بسم الله الرّحمن الرحيم إيّاه نعبد وإيّاه نستعين
1. كرامت، نحوه وجود و هستي خاصّي است كه كاملترين مصداق آن براي خداي سبحان ثابت است كه داراي عاليترين درجه وجود بوده، بلكه خود، هستي محض است و چون معناي كرامت، هم بر واجبلوجود و هم بر ممكن به نحو اشتراك معنوي، نه لفظي اطلاق ميگردد، معلوم ميشود كه از سنخ ماهيّت نبوده و داخل هيچ مقوله ماهوي نميباشد.
زيرا چيزي كه مخصوص واجب و يا مشترك معنوي بين واجب و ممكن ميباشد، از خصيصه ماهيّت مصون است؛ بلكه مفهوم خاصي است كه از نحوه وجود انتزاع شده و بر آن حمل ميگردد و مانند خود هستي از ماهيّت منزّه است؛ گرچه در بعضي از مراحل متوسط يا نازل آن، ماهيّت او را همراهي ميكند و با او تركيب خواهد شد؛ همانند مفهوم علم كه ذاتاً نحوه خاص هستي است و از ماهيّت مبرّاست؛ گرچه در مراحل كيف نفساني و مانند آن با ماهيّت آميخته است.
كلمه كريم و مشتقّات ديگر باب كرامت در زبان قرآن و عترت به نحو اشتراك معنوي، نه لفظي بر خداوند سبحان اطلاق شده است؛ مانند:﴿...فإنَّ ربّي غني كريمٌ﴾ [1]؛ ﴿يا أيُّها الإنسان ما غرَّك بربِّك الكريم﴾ [2]؛ ﴿إقرء و ربُّك الأكرم﴾ [3]؛ ﴿تبارك اسمُ ربِّك ذي الجلال و الإكرام﴾ [4] و مانند: «يا من لهُ أكرم الأسماء... و أكرم من عفي... و أكرم الأكرمين» [5]؛ «يا من لا يَفِدُ الوافدون علي أكرم منه» [6]؛ «يا أكرم من اعتذر إليه المُسيئون».[7]
2. كرامت مانند ولايت، غناء، شهادت و... وصف نفسي است كه لازمه آن افاضه به ديگران است و معادل سخاء، جود، عطاء، هبه و... نميباشد كه وصف نسبي و ناظر به مقام اضافه به غير است؛ مثلاً شهادت كه وصف نفسي است، كرامت است نه جود؛ چنانكه در زيارت اربعين حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام) آمده است: «أشهد أنَّه وليُّك... الفائزُ بكرامتك أكرمته بالشَّهادة».[8]
بررسي نسبت کرامت با وجود و هبه
گرچه اكرام و تكريم در بعضي از اقسام و درجات خود معادل جود و هبه و...ميباشد، كما اينكه مقابل كرامت، لئامت و مقابل جود، بخل و مانند آن است و ممكن است انسان وارسته در حال تهيدستي كريم باشد، ولي جواد و وهّاب نيست؛ زيرا كرمداري كه درم ندارد، بالفعل كريم است؛ گرچه بالفعل جواد و واهب و... نميباشد.
اكرام و همچنين تكريم اگر به معناي كريم نمودن ديگري باشد، معادل با مطلق جود و بخشش نيست؛ مانند: ﴿...وجَعَلني من المكرمين﴾ [9] كه در اين جمله، اكرام به معناي كريم نمودن و مكرم ساختن انسان است و همچنين اگر به معناي اعطاء شيء كريم و گرامي و پربها باشد، چنانكه در اين دعا آمده كه: «اللّهمَّ... إنَّك تفيد الكريمة و تعطي الجسيمة»[10]، معادل با بخشش مطلق نيست؛ گرچه اصل جود به نحو اطلاق شامل همه اين مصاديق ميشود.
در تبيين فرق بين وصف نفسي و وصف نسبي ميتوان فقاهت و مرجعيت را به عنوان نمونه ذكر كرد كه اوّلي وصف نفسي و دومي وصف نسبي است و همچنين اجتهاد و افتاء يا اجتهاد و رهبري شاهد تفاوت ميباشد.
3. كرامت همانطور كه از شئون عقل عملي است، مانند جود و سخاء و هبه، همچنين از شئون عقل نظري نيز به شمار مييد؛ مانند معرفت و درايت و شهود و مانند آن. گرچه ممكن است از لحاظ مصداق، بين شئون اين دو نيروي عقلي تلازم و احياناً زمينه اشتباه فراهم گردد، ليكن هنگام تحليل نهايي روشن خواهد شد كه فصل مميّز هر يك، ديگري را جدا ميكند.
مثلاً صفت ممتاز نبوّت از مصاديق بارز كرامت است و انساني كه به مقام نبوّت نائل آمد، كرامت خاصي نصيب وي شد و خداوندي كه وي را به نبوّت رساند، نسبت به او اكرام نمود؛ همانطور كه سيدالشهداء حضرت حسين بن عليسلام الله عليهما وروحي له الفداء چنين فرمود: «اللّهمَّ إنّي أحمدك علي أن أكرمتنا بالنُّبوة و علَّمتنا القرآن و فقَّهتنا في الدّين»،[11] ونبوّت، هم كمال علمي را به همراه دارد و هم كمال عملي مانند جود را، ليكن با اين حال، نبوّت را سخا و جود و مانند آن به شمار نميورند.
چون كرامت شامل شئون عقل نظري همانند علم به معارف الهي ميشود، لذا در ادعيه و زيارات چنين آمده است: «اللّهم... و أكرمني فيه بإحضار المسائل... » [12]؛ «...فأسْألُ الله الَّذي أكرمني بمعرفتكم و معرفة أوليائكم... ».[13]
4. كرامت همانند اعجاز، وصف نفساني اولياء الهي است كه انسان سالك در پرتو آن، توان خرق عادت را دارد؛ همانند: ﴿أنا اتيك به قبل أن يرتدَّ إليك طرفك﴾ [14]؛ ﴿كلَّما دخل عليها زكريّا المحراب وجد عندها رزقاً﴾.[15]
از اين نوع خرق عادت در صورتي كه براي غيرپيامبر باشد، اصطلاحاً به كرامت ياد ميشود و فرق آن با اعجاز آن است كه معجزه همراه با دعوي نبوّت و تحدّي براي آن است، ولي كرامت مقرون با دعوي نبوّت نيست.
در اينگونه موارد، گرچه سخن از اطلاق لفظ يا استعمال مفهوم كرامت نيست، زيرا اصطلاح خاصي است كه بين صاحبنظران معارف دائر است، ليكن بر اين قدرت خرق عادت، عنوان جود و سخاء و نظائر آن اطلاق نميشود؛ بلكه عنوان كرامت اطلاق ميشود و تفاوت اصطلاحها و امتياز مصداقها هيچكدام مايه اشتراك لفظي و تعدّد مفهومي نخواهد بود.
5. كرامت همانطور كه وصف ممتاز شخص حقيقي است، ميتواند صفت برجسته شخصيت حقوقي نيز قرار بگيرد كه معرّف سيره علمي و عملي آن باشد؛ مثلاً وصف حكومت قرار گيرد كه نظام خاص آن را تبيين نمايد.
کرامت مردم درپرتو حکومت اسلامي
يعني اگر نظام يك حكومت بر مبناي اسلام تحكيم شود و حامي نشر معارف آن و ضامن اجراي حدودش باشد، آن حكومت داراي وصف كرامت است؛ همانطور كه در دعاي افتتاح ماه مبارك رمضان آمده است: «اللّهمَّ إنّا نرغب إليك في دولةٍ كريمةٍ تعزُّ بها الإسلام و أهله و تذلُّ به النِّفاق و أهله و تجعلنا فيها من الدُّعاة إلي طاعتك و القادة إلي سبيلك و ترزقنا بها كرامة الدُّنيا و الآخرة».[16]
اگر تار و پود حكومت، همانا معرفت صحيح و عمل صالح بود، توان آن را دارد كه مكتب الهي را گرامي بدارد و اهل آن مكتب را عزيز بشمارد. همچنين زمينه خواري نفاق و اهل آن را فراهم سازد و امكان دعوت به حق و زمامداري راهيان كوي خدا را به عارفان وارسته اعطاء كند و سرانجام، مايه گراميداشت دنيا و آخرت در سايه او حاصل آيد. گرچه جود و سخا هم صفت شخصيت حقوقي قرار ميگيرند، ليكن بيش از جنبه عملي و اجرايي را نشان نميدهند.
6. كرامت همانا حرّيّت خاص است؛ چنانكه راغب در مفردات از بعضي از دانشمندان چنين نقل كرده است كه كرم مانند آزادي است؛ با اين امتياز كه حرّيّت گاهي در نيكيهاي كوچك و زماني در نيكيهاي بزرگ گفته ميشود؛ ولي كرم فقط در نيكيهاي بزرگ به كار ميرود؛ مانند نيكي كسي كه مالي را به منظور تجهيز سپاه در راه پروردگار صرف مينمايد.[17]
7. كرامت در نيايشهاي مأثور از شهرت خاصي برخوردار است؛ هم از جهت خواندن خداوند به اسم شايسته كريم و اكرم و مانند آن و هم از جهت خواستن مقام كرامت و نيل به صحابت كريمان و نظائر آن كه نمونهي از آنها ذيلاً نقل ميشود: «حمداً نعتق به من أليم نار الله إلي كريم جوار الله... في دار المقامة الَّتي لا تزول و محلِّ كرامته الَّتي لا تحول» [18]؛ «و صلِّ عليهم صلاةً تزيدهم كرامةً علي كرامتهم» [19]؛ «اللّهمَّ يا من خصَّ محمَّداً و آلَهُ بالكرامة و حباهم بالرِّسالة» [20]؛ «...وكرّمنا عليك... » [21]؛ «و أنّ كرمك لا يضيق عن سؤال أحدٍ... اللّهمَّ و احملني بكرمك علي التَّفضُّل... إنّك واسعٌ كريمٌ» [22]؛ «و أصلحني بكرمك» [23]؛ «و أكرمني بعافيتك» [24]؛ «و لوِّح منها لأبصارهم ما أعددت فهيا من مساكن الخلد و منازل الكرامة» [25]؛ «و شفِّع في خطاياي كرمك و عُدْ علي سيِّئاتي بعفوك» [26]؛ «و عُدْ عليَّ بعائدة رحمتك إنَّك أكرم المسؤولين» [27]؛ «فسبحانك ما أبْيَنَ كرمك في معاملةِ من أطاعك أو عصاك» [28]؛ «و أفرشني مهاد كرامتك و أوردني مشارع رحمتك» [29]؛ «واجعل القرآن وسيلةً لنا إلي أشرف منازل الكرامة و سُلَّماً نعرج فيه إلي محلِّ السَّلامة» [30]؛ «وبصَّرتنا الزُّلفة لديك و الوصول إلي كرامتك... إنَّك أكرم من رُغِبَ إليه» [31]؛ «لتكون حجَّتك أبلغ و كرمك أكمل و إحسانك أوفي» [32]؛ «و سُقْ كرائم مواهبك إليَّ».[33]
در مناجات ماه شعبان كه از برجستهترين نيايشهاي مأثور است، چنين آمده است: «إذ العفو نعتٌ لكرمك... فشكرتك بإدخالي في كرمك... و لا انقطع رجائي من جميل كرمك... فقد نبَّهني اليقين إلي كرم عطفك».[34]
8. كرامت همانند سائر فضائل همسان خود در هر جا ظهور كند، آن موطن را همنام خود ميكند و مايه گرامي شدن آن ميشود؛ مانند روز عرفه كه ظرف خاص نزول رحمت و كرامت الهي است و از اين جهت به كرامت ستوده شد؛ چنانكه حضرت علي بن الحسين(عليهماالسلام) چنين فرمود: «اللّهمَّ هذا يوم عرفة يومٌ شرَّفته وكرَّمته وعظَّمته ونشرت فيه رحمتك» [35] و مانند ماه مبارك رمضان كه دربارهء او چنين وارد شده است: «و هذا شهرٌ عظَّمته و كرَّمته و شرَّفته و فضَّلته علي الشُّهور» [36]؛ چنانكه حضرت سجّاد(عليهالسلام) در وداع ماه مبارك رمضان ميفرمايد: «السَّلام عليك يا أكرم مصحوبٍ من الأوقات».[37]
گرچه در سراسر جهان امكان كه مظاهر خداوند كريمند، از اصل كرامت برخورداراند، ولي همّت والاي عارفان شاهد، گذشته از شهود جمال همه آنها با ديد معرفت، طالب ديدار كريمترين آنها خواهد بود؛ چنانكه در دعاء سحر ماه مبارك چنين آمده است: «اللّهمَّ إنّي أسألك من آياتك بأكرمها وكلُّ آياتك كريمةٌ؛ اللّهمَّ إنّي أسألك بآياتك كلِّها» [38]؛ و چون ماه مبارك رمضان ظرف نزول كرامت است، بسياري از نيايشهاي اين ماه، ناظر به تحصيل كرامت يا صحابت كريمان است؛ مانند: «اللّهمَّ ارزقني فيه... صحبة الكرام».[39]
كما اينكه دربارهء ماه رجب كه به نوبه خود از كرامت خاص برخوردار است، در توقيع شريف كه از ناحيه مقدّسه حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) رسيده است، چنين آمد: «و بارك لنا في شهرنا هذا المرجَّب المكرَّم».[40]
در پايان از خداي سبحان كه همه كرامتها از اوست و به حضرتش برميگردد، مسئلت ميشود كه همگان را به مقام والاي كرامت روح نائل نمايد و نظام اسلامي را همچنان با كرامت حفظ فرمايد.
قم عبدالله جوادي آملي
6/8/1366
[1] ـ سوره نمل، آيه 40.
[2] ـ سوره انفطار، آيه 6.
[3] ـ سوره علق، آيه 3.
[4] ـ سوره الرحمن، آيه 78.
[5] ـ دعاء عرفه حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام).
[6] ـ مفاتيح الجنان، مناجاة المتوسلين.
[7] ـ مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه.
[8] ـ مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.
[9] ـ سوره يس، آيه 27.
[10] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 33.
[11] ـ دعاي شب عاشورا، منقول از طبري، ج 6، ص 239 ـ 238.
[12] ـ دعاي روز 28 ماه مبارك رمضان.
[13] ـ زيارت عاشوراي سالار شهيدان(عليهالسلام).
[14] ـ سوره نمل، آيه 40.
[15] ـ سوره آلعمران، آيه 37.
[16] ـ مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
[17] ـ مفردات، ص 707.
[18] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 1.
[19] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 3.
[20] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 4.
[21] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 5.
[22] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 13.
[23] ـ همان، دعاي 20.
[24] ـ همان، دعاي 23.
[25] ـ همان، دعاي 27.
[26] ـ همان، دعاي 31.
[27] ـ همان، دعاي 32.
[28] ـ همان، دعاي 37.
[29] ـ همان، دعاي 41.
[30] ـ همان، دعاي 42.
[31] ـ همان، دعاي 45.
[32] ـ همان، دعاي 46.
[33] ـ همان، دعاي 47.
[34] ـ مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه.
[35] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 47.
[36] ـ مفاتيح الجنان، اعمال مشتركه ماه رمضان.
[37] ـ صحيفه سجاديه، دعاي 45، دعاي وداع شهر رمضان.
[38] ـ مفاتيح الجنان، دعاي سحر ماه رمضان.
[39] ـ مفاتيح الجنان، دعاي روز هشتم ماه مبارك.
[40] ـ همان، دعاي هر روز ماه رجب.