اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الصلاة و السلام علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مقدم شما برادران روحاني، دانشگاهي و عزيزان سپاهي و بسيجي, برادران و خواهران ديني را گرامي ميداريم. از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم اعمال و عبادات ماه پربركت «رمضان المبارك» را از همه شما بپذيرد و عيد سعيد فطر را كه از اعياد برجسته اسلامي است براي نظام ما, كشور ما, ملت و مملكت ما و شما برادران و خواهران به عنوان عيد سعيد, پربركت قرار بدهد!
دستورهاي اسلامي دو قسم است: يك قسم روزانه است، شبانه است و يك قسم فصلي است كه بتواند كلّ سال را اداره كند. سرّش آن است كه دشمن و رقيب ما دائماً چه در شب چه در روز در صدد اغواي ماست؛ نه دشمن دروني به نام هوس و نفس آرام ميگيرد, نه دشمن بيروني به نام شيطان آرام ميگيرد. اين دشمنها به هيچ وجه با ما كنار نميآيند، نه غرور و خودخواهيِ ما با ما كنار ميآيد و نه ابليس با ما كنار ميآيد. دشمنهاي ديگر قابل رام شدن هستند، با هر مار و عقربي انسان ميتواند كنار بيايد؛ شما ميبينيد در هند يا غير هند خيليها هستند كه با مارها و عقربها كنار ميآيند، اين مارهاي سمّي در خانههاي آنها زندگي ميكند و با آنها كاري ندارد. هيچ دشمني نيست كه انسان نتواند با او دوست شود، مگر دشمن نفس و غرور و خودخواهي از درون و ابليس از بيرون. شما خيليها را ميبينيد كه چندين عقرب را روي سر و صورتشان نگه ميدارند، با مار و عقرب ميشود كنار آمد. چندي قبل شما ديديد بعضيها توله ببر را در خانهشان نگهداري ميكنند، اينها دشمن حقيقي نيستند و با آنها ميشود كنار آمد. چرا ميشود با آنها كنار آمد؟ براي اينكه انسان وقتي يك مقدار خواستههاي آنها را عملي كند، آنها كاري با او ندارند؛ اما با اين غرور و خودخواهي هر چه ما بيشتر كنار بياييم بدتر نيش ميزند. اگر كسي خواست مغرور شود, خودخواه شود و جاهطلب شود، يك مقدار كه انسان به خواسته او عمل كرد او جاهطلبتر و مغرورتر ميشود. پس اين دشمن, دشمني نيست كه با ما كنار بيايد؛ چه در خانه با بچهها و اهل و عيال كسي بخواهد رفتار كند ـ اگر تندروي كرده است ـ يك مقدار كه تندروي كرده است، بعد تندروتر ميشود که در محلّ كار و جامعه همينطور است؛ اين دشمن هرگز با ما كنار نميآيد، دشمن بيرون هم به نام شيطان، او با ما كنار نميآيد. اينكه ميگويند دشمن سوگندخورده، براي اينكه شيطان سوگند ياد كرد كه من بر اينها مسلّط ميشوم يك و من از آنها سواري ميخواهم دو, در سوره مباركه «اسراء» فرمود: ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ﴾؛[1] احتناك از باب افتعال است، وقتي ميگويند «احتنك الفرس» يعني آن سواركار «حنك» و «تحت حنك» اسب را گرفته و سواري گرفته است. به آن سواركاري كه مسلّط نباشد نميگويند احتناك كرده است، بلکه آن سواركاري كه كاملاً مسلط است، دهنه اسب را گرفته, افسار اسب را گرفته و هر جا بخواهد ميبرد ميگويند: «احتنك الفرس». در سوره مباركه «اسراء» شيطان به صراحت به خدا عرض كرد که من سواري ميخواهم ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ﴾؛ من «حنك», افسار, دهنه, «تحت حنك» روحاني و غير روحاني را ميگيرم و سوار ميشوم, پس ما با اين دو دشمن روبهرو هستيم و به هيچ وجه هم اينها با هم كنار نميآيند و ما هم با ابديّت سر و كار داريم. اينطور نيست كه دوران برخورد ما هشتاد سال يا صد سال باشد، اگر مرگ پوسيدن بود كه ما راحت ميشديم؛ مرگ از پوست به درآمدن است و تمام فشارها براي بعد از مرگ است. اگر زندگي تا مرگ بود، ما بالأخره راحت ميشديم. آنها كه دست به خودكشي ميزنند خيال ميكنند مرگ پايان راه است، در حالي كه مرگ هجرت است و نه پايان كار, مرگ از پوست به درآمدن است نه پوسيدن و تازه اول حساب است.
بنابراين ما تا وقتي دو دشمن داريم: يكي در درون و يكي در بيرون، هر دو هم تلاششان اين است كه آبروي ما را ببرند. در سوره مباركه «اعراف» شيطان به صراحت اعلام كرد و گفت: من تمام كوشش و تلاشم اين بود كه آدم را برهنه كنم، اين در جريان قصه حضرت آدم تمثيلي است که فرمود: ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما﴾[2] كه ترجمه آن آيه را اينجا مصلحت نيست انسان به صراحت بيان كند؛ فرمود من آدم و حوا را بيآبرو كردم، اين داستاني براي ما است. گفت من با مال شما كاري ندارم، من با جان شما كاري ندارم، من با آبروي شما كار دارم. مگر شيطان تلاش و كوشش او اين است كه ما را از پا در بياورد؟! اگر كسي تلاش و كوشش او اين باشد كه ما را از پا در بياورد كه از ما سواري نميگيرد؛ ما را ميخواهد حفظ كند, «مسلوبالحيثية» كند, حيوانمان كند و بعد سواري بگيرد. پس اين دو مطلب روشن شد: يكي اينكه ما يك سلسله دشمنهايي داريم كه با آنها كاملاً ميشود كنار آمد؛ هم مار, عقرب, افعي, هم گزندهها و درندههاي ديگر اينها كاملاً قابل تعليم و تربيت هستند، كنار ميآيند و با ما كاري ندارند. اين دشمن درون به نام هوس و غرور و خودخواهي و آن دشمن بيرون به نام ابليس اينها با ما كنار نميآيند يك, دوم اينكه اينها با مال و جان ما كاري ندارند و نميخواهند ما را از پا در بياورند بلکه با آبروي ما كار دارند و از ما سواري ميخواهند. اگر شيطان تلاش و كوشش او اين باشد كه ما را از پا در بياورد، او ديگر مركب ندارد. سوگند او در سوره مباركه «اسراء» اين است كه ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ﴾ من احتناك ميكنم، «احتنك الفرس» يعني دهنه و افسار او را گرفت و بر او سوار شد. گفت من سواري ميخواهم و بهترين سواري براي او انسان «مسلوبالحيثية» است؛ يعنی انساني كه آبرو ندارد. ما با اين دو خطر روبهرو هستيم و دين برنامه شبانهروزي دارد كه مواظب باشد تا ما آبرويمان را حفظ كنيم يك و برنامههاي فصلي هم دارد؛ برنامههاي فصلي يا زمان خاص است يا زمين مخصوص که زمين مخصوص سرزمين وحي است؛ كساني كه به حج و عمره موفق هستند، در آنجا جزء مهمانان الهي میباشند و جزء «ضيوفالرحمن» هستند که انسان يك دوره بيست الی سي روزه كمتر و بيشتر ميبيند، بركات فراوان آن سرزمين وحي را ميگيرد، يك تأميني است که به اين وسيله خودش را حفظ ميكند. فصلي هم به نام ماه مبارك رمضان است كه براي زمان ضيافت است، آن براي سرزمين ضيافت و وحي بود. اگر اتفاق افتاد كسي در ماه مبارك رمضان به عمره مفرده رفته است او هم زمان ضيافت را و هم سرزمين ضيافت را ادراك كرده است.
اين ماه مبارك رمضان براي آن است كه ما را مسلّط كند كه آبرويمان را هدر ندهيم و ما را سلطان آبرو قرار بدهد. وقتي ما به جايي رسيديم كه سلطان حيثيت و آبرو شديم، شيطان پايين است؛ شيطان هرگز در قلّه نيست و خدا به او اجازه نميدهد که بالا بياييد، حدّش مشخص است. اينكه گفت من قدرت ندارم بندگان مخلَص را فريب بدهم نه براي اينكه نسبت به آنها رحم ميكند بلکه توان آن را ندارد، گفت: ﴿إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ﴾؛[3] من به كساني كه با اخلاص زندگي ميكنند دسترسي ندارم، نه اينكه نسبت به آنها رحمي و ادبي بخواهد كند، مقدور او نيست.
مهماني خدا انسان را به مقام اخلاص ميرساند و انسان بديِ گناه را استشمام ميكند. فرمود شما ديديد بعضيها گوششان بسته است و درمان ميكنند, چشمشان بسته است و درمان ميكنند, عضوشان فلج است و درمان ميكنند، اين شامّه دروني خيليها بسته است که آن را اين ماه مبارك رمضان و ادعيه و مناجات و اذكار درمان ميكند، اين شامه دروني را باز ميكند. وجود مبارك يعقوب در فاصله هشتاد فرسخي فرمود من بوي يوسف را استشمام میکنم، اين يعني چه؟ با جمله اسميه و با تأكيد فرمود: ﴿إِنِّي لَأَجِدُ ريحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾،[4] تازه برادرها از دروازه مصر حركت كردند که پيراهن يوسف در دستشان است، فاصله مصر و كنعان هم هشتاد فرسخ است، او در فاصله هشتاد فرسخي فرمود من بوي يوسف را استشمام میکنم؛ اين براي همه هست، منتها ما نرفتيم اين شامّه را باز كنيم. فرمود اين ماه مبارك رمضان باعث ميشود انسان بوي بد گناه را استشمام ميكند و ديگر لازم نيست به كسي بگويند دست به زباله نزن، براي اينكه اين شامّه را خدا به ما داد؛ ما از زباله رنج ميبريم و گناه واقعاً بدبوست، چرا آبروي آدم را ميبرد؟ به خاطر بوي بدش است. ماه مبارك رمضان براي آن است كه انسان آن شامّه را بيابد و باز كند، بوي بد گناه را استشمام كند؛ از حرام گفتن, حرام خوردن و حرامروي بدش ميآيد، اين بو را استشمام ميكند. آدم وقتي اين شامّه را پيدا كرد تا اين شامّه هست راحت است، نه بيراهه ميرود و نه راه كسي را ميبندد، چون ميداند اين بدبوست. مگر هيچ كسي ميرود در سطل زباله كسي سرقت كند؟ اصلاً بوي بدي دارد.
وجود مبارك رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) فرمود استغفار كنيد، از خدا طلب مغفرت كنيد و به بارگاه الهي برگرديد «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحَنَّكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ»؛[5] خودتان را با عطر استغفار معطّر كنيد. ما يك عطر ظاهري داريم كه مستحب است كسي مسجد ميرود, حسينيه ميرود, مراكز عبادي ميرود, نماز جماعت ميرود, نماز جمعه ميرود مستحب است خودش را معطّر كند که اين دستور ديني ماست، اما يك عطر ديگري است كه آن در درون ماست و از برگ گُل گرفته نميشود؛ فرمود خودتان را با استغفار معطّر كنيد, وگرنه بوي بد گناه رسوايتان ميكند: «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحَنَّكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ». ماه مبارك رمضان كه انسان مهمان ذات اقدس الهي است براي آن است كه هم از دشمن درون نجات پيدا كند, هم از دشمن بيرون نجات پيدا كند، نه از كسي سواري بخواهد، نه به كسي سواري بدهد، آزاد زندگي كند، نه بيراهه برود، نه راه كسي را ببندد و هرگز مازاد بر آنچه لازم دارد احساس نياز نميكند. چرا وجود مبارك معصوم گناه نميكند؟ براي اينكه اين شامّه در او هست. به هيچ انسان عاقلي نميگويند که شما دست به زباله نزنيد؛ اين تنها بوي يوسف نيست، بوي نماز شب هم هست، بوي قرآن هم هست ﴿إِنِّي لَأَجِدُ ريحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾؛ فرمود من بوي پسرم را ميشنوم، اين شامّه براي همه ما هست; منتها اين قرآن كريم كه خداي سبحان آن را وسيله شِفا قرار داد فرمود: ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ﴾[6] براي همين است. انسان وقتي درمان شد و اين شامّه را پيدا كرد لازم نيست كسي به او بگويد دست به زباله نزن.
يكي از بيانات لطيفي كه درباره ماه مبارك رمضان است که در فقه ما هم آمده است و عصارهٴ آن فقه هم همين رسالههاي عمليه است كه شما ميبينيد، لابد شنيديد مرحوم صاحب جواهر از بزرگان فقهي ماست که ايشان در كتاب شريف فقه به صراحت روشن كرد و بيان كرد، فرمود فايده روزه اين است كه انسان صفت فرشته پيدا ميكند؛[7] اينكه مسئلهاي نيست كه انسان بگويد در غير فقه هست، در فقه هست, در روايات هست كه اصلاً ماه مبارك رمضان براي آن است كه انسان فرشته شود. بعد از مرحوم صاحب جواهر ـ لابد شنيديد ـ مرحوم آقا سيّد محمدكاظم يزدي كتابي دارد به نام عروه که آن هم كتاب فقهي است، ايشان هم در روزه مستحبي عروه[8] دارد كه فايده روزه اين است كه انسان را فرشته ميكند. به هيچ مَلك و فرشتهاي كسي سفارش ميكند که دست به گناه نزن؟! اين اوصاف را ما ميتوانيم داشته باشيم، چرا نداشته باشيم؟! شما از طرفي ميبينيد وقتي اين حرفها نباشد حرفهاي علي و اهل بيت(عليهم السلام) نباشد, قرآن و اهل بيت نباشد, پيغمبر(صلّی الله عليه و اله و سلّم) و اهل بيت نباشد جهان به كدام سمت دارد ميرود؟ شما داريد ميبينيد که ارزشها را به كدام سمت دارند سوق ميدهند، اين را شما ميبينيد. انبيا آمدند كه به ما بگويند شما فرشته هستيد و خودتان را ارزان نفروشيد، ماه مبارك رمضان براي همين است؛ آن وقت انسان اين يك ماه را براي چندين ماه ذخيره قرار میدهد، چه اينكه آن كمتر از يك ماه را كه به حج و عمره مشرّف شده است براي چندين ماه ذخيره قرار ميدهد؛ اين فرشته شدن يعني آن شامّه را باز كردن، آن وقت آدم راحت ميشود. آن لذّتي كه مردان الهي در طهارت روح دارند هرگز نصيب كساني كه تازه از مال حلال هم لذّت ميبرند نيست، چون اين لذّتهاي خوردن و نوشيدن ـ اين لذّتهاي غذا و ميوه ـ مادامي است كه در فضاي دهن است، چند دقيقه بعد اگر دوباره برگردد بالا بياورند كه بدبوست و از راه ديگر هم دفع شود بدبوست، اين ديگر لذّت نيست؛ اما لذّت علم, لذّت احسان و لذّت گذشت چطور؟ كسي نسبت به شخصی مشكلي داشت و آن مشکل را حل كرد, بيست سال قبل خدمتي به كسي كرد, احسان به كسي كرد، الآن وقتي به يادش ميافتد لذّت ميبرد. بيست سال قبل براي درمان بيماري كوشش كرد، الآن بيست سال گذشته است و هر وقت به يادش میافتد لذّت ميبرد؛ اما اين غذا همين چند لحظهاي است كه در فضاي كام است، دوباره بالا بيايد كه بدبوست و از راه ديگر دفع شود هم كه بدبوست. ماه مبارك رمضان براي اين است كه ما چنين فرصتي را پيدا كنيم. اين فقها آدمهاي معمولي نيستند، نه مرحوم صاحب جواهر(رضوان الله عليه) يك فقيه عادي است و نه مرحوم آقا سيّد محمدكاظم؛ اينها هر دو تصريح كردند روزه براي آن است كه انسان شبيه به فرشته شود، اين راه هست. شما ديديد در شبهاي ماه مبارك رمضان در سراسر ايران اسلامي «بِكَ يَا اللَّهُ»[9] بود، اين ذخيره است حيف است كه آدم اينها را هدر بدهد. در مسجدها اين برادرها و خواهرها, در رواقها, امامزادهها و حرمها اين نعمتي را كه ميتواند ما را فرشته كند حيف است كه از آن قدرداني نكنيم.
من مجدداً مقدم شما برادران و خواهران را گرامي ميدارم از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم که اين اعمال و عبادات را به أحسن وجه قبول بكند! اين عيد را براي همه پربركت قرار بدهد! پروردگارا امر فرج وليّ خود را كه مهمترين آرزوي ماست تسريع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما, دولت ما و سراسر شئون كشور اسلامي را در سايه وليّ خود حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با انبيا و اوليا محشور بفرما! مسلمانهاي در بند فلسطين و غزّه را در سايه لطف و غيرت و قدرت خود رهايي مرحمت بفرما! خطر بيگانگان مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان! خطر داعش را به داعشسازها برگردان! اتحاد كشورهاي اسلامي را بر ما منّت بده! مشكلات دولت و ملت و مملكت مخصوصاً در بخش اقتصاد و مسكن و ازدواج جوانها را به لطف الهي حل بفرما! جوانها و فرزندانمان را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بده! خدايا اين كشور وليّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1]. سوره اسراء, آيه62.
[2]. سوره اعراف, آيه20.
[3]. سوره حجر, آيه40؛ سوره ص, آيه83.
[4]. سوره يوسف, آيه94.
[5]. وسائل الشيعه، ج16، ص70.
[6]. سوره اسراء, آيه82.
[7]. جواهر الکلام فی شرح شرايع الاسلام, ج16, ص181؛ «الصوم الذي هو من أشرف الطاعات و أفضل القربات، و لو لم يكن فيه إلا الارتقاء من حطيط النفس البهيمية إلى ذروة الشبه بالملائكة الروحانية لكفی به منقبة و فضلا».
[8]. العروة الوثقی(سيد محمد کاظم يزدی)، ج2، ص241؛ «قال بعض العلماء من أنه لو لم يكن في الصوم إلا الارتقاء عن حضيض حظوظ النفس البهيمية إلى ذروة التشبه بالملائكة الروحانية لكفی به فضلا و منقبة و شرفا».
[9]. امالی(طوسی)، ص293.