24 07 2017 416934 ID:
image
ديدار اهالي احمدآباد دماوند با آيت الله العظمي جوادي آملي:

عزّت و آبروی مؤمن امانت الهی است / خدا مؤمن را آزاد آفریده اما به او اجازه نمی‌دهد خود را ذلیل كند

پايگاه اطلاع‌رساني اسراء حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در جلسه ديدار با اهالي روستاي احمدآباد دماوند به ضرورت شناخت و احياي مكتب و سيره اهل بيت(ع) در محافل و جلسات اشاره كرده و اظهار داشتند: از ائمه(عليهم السلام) به ما رسيده است فرمودند خدا رحمت كند كسي كه امرِ ما، سيره ما، مكتب ما را بشناسد و...

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع‌رسانی اسراء حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار با اهالی روستای احمدآباد دماوند بر ضرورت شناخت و احیای مكتب و سیره اهل بیت(ع) اشاره كرده و اظهار داشتند:

از ائمه(علیهم السلام) نقل شده که فرمودند خدا رحمت كند كسی كه امرِ ما، سیره ما، مكتب ما را بشناسد و احیاء كند! فرمودند: اگر مردم بدانند كه مكتب ما چیست، مرام ما چیست، مذهب ما چیست، حتماً پیرو اهل بیت(علیهم السلام) خواهند شد. وجود مبارك امام صادق(علیه السلام) كه رئیس مذهب ماست برای مذهب ما یك قانون اساسی تدوین كرد. قانون اساسی را ذات اقدس الهی معین كرده است و به وسیله وجود مبارك پیغمبر(ص) بیان كرد منتها آن فرصتی كه حوزه علمیه تشكیل بدهند، علما تربیت كنند، شاگردان تربیت كنند برای آنها میسّر نشد، برای وجود مبارك امام باقر مخصوصاً وجود مبارك امام صادق(سلام الله علیهما) این فرصت به دست آمد كه این مكتب را تبیین كنند. گذشته از مسائل مربوط به توحید، وحی، نبوّت، امامت، معاد، برزخ، نفخه صور اول و دوم، عرضه اعمال، حساب و كتاب، گذشته از آنها دستورات فقهی فراوانی دادند، راهنمایی‌های فقهی فراوانی كردند و دستورهای فراوان حقوقی و اخلاقی دادند.

معظم‌له در ادامه با تأكید بر نقش عقل در هدایت انسان و اینكه عواملی از قبیل غرور و خودخواهی باعث ظلالت عقل شده بیان داشتند:

یكی از آن بیانات نورانی وجود مبارك امام صادق(ع) این است كه حجّت خدا بر مردم، پیغمبر است حجّت بین خدا و بین خَلق، عقل است این عقل را كه ذات اقدس الهی به انسان مرحمت كرد با این عقل، احتجاج می‌كند كه خدای سبحان می‌فرماید تو كه عقل داشتی، عقل به تو دادم، این چراغ را به تو دادم، كاری نكن كه فیتیله این چراغ بیاید پایین و خاموش شود؛ اما چند چیز است كه فتیله این چراغ را پایین می‌آورد و این را خاموش می‌كند خدای ناكرده، مستی جوانی، مستی عمر، مستی غرور، این مستی تنها مستی به وسیله شراب و اینها نیست كسی كه مَستی جوانی دارد، مستی غرور دارد، مستی مقام دارد، مستی شهرت دارد این مثل آن است كه چرا مَست، عاقل نیست؟ برای اینكه این ماه را، این آفتاب را گاهی ظل می‌گیرد این ظل می‌گیرد یعنی چه؟ یعنی این ماه بین ما و بین آفتاب فاصله است آن ماه یك كُره است این طرفش كه روبروی آفتاب است این طرفش روشن است، نور می‌دهد چون كُره است سایه‌اش روی زمین می‌افتد، در حقیقت ما را ظل گرفته، می‌گوییم آفتاب را ظل گرفته، ما در سایه ماه قرار می‌گیریم بنابراین آفتاب را نمی‌بینیم. پس گاهی آفتاب را ظل می‌گیرد گاهی ماه را ظل می‌گیرد، گاهی عقل را ظل می‌گیرد، یعنی دیگر نمی‌گذارد نور بدهد.

ایشان ادامه دادند: هوس، هوا، غرور، مقام، ثروت اینها عقل را تاریك می‌كند لذا آدم كارِ بی‌عقلی انجام می‌دهد، تمام تلاش و كوشش او این است كه چیزی تهیه كند و بگذارد و با دست خالی برود، از این بی‌عقلی بدتر چیست؟! حضرت فرمود حجّت بین خلق و خالق، عقل است.

ایشان در ادامه با تأكید بر عزّت انسان و اینكه انسان نباید كاری انجام دهد كه باعث ذلّت و خواری او گردد اظهار داشتند: وجود مبارك صادق(ع) فرمود ذات اقدس الهی انسان‌ها را آزاد آفرید همه كارها را در اختیارش قرار داد اما در اختیارش قرار نداد كه خود را ذلیل كند، عرض كردند چطوری آدم خودش را ذلیل می‌كند؟ فرمود همین كه وارد كاری می‌شود كه نمی‌تواند بیرون بیاید. آدم وارد كاری بشود كه اول خروجی‌اش را فكر كند، كاری وارد شود كه خروجی‌اش را نداند مثل این كِرم ابریشم است، كِرم ابریشم چرا خفه می‌شود؟ برای اینكه دور خودش می‌تَند و آن وسط خفه می‌شود.

معظم له ادامه دادند: ما الآن در حوزه علمیه هستیم حدّ ما مشخص است كه وارد چه علمی بشویم آن علمی كه مربوط به ما نیست و نمی‌توانیم آن را درك كنیم كه برای ائمه(ع) است و برای بزرگان، آن را وارد نمی‌شویم دیگری كه حوزه علمیه نیست در كارهای آزاد است یا وارد كاری می‌شود كه می‌تواند بیرون بیاید، خوب اداره كند. كاری كه آدم نمی‌تواند اداره كند می‌ماند، این باعث ذلّت خود آدم است و حضرت فرمود خدا این كار را اجازه نداده است.

ایشان در پایان سخنانشان به لزوم اعتماد و اطمینان به قول افراد در جامعه اسلامی اشاره كرده و بیان داشتند: امام صادق(ع) فرمود جامعه را زندان و فشار اینها اداره نمی‌كند، فرمود شما شیعیان ما هستید، طرزی جامعه شیعه باید زندگی كند كه قولِ او از رهن او قوی‌تر باشد؛ این یعنی چه؟ اگر ما به كسی بدهكاریم، چك دادیم یا قول دادیم كه در فلان فرصت من این دِین را ادا می‌كنم ولی این به من اطمینان ندارد تا خانه یا زمین مرا رهن نگیرد اطمینان پیدا نمی‌كند،  حضرت فرمود جامعه‌ای كه آن رهن از این قول بالاتر است این جامعه، جامعه شیعه نیست و من از آن بیزارم. ما باید طرزی زندگی كنیم كه قول ما از رهن ما قوی‌تر باشد؛ یعنی وقتی بدهكاریم، به شخصی گفتیم فلان زمان می‌دهیم، در همان زمان مقرر دین خود را ادا کنیم. این طور نباشد كه او به حرف ما اعتماد نكند نیاز به رهن داشته باشد و چیزی از ما گِرو بگیرد.

 

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments