اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سَيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّد صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الأطْيَبِينَ الأَنْجَبين سَيَّمَا بَقِيَّةَ اللَّه فِي الْعالَمِين بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
مقدم شما بزرگواران، برادران و خواهران ايماني را گرامي ميداريم. حضور علما و فضلاي ارجمند را مغتنم ميشماريم. شرکت امام جمعه محترم قزوين با گروهي از بزرگواران قرآني، برادران و خواهران قزوين را ارج مينهيم. از ذات أقدس الهي مسئلت ميکنيم که توفيق بهرهوري از ايام ولايت را به همه ما مرحمت بفرمايد!
ماه پُر برکت ذيحجّه گذشته از عيد قربان و عيد الله اکبر، چند ميلاد و برکت عيدي را هم به همراه دارد. ميلاد پُر برکت حضرت امام هادي(سلام الله عليه) در همين ماه اتفاق افتاد. ميلاد پُر برکت امام کاظم، امام هفتم ما در همين ماه، يعني امروز اتفاق افتاد. جريان مباهله و جريان آيات سوره مبارکه «ناس» هم در همين ماه اتفاق افتاد و نازل شد. امروز روز ميلاد وجود مبارک امام کاظم(سلام الله عليه) طبق بعضي از نقلهاست. امام هفتم ما در ماه ذيحجه در بين راه حج امام صادق(سلام الله عليه) به دنيا آمد. اين مولود با برکت برکت سفر حج امام صادق(سلام الله عليه) بود. در همين سفر يعني امروز که از ايام پُر برکت ماه ذيحجه است، مادر بزرگوارشان اين امانت الهي را به دنيا عرضه کرد که امام صادق(سلام الله عليه) فرمود: هيچ مولودي به برکت اين فرزند نيست.[1]
غالباً اين بيان را ائمه(عليهم السلام) در زادروز امام بعدي ميگفتند که هيچ مولودي به برکت اين نيست. وجود مبارک امام کاظم به عنوان ابوالحسن مطلق، در کتابهاي حديث وقتي گفته شد ابوالحسن و مقيد نشد، ابوالحسن مطلق امام کاظم(سلام الله عليه) است. گاهي هم به عنوان ابوالحسن ماضي از او ياد ميکنند. وجود مبارک امام کاظم(سلام الله عليه) از اين بيان نوراني قرآن کريم حداکثر بهره را بُرد. از امام صادق رسيده است که پسرم هنوز به امامت نرسيده بود، گفت: آنچه بين دفّتين (قرآن کريم) و مصحف است؛ يعني حقايق قرآن را امام کاظم ميداند.[2] در زمان حيات امام صادق(سلام الله عليهما) فرمود: اين فرزندم آنچه را در قرآن کريم است، ميداند و مستحضر هستيد که آنها از مراتب و بطون و لايههاي پنهاني آيات قرآن کريم هم بهرههاي فراواني بردند.
همه ما ميدانيم که اگر کسي در راه خدا خدمتي انجام بدهد، خدا جبران ميکند؛ اما اين را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد(سلام الله عليهما) خوب توضيح دادند. فرمودند اگر کسي در راه کار خير قدم بردارد: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ»[3] اين بيان نوراني امام کاظم و همچنين امام جواد(سلام الله عليهما) است.[4] يعني درست است اگر شما شنيديد که اگر کسي کار خير بکند در راه خير قدم بردارد، خدا جبران ميکند؛ ولي نميدانيد که چه وقت جبران ميکند و چطور جبران ميکند!
يک وقت است که يک قلوهسنگي در يک باغي در اثر باران فرو رفته در اين خاک است، اين سنگ را که شما برداريد تا جاي او پُر بشود، چند ماهي طول ميکشيد. يک وقت است که يک شطّ رواني و يک نهر رواني مثل اين چشمه انار روان است، شما يک سطل آب که برداريد همان وقت جايش پُر ميشود. اينطور نيست که بعدها صبر بکند جايش خالي باشد. اينها فرمودند اگر شما در راه خدا قدمي برداشتيد، حالا او را توسعه ميدهيد، همان وقت خدا او را پُر ميکند؛ منتها شما دير متوجه ميشويد. اينطور نيست که خلف و جانشين او بعدها پُر شود؛ نظير آن قلوه سنگي که گرفتيد چند ماه طول ميکشد تا جاي او پُر شود.
الآن شما يک سطل آب که از اين چشمه روان برداريد و از اين نهر برداريد، همان وقت جايش پُر است. فرمود ذات أقدس الهي اينطور پُر بکند نه اينکه بعدها پُر بکند، شما بعدها ميفهميد. هيچ ممکن نيست! آنگاه اين را توضيح دادند، فرمودند يک وقت است که کسي مالي را در راه خدا خير ميکند، اين سبکترين و کمارزشترين کار است، چون گذشت از مال خيلي مهم نيست. يک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخي زدند او رنجيد، او اگر فوراً اين سخا را داشته باشد، اين جود را داشته باشد، ببخشد، ديگر غده بدخيم طلاق و امثال طلاق ما در جامعه نداريم. اين ده برابر آن پول اثر دارد. پا گذاشتن روي غرور کار مهمي است. گذشت اخلاقي کار مهمي است. آن وقت ما نه در دستگاه قضايي پانزده ميليون پرونده داريم، نه طلاق داريم و نه مانند آن.
انسان جواد و بخشنده آن است که از بيادبي ديگري بگذرد، از اهانت ديگري بگذرد، يعنی پا بگذارد روي غرور خود و اين حق خود را بگذرد؛ اين ميشود سخا و خدا همان آن پُر ميکند. اگر همين يک جمله امام جواد و امام کاظم(سلام الله عليه) بود، ما طلاقي نداشتيم. شوهر يک حرف ميزند، فوراً ميرنجد. او يک حرفي ميزند، اين ميرنجد. هيچکدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت ميشود اين غده بدخيم. آن وقت دو طرف تا زندهاند افسرده زندگي ميکنند. ما وقتي وارد حرم مطهر ائمه شديم، در و ديوار را ميبوسيم، حق هم با ماست، اين کار را هم ميکنيم و بايد هم بکنيم، براي اينکه اينها ما را تربيت کردند.
وجود مبارک امام فرمود: خانهاي که با طلاق ويران شده به اين آساني ساخته نميشود.[5] اين نظير بافت فرسوده شهر نيست که شهرداري بسازد. فرمود اگر ـ خداي ناکرده ـ خانهاي با طلاق خراب شد به اين آساني ساخته نميشود. اين را که ما در و ديوار اين حرم را ميبوسيم! حضرت فرمود شما ببخشيد، تمام اين مؤسسات خيريه را ميدانيد افراد خير ساختند. بخشودن از مال، حسينه ساختن، مسجد ساختن، راه ساختن کار با فضيلتي است؛ اما هنر نيست. هنر آن است که انسان روي غرور پا بگذارد. اين بيان نوراني امام کاظم است که اگر مرد هستي روي غرور خود پا بگذارد که دعوا نشد؛ نه به دادگستري بکشد، نه به طلاق بکشد. يک کم صبر بکند، بعد آن حل ميشود. جامعه را گذشت اخلاقي اداره ميکند، اين بيان نوراني امام کاظم است که امروز روز عيد اوست. فرمود همان وقت خدا جبران ميکند؛ اما دير به شما ميرسد؛ منتها حالا شما بررسي نکرديد. اگر کسي از نهر روان چيزي بردارد همان لحظه جايش پُر ميشود، هيچ ممکن نيست. فرمود خدا معطل چيزي که نيست، فرمود ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾[6] ـ معاذ الله ـ معطل چيزي است؟ امکاناتي ندارد؟ يا دير شما متوجه ميشويد؟
شما يک وقت خطري پيش آمد، گذشتيد و آبروي خود را نثار کرديد، جاي ديگر او آبروي شما را ده برابر تأمين ميکند به يک مقامي ميرسيد خيال ميکنيد که خودتان زحمت کشيديد به اين مقام رسيديد، اين نيست. کار به دست ديگري است. «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ»؛ اين مسايل اخلاقي است. به امام کاظم(سلام الله عليه) عرض کرد خدايا تو را به اندازه علمت من شکر ميکنم. فرمود چرا اين تعبير را کردي؟ مگر علم خدا اندازه دارد؟ تو بايد بين صفت ذات و صفت فعل فرق بگذاري. فعل خدا محدود است، اندازه دارد، نه علم خدا؛ ذات داريم نامحدود صفات ذات داريم نامحدود؛ فصل سوم فعل خداست، فعل خدا مقطعي است، گاهي ميدهد، گاهي کم ميدهد، گاهي اينجا ميدهد، گاهي آنجا ميدهد. فرمود بگو «الحمد الله مُنْتَهَی رِضَاه»، نه «الحمد الله منتهي علمه»؛ علم خدا که حدّي ندارد.[7]
اينکه گاهي گفته ميشود تا خدايي خدا هست! اين تعبير ناروايي است که امام کاظم جلويش را گرفته، مگر او «تا» دارد؟ «إلي» دارد؟ «حتي» دارد؟ «حد» دارد؟ يک چيزي که نامحدود است، «إلي» و «حتي» و امثال آن ندارد، تا شما بگوييد «الحمد لله منتهي علمه». فرمود بگو «الحمد الله مُنْتَهَی رِضَاه»!
مطلب سوم آن است که وجود مبارک امام کاظم فرمود ما يک تدبير داريم يک تعطيل. کار خدا هيچ وقت تعطيل نبود، نيست و نخواهد شد. او «دائم الفيض علي البرية» است. «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ»[8] است؛ «تا» و «حتي» دارد، مقطعي است؛ اما تمام شدني نيست. فيض خدا تمام نشدني نيست، فيض خدا تعطيل هم نيست؛ اما تدبير خدا گاهي به دادن است، گاهي به ندادن است. الآن شما بايد بين تعطيل و تدبير به منع فرق بگذاريد و آن اين است که از حضرت سؤال کردند که خدا جواد است؛ يعني چه؟ فرمود «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ»؛[9] فرمود اگر يک چيزي را داد، معلوم ميشود مصلحت است، جود است. اگر چيزي را نداد هم بخشش او در ندادن است؛ مثل اينکه شما يک کارد تيز را به بچه نابالغ نميدهيد، يک موتور تندرو را به يک نوجوان نابالغ نميدهيد، اين ندادن بخشيدن است؛ سخا و کَرَم است. کَرم در اين است که شما وسيله قتّال را به دست اين آقا ندهيد. فرمود آن که داد، بخشش خداست، آنچه را هم که نداد، باز بخشش خداست، چون او ميداند به چه کسي بدهد و چقدر بدهد و چطور بدهد. فرمود: «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ». الآن اين نوجوان خيلي گريه ميکند از پدر و مادرش موتور ميخواهد، اين پدر و مادر بخشش آنها در اين است که به او موتور ندهند. يا ابزار کار و آن کارد تيز را به دست آن کودک ندهند، ولو آن کودک گريه ميکند و ميخواهد.
فرمود آنجا که نميدهد دارد جود ميکند. پس بين ندادن در حوزه تدبير با تعطيل فرق است. يک وقت است ميگوييد خدا کاري در عالم نميکند، اين ـ معاذالله ـ نيست. او «دائم الفيض علي البرية» است، «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِيَّةِ» است، از دعاهاي نوراني شبهاي جمعه همين است که او «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِيَّةِ» است؛ اما حالا که دارد اداره ميکند تدبير ميکند به يک کسي بيشتر ميدهد، چون ميداند اين عُرضه دارد ميتواند اداره کند و از جا در نميرود. به يک کسي کمتر ميدهد براي اينکه ميداند اين سقوط ميکند، پرواز بيجا دارد. فرمود «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ»، چون اگر نداد در اثر بُخل نيست، در اثر امساک نيست، در اثر جود و بخشش است، ميداند مصلحت اين نيست.
اينها بيانات نوراني وجود مبارک امام کاظم(سلام الله عليه) است، چون ايام، ايام عيد غدير و جريان حجة الوداع و نصب علي بن ابيطالب(صلوات الله عليهم و علي آبائهم اجمعين) است، اين بيان نوراني هم از امام صادق(سلام الله عليه) نقل کنيم. امام صادق(سلام الله عليه) براي معرفي امام هفتم، يعني امام کاظم از جريان غدير و حجة الوداع و خطبه غدير ياد کرد. فرمود همانطوري که وجود مبارک پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) علي بن ابيطالب را که جانشين او بود، معرفي کرد، بر مردم حجت تمام شد، من هم جانشين خودم امام کاظم را معرفي ميکنم تا حجت بر مردم تمام شود؛ بعد فرمود بعد از من امام هفتم، همين کاظم است، همين کسي است که بين آيات اول تا آخر قرآن، بين دفّتي القرآن ـ دفّه اين جلد را ميگويند دفّتي القرآن ـ يعني آنچه که بين اين دو جلد هست؛ يعني کل قرآن را او بلد است و معصوم است و آگاه است و مدير شماست و مدبّر شماست. اين کارها را وجود مبارک امام صادق را کرده است و آن کارهايي که وجود مبارک امام صادق در عصر منصور دوانيقي انجام ميداد، امام کاظم(سلام الله عليه) تبيين کرد، تعليل کرد، دنبالش را گرفت؛ لذا امروز از بهترين روزهاي سال است، وجود مبارک امام کاظم در سفر مکه بعد از مراجعه از مکه، مادرشان احساس بارداري کرده بودند، احساس وضع بار را به عرض امام رساندند؛ در بين راه برگشت به مدينه وجود مبارک کاظم(عليه و علي آبائه آلاف التحية و الثناء) در چنين روزي به دنيا آمده که اميدواريم مقدم او و روح مطهر او و کلمات نوراني او، سيره او، سنت او، سريره او ذخيره دنيا و آخرت جامعه اسلامي باشد!
من مجدداً مقدم همه شما را گرامي ميدارم، اين روز را به همه شما تهنيت عرض ميکنم و توفيق و سلامتي همه شما را از ذات أقدس الهي مسئلت ميکنم!
پروردگارا امر فرج ولي خود را تسريع بفرما!
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، حوزههاي علميه ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سايه ولي خود حفظ بفرما!
اقتصاد ممکلت، امنيت مملکت، آرامش مملکت، آسايش مملکت، ارزاني مملکت را بر همه ما منّت بنه!
خطرات بيگانگان را به استکبار و صهيونيسم برگردان!
اين کشور ولي عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
اين ادعيه را در حق همه مسلمانان عالم مستجاب بفرما!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . کافی(ط ـ الإسلامية)، ج6، ص361.
[2] . کافی(ط ـ الإسلامية)، ج1، ص309؛ «هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَی شِيعَتِنَا مِنْه».
[3] . تحف العقول، ص403.
[4] . عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج23ـ الجوادع، ص274.
[5]. کافی(ط ـ الإسلامية)، ج5، ص328؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلَام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا أَلَا فَمِنْ حَظِّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِنْفَاقُ قِيمَةِ أَيِّمَةٍ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَيْتٍ يُعْمَرُ بِالنِّكَاحِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَبْغَضَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَيْتٍ يُخْرَبُ فِي الْإِسْلَامِ بِالْفُرْقَةِ يَعْنِي الطَّلَاقَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلَام) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا وَكَّدَ فِي الطَّلَاقِ وَ كَرَّرَ الْقَوْلَ فِيهِ مِنْ بُغْضِهِ الْفُرْقَةَ».
[6] . سوره أنعام، آيه160.
[7] . کافی(ط ـ الإسلامية)، ج1، ص107.
[8] . المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص647.
[9] . کافی(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص39.