واجب است با خود علم که ديني باشد يا نه، فرق است، پس علمي که موضوعش فعل انسان است، حکمش روشن شد. تعليم و تعلّم برخي از امور؛ مثل زبان و امثال زبان حکمش روشن شد که هيچ‌کدام از اينها ذاتاً ديني نيستند؛ اما آن علمي که درباره خدا، أسماي خدا، اوصاف خدا، افعال خدا، آثار خدا بحث مي‌کند، چنين علمي ديني است.

پس ما يک علم ديني داريم، يک تعلّم و تعليم ديني داريم و يک فعل انسان که ممکن است ديني باشد، ممکن است غير ديني؛ اما آن علمي که موضوعش فعل خداست، آن حتماً ديني است. مستحضر هستيد که در تقسيم علوم و تمايز علوم، گفتند علم‌ها تمايزشان با موضوعاتشان است، گرچه علم براي سلسله أغراض و اهداف سامان پذيرفت و يک سلسله اجزا و مسايل دروني دارد؛ اما آن نقطه محوري متمايز بين علوم، همان موضوعات است، زيرا أغراض و اهداف، اينها مترتّب بر خود آن علم هستند، خود علم مجموعه موضوعات و مسايل است.

مسئله به سه عنصر معهود تقسيم مي‌شود: موضوع دارد و محمول دارد و نسبت، بنا بر اينکه نسبت، يک عنصر سوم باشد. مستحضر هستيد همان‌طوري که اهداف و أغراض فرع بر خود مسايل‌ و مترتّب بر مسايل‌ هستند، محمول قضيه و عرَض اينها هم مؤخّر از موضوع‌ هستند، همتاي موضوع نيستند، بعد از موضوع هستند و لازم موضوع هستند. پس محمولات و مقصوداتي که مترتّب بر موضوع علم است، آن هم نمي‌تواند حرف اساسي را بزند، چه اينکه نسبت بين موضوع و محمول هم از آن جهت که معناي حرفي است، نمي‌تواند عنصر محوري داشته باشد.

 پس اساس علوم تجربي موضوع آنهاست و موضوع علوم تجربي فعل خداست، هر علمي که در دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود و علم تجربي است، اين مخلوق خداست؛ يا مربوط به زمين است و موجودات زميني، يا مربوط به فضاست و موجودات فضايي يا مربوط به قلندر است، موضوعات مربوط به آسمان و نظام سپهري. نظام سپهري زمين و همچنين آنچه که در زمين است، همه فعل خداست، شناخت فعل خدا، نمي‌تواند غير ديني باشد، حتماً ديني است.

بنابراين اگر خواستيم تحليل کنيم، ببينيم که تمايز علوم به چيست؟ تمايز علوم به أغراض و اهداف نيست، چون أغراض و اهداف فرع بر مسايل هستند. مسئله هم سه عنصر دارد: موضوع دارد و محمول دارد و نسبت و ربط؛ ربط تابع طرفين است، پس آن نمي‌تواند حرف اصيل را داشته باشد. محمول قضيه هم عرَض موضوع قضيه است، آن هم نمي‌تواند يک حقيقت جدايي داشته باشد، چون آن تکيه‌گاهش به موضوع است، اساس اين تمايز علوم به موضوعات است که اين وقتي صريح و رابط را خوب بررسي کنيم، مي‌بينيم که عنصر اصلي اين مسايل موضوع است و اگر موضوع اين علوم فعل خدا بود؛ مثل زمين و موجودات زميني؛ مثل آسمان و موجودات آسماني؛ مثل فضا و موجودات فضايي و ساير آنها اين جز علم ديني، علم ديگري نخواهد بود، چون بحث درباره فعل خداست و فعل خدا غير ديني نخواهد بود.

مرحوم علامه طباطبايي(رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَي‏ عَلَيْه) در صدر و ذيل تفسير گران‌سنگ الميزان سعي کردند، افعال الهي را خوب تبيين کنند، چه اينکه سعي کردند، أسماي الهي را تبيين کنند؛ اما آن‌جا که موضوع علم، فعل انسان است، حکم ديگري دارد. بنابراين هنر حکم ديگري دارد، بررسي موضوعي که فعل خداست، حکم ديگري دارد.

خلاصه بحث اين است که تمايز علوم به تمايز اغراض نخواهد بود، زيرا أغراض فرع بر خود مسايل‌ هستند. مسايل را تحليل مي‌کنيم، سه عنصر دارند که دو تاي آن تقريباً اصيل‌ هستند، يکي از آن فرع؛ موضوع دارد و محمول دارد و نسبت؛ نسبت تابع طرفين است، محمول قضيه از أعراض و اوصاف موضوع قضيه است؛ تابع موضوع قضيه است. در اصل حدوث و همچنين در بقا، تابع موضوع قضيه است. حرف اصلي را در قضاياي علمي، موضوع قضيه مي‌زند. رهبري محمول به عهده موضوع است، تثبيت محمول به عهده موضوع است، حفظ و حدود و صغور محمول، به عهده موضوع است. بنابراين نه أغراض باعث تمايز علوم هستند، نه محمولات باعث تمايز علوم هستند، نه سنخي از مسايل علوم باعث تمايز علوم است نه نسبت‌ها، بلکه تنها محور اصلي تمايز علوم موضوعات است و موضوعات علومي که دانشگاه عزيز ما سرگرم آنهاست؛ يعني علوم تجربي فعل خداست، بررسي فعل خدا نمي‌تواند ديني نباشد، اين علم ديني است، گذشته از اينکه تعليمش ديني است، تعلّمش ديني است، خود اين علم ديني است.

 اميدواريم ذات أقدس الهي به همه محققان و پژوهشگران که در راستاي تحقيقات علامه طباطبايي(رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَي‏ عَلَيْه) تلاش و کوشش کرده و مي‌کنند، سعادت دنيا و آخرت مرحمت بکند، نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملت و مملکت ما و حوزه و دانشگاه ما را در سايه لطف امام زمان(أَرْوَاحَنَا فِداه)، همچنان معزّز و محترم نگه بدارد!

«غَفَرَ اللَّهُ لَنَا وَ لَكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments