اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمّد(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و أهل بيته الأَطيبين الأَنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بِهم نَتولّيٰ و مِن أعدائِهم نَتبرّءُ إِلي الله».
«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ(عليه الصلاة و عليه السلام)».[1]
مراسم سوگ و ماتم سالار شهيدان حسين بن علي بن ابيطالب(صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين) را به پيشگاه وليّ عصر و امت اسلامي و شما برادران و خواهران ايماني تسليت عرض ميکنيم. شعار رسمي ما شيعيان در عرض ارادت به خاندان همين دو جمله است: يکي جنبه عبادي و تقرّب «إلي الله» دارد که با خدا رابطهمان را در گراميداشت نهضت سالار شهيدان(سلام الله عليه) حفظ کنيم و ثواب ببريم. دوم تحکيم پيوند ما با جامعه بشري است که خونخواهي سالار شهيدان(سلام الله عليه) را تا قيامت حفظ بکنيم.
«ثار»؛ يعني خونبها. ما در جمله دوم به يکديگر عرض ميکنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم که آن توفيق را خدا به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم. مستحضريد يک وقت کسي را ميکُشند، خونبهاي او را وليّ او را ميگيرد، برابر آيه: ﴿وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ﴾[2] مسئله قصاص است. اين مسئله قصاص حقّ شخصي است به اولياي دم ميرسد، آنها حق قصاص دارند؛ گاهي ميتوانند قصاص کنند، گاهي ميتوانند به مقدار تراضي طرفين تبديل ديه کنند؛ چون مستحضريد قتل عمد ديه ندارد، فقط قصاص است. با تراضي طرفين ميتوانند به مقدار ديه که بيشتر از ديه معمول است يا کمتر از ديه متعارف است يا معادل ديه. اصلاً ديه در قتل عمد نيست، اين به تراضي طرفين است. گاهي اسقاط است، گاهي عفو است، گاهي تخفيف است، گاهي تبديل به ديه؛ نه ديه مصطلح. ديهاي که به تراضي طرفين تأمين ميشود، اين حقّ شخصي است.
ماجرای کربلا آنها را که کشتند در جريان قيام مختار و امثال مختار و به هلاکت رسيدند و کسي از آنها نمانده است. ما به چه مناسبت در جمله دوم دعا ميگوييم، خدا آن توفيق را به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم؟ سالار شهيدان از آن جهت که به عنوان حسين بن علي بن ابيطالب(عليهم الصلاة و عليهم السلام) يک شخصيت حقيقي داشت، خونبهاي او مربوط به فرزندان اوست؛ اما از آن جهت که امام است، امام پدر روحاني امت است. اينکه وجود مبارک رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التّحية و الثّناء) فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛[3] يعني اگر شما امت ما هستيد، بايد شناسنامه بگيريد. آن نام و نام فاميلي و آن خصوصياتي که پدر و مادر شما گرفت، مربوط به شخصيت حقيقي شماست. وقتي مکلّف و بالغ شديد، بايد شناسنامه بگيريد. ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول بکنيم، «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ بياييد فرزندان ما بشويد. آنکه وارد حوزه تشيّع نشد، شناسنامه نگرفت. آنکه شيعه راستين شد شناسنامه گرفت؛ پدر واقعي او پيغمبر است، مادر واقعي او فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است. ما فرزندان اين خاندان هستيم. براساس آن شناسنامهاي که زمان بلوغ به بعد گرفتيم. ما ميتوانيم بگوييم از آن جهت که امت يک امام هستيم پدر ما را کشتند. ما موظف هستيم حق اين قصاص را «إلي يوم القيامة» بگيريم. اگر ما فرزندان پيغمبر و اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) هستيم؛ يعني فرزندان حق هستيم. بعضي «ابوالفضل» هستند، بعضي «ابنالفضل»اند، بعضي «اخالفضل»اند، بعضي «ابوالحق«اند، بعضي «ابنالحق»اند، بعضي «اخالحق»اند. ما «ابنالحق» هستيم، «ابنالعدل» هستيم، «ابنالعقل» هستيم؛ آنها با حق و عدل و عقل مبارزه کردند. ما از آن جهت که فرزندان حق هستيم، فرزندان عدل هستيم، فرزندان عقل هستيم، حق داريم خونبهاي حق و عقل و عدل را بگيريم؛ «وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ». اين شعار «إلي يوم القيامة» هست.
پس هر کس قيام ميکند حقي را احيا کند، باطلي را اماته کند، اين دارد خونبهاي حسين بن علي(سلام الله عليه) را ميگيرد، چه بداند و چه نداند. اگر بداند که اجر مضاعف دارد، اين وظيفه ماست «إلي يوم القيامة». اگر زينب کبري(صلوات الله و سلامه عليها و علي أمها و أبيها) در شام آن سخنراني را کرد، سوگند ياد کرد فرمود: «فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا»[4] همين است. قسم به خدا نام ما زنده است. قسم به خدا تو قدرت نداري نام ما را محو کنی؛ تو يعني کسي که طرفدار باطل است. اين سخن نوراني زينب کبري(سلام الله عليها) اليوم هم جاري است؛ يعني هيچ استکباري، هيچ صهيونيستي قدرت ندارد، حق را از بين ببرد؛ چون ما حق مسلّم و حق ممثّل هستيم. گاهي از اينها تعبير ميکردند به قرآن ناطق، گاهي تعبير ميکردند به حق ناطق، گاهي به عدل مسلّم؛ اينها ناظر به مسئله امامت است، ناظر به مسئله ولايت است، ناظر به مسئله نبوت و رسالت و امثال اينهاست. اينها «حقّ لايموت»؛ اينها مردني نيستند.
اينکه فرمود: قسم به خدا تو نميتواني نام ما را محو کني، حقّ ما را از بين ببري، نه يعني دودمان اموي و مرواني، بلکه عباسي هم که پنج قرن توانستند ائمه(عليهم السلام) را يا مقتول يا مسموم بکنند، آنها هم نتوانستند؛ لذا شما الآن هيچ قبري از ساساني، ساماني، سلجوقي، اموي، مرواني، پانصد سال حکومت عباسي اينها را نميبينيد. آنچه که الآن جهان را دارد اداره ميکند، نام مبارک اهل بيت است، حسين بن علي است. جهان با حق خلق شده است. باطل يک عاريت است. اصطلاحي اهل معرفت دارند ميگويند: «حق مخلوق به»! يک حق مطلق هست که ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[5] اين حق مطلق مقابل ندارد. نه اينکه باطل در مقابل حق است. اين حق، يعني هستي محض، در قبال هستي محض، عدم است. آن حقّي که مقابل دارد فيض خدا و فعل خداست، فعل خدا حق است؛ برخلاف فعل خدا رفتار کردن باطل است. خداي سبحان فرمود: ما کلّ اين عالم را با يک مصالح خاص خلق کرديم. از اين حق به عنوان «حق مخلوق به» ياد ميکنند. ميگويند: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾؛[6] يعني اگر يک مهندس، يک معمار بگويد من اين بِنا را، اين ديوار را با چه مصالحي ساختم؟ ميگويد اين را با سيمان ساختم يا با آهن ساختم يا با سنگ ساختم. خدا ميفرمايد کلّ اين نظام مصالح ساختماني آن حق است: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾. اين اصطلاح «حق مخلوق به» از قرآن گرفته شده و تعبيرات قرآن در اين زمينه کم نيست.
اگر مصالح ساختماني حق بود، باطل برنميدارد. هيچ ممکن نيست بطلان در نظام عالم جا داشته باشد. اين ميشود زبدي که آببرد است. کسي اين زبد و کف آب را از بين نميبرد. اين با خروش آب خودش از بين ميرود. «جُفاء» يک کلمه مشتق نيست که فعل ماضي و مضارع داشته باشد. فرمود: ﴿فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً﴾.[7] اين آببُرد را ميگويند «جُفاء». فرمود اين ساختار با مصالح ساختماني حق خلق شده است، آن وقت باطل چه جايي دارد؟ اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ در بطلان باطل ترديد دارد، براي اينکه ساختمان خلقت را نشناخت. آنکه اين عالم را آفريد تشريح کرد، فرمود من با مصالح ساختماني حق آسمان و زمين و انسان و فرس و بقر و دريا و صحرا را خلق کردم، با اين مصالح ساختم. اگر کسي خواست اين را از بين ببرد، بايد با حق بجنگد. در بيانات نوراني ائمه(عليهم السلام) است که «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛[8] هر کس با حق در بيفتد، «مصارعه»؛ يعني کُشتي؛ هر کس با حق کشتي بگيرد، پشت او به خاک ميافتد. «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛ يعني حق او را به زمين ميزند.
بنابراين وجود مبارک حسين بن علي ميشود قرآن ناطق، ميشود عترت ناطق، ميشود سنّت ناطق و به حق قيام کرده است، هيچ ترديدي در حقانيت او نبود و چون با حق و به حق قيام کرده است، مناسب با ساختار نظام خلقت است و ميماند. آن کس که خواست با اين حق به نبرد قيام بکند، همان بيانات زينب کبري(سلام الله عليها) است که فرمود: قسم به خدا نميتواني نام ما را محو کني؛ چون ما با ساختار خلقت عالم قيام کردهايم، ما به حق قيام کردهايم.
بنابراين اين جمله اوّل يک امر عبادي است براي ثواب بردن که «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام)». اما دوم تفسير عاشوراست، تحقيق عاشوراست، قيام عاشوراست، حفظ قيام عاشوراست، حسين بن علي پدر ماست، ما فرزندان حسين بن علي هستيم. تنها شيعه بودن به اين نيست که مثلاً نام مبارک حضرت را ببريم و او را دور از خود بداريم. نخير! ما واقعاً فرزندان حسين بن علي هستيم، ما قبول کرديم که «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» را، امامت آنها را و ولايت آنها را پذيرفتيم. آنها پدران ما بودند، پدران ما هستند، پدر ما را شهيد کردند، ما حق داريم قصاص خون پدرانمان را از باطلگراياني که يزيديان عصرند، امويان عصرند، مروانيان عصرند بگيريم. اين توفيق را اميدواريم ذات اقدس الهي از ما نگيرد و بر ملّت بزرگوار ما که در اين زمينه انقلاب کرد و نظامي به بار آورد، شهدايي داد، دفاع مقدسي داد، دفاع از حرم داد، مدافعان حرم تربيت کرد، اين را «إلي يوم القيامة» حفظ بکند.
من مقدم شما را گرامي ميدارم، اميدواريم همه شما را جزء عزاداران حسين بن علي بن ابيطالب(سلام الله عليهم اجمعين) قرار بدهد.
پروردگارا امر فرج وليّات را تسريع بفرما!
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، حوزهها و دانشگاههاي ما، دولت و ملّت و مملکت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما!
مشکلات دولت و ملّت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوانها را در سايه لطف وليّات برطرف بفرما!
خطرات بيگانگان را به خود آنها برگردان!
استکبار و صهيونيسم را مخذول و منکوب بفرما!
توفيق ارائه خدمات بهتر و بيشتر به اين ملّت بزرگوار، به همه ما و مسئولان ما مرحمت بفرما!
جوانان مملکت، فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) قرار بده!
اين ادعيه را در حق همه علاقهمندان به قرآن و عترت مستجاب بفرما!
«غفر الله لنا و لکم و السّلام عليکم و رحمة الله و برکاته»