خطبه اول:
السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سَيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّد صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الأطْيَبِينَ الأَنْجَبين سَيَّمَا بَقِيَّةَ اللَّه فِي الْعالَمِين بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
«أَسْعَدَ اللَّه أيّامنا و أيّامکم». عيد بزرگ قربان از اعياد جهان اسلام است، نُه بار در اين نُه قنوت، خدا را سوگند داديم به اين روزي که عيد جهان اسلام است، اختصاص به هيچ گروه و ملّتي ندارد و خصيصه امروز که «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»[1] اين است که يک شرف و کرامتي براي پيامبر و اهل بيت اوست. قرآن کريم چنين روزي را براي ميلاد هيچ کسي که شخص مطرح باشد عيد قرار نداد. چهارده معصوم به دنيا آمدند روز تولد آنها عيد رسمي ما نيست؛ البته مسرور ميشويم تبريک ميگوييم. عيد رسمي در اسلام عيدي است که برنامه داشته باشد. اين نماز عيد قربان و نماز عيد فطر در زمان حضور و ظهور امام معصوم واجب است؛ مثل نماز جمعه است؛ مثل نماز ظهر است. مستحب نيست، در زمان غيبت امام، مستحب است؛ مثل اين عصر، وگرنه وقتي امام، حاضر و ظاهر باشد، اين نماز عيد قربان نماز عيد فطر واجب است. نماز ستون دين است، قرآن براي روزهاي رسمي برنامه دارد که ميگويد اين ستون را بلند کنيد، اين عَلَم را بلند کنيد. براي روزهاي غير رسمي که برنامه ندارد. چهارده معصوم به دنيا آمدند براي هيچ کدام عيد قرار نداد، چون دين بر اساس شخص نيست؛ البته ما در آن روزها خوشحال ميشويم به يکديگر تبريک ميگوييم؛ اما نماز داشته باشد، اين چنين نيست، قرباني داشته باشد اين چنين نيست، زکات فطر داشته باشد اين چنين نيست. در عيد فطر برنامه رسمي است به نام نماز عيد فطر که اگر امام حاضر و ظاهر باشد که اين نماز واجب است، چه اينکه زکات فطر هم واجب است. در روز عيد قربان، براي گروهي که در سرزمين مکه هستند قرباني واجب است، براي ما که در مکه نيستيم قرباني مستحب است؛ البته براي آنها غير از هَدي، «أضحيه» هم هست و زمانش چهار روز است؛ يعني دهم و يازده و دوازده و سيزده ميتوانند «أضحيه»؛ يعني قرباني کنند. ما زمانمان سه روز است ده و يازده و دوازده، اين سه روز ميتوانيم قرباني بکنيم اختصاصي به روز دهم ندارد. در روز دهم براي اينکه حاجيان توفيقي پيدا کردند، عمل عباديشان را انجام دادند، گفتند حالا که بندگي شما به پايان رسيد از لباس احرام بيرون ميآييد، اعمالتان را انجام داديد بايد عيد بگيريد. در روز شوّال که بندگي ما به پايان ميرسد خدا را شاکريم که يک ماه دستور او را انجام داديم، ميگويند حالا که دستور ما را انجام داديد، عيد شماست. پس عيد فطر براي آن است که ما فراغت پيدا کرديم وظيفه و بندگي خود را انجام داديم. عيد قربان براي آن است که ما فراغت پيدا کرديم بندگي خود را انجام داديم. اين عظمت دين براي همين است که براساس قرآن و معارف تکيه ميکند، نه براساس شخص. بنابراين سرّ اينکه ميلاد اين چهارده معصوم را اسلام عيد قرار نداد؛ اما روز عيد قربان را روز عيد فطر را عيد قرار داد براي آن است که به مکتب احترام ميکند.
مطلب بعدي آن است که نماز ستون دين است، شما در هيچ جاي قرآن يا در روايات نميبينيد که به ما دستور بدهند بگويند نماز بخوانيد، چرا؟ براي اينکه خود دين گفته: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ»؛[2] نماز ستون دين است. اگر ـ خداي ناکرده ـ گفته بود: نماز بخوانيد! معلوم ميشود که اين دين، دين حکيمانه نيست، چون ستون را نميخوانند، ستون را اقامه ميکنند. همه جاي قرآن اين است که ﴿أَقيمُوا الصَّلاة﴾،[3] ﴿يُقيمُوا الصَّلاة﴾،[4] ﴿يُقيمُونَ الصَّلاةَ﴾[5] در روايات هم همين است. اگر يکجا گفته بود نماز بخوانيد، انسان ميگفت اين دين، حکيمانه نيست، براي اينکه از يک طرف ميگويد: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ» از طرفي ميگويد نماز را بخوانيد، مگر ستون را ميخوانند؟ ستون را اقامه ميکنند. اينکه مشکل ما با نماز حلّ نميشود، براي اين است که ما نماز را ميخوانيم، نه نماز را اقامه کنيم؛ يعني آن چيزی که دين به ما گفته را اقامه نميکنيم، چون دين گفته نماز جلوي هر بدي را ميگيرد، ما با داشتن نماز، گرفتار خيلي از بديها هستيم، براي اينکه ما نماز ميخوانيم، نه اينکه نماز را اقامه کنيم. شما هيچ آيهاي شنيديد، هيچ روايتي را شنيديد که به ما بگويند نماز بخوان؟ اگر گفته بود نماز بخوان که دين، دين حکيمانه نبود. همه جاي قرآن ﴿يُقيمُونَ﴾، ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري﴾.[6]
ما مشکلمان اين است که نماز ميخوانيم آن چيزی را که قرآن گفته عمل نميکنيم؛ لذا با اينکه نماز هست جامعه مشکلات فراواني دارد. اگر اين نماز را اقامه کنيم، ستون را اقامه کنيم. الآن ايام حج است، وجود مبارک اميرمؤمنان نامهاي که براي مسئول رسمي مکه نوشت، فرمود: «اقم الحجّ للناس»؛ حج را اقامه کن. ما در زيارتنامه ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) ميگوييم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاة»؛[7] «اقمت الحج» نداريم، براي اينکه حکومت دست اينها نبود تا بتوانند حج را اقامه کنند. وجود مبارک امام مجتبي خودشان چندين بار پياده مکه رفت؛[8] اما آن اقامه حج نيست. حجي که در آن برائت از مشرکين نيست، برائت از ملحدين نيست انزجار از صهيونيسم نيست، آن حج، اقامه شده نيست. فرمود: «اقم الحج لله»، چون ائمه به اين فرصت نرسيدند ما در زيارتنامههاي اينها فقط ميگوييم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاة». ديگر «أقَمْتَ الحجّ» نداريم. بنابراين ما موظّفيم نماز را اقامه کنيم و نماز ستون دينِ ماست و همين مشکل ما حلّ ميشود.
مطلب ديگر آن است که قرآن کريم هم برهان اقامه کرده که انسان حتماً بايد به يک معبد و معبودي رو کند، هم منافع نماز را ذکر کرده؛ وقتي ميبيند جامعه گاهي گوش ميدهند، گاهي سهو ميکنند، گاهي نسيان ميکنند، خدا با اينکه دستور داده، برهان اقامه کرده، فوايد نماز را اقامه کرده، يازده بار قَسم خورده پشت سر هم که شما کجا ميرويد؟ خدا به گونهای باشد که پشت سر هم مجبور باشد که قَسم بخورد؟ قَسم به آفتاب و کاري که آفتاب ميکند، قَسم به ماه و کاري که ماه ميکند، قسم به منطقه روشن روز، قسم به منطقه تاريک شب، قسم به آسمان و کسي که آسمان را آفريد، قسم به زمين و کسي که زمين را آفريد، قسم به جان آدمي و کسي که جان آدم را مستوي الخلقه خلق کرد، اگر کسي عمل صحيح بکند به مقصد ميرسد. يازده يعني يازده قسم خورد در اين آيه سوره «شمس». ﴿وَ الشَّمْسِ﴾، يک؛ ﴿وَ ضُحاها﴾، دو؛ اين «واو» واو قسم است. دو تا قسم ياد کرد. ﴿وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾، سوم؛ ﴿وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها﴾، چهار؛ ﴿وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها﴾، پنج؛ ﴿وَ السَّماءِ وَ ما بَناها﴾، شش و هفت؛ ﴿وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها﴾، هشت و نُه؛ ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾، ده و يازده. يازده بار قسم خورد فرمود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها﴾. بعد از اين يازده قسم، فرمود اگر کسي خودش را پاک کند، به مقصد رسيده است اين خداست! اين نماز عيد قربان است. اين همه دستورهايي که خدا داد، راهنماييهايي که کرد؛ اما با وجود اين يازده قسم ميخورد قسم و قسم و قسم و قسم اگر کسي پاک باشد به مقصد ميرسد. چشمش پاک، دستش پاک، گوشش پاک، شکمش پاک، مالش پاک، سفرهاش پاک. اين نماز عيد قربان براي همين است، اين نمازها براي همين است. چه کسي بيراهه رفت و مال حرام خورد و به مقصد رسيد که ما دومياش باشيم؟ اين نظام را ذات أقدس الهي فرمود بعد بالا ميآورد. اين دستگاه گوارش درون و بيرون ما مثل تُنگ خالي نيست، اين تُنگ خالي حرفي براي گفتن ندارد، شما عسل بريزي نگه ميدارد، سَمّ هم بريزي نگه ميدارد؛ اما اين روده و معده و دستگاه گوارش ما مثل اين تُنگ نيست يک مختصر غذاي مانده و سَمّي باشد آدم بالا ميآورد. فرمود نظام اينطور است، جامعه اين طور است، يک ذرّه اختلاس، يک ذرّه نجومي، بالا ميآورد. آن وقت آبرو ميرود، زندگي ميرود. قسم خورده خدا که فرمود به چه چيز ديگري من قسم بخورم؟ آسماني هست و آفتابي هست و ماهي هست و زميني هست و روزي هست و شبي هست و جاني هست و يازده قسم خورد، اين «واو»ها همهاش واو قسم است: ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ٭ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها ٭ وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها ٭ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها ٭ وَ السَّماءِ وَ ما بَناها ٭ وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها٭ وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾،[9] يازده قسم خورد، قسم و قسم و قسم و قسم اگر کسي پاک باشد آبرومندانه زندگي ميکند، اين دين است. ما چه موقع عمل کرديم که آبرومندانه نبوديم؟ و چه کسی بيراهه رفت که آبرويش محفوظ بود؟ اين نماز براي همين است، اين نماز عيد قربان براي همين است.
بعد ميفرمايد اين مشکل، مشکل شما نيست. در سوره مبارکه «أعلي» که رکعت اوّل خوانده شد، فرمود اين مشکل قديمي است: ﴿إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولي ٭ صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي﴾.[10] ﴿بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا ٭ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقي ٭ إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولي﴾،[11] هر وقت آدم اينها را ميبيند تعجب ميکند که چگونه ميشود خدا مجبور بشود، يازده قسم بخورد و بگويد که حرفهاي من حق است! اگر لازم نبود ضروري نبود که خدا قسم نميخورد، آن هم به کار خودش!
در بحثهاي قبلي هم به عرض شما رسيد که قسمهاي خدا به بيّنه است. قسم بشر در محاکم قضايي در مقابل بيّنه است؛ يعني آن کسي که مدّعي است بايد شاهد بياورد آنکه منکر است دستش خالي است او قسم ميخورد، وگرنه مدعي که دليل دارد شاهد دارد «أَلبَيِّنَةُ عَلَي المُدَّعِي وَ اليَمِينُ عَلَي مَن أَنکَر»،[12] آن کسي که مدعي است شاهد دارد، او ديگر قسم نميخواهد. قَسم در محاکم قضايي در مقابل بيّنه است؛ اما قسمهاي قرآن به بيّنه است نه در قبال بيّنه. اگر کسي نابينا باشد و نميداند شب است يا روز، شما بگوييد قسم به اين آفتاب که الآن روز است، شما به بيّنه و به دليل قسم خورديد نه به چيزي ديگر؛ منتها او نميبيند. شما که نميگوييد به جان من قسم، يا به قرآن قسم الآن روز است. ميگوييد به اين آفتاب قسم روز است، به دليل قسم خورديد. قسمهاي خدا در همه موارد به بيّنه است نه در قبال بيّنه، او به دليل قسم ميخورد. اين نظم محيّرالعقول بيّنه است.
بنابراين اين روز، روز جهاني است و عظمت اين هم در خطبه دوم ـ إِنشَاءَاللَّه ـ مشخص ميشود و هم روز شرف و ذُخْر و کرامت براي خاندان عصمت و طهارت است و قبل از آمدن به نماز عيد قربان مثل نماز عيد فطر، مستحب بود انسان آن دعا را بخواند که خدايا روز عيد است، هر کس در روز عيد ميرود نزد بزرگي براي گرفتن جايزه، من آمدم به مسجد تا از تو جايزه بگيرم. از تو فيض بگيرم. اين دعا را گفتند خدايا ما جاي ديگري که نرفتيم جاي ديگري نمیرويم، به هر حال روز عيد آدم جايزه ميخواهد. نزد بزرگ ميرود جايزه ميخواهد، من آبرو ميخواهم آبروي دنيا و آخرت ميخواهم، خير خودم را ميخواهم خير فرزندانم را ميخواهم خير عائله خود را ميخواهم، ميخواهم با شرف زندگي کنم، آنچه خيري که به اهل بيت دادي به ما بده، آنچه بدي که از اينها دور داشتي از ما دور بدار. اينها جايزه ماست عيدي ماست، ما آمديم در خانهات اينها را ميخواهيم. اين حرفها را میگوييم. نُه بار آدم به خدا بگويد همه ميروند به جايي جايزه ميگيرند، کدام بچه بود که رفت نزد بزرگش جايزه نگرفت روز عيد؟ ما آمديم جايزهاي بگيريم، جايزه ما اينهاست. آن که به پيغمبر و اولادش دادي کم که نميآيد به ما هم بده! ما ميخواهيم با آبرو در دنيا زندگي کنيم، همين! ما که مال نخواستيم از تو، اين را که خودت دادي.
در قرآن فرمود تمام مار و عقرب عائله من هستند، شما چه کار داري که فلان خرس قطبي نجس العين است يا حرام گوشت است؟ من خلق کردم و عائله من است: ﴿عَلَی اللَّهِ رِزْقُها﴾، اين آيه شش سوره «هود» است، فرمود: حالا فلان خرس قطبي شش ماه ميخوابد و حالا بيدار نيست، به تو چه؟ حرام گوشت است، به تو چه؟ اين نزد من پرونده دارد من خودم را موظف ميدانم تمام مار و عقرب نزد من پرونده دارند، تمام خرسهاي قطبي نزد من پرونده دارند. با «عليٰ» تعبير کرده است: ﴿عَلَی اللَّهِ رِزْقُها﴾، اينها را که به همه ميدهيم. حيف است که ما در روز عيد، اينها را از تو بخواهيم. ما آبرو ميخواهيم، شرف ميخواهيم، عزت ميخواهيم. هيچ کس شد که نزد بزرگي برود در روز عيد فطر دست خالي برگردد؟! اين روز عيد فطر است، اميدواريم نظام ما، رهبر ما، جامعه ما، دولت ما، ملت ما، جوانهاي ما، دخترهاي ما، پسرهاي ما، فردفرد اين ملّت و مملکت مشمول أدعيهاي باشند که نُه بار با خدا ضجّه زديم و از خدا خواستيم!
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٭ اللَّهُ الصَّمَدُ ٭ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ٭ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ﴾.[13]
خطبه دوم:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سَيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّد صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الأطْيَبِينَ الأَنْجَبين سَيَّمَا بَقِيَّةَ اللَّه فِي الْعالَمِين بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
«اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ عَلَي عليٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِين و وَصِيَّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء سَيِّدةُ نِساء الْعَالَمين وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمُجْتَبي و حُسَيْنُ بْنُ عَلِي الشَّهيد بِکَربلا وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَي وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِي وَ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَن المنتجب الْقائِم الْمَهْدي صَلَواتُک عَلَيه و عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
تقواي الهي بهترين ذخيره براي دنيا و آخرت است، در قرآن مجيد ذات أقدس الهي فرمود؛ هيچ انسان باتقوايي نميماند، ممکن نيست کسي در زندگي خود حلال و حرام خدا را رعايت کرده باشد، بيراهه نرفته، يک؛ راه کسي را نبسته، دو؛ در صدد رزق حلال باشد، هيچ ممکن نيست که او در زندگي بماند. فرمود: ﴿وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ﴾،[14] ممکن است زندگي، گاهي کم بيايد، يک مختصر امتحان شود: ﴿وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئات﴾،[15] ﴿وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْر﴾،[16] ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ﴾،[17] اين امتحانها باشد؛ اما هيچ ممکن نيست يک مؤمن در زندگي بماند. اين صريح قرآن است، فرمود: ﴿وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾. هر جا ديديد ـ خداي ناکرده ـ ما مانديم، معلوم ميشود که يا بيراهه رفتيم يا راه کسي را بستيم. با حرام ممکن نيست کسي بتواند زندگي حلال و آبرومند داشته باشد. فرمود: ﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلاً﴾؛[18] از خدا راستگوتر کيست؟ او خود حق محض است، صدق صِرف است، در آيه سوره مبارکه «طلاق» فرمود: ﴿وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ﴾، روزيِ يک انسان متّقي را خدا موحّدانه تأمين ميکند. طرزي که او پيشبيني نکرده، او را اداره ميکند.
پس هر وقت ـ خداي ناکرده ـ ما مانديم، معلوم ميشود که کار ما مشکل دارد. يا بيجا خواستيم يا بيجا رفتيم يا قلب کسي را شکنديم يا راه کسي را بستيم يا خيال ميکنيم ـ خداي ناکرده ـ از راه حرام و رشوه و رويميزي و زيرميزي و امثال آن زندگي تأمين ميشود! از خدا راستگوتر کيست؟ فرمود؛ هيچ ممکن نيست کسي بخواهد با تقوا زندگي کند و بماند؛ البته کم و زياد دارد زندگي، ولي آبرو محفوظ است. اصل زندگي محفوظ است و براي حوزههاي علمي و دانشگاهها، گذشته از آن وعده عمومي فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً﴾؛[19] خيلي از مطالب دقيق علمي است که در کتابها نيست، دفعتاً در درون انسان و قلب انسان شکوفا ميشود. شما ميبينيد ـ الحمدلله همه شما باغدار هستيد ـ اين باغ را دو گونه شما آبياري ميکنيد؛ يک وقت از اين چشمه علا، آب ميآيد، همه از اين نهر استفاده ميکنند براي درختان خود. بعضيها اين فيض هست که چشمه از داخل باغشان درميآيد؛ مثل چشمه جلوي مسجد، اين لولهکشي نيست از جايي. اين چشمه از زير اين سنگها جوشيد و درآمد، خدا فرمود من دوگونه خواستههاي شما را تأمين ميکنيم، يک وقت راه عمومي است، يک وقت فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً﴾؛ فرقان آن قدرتي است که فرق بگذارد بين حق و باطل، صدق و کذب، خير و شر، حُسن و قبح. بين اينها فرق بگذارد، فرمود اين چشمه از درون شما ميجوشد، آدم راحت است. اگر کسي يک چشمه از درون باغش باشد، ديگر مشکلي ندارد. اگر کسي معرفت از درون او بجوشد، او ديگر مشکلي ندارد، هميشه راحت است، فرمود کار تقوا اين است، فرمود: ﴿وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾، آنجا هم فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً﴾. آنچه که مناسبت روز است، دنياي ما تشنه آن است، وحدت است، اين نماز عيد قربان و همچنين نماز عيد فطر، نُه بار به ما گفتند؛ ائمه دستور دادند؛ بگوييم اين روز، روز جهاني است. اگر بيگانه ميگذاشت، دشمن ميگذاشت، اسلام ناب معرفي ميشد، آنطوري که اهل بيت معرفي کردند، ما نه سلفي داشتيم، نه تکفيري داشتيم، نه داعشي داشتيم، نه آلسعود داشتيم. فرمود: «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»؛[20] آن روزها بعثه ميتوانست در خود مکه، اين برائت از مشرکين را برپا کند؛ اما الآن مجبور است برود در چادرهاي عرفات، در يک مدار بستهاي بگويد؛ «مرگ بر آمريکا»، بگويد؛ «مرگ بر اسرائيل»، اينها اعدا عدوّ جامعه اسلامي هستند؛ حالا ما هفتاد ميليون را ذکر ميکنيم؛ ولي تا صد ميليون را گفتند، همين آمريکاييها اينها را کشتند در جنگ جهاني اول و دوم. آن روز جمعيت مگر چقدر بود، در صد سال قبل؟ حداقل از هفتاد ميليون که کسي کمتر نقل نکرد، همين آمريکاييها کشتند. اينها روستاييهايي بودند که وحشي بودند آن طرف آب، يعني آن طرف دريا، کريستف کلمب اگر اين آمريکا را کشف نکرده بود که کسي از آمريکا خبر نداشت. اين روستاييهاي وحشي بعد از اينکه کريستف کلمب آن را کشف کرد، کمکم جمعيتي از آسيا و اروپا رفتند، شده آمريکا. اسلحه هم از دستش افتاد، اين ميليونها نفر را کشتند، الآن هم جنگهاي نيابتي دارند، هر جا اگر يمن هست، اگر عراق است، اگر سوريه است، اگر ميانمار است، جاهاي ديگر است، دست همين در کار است. هفتاد ميليون کم نيست! شما تاريخ جنگ جهاني اول و دوم هيچ کس کمتر از هفتاد ميليون نقل کرد؟ هفتاد ميليون را کشتند، الآن هم اسلحه دستشان است. اگر ميگذاشتند که اين حرفهاي اهل بيت مشخص شود که ما با هم بشريم، زندگي داريم ميکنيم و جنگ اصلاً براي چيست؟ اين آدمکشيها براي چيست؟ فرمود؛ اينها چون از مرز انسانيّت فاصله گرفتند، به جان هم افتادند، «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»؛ وحدت اسلامي، نشاط اسلامي، عيد اسلامي، برکت اسلامي، مال يک ملت و دو ملت نيست؛ لذا اين نماز با اين تشريفاتي که گفته ميشود، در زماني که امام حضور و ظهور دارد، واجب است، تا جامعه بشري بشود يکي. خصوصيتهاي قومي و گرايشها و امثال آن، اينها سرجاي خود، اما آن مکتب بشود يکي، آن مرام بشود يکي، آن انسانيّت بشود يکي. «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»؛ آن وقت چون پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) اين را آورده، براي ذُخْر و شرف و کرامت و امثال آن است.
مسئله رابطه خلق با خدا و خدا با خلق در همين بحثها روشن شد. مسئله رابطه انسانها با هم در نماز عيد فطر آنجا فرمود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ٭ وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾،[21] ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾،[22] در سوره مبارکه «اعليٰ» که در رکعت اول خوانده شد، در آنجا راجع به نماز عيد فطر است که فرمود نماز رابطه بين خدا با شما را درست ميکند، زکات رابطه شما را با خلق خدا درست ميکند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾.
درباره نماز عيد قربان فرمود: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ﴾؛[23] نماز را اقامه کن تا با خدا رابطه داشته باشي! قرباني را اقامه کن تا با خلق خدا رابطه داشته باشي! خيليها هستند که نيازي به اين گوشت ندارند؛ اما يک وحدت اسلامي ايجاد ميکند، وقتي شما يک مقدار گوشت قرباني را که به قصد قربت قطع کرديد با احترام داريد به همسايهتان ميدهيد، اين علقهاي پيدا ميشود. اصلاً قرباني را قرباني گفتند؛ براي اينکه عامل تقرّب به خداست. نماز قرباني است: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ»،[24] درباره نماز آمده است که هر وقت کسي که به محراب عبادت ايستاده است، دارد قرباني ميکند، چون قرباني «ما يتقرب به العبد من المولي»، اين قرباني است و خود آن ذبح کردن يا نحر کردن «بالاختصاص» قرباني است و تقرب به خداست، اينطور نيست که حالا همسايهها امروز گوشت نديدند، آسيب ببينند. به ما گفتند: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ﴾، اگر نحر و شتر نبود، گوسفند. هم درباره زکات فطر و روز عيد فطر گفتند که ﴿وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾، هم تزکيه هم زکات هم نماز؛ براي اينکه يکي رابطه خلق و خدا را تأمين ميکند، ديگري رابطه خلقها را تأمين ميکند. هم درباره عيد قربان فرمودند به اينکه ﴿وَ انْحَرْ﴾ هم عيد قربان، قرباني بکن. اين کسي را فقير نميکند، بگذاريد هر جا که ما زندگي ميکنيم، در اين کوچه و پس کوچه اين بچهها اين زنها اين مردها ببينند، کسي گوشت براي همسايهاش ميبرد، چيست؟ قرباني است. اينها سنّت خداست، کسي آمده چهارشنبه سوري را باب کرده که نه اصلي دارد نه فرعي دارد، خطرات فراواني دارد، آن را هنوز فراموش نميکنند؛ اما اين به تعبير لطيف جناب سعدي «خليل من همه بتهاي آذري بشکست»،[25] اين خليل اين سنّت را براي ما آوردند؛ لذا بگذاريد با اين سنّت ابراهيم زندگي کنيم. اينها ممکن است کسي در جشن عاطفهها و اينها شرکت کند؛ ولي آن دستور اساسي، شما حالا به عنوان کمک عاطفي داديد، خدا قبول ميکند؛ اما قرباني اينطور شد، فقط مثل نماز است، نماز را بدون قصد قربت نميشود خواند، قرباني هم همينطور است «قربة إلي الله»، عبادت است. آن دعاي مخصوص را هم که مستحب است آدم بخواند. اينها سنّتهاي الهي است و اين سنّتهاي الهي جامعه را تحکيم ميکند، نظام را حفظ ميکند، رابطه خلق را با هم حفظ ميکند.
ميدانيد الآن اگر کسي يک مختصر گوشتي به خدمت شما آوردند که يقيناً شما احتياجي به آن نداريد؛ ولي خيلي خوشحال ميشويد، ميگوييد اين قرباني است، همه ما از اعضاي منزل بايد از آن استفاده کنيم. اين رابطه جامعه را نسبت به هم تحکيم ميکند، نسبت به يکديگر مهربانتر ميکند، ما را مشمول دعاي خير خليل حق و ذبيح حق ميکند، اينها سنّتهاي الهي است.
اميدواريم که هر کسي تا الآن موفق شد که شد، اگر هم نشد بعد بتواند جبران کند؛ پس اين نماز عيد چه در نماز عيد فطر چه در نماز عيد قربان، وحدت جهان اسلامي است که «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»، اگر ميگذاشت آن استکبار که اين دين الهي رواج پيدا کند، ما ديگر نه داعشي داشتيم، نه سلفي داشتيم، هيچ برادر مسلماني نسبت به هم اسلحه نميکشيد، اين مال آن است. هم دين ما محفوظ بود، الآن شما ببينيد بودجه کشورها مشخص است، بيشترين بودجه کشورهاي ابرقدرت صرف وسيله آدمکشي است، الآن که ديگر مخفي نيست، بودجه کشورهاي مختلف مشخص است. آن کارخانههاي اسلحهسازي سهشيفته، شبانهروز دارد کار ميکند و تفنگ و گلوله ميسازد. خدا کم خلق نکرده؛ منتها اين که ميبينيد، اين همه فقير در عالم داريم، براي اين است که سهم اينها را گرفتند براي ساختن اسلحههاي آدمکشي. کم کارخانهاي در غرب نيست که سهشيفته دارد کار ميکند، براي ساختن اسلحه آدمکشي. چه وقت اينها بايد آدم بشوند؟ چه چيزي اينها را ميتواند آدم بکند؟ اگر واقعاَ کشتار آدم ميکرد، جنگ جهاني اول جنگ جهاني دوم، اين جنگهاي نيابتي به هر حال آدم ميکرد. يک چيزي آدم ميشنود هفتاد ميليون! خود محققين اينها ميگويد صد ميليون. در مدت کوتاهي صد ميليون آدم را کشتند و به هر حال هم به چيزي و به جايي نرسيدند. مگر با خونريزي و وحشت و حيوانيّت جامعه اصلاح ميشود؟ الآن اينطور نيست که بودجههاي کشورها، ممکن است بعضي از بودجهها سرّي باشد؛ ولي آن بودجههاي علني، يک وقت وجود مبارک معصوم نگاه کرد، ديد يک برجي است، مال يکي از کارمندان بود، فرمود: «أبت الدراهم إلا أن تخرج أعناقها»؛[26] فرمود اين پولها، گردنکشي ميکنند، ميخواهند سرکشي بکنند، اين هم سرکشي کرد. شما تا چه وقت ذخيره کردي و در خانهها نگه داشتي؟ آن پولهايي که گرفتي، اينها ميگويند من بايد بيايم بيرون، آمده بيرون. اين قصر را که ديد، اين برج را که ديد که مال يکي از کارمندان بود، فرمود: «أبت الدراهم إلا أن تخرج أعناقها»؛ پولها به هر حال در خانه نميماند، گردن ميکشد، سر ميکشد، الآن خودش را نشان داد. با اينها نشد، اداره نکردند، پيشرفت نکردند.
بنابراين با کشتن، با ساختن، اينها اينطور نميشود و وجود مبارک وليّ عصر(ارواحنا فداه) که ظهور ميکند و جهان را الآن هم ظهور بکند، اين هفت ميليارد را آدم ميکند، من هر وقت فکر ميکنم، متحير هستم! حضرت با کشتن که جامعه را اصلاح نميکند. خيلي کم در زمان حضرت، در اثر طغيانگري آسيب ميبينند، چکار ميکند؟ چهطور ميشود؟ البته دست غيبي خداي سبحان است، دست نوراني وليّ عصر به برکت عنايت الهي است که روي سرهاي مردم گذاشته ميشود؛ «فَجَمَعَ اللَّه بِهِ عُقُولَهُمْ»،[27] مردم ميشوند عاقل، اگر مردم عاقل شدند، الآن اداره اين هفت ميليارد خيلي آسان است. حضرت هم 313 نفر اصحاب و نماينده، مثل امام دارد، يک امام آمده يک منطقه وسيعي را منقلب کرده، حالا 313 شاگرد، مثل امام داشته باشد و با عقلانيّت جامعه را متحول کند، خيلي آسان است. چهطور است؟ هر وقت من درباره ظهور حضرت فکر ميکنم، واقعاً متحير هستم! شما هفت ميليارد را چگونه ميخواهيد اصلاح کنيد؟ ملحِد فراوان دارد، مشرک فراوان دارد، کمونيسم فراوان دارد، مارکسيسم فراوان دارد. وقتي عقل کامل بشود، خيلي راحت است، يک معبود است، يک هدف است. براي ما وقتي ثابت بشود که ما از پوست به درميآييم نه بپوسيم، حل است براي ما. خيليها خيال ميکنند اين سيبي از درخت ميافتد، ميپوسد، تمام ميشود، اينها ميروند در اين چاله بنام قبر، تمام شده است. اين نميداند که بدن ميپوسد؛ ولي انسان ازپوست به درميآيد و هست و هست و هست. اين يعني چه؟ ما هستيم و ابديت ما، اگر ـ خداي ناکرده ـ مرگ پوسيدن بود، مشکلي نداشتيم؛ چه بد چه خوب. فرمود شما هستيد و أبديت شما. يک ميليون سال نيست که بگوييم حالا ما در زندان انفرادي و يک ميليارد و صد ميليارد و اينها نيست، ما هستيم که هستيم. ما اگر أبدي هستيم بايد فکر أبد، کالاي أبد، طرز عبادت، عبادت بهتر را بايد داشته باشيم. اين است که در اين نمازهاي عيد قربان و عيد فطر اين دو تا سورهاي که خوانده ميشود، اين نُه قنوتي که خوانده ميشود، اينها را به ما ياد ميدهند و هر کدام شما که الآن که از خانه خدا و خانه خودتان که آن هم خانه خداست، ميرويد ـ إِنشَاءَاللَّه ـ سعي کنيد با دست پُر برويد! به جد از خدا بخواهيد که ما آمديم و با دست خالي برنميگرديم، به جد بخواهيد! «يک قدم بر خويشتن نه وان دگر بر کوي دوست»، برنامهاي از اين بهتر که به ما گفتند؛ جامعه بشري با هم يکسان هستند و اهل بيت(عَلَيْهِمُ السَّلام) خيرات فراواني دارند، شما بخواهيد خدايا آنچه را که به اهل بيت دادي، به ما هم بده! کم خواستهاي نيست، کم عيدي نيست! خدايا آنچه را که به علي دادي، به ما هم بده! اين کم خواستهاي نيست! آنچه را به حسين خود دادهاي، به ما هم بده! «اللهم وَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُخْرِجَنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد»[28] کم خواستهاي نيست! ما چيز کوچکي از خدا نخواستيم و هيچ ممکن نيست، دستي به طرف خدا دراز شود و خالي برگردد.
اميدواريم همه شما با عيديهاي گرفته، به منزلهايتان برويد و تمام کساني که در سراسر جهان اسلام با خداي خود زمزمهاي داشتند، عيدي خود را از خدا بگيرند و به اميد آن روزي که جامعه بشري جامعه متحد شود، به اميد آن روزي که مسئله سلاحهاي آدمکشي رخت بربندد، به اميد آن روزي که در جهان جز صلح و صفا و وفا چيزي حکومت نکند، به اميد آن روزي که صاحبمان و وليمان به بالاي سرمان بيايد!
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٭ اللَّهُ الصَّمَدُ ٭ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ٭ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ﴾
«صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيم»
«وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»
[1]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا(عليه السلام)، ص132.
[2]. المحاسن(برقي)، ج1، ص44.
[3]. سوره بقره، آيات43 و 83.
[4]. سوره ابراهيم، آيه31.
[5]. سوره بقره،آيه3؛ سوره مائده،آيه55؛ سوره انفال،آيه3؛ سوره توبه،آيه71.
[6]. سوره طه، آيه14.
[7]. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج4، ص578.
[8]. الأمالي(للصدوق)، ص178 و 179؛ «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(عَلَيْهِ السَّلَام) كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً وَ رُبَّمَا مَشَی حَافِياً وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَي وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَكَي وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَكَي وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ عَلَي اللَّهِ تَعَالَي ذِكْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً يُغْشَی عَلَيْهِ مِنْهَا وَ كَانَ إِذَا قَامَ فِي صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُه...».
[9]. سوره شمس، آيات1 ـ 7.
[10]. سوره أعلی، آيات18 و 19.
[11]. سوره أعلی، آيات16 ـ 18.
[12]. وسائل الشيعة، ج27، ص293.
[13]. سوره اخلاص، آيات 1 ـ 4.
[14]. سوره طلاق، آيات2 و 3.
[15]. سوره اعراف، آيه168.
[16]. سوره انبيا، آيه35.
[17]. سوره بقره، آيه155.
[18]. سوره نساء، آيه122.
[19]. سوره انفال، آيه29.
[20]. المزار الكبير(لابن المشهدي)، ص639.
[21]. سوره شمس، آيات9 و 10.
[22]. سوره أعلی، آيات14 و 15.
[23]. سوره کوثر، آيه2.
[24]. الكافي(ط ـ الإسلامية), ج3, ص265.
[25]. ديوان سعدي، غزل40؛ «دگر به روي کسم ديده بر نميباشد ٭٭٭ خليل من همه بتهاي آزري بشکست».
[26]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج16، ص165.
[27]. مختصر البصائر، ص320؛ «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَي رُءُوسِ الْعِبَاد فَجَمَعَ اللَّه بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَحْلَامَهُم».
[28]. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص639.