اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».

«أَسْعَدَ اللَّهُ أَيَّامنَا وَ أَيَّامكُم‏»! اين عيد را كه عيد جهان اسلام است به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم امت اسلامي و به شما بزرگواران تبريك و تهنيت عرض مي‌كنيم. از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم عبادات و مخصوصاً روزه همگان به ويژه شما را به أحسن وجه بپذيرد و بهترين پاداش دنيا و آخرت را به شما مرحمت كند!

عيد در اسلام مربوط به عبادت و قُرب خداست. عيد رسمي آن است كه با آن امت بتواند يك ستوني را زير يك خيمه نگه دارد. رسميت عيد به اين نيست كه انسان جامهٴ نو در بَر كند و مانند آن, روزي در اسلام عيد است كه وظيفهٴ رسمي را به عهده امت اسلامي قرار دهد و آن هم نماز است! نماز ستون دين است و اين ستون را بايد زير خيمه دين نگه داشت! روزي كه پيغمبر به دنيا مي‌آيد عيد ما نيست، روزي كه امام به دنيا ميآيد عيد ما نيست، البته آن نشاط و سرور هست، اما يك وظيفهٴ رسمي را دين بر عهده ما نگذاشت؛ نفرمود روزي كه پيامبر به دنيا آمد نماز رسمي دارد، نفرمود روزي كه امام به دنيا آمد نماز رسمي دارد، البته آن تبريك گفتن, نمازهاي فردي و نافله‌هاي مستحبي آنها جزء برنامه‌هاي رسميِ دين نيست. دو نماز عيد است در اسلام كه گفتند از هر فرصتي استفاده كنيد، بشتابيد و در اين نمازها شركت كنيد؛ يكي بعد از فراغ از عبادت ماه مبارك رمضان است و يكي هم بعد فراغ از عبادت‌هاي حج است. در عيد قربان و در عيد رمضان انسان برنامهٴ رسمي دارد، پس دو عيد در اسلام بيشتر نيست. در عيد غدير با اينكه عِدل[1] قرآن كريم است يعنی امامت، ما چنين نمازي نداريم. اعيادي كه مربوط به اين دوازده امام است، مربوط به صديقه كبرا(سلام الله عليها) است يا مربوط به وجود مبارك رسول گرامي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است ما چنين برنامه رسمي نداريم كه همه بشتابند و اين ستون را حفظ كنند، اين اصل اول. پس اسلام روي شخص كار ندارد، اساس عبادت را كار دارد.

مطلب دوم آن است که هر عبادتي هم عيد ندارد؛ عبادت‌هايي عيد دارد كه انسان مهمان خدا شد، وقتي مهمان شد با دست پُر برمي‌گردد. سالي دو بار خدا ضيافت و مهماني خاص دارد؛ گرچه در تمام «ليل» و «نهار» ما در كنار سفرهٴ خدا نشسته‌ايم، ولي آن ضيافت و مهماني چيز ديگري است. ما در ماه مبارك رمضان مهمان خداييم، در سرزمين وحي که حج عمره انجام مي‌دهيم مهمان خداييم. ماه مبارك رمضان ماه «ضيافت الله»[2] است و سرزمين مكه هم كه جاي حج و عمره است «ضيوف الرّحمان»[3] دارند؛ ما غير از اين دو مهماني، مهماني خاص نداريم! در آن مهماني‌هاي خاص است كه ميزبان به نحو خصوص از مهمانش پذيرايي مي‌كند. فرمودند وقتي كارهاي حج و عمره شما تمام شد، روز دهم كه قسمت مهمّ مسائل حج به پايان رسيد عيد قربان است؛ آن روز روزه گرفتن حرام است، عيد فطر هم روزه گرفتن حرام است! وقتي مهمان او هستيد، صاحب‌خانه اگر گفت چيزي امساك كرديد حرام است، ميزبان بايد حرف مهمان را گوش بدهد! اين هم اصل دوم كه ما در اسلام بيش از دو عيد نداريم، عيدي كه وظيفه ما اين است كه ستون را نگه داريم، نه براي امور مستحبی! آن فضايل فراواني كه براي عيد غدير و اعياد ديگر است يا ائمه(عليهم اسلام) آمدند يك حساب است! طبق همين دعاهاي نُه‌گانه‌ايي كه پنج‌تا در قنوت ركعت اول است و چهارتا در قنوت ركعت دوم، اين يك عيد جهاني است كه «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً»،[4] عيد جهاني است! آن عيد جهاني بعد از ميزباني جهاني است و در ميزباني جهاني ما بايد ببينيم که در اين مهماني چيزي عايد ما شد يا نه؟ وقتي كه خواستيم از مهماني خارج بشويم ذات اقدس الهي با ما يك گفتگويي دارد؛ فرمود هر مهماني يك جوابي دارد، من شما را مهمان كردم و شما هم اگر من را مهمان كنيد من مي‌آيم! ما در اين ماه به ضيافت و مهماني ذات اقدس الهي رفتيم و خدا هم فرمود اگر مرا دعوت كنيد من مي‌آيم؛ اما جاي من مشخص است كه خانه چه كسي مي‌آيم. هر كس مرا دعوت كند مي‌آيم، اما شرط دعوت چيست؟ «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم‏»؛[5] اگر كسي دل شكسته‌اي پيدا كرد ميزبان من است و من آن‌جا حضور دارم. بنابراين اين شرط ميزباني را در پايان آن مهماني مشخص كرده است، با اينكه ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾![6] ذات اقدس الهي همه جا هست، کجا می‌شود که خدا نباشد؟! با همه هست و همه حرف‌ها را مي‌شنود، اما دوگونه معيّت و شنوايي دارد: يك ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾ است که چه بداني و چه نداني, چه تبهكار و چه پرهيزكار خدا با اوست که مواظب و «رقيب»[7] است ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾، دوم يك معيّت ويژه است كه براي مؤمنين است، فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم‏»، شما اگر مرا دعوت كرديد من مي‌آيم! آن‌جا كه قلبتان شكسته است و مي‌گوييد «يا الله»، آن‌جا جاي ميزباني شما نسبت به ذات اقدس الهي است. ما اين وظيفه را داريم كه هم مهمان او باشيم و هم ميزبان او، وقتي مهمان او شديم در كنار سفره ماه مبارك رمضان و حج قرار گرفتيم، آن زمين جاي ميزباني است، اين زمان جاي ميزباني است، صوم ميزباني خدا را به ما نشان مي‌دهد, حج و عمره ميزباني را نشان مي‌دهد، اما دلِ شكسته, ميزباني ما نسبت به خدا را نشان مي‌دهد، البته در هر دو حال ما مهمان اوييم؛ چه او بيايد و چه ما برويم در هر دو حال ما را مي‌برد، لطف گاهي ما را مي‌برد و گاهي خودش آن‌جا حضور پيدا مي‌كند، گاهي «الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ‏»[8] که از بيانات نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) در صحيفه سجاديه است، اين هم مطلب دوم.

جهان اسلام که عيد دارد يعني نماز دارد و اين نماز هم ستون است، اين ستون را كجا بايد بگذاريم؟ زير خيمهٴ دين، چه كسي بايد اين ستون را زير خيمه دين بگذارد؟ كسي كه خودش ستون است، دو ستون را دين به ما معرفي كرد يكي «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ»،[9] يكي هم بيان نوراني امير بيان علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) در نامه معروف به مالك است که فرمود: مالك, مردم ستون دين‌ هستند! رأي مردم, رأي ستون دين است! با جمله اسميه و با تأكيد «إنّ» فرمود: «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛[10] فرمود مردم ستون دين‌ می‌باشند! نماز بدون مردم و مردمِ بدون نماز خيمه فرو مي‌ريزد؛ لذا در اين دعاهاي نُه‌گانه دو قنوت مي‌گوييم اين براي همه مسلمان‌ها عيد است! اگر نماز عيد فطر و نماز عيد قربان، با اين دو ستون خيمهٴ دين نگه ‌داشته می‌شد، نه ما استكبار جهاني داشتيم, نه صهيونيسم بين‌الملل داشتيم, نه داعش داشتيم, نه القاعده داشتيم, نه بن‌لادن داشتيم, نه طالبان داشتيم! فرمود شما مهمان باشيد كه قدرت پيدا كنيد تا بشويد ستون دين! هيچ‌كدام ديگري را طرد نكنيد! به مالک فرمود شما مي‌خواهيد مصر را اداره كنيد، با چه چيزي مي‌خواهيد مصر را اراده كنيد؟ اين تعبير «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّيْنِ» قوي‌تر از «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ» است، چون در آن‌جا «إنّ» ندارد! «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّيْنِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِيْن وَالْعُدَّةُ للْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ»؛ رضاي توده مردم, خدمت كردن به مردم, تأمين رضاي مردم, ايجاد شغل براي مردم, تأمين نيازهاي مردم و احترام به افكار مردم يعني ستون مستحكم، اين ستون خيمهٴ دين را نگه مي‌دارد! وجود مبارك ابراهيم خليل که بنيانگزار كعبه است و قبله و مطاف را او ساخت، عرض می‌کند خدايا من پيغمبرم به فيض تو كعبه را ساختم و به دستور تو, فرمان دادي اطاعت كردم، گفتي قرباني بكن من هم حاضرم ولی شما نگذاشتی من فرزندم را قربانی کنم، همه جا حاضرم! ولي دل‌هاي مردم دست من نيست، اگر بخواهي من دين را حفظ كنم دل‌هاي مردم را بايد به طرف من متوجه كني، تا مردم ديندار نباشند و دل‌هاي مردم به سمت كعبه نباشد، حفظ دين مشكل است ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ.[11] درست است که من بنيانگزار كعبه‌ام، درست است كعبه ساخته‌ام, درست است كه گفتي فرزند قرباني بكن و گفتم چشم! گفتي در سرزمين ﴿غَيْرِ ذِي زَرْعٍ﴾[12] جا بده گفتم چشم! همه را گفتم و آنچه را که وظيفه من بود انجام دادم، اما دل‌هاي مردم در دست من نيست ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ، دل‌هاي مردم در كنار سجاده‌ها با هم گِره مي‌خورند, دل‌هاي مردم در مساجد, در حسينيه‌ها, در نماز عيد فطر و نماز عيد قربان با هم گِرِه مي‌خورند؛ آن روز به ما گفتند عيد هست، اما چهار بخش مهم براي علي و اولاد علي است که شما مي‌توانيد داشته باشيد «جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً»، اما براي دودمان طاها و ياسين «ذُخْر» است و «شرف» است و «كرامت» است و ثواب، بعد خدايا هر چه به آنها داديد به ما هم بده! يعني ما مي‌خواهيم ملتي شريف, عزيز, با استقلال، با امنيت و با شكوه باشيم، اينها را هم به ما بده! درست است که عيد ماست، اما «ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ كَرَامَةً] وَ مَزِيداً»[13] براي اهل بيت، بعد «[اللَّهُمَّ أَدْخَلَنَا] فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ» اهل بيت «[وَ أَخْرَجَنَا] مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ» اين معني عيد است! بنابراين اگر استقلال است, اگر امنيت است, اگر آزادي است, اگر سرفرازي است براي اهل بيت است! ما در اين نُه بار ـ چه پنج بار در ركعت اول و چه چهار بار در ركعت دوم ـ مي‌گوييم خدايا به ما استقلال بده! به ما عزت بده! به ما امنيت بده! به ما جلال و شکوه بده! به ما وحدت بده! اينها را مي‌خواهيم؛ لذا  عيد مسلمين مي‌شود. بنابراين اگر گفتند نماز عيد فطر آن‌ جلال و شكوه را دارد يا نماز عيد قربان اين جلال و شكوه را دارد، چون پيام جهاني دارد! اينكه مي‌بينيد هر روز يك جا ترور هست ، هر روز يک جا فشار هست، هر روز يک جا کشته هست براي اين است كه اينها را «إِرْباً إِرْباً» كردند، خاصيت نماز اين است! آن حداقلش كمك كردن به فقرا و ديد و بازديد از يكديگر است، اينها در حدّ يك دهم و يك پنجم و اينهاست، آن محور اصلي استقلال جهان اسلام است! اصلاً در نماز به ما گفتند نُه بار بگو خدايا استقلال! خدايا استقلال! نُه بار بگو خدايا عزت! خدايا عزت! اين پنج بار در ركعت اول و چهار بار در ركعت دوم استقلال‌خواهي است, عزت‌خواهي است, عظمت‌خواهي و جلال و شكوه‌خواهي است، اين معناي عيد است! وگرنه ما در اعياد ديگر اين‌طور وظيفه داشته باشيم كه مسلمان‌ها از هر طرفي شد و به هر وسيله است خودشان را به نماز برسانند و با آن جلال و شكوه نماز عيد فطر يا  نماز عيد قربان را برگزار كنند، چنين برنامه‌اي نداريم كه «عِيداً لِلْإِسْلَامِ» باشد، «عِيداً لِلْمُسْلِمِينَ» باشد و مانند آن. بنابراين اميدواريم همه شما اين ناله‌هايي كه كرديد، چون يك ضيافت متقابل داشتيد و ـ ان‌شاء‌الله ـ داريد، هم مهمان خداييد و هم ميزبان خداييد، دل‌هاي شكسته داريد، تمام اين دعاهای شما هم درباره خود شما و هم درباره تمام كساني كه نسبت به شما التماس دعا گفتند و هم درباره جهان اسلام ـ ان‌شاءالله ـ مستجاب باشد و ذات اقدس الهي اين بركت را به همه شما عطا كند كه كشورتان يك الگويي باشد ـ چه اينكه به لطف الهي به بركت تلاش امام و شهدا و ايثارگران الگو بوده و هست ـ تا جهان اسلام و كشورهاي ديگر را به اين عزت و جلال و شكوه برساند، اميدواريم اين دعاها در حق همه مستجاب بشود!

پروردگارا خير دنيا و آخرت به همه مرحمت بفرما!

عبادات همه را به أحسن وجه قبول بفرما!

حاجات همه را به بهترين وجه برآورده بفرما!

بيماران را شفا عنايت بفرما!

اندوه‌ها را برطرف بفرما!

فرزندان ما، دودمان ما، قبيله و عشيرهٴ ما همه را با عزّت و جلال و شکوه اداره بفرما!

آبروی ما را در دنيا و آخرت به برکت محمد و آل محمد(صل الله عليه و آله و سلّم) حفظ بفرما!

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

« الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الائمة الهداة المهديين سيّما خاتم الانبياء و خاتم الاوصياء عليهما آلاف التحيّة و الثناء بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله».

اللهم صلّ و سلّم علي ائمة المسلمين صلّ و سلّم علی رسول الله عليه افضل صلوات المصلين صلّ و سلّم علی علیّ اميرالمؤمنين و علی فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين و علی الحسن المجتبی و علی الحسين سيدي شباب اهل الجنة اللهم صلّ و سلّم علی علي‌بن‌الحسين و محمد‌بن‌علي و جعفر‌بن‌محمد و موسي‌بن‌جعفر و علي‌بن‌موسي و محمد‌بن‌علي و علي‌بن‌محمد و الحسن‌بن‌علي و الحجةبن‌‌الحسن القائم عليهم افضل صلوات المصلين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله».

مجدداً اين عيد جهان اسلام را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم امت اسلامي و مقام معظم رهبري و شما بزرگواران تهنيت و تبريك عرض مي‌كنيم. از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم که عبادات شما را و عبادات همه بندگان الهي را به أحسن وجه قبول بفرمايد!

در خطبه دوم وظيفه مسلمين در عيد فطر كه زكات است حتماً مطرح شده است و مستحضريد که اگر تاكنون فطريه را داديد «نعم الأمر» و اگر نداديد سعي كنيد که قبل از ظهر فطريه را اَدا كنيد؛ هر كسي سه كيلو ـ حالا يا برنج يا گندم ـ برابر استطاعت و قوت غالب آن منطقه اين كار را انجام بدهد، براي خودش و براي نان‌خور خود. مستحضريد و اين مسئله را هم كاملاً براي شما تشريح كردند که بر هر كس واجب است در شب عيد فطر از خود و از عائله خود اين زکات فطر را بدهد؛ عائله يعني نان‌خور نه اينکه نانِ‌ آدم را بخورد! مهمان عائله نيست، اگر كسي را دعوت كرديد نانِ شما را خورد ولی نان‌خور نيست. فطريه نان‌خور واجب است نه کسی که نان آدم را بخورد! مهماني كه وارد شده است بركت به همراه دارد و فطريه‌اش هم با خود اوست, مهماني را كه شما دعوت کرديد مقدم او خير است و فطريه‌اش هم با خود اوست، او نانِ شما را خورد نه اينکه نان‌خورِ شما باشد! اما آن مهماني كه دو روز قبل آمد و دو روز بعد هم می‌خواهد بماند که جمعاً چند روز آن‌جاست او نان‌خور شماست. كسي كه شب عيد فطر قبل از غروب آمد و حالا چند روز بخواهد بماند او نان‌خور شماست, كسي كه چند روز قبلاً بود و شب عيد فطر هم بود اين شخص نان‌خور شماست، اما كسي را دعوت كرديد كه او نانِ شما را خورد، نان‌خور شما نيست! بنابراين اين مسئله شرعي را کاملاً بدانيد! کسی که در شب عيد فطر مهمانی را دعوت کرد، فطريه او بر عهدهٴ خود مهمان است، مگر اينکه اين مهمان از چند روز قبل آمده و چند روز بعد هم می‌خواهد بماند تا نان‌خور و عائله آدم محسوب بشود.

در روايات ائمه(عليهم السلام) فرمودند فطريه خود و «مَنْ تَعُول‏»[14] آنها كه نان‌خور شما هستند را بدهيد، اين كار را ـ ان‌شاءالله ـ حتماً انجام بدهيد، البته فطريه يک زکاتی است مانند زکات مال که مصارف هشت‌گانه دارد که می‌توانيد به فقير و مسكين بدهيد, هم مي‌توانيد درباره رزمندگان و جهاد مصرف كنيد، هم مي‌توانيد درباره مسجد و حسينيه و کار خير و ساخت پُل و راه هزينه کنيد، يكي از مصارف هشت‌گانه زكات را انتخاب بکنيد؛ كسي دَيْني دارد بخواهيد به عنوان اَدای دَيْن او چيزی به او بدهد يا غارمين و جزء بدهکاران هستند که بدهی آنها را بدهيد، هشت مصرف براي زكات مال هست که اين مصارف هشتگانه بر زکات فطر هم هست كه ـ ان‌شاءالله ـ اميدواريم حتماً اين كار را انجام بدهيد و هر كسي كار خير انجام داد ذات اقدس الهي ده برابر به او عطا مي‌كند.

دعاي وداعي امام سجاد(عليه السلام) دارد که اين را لابد ديروز خوانديد، امام سجاد در دعاي وداع عرض كرد خدايا اين كاري كه تو مي‌كني شبيه كارهايي كه ديگران مي‌كنند نيست، اصلاً ندارند! تو يك آگهي مزايده مي‌زني كه مشتري مزايده مي‌زند! اين در صحيفه سجاديه در وداع ماه مبارك رمضان است، عرض كرد خدايا تو كسي هستي كه «زِدْتَ فِي السَّوْم»،[15] «سَوْم» با «سين» يعني داد و ستد و معامله که می‌گويند ورود در «سَوْم» ديگری روا نيست،[16] حالا يا مکروه است يا بالاتر از مکروه، يعنی کسی که دارد معامله‌ای را انجام می‌دهد شما وسط معامله وارد نشويد! در دعاي صحيفه امام سجاد دارد خدايا تو حرفي زدي و كاري مي‌كني كه ما از كسي نشنيديم! آنچه را كه ما شنيديم، آگهي مزايده را هميشه فروشنده مي‌زند؛ كسي که می‌خواهد زمين بفروشد، خانه بفروشد يا مالی را بفروشد آگهی مزايده می‌زند که هر کسی بيشتر می‌خرد من به او مي‌فروشم، اما تو يك مشتري هستي كه آگهي مزايده مي‌زني و مي‌گويي من از ديگران بيشتر مي‌خرم! يعني چه؟ شما در عالم هيچ ديديد كه مشتري‌ها آگهي مزايده بزنند که ما بيشتر می‌خريم؟ هميشه اين بيشترين را آن فروشنده مزايده می‌زند! فروشنده مي‌گويد هر که بيشتر می خرد من به او می‌فروشم. هيچ مشتری نمی‌آيد بگويد که من بيشتر از ديگران می‌خرم!

در غزليات اديبان ما آمده است كه:

«بی‌معرفت مباش كه در مَن يزيد عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا كنند»[17]

 اين مزايده از ديرزمان بود. من يادم است اوايل ـ در حدود شصت و اندی سال پيش ـ اگر كسي رحلت مي‌كرد و كتابخانه‌اي داشت و فرزندي نداشت، اين كتاب‌هاي او را مي‌آوردند در يك كتابخانه مهم و در آن‌جا حراج مي‌كردند ـ کالاهای ديگر را هم حراج می‌کنند، اين کتابها را هم حراج می‌کنند ـ يك كتاب‌شناس و كتابفروشي كه آشنا و مورد اعتماد بود چوبی در دست او بود که مي‌گفت «مَن يزيد»؟ چه كسي بيشتر مي‌خرد؟ اين چوب حراج اين بود، چوبي دست او بود که روي ميز مي‌زد و مي‌گفت چه كسي بيشتر مي‌خرد؟ حرف حافظ اين است كه در بازار پايگاه عشق «بي‌معرفت مباش كه در مَن يزيد عشق» يعني آن‌جا كه عشق را حراج مي‌كنند و می‌گويند چه كسي بيشتر مي‌خرد.

«بی‌معرفت مباش كه در مَن يزيد عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا كنند»

 اگر كسي را بخواهند عاشق يك مطلبي كنند، مي‌دانند كه چه كسي است و اين كالا را چه كسي مي‌خرد. يك وقت است كه قرباني فرزند لازم است, قرباني برادر لازم است, قرباني خود آدم لازم است، تنها كسي كه در «مَن يزيد عشق» برنده است وجود مبارك سالار شهيدان حسين بن علی بن ابی‌طالب(سلام الله عليه) بود!

«بی‌معرفت مباش كه در مَن يزيد عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا كنند»

 هميشه مزايده را فروشنده مي‌زند كه چه كسي بيشتر مي‌خرد، اما هيچ خريدار و مشتري آگهي مزايده نمي‌زند كه من بيشتر مي‌خرم، تنها مشتري كه چوب حراج مي‌زند و مي‌گويد من بيشتر مي‌خرم و آگهي مزايده زده تويي! تو به همه ما مي‌گويي اين وقتت را مي‌خواهي به چه كسي بفروشي؟ من بيشتر مي‌خرم! اين کارت را به چه کسی مي‌خواهي بفروشی؟ من بيشتر مي‌خرم! چه می خواهی؟ من بيشتر مي‌دهم! به دنبال چه چيزي مي‌گردي؟ من بيشتر مي‌دهم! «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ»، كاري كه تو كردي هيچ‌كس در عالم نمي‌كند! گفتي: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾،[18] عمرت را مي‌خواهي به چه كسي بفروشي؟ من بيشتر مي‌خرم! اين وقت و آبرو و كار و خدمت را مي‌خواهي به چه كسي بفروشي؟ من بيشتر مي‌خرم! می خواهی برای چه کسی کار کنی؟ چه چيزي مي‌خواهي؟ من بيشتر مي‌خرم! به هر حال آدم كاري که مي‌كند پاداشي مي‌خواهد، فرمود من به شما مي‌گويم که چه چيزي به شما مي‌دهم، شما داريد كار مي‌كنيد و زير پايتان را خالي مي‌كنيد و گودالي مي‌كني كه بروي درون آن! من مي‌گويم چيزي به تو مي‌دهم كه پرواز كني و بيايي بالا! من مي‌گويم نگاه نكن كه فايده زمين چيست، فايده درخت چيست، فايده معدن چيست يا فايده طلا چيست، قدري فكر كن كه طلاآفرين كيست! درخت‌آفرين كيست! زمين‌آفرين كيست! شما فقط فكر مي‌كنيد كه طلا چه فايده دارد، بله طلا فاده دارد، اما چه كسي طلا را ساخت و براي چه کسي ساخت؟ زمين فايده دارد، اما چه كسي زمين آفريد و براي چه آفريد؟ فرمود تو به دنبال چيزي هستي كه زير پای خودت گودال بكني و بروي درون آن, اما من مي‌گويم كاري بكن كه زير بالت را بگيرم تا پرواز كني! ﴿أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾،[19] فرمود چرا فكر نمي‌كني؟! چرا سحر بلند نمي‌شوي و آسمان را نگاه نميكني؟! مدام مي‌خواهي چاله بكني و در چاه بروي؟ هر كاري مي‌خواهي بكني من بيشتر مي‌خرم! اين فايدهٴ ماه مبارك رمضان است! اگر ـ خداي ناكرده ـ مرگ پوسيدن بود، ما مي‌مُرديم و مي‌پوسيديم حرفی نداشتيم، اما مرگ از پوست در آمدن است! اين است كه مي‌بينيد بعضي‌ها در پايان عمر اصلاً نمیدانند که کجا می‌خواهند بروند! حيف نيست که آدم پنجاه سال يا شصت سال يا هشتاد سال زندگي كند براي پوسيدن؟! فرمود من شما را خلق كردم كه از پوست در بياييد، به دنبال چه چيزی می‌گرديد؟ زمين فراهم كردي كه بگذاري؟! خانه تهيه كردي كه بگذاري؟! مال تهيه كردي كه بگذاري؟! يا چيزي تهيه كردي كه ببري؟! هر كاري كه شما بخواهيد بكنيد، هر عمري را كه بخواهيد صرف كنيد من بيشتر مي‌خرم! يك وقت فرمود: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾,[20] يک؛ يک وقت فرمود نه تنها بيشتر می دهم بلکه ده برابر مي‌دهم: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، اين دو؛  نه تنها ده برابر می‌دهم، در بخشي از آيات سوره مباركه بقره فرمود: ﴿وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾،[21] آن‌قدر مي‌دهم كه به حساب نيايد! تو كه نمي‌خواهي بپوسي بلکه مي‌خواهي بروي, وقتي که مي‌خواهي بروي با دست پُر بايد بروي! هر كاري كه بخواهي بكني من بيشتر مي‌دهم! نه راه ديگران را ببند و نه بيراهه برو، اين فايده روزه گرفتن است و اين خطبه نماز عيد است! آدم نه بيراهه برود و نه راه كسي را ببندد! اينكه شما مي‌بينيد الآن جهان آرام نيست، براي اينكه هم بيراهه مي‌روند و هم راه ديگران را مي‌بندند، انبيا آمدند براي همين! شما نگاه كنيد که وجود مبارك حضرت امير در خطبه نماز عيد چه مي‌گويد, مي‌گويد مبادا از ميدان انقلاب فاصله بگيريد! مبادا از «زَحْف»[22] يعنی بحبوحهٴ جنگ و ميدان جهاد فاصله بگيريد! اگر جهاد اصغر است آن‌جا حضور داشته باشيد، اگر جهاد اوسط است آن‌جا حضور داشته باشيد، اگر جهاد اکبر است آن‌جا حضور داشته باشيد؛ اين را صريحاً در خطبه نماز عيد فطر فرمود, فرمود فرار از ميدان مبارزه جايز نيست! چه جهاد اصغر, چه جهاد اوسط و چه جهاد اكبر.

اين بيان امام سجاد است در دعاي وداع ماه رمضان كه لابد ديروز خوانديد که خدايا ما هيچ مشتري نديديم كه آگهي مزايده بگذارد و بگويد من بيشتر مي‌خرم، هميشه فروشنده آگهی مزايده می‌زند، تو تنها مشتري‌ای هستي كه آگهي مزايده مي‌زني! به ما گفتي هر راهي كه مي‌روي و هر عمري كه صرف مي‌كني من بيشتر مي‌خرم؛ راه درست کن، خودت بهتر برو و ديگران را هم بهتر ببر، نه اينکه بيراهه بروي و راه ديگران را هم ببندي! مشكل كشور ما همين است! نماز عيد فطر, نماز عيد قربان, ساير نمازها, ساير مساجد و ساير برنامه‌ها نمي‌گذارند که ما مشكل پيدا كنيم! هيچ عاقلي براي خود چاه نمي‌كَند، هر عاقلي مي‌كوشد كه پرواز كند! می‌فرمايد سحر برخيز و يک مقدار فکر بکن، عصر که شد يک مقدار فکر بکن ﴿أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا﴾، ﴿أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا﴾،[23] بعد هم فرمود با من مناجات كن! شما اين دعاهايي كه در ماه مبارك رمضان خوانديد، خيلي اين دعاها فراز و فرود دارد؛ اين تعبير فراز و فرود از تعبيرات بلند شيخ فريد‌الدين عطار است,[24] گاهي به او قسم می‌دهيم که «بِمَحَبَّتِكَ يا أَمَلَ الْمُشْتاقِينَ»،[25] اين دعای روز نهم ماه مبارک رمضان است؛ يعنی تو را به دوستی‌ات قسم! تو آرزوي مشتاقاني، ما به اين آرزو دل بسته‌ايم، ما به شوق تو دل بسته‌ايم، هميشه ترس كه نيست! اين دعاي افتتاح ماه مبارك رمضان از وجود مبارك حضرت وليّ عصر است، اين دعا را حضرت دستور دادند، فرمود هميشه نياز نيست, هميشه حاجت نيست, هميشه گريه و زاري نيست، ناز هم هست! اين دعاي افتتاح را هر شب خوانديد، وجود مبارك حضرت مي‌فرمايد خدايا درست است که ما بايد گريه کنيم، اشک هم می‌ريزيم، گريه سلاح مجاهدان است و سلاح ما گريه است، درست است! در جوشن كبير مي‌خوانيم: «يَا حَبِيبَ الْبَاكِين‏»؛[26] اي خدايي كه دوست گريه‌كنندگاني، بله گريه چيز خوبی است، اما ناز هم چيز خوبي است! ما مي‌خواهيم در اين ماه با تو ناز كنيم، «مُدِلًّا عَلَيْكَ»[27]‏ اِدلال غير از دلالت است، دلالت يعني راهنمايي؛ اين اِدلال دَلال است و دَلال يعني قَنج و ناز. اين بيان نوراني وجود مبارك امام زمان(سلام الله عليه) در دعاي افتتاح است که فرمود: «مُدِلًّا عَلَيْكَ»؛ خدايا من مي‌خواهم با تو ناز كنم و بگويم تو مرا آفريدی حالا کجا بروم؟! به چه کسي بگويم؟! ديگري هم كه مثل من است يا بدتر از من است! اين ناز را در اين مناجات شعبانيه كه وجود مبارك اميرالمؤمنين و ائمه(عليهم السلام) می خواندند و امام(رضوان الله عليه) هم تأکيد می‌کردند، در اين مناجات شعبانيه اين ناز هست؛ در اين مناجات شعبانيه نازها را اين‌طور ذكر مي‌كند: «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ»؛[28] اگر در قيامت به من بگويي تو چرا گناه كردي، من هم مي‌گويم تو چرا نبخشيدي؟! اين چه زبانی است؟ چه کسی می تواند چنين بگويد؟ کسی که عمری ميزبانی خدا را کرده است، با او اهل ناز و نياز بود، وگرنه آن روز كه زبان هر كسي باز نيست که حرف بزند! «إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ»؛ خدايا اگر در قيامت به من بگويي چرا گناه كردي من مي‌گويم تو چرا نبخشيدي؟! اين را چه کسی می‌تواند بگويد؟ کسی که اين‌جا راهش باز است و با او زمزمه کرده است، با او مهماني داده و مهماني گرفته «إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ». اين همه اصرار دارند بر مناجات شعبانيه، براي اينكه ما هم اهل نازيم و هم اهل نياز, چه وقت اهل نازيم؟ بعد از اينكه در دعاهايمان نيازهاي مكرّر داشتيم، او جواب مي‌دهد و خوب هم گوش مي‌دهد!

در قرآن كريم و در دعاها ذات اقدس الهي به عنوان «سميع» معرفي شده است؛ خدا دوگونه حرف‌ها را گوش مي‌دهد، او «سَميع»[29] است، ﴿بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ بَصِير﴾[30] است، همه چيز را مي‌بيند و مي‌شنود، بله خدای سبحان  ﴿بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ بَصِير﴾ است، «سَميع» است، كسي غيبت مي‌كند خدا مي‌شنود، كسي فحش مي‌دهد خدا مي‌شنود, كسي حرف بد مي‌زند خدا مي‌شنود، نصيحت و سخنراني هم می‌كند آن را هم مي‌شنود، اين «سَمع» يعني شنيدن كه ما هم مي‌گوييم فلان شخص شنواست يعنی کَر نيست؛ يك سمع اعتباري هم هست که در حكمت عملي مطرح است نه در حکمت نظري، مي‌گوييم فلان شخص حرف ما را مي‌شنود، يعني چه؟ يعني ترتيب اثر مي‌دهد يا فلان بچه حرف ما را نمي‌شنود، يعني ترتيب اثر نمي‌دهد، پس ما يك «سميع» داريم يعني گوش مي‌دهد، خدا غيبت هم مي‌شنود, فحش را هم می شنود، دعا را هم مي‌شنود, يك «سميع» داريم يعني گوش به حرف ما مي‌دهد! ما می‌گوييم فلان شخص کَر است يعنی نمی‌شنود، اما بگوييم فلان شخص حرف ما را می‌شنود يعنی ترتيب اثر می‌دهد، پس دو «سَمع» و «سَميع» داريم, دو معنا و حقيقت داريم که ذات اقدس الهي هم همين دو حقيقت را دارد «سميع» است يعني همه حرف‌ها را مي‌شنود، اما ﴿سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾[31] است، وقتي كسي دعا مي‌كند او گوش مي‌دهد به حرف داعی و دعا کننده! نه تنها ﴿سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾ است، او «أَسْمَعَ السَّامِعِين»[32] است! اين حرف‌ها بوسيدن ندارد؟! «أَسْمَعَ السَّامِعِين» يعني چه؟ يعنی بيش از همه حرف آدم را گوش مي‌دهد! چه زمانی ما ناله کرديم و جواب نشنيديم؟ «يَا أَسْمَعَ السَّامِعِين»‏؛ هم او ﴿سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾ است يعنی گوش به حرف ما می‌دهد، هم بيش از ديگران گوش مي‌دهد! همين كه ناله كرديم جواب گرفتيم! منتها تا به ما برسد مقداری طول می‌کشد، ما با چنين خدايي روبروييم! فرمود کجا می‌رويد؟! در اين آيه سوره مبارکه «هود» فرمود تمام مار و عقرب عائله من هستند! شما چه كار داريد فلان خرس قطبي در آن‌جا حرام گوشت است يا حلال گوشت است يا نجس است، آن عائله من است و من موظّفم که آن را روزي بدهم: ﴿وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾،[33] با «عَلَی» تعبير کرد، فرمود مار است، عقرب است به تو چه ربطی دارد، عائله من است! فلان خرس قطبي نجس‌العين است و حرام گوشت است به تو چه ربطی دارد، عائله من است، من بايد آن خرس را تأمين کنم و می‌کنم! اين مار و عقرب عائله من هستند بايد تأمين كنم و می‌کنم ﴿وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ با «عَلَي» تعبير كرده و اين خداست! او كه مار و عقرب و خرس عائله او هستند ما را اداره نمي‌كند؟! اين بيراهه رفتن‌ها را رها كنيد! به اين و آن توجه كردن را رها كنيد! اين چسبيدن به زمين را رها كنيد. فرمود: ﴿اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ﴾؛[34] چسبيديد به زمين، زمين را به همراه خودتان ببريد که نمی شود! سنگين هستيد برای اينکه خودتان را بستيد به زمين! ﴿اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ﴾ پس نمي‌توانيد پرواز كنيد. چاه كنديد، پاهايتان را در چاله برديد، حالا که مي‌خواهيد در بياوريد نمی‌توانيد. اين ماه مبارك رمضان و اين ضيافت، چنين عيدی هم دارد. ما يك ماه شبانه‌روز با اين حرف‌ها مأنوس بوديم لذا عيد فطر واقعاً بر ما عيد است و هيچ كسي نااميد برنمي‌گردد، مطمئن باشيد! با او هم ناز كنيد و هم نياز, هم اشك بريزيد و هم لبخند بزنيد، بگوييد در هر حال مهمان تو بوديم! با دست خالی آمدن خيلی ننگ نيست، با دست خالی رفتن ننگ است، ما مهمان تو هستيم، اين كشور مهمان توست، اين نظام مهمان توست، اين مسئولين مهمان تو هستند، اين رهبر مهمان توست، اين شهدا مهمان تو هستند، اين خانواده‌های شهدا مهمان تو هستند، كم شهيد نداد اين کشور! كم مظلوم نداد اين کشور! كم جانباز و ايثارگر نداد اين کشور!

خدايا تو را به حقّ جميع انبيا و مرسلين, به حقّ قطرات خون به ناحق ريخته سالار شهيدان اين نظام و اين کشور را و اين مردم عزيز را که شيعيان علی و اولاد علی هستند، در سايهٴ لطف امام زمان حفظ بفرما!

پروردگارا اين نظام ما را، رهبر ما را، مراجع ما را، دولت و ملت و مملکت را در سايهٴ امام زمان حفظ بفرما!

روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبياء و اوليای الهی محشور بفرما!

توفيق ارائه خدمات برتر و بهتر به مسئولان مملکت مرحمت بفرما!

تو را عزت و عزمت خود اين بيکاری و بی‌اشتغالی را از بين جوان‌ها و جامعه اسلامی برطرف بفرما!

مسئله ربا را به عاقلان و عاملان توفيق ادراک صحيح مرحمت بفرما که شرّ رباخواري را از کشور برطرف بکنند!

بانکها را اصلاح بفرما!

مردم را هدايت بفرما!

مسئولين را هدايت بفرما!

مسئولين را حمايت بفرما!

مردم را حمايت بفرما!

تو را به قرآن و عترت اعمال و عبادات همه را به أحسن وجه مقبول بفرما!

تو را به قرآن و عترت قسم بين ما و قرآن و عترت فاصله نينداز!

تو را به قرآن و عترت قسم بين ما و خاندان پيغمبر فاصله نينداز!

بين ما و علي و اولاد علي فاصله نينداز!

 بين ما و وليّ عصرمان فاصله نينداز!

ذوي حقوقان ما را مورد عنايت ويژه خودت قرار بده!

مشکلات سوريه، لبنان، عراق، کشورهاي که گرفتار داعش هستند، گرفتار القاعده هستند، گرفتار طالبان هستند، گرفتار بنلادنها هستند، همه اينها را از زير سلطه استکبار و صهيونيسم نجات مرحمت بفرما!

آبروي ما را در دنيا و آخرت حفظ بفرما!

ديون ما را ادا بفرما!

بيماران ما را شفا مرحمت بفرما!

حوائج ما را برآورده به خير بفرما!

همه کساني که التماس دعا گفتند، تو را به عزتت قسم حوائج اينها را برطرف بفرما!

دنيا و آخرت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما!

 روح مطهر امام راحل و شهدا را از همه ما راضي قرار بده!

فرزندانمان را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بده!

مشکلات اقتصاد مملکت را، مشکلات تورم و رکود را در سايه وليّات برطرف بفرما!

مشکلات ازدواج جوانها را به قدرت و غيرت دينيات به بهترين وجه برطرف بفرما!

حوائج همه عزيزان، برادران و خواهران را در سايه عنايت و قدرت و لطف خاص خودت برطرف بفرما!

«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته»

 


[1]. لغت‌نامه دهخدا، عدل: [ع ِ] عوض، بدل، معادل، مقابل.

[2]. امالی(للصدوق)، ص93؛ «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ و...».

[3]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص189؛ «...أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام سُئِل ‏... قِيلَ لَهُ فَلِمَ حُرِّمَ الصِّيَامُ أَيَّامَ التَّشْرِيقِ قَالَ لِأَنَّ الْقَوْمَ زُوَّارُ اللَّهِ وَ هُمْ فِي ضِيَافَتِهِ وَ لَا يَجْمُلُ بِمُضِيفٍ أَنْ يُصَوِّمَ أَضْيَافَه‏».

[4]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص513؛ إقبال الأعمال(ط ـ القديمة)، ج‏1، ص289.

[5]. منية المريد، ص123.

[6]. سوره حديد, آيه4.

[7]. سوره نساء, آيه1.

[8]. صحيفه سجاديه، دعای47.

[9]. المحاسن(برقي)، ج1، ص44.

[10]. نهج البلاغة(للصبحي صالح), نامه53.

[11]. سوره ابراهيم, آيه37.

[12]. سوره ابراهيم, آيه37.

[13]. إقبال الأعمال(ط ـ القديمة)، ج‏1، ص289.

[14]. من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص182؛ «...عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامْ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِبُ عَلَى الرَّجُلِ فِي أَهْلِهِ مِنْ صَدَقَةِ الْفِطْرَةِ قَالَ تَصَدَّقْ عَنْ جَمِيعِ مَنْ تَعُولُ مِنْ حُرٍّ أَوْ عَبْدٍ أَوْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ مَنْ أَدْرَكَ مِنْهُمُ الصَّلَاةَ».

[15]. صحيفه سجاديه، دعای45.

[16]. من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص182؛ «... وَ نَهَی أَنْ يَدْخُلَ الرَّجُلُ فِي سَوْمِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ».

[17]. ديوان حافظ، غزل196.

[18]. سوره انعام, آيه160.

[19]. سوره روم, آيه8.

[20]. سوره نمل, آيه89؛ سوره قصص، آيه84.

[21]. سوره بقره, آيه261.

[22]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص517؛ «وَ بَخْسِ الْمِكْيَالِ وَ نَقْصِ الْمِيزَانِ وَ شَهَادَةِ الزُّورِ وَ الْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ عَصَمَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِالتَّقْوَى و...».

[23]. سوره اعراف, آيه185.

[24]. ديوان اشعار عطار، غزل337؛ «ز سرگشتگی زير چوگان چرخ ٭٭٭ چو گويی ندانی فراز از فرود».

[25]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحديثة)، ج‏1، ص273.

[26]. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص410.

[27]. تهذيب الاحکام، ج3، ص109.

[28]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحديثة)، ج‏3، ص296.

[29]. سوره بقره, آيه127.

[30]. سوره ملک, آيه19.

[31]. سوره آل عمران, آيه38.

[32]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج2، ص556.

[33]. سوره هود, آيه6.

[34]. سوره توبه, آيه38.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments