جلسه درس اخلاق (1392/03/30)
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّی اللّه علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
اعياد پربركت شعبانيه را به پيشگاه همه شما تهنيت عرض ميكنيم امروز از آن جهت كه سالروز ميلاد وجود مبارك حضرت علي اكبر, بهترين شبيه رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) است و روز جوان ناميده شد به حضور همه شما مخصوصاً جوانانِ محضر, تهنيت عرض ميكنيم! در آستانه ميلاد حضرت ختمي امامت وجود مبارك مهدي منتظر(عليه و علي آبائه آلاف التحيّة و الثناء) هستيم اين عيد بزرگ را هم به پيشگاه خود آن حضرت و عموم امّت اسلامي و شما بزرگواران تهنيت عرض ميكنيم!
مطلبي كه مربوط به همه ماست عبارت از آن است كه ما بايد بيدار بشويم انبيا آمدند اول ما را زنده كنند بعد ما را بيدار كنند هدف اصلي آنها اين بود. حيات يا حيات گياهي است يا حيات حيواني يا حيات انساني; جوانان محضر و عزيزان محضر مستحضريد آن جوان يا نوجواني كه حوزه كاريِ او فقط تغذيه خوب, تنميه خوب و لباس خوب پوشيدن است اين يك حيات گياهي دارد اين ناميِ بالفعل است و حيوان بالقوّه, يك گياه سه كار ميكند يعني يك درخت, خوب تغذيه ميكند خوب رشد ميكند و خوب جامه در برميكند لباسِ خوب سبز ميپوشد و فاخر; اين سه كار, كار درخت است غذاي خوب خوردن, لباس خوب در بركردن و خرّم بودن و بالندگي. يك وقت است يك جوان كارش را در ورزش صرف ميكند همين, كه فقط خوب بالنده بشود بدن خوبي پيدا كند غذاي خوبي بخورد جامه خوبي در بركند اين يك حيات گياهي دارد انبيا آمدند كه ما را از اين انحصار بيرون بياورند بگويند شما انسان هستيد گياه نيستيد درخت نيستيد. از اين مرحله بالاتر يك وقت كسي رشد ميكند حيات حيواني پيدا ميكند به فكر عاطفه است زن و بچه پيدا ميكند آنها را تغذيه ميكند در محدوده همين حيات خانوادگي زندگي ميكند اين حيوان بالفعل است و انسان بالقوّه, شما تمام حيوانات را ميبينيد آنها هم نكاح دارند ازدواج دارند مذكر و مؤنثشان كنار هم جمع ميشوند فرزند به بار ميآورند فرزند خودشان را تغذيه ميكنند و اگر كسي بخواهد مزاحم فرزند اينها باشد كاملاً دفاع ميكنند ميبينيد اين مرغ خانگي كه از همه فرار ميكند وقتي چند تخم زير پَرش گذاشتند و او مادر شد كاملاً از حوزه خودش دفاع ميكند همين مرغي كه هميشه فرار ميكرد الآن كه مادر شد كسي نميتواند به طرف او و بچههاي او برود از حوزه خودش دفاع ميكند حيوانات ديگر هم همينطورند اگر كسي در اين حد بود اين حيات حيواني دارند انبيا آمدند به ما بگويند شما در اين حد نيستيد فقط به اين فكر نباشيد كه زندگي تشكيل بدهيد عائله تشكيل بدهيد فرزند پيدا كنيد از آنها حمايت كنيد بلكه براي اين خلق شديد كه به حيات انساني برسيد حالا انسان چيست؟ انسان آن است كه همه اين امور را داراست و آنها را در تحت رهبري عقل و وحي سامان ميدهد كه نه بيراهه برود نه راه كسي را ببندد و انسان به عنوان يك فرشته, يك موجود دائمي است يك موجود نَمير است. قبلاً در جاهليّت, زمين را ميگفتند مِلك نمير, ظرفهاي مسي را ميگفتند مِلك نمير اين يك تفكر جاهلي بود كه در سورهٴ مباركهٴ كهف به اين تفكر خاتمه داد آن كسي كه وارد باغش شد گفت: ﴿مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً﴾[1] بادَ يعني هَلك, تَبيد يعني تهلك, آن كسي كه باغ خرّمي داشت ميگفت اين ديگر مِلك نمير است زمين, مِلك نمير است اين فكر را قرآن در سورهٴ مباركهٴ كهف نقل كرد و خطّ بطلان روي آن كشيد مِلك نمير, دين است و تقواست نه باغ و راغ; اين فكر جاهلي را هم از بين برد چرا؟ براي اينكه انسان, مهاجر است مگر انسان ميميرد انسان, مرگ را ميميراند اين حرف تازه انبياست اينجا مرز بين حيوان و انسان مشخص ميشود مرز بين انسان و گياه مشخص ميشود خيليها خيال ميكنند انسان كه مُرد تمام ميشود و ميميرد. انبيا آمدند دو حرف تازه به ما زدند يكي اينكه انسان, مرگ را ميميراند نه بميرد خيلي حرف است! زير اين آسمان اين حرف تازه است كه غير از انبيا كسي اين حرف را نزده انسان, مرگ را ميميراند نه مرگ, انسان را بميراند چرا, براي اينكه آنكه خداي ماست حيات و ممات ما به دست اوست دنيا و آخرت ما در دست اوست در قرآن نفرمود «كلّ نفس يذوقها الموت» هر كسي را مرگ ميچشد بلكه فرمود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[2] هر كسي مرگ را ميچشد, ذائق, مذوق را هضم ميكند نه مذوق, ذائق را، شما اگر يك ليوان آب يا يك ليوان شربت را نوشيديد شما ميشويد ذائق, آن شربت ميشود مذوق, شما آن شربت را در خود هضم كرديد يا آن شربت شما را در خود هضم كرد؟ دين ميگويد انسان, مرگ را ميميراند يعني بعد از مرگ, مرگي نيست در برزخ مرگ نيست در صحنه قيامت مرگ نيست در بهشت مرگ نيست و ما هستيم, ماييم كه مرگ را ميميرانيم ما ميشويم اصل, آن ميشود فرع. آن بزرگوار كه گفت:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آي٭٭٭ تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ
من از او عمري ستانم جاودان٭٭٭ او ز من دلقي بگيرد رنگ رنگ[3]
درست است كه مرد بزرگي است اما اين حرف از او بزرگتر است او اين مطلب را از همين آيه گرفت انسان است كه مرگ را ميميراند. خب اگر اينطور باشد منطق انسان عوض ميشود ديد انسان عوض ميشود. ما يك دشمن خونآشام داريم به نام مُردن, ما از هيچ چيز نميترسيم فقط از مرگ ميترسيم ولي وقتي برايمان روشن شد كه ما در اين پيكار پيروزيم ما مرگ را ميميرانيم و از پا در ميآوريم و ما ميمانيم كه هميشه هستيم و مرگي در كار نيست آن وقت فكر تازهاي ميكنيم آن وقت جهانبيني ما عوض ميشود ديدِ ما نسبت به خودمان عوض ميشود نسبت به خانواده عوض ميشود نسبت به جامعه عوض ميشود نسبت به جهان عوض ميشود اين حرف را انبيا آوردند كه ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ نه «كلّ نفس يذوقها الموت» نفرمودند هر كسي را مرگ ميچشد فرمودند هر كسي مرگ را ميچشد, بنابراين بر اساس اين ديد كه حرف رسمي رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) است انسان, ماندگار است و مرگ كه بدترين دشمن انسان است در مصاف با انسان از پا در ميآيد ماييم كه بعد از مرگ ميمانيم از ما سؤال بكنيد در برزخ مرگ هست ميگوييم نه, در قيامت مرگ هست نه, در بهشت مرگ هست نه, مرگ براي اين طرف است نه آن طرف. وجود مبارك رسول گرامي كه وجود مبارك علي اكبر(سلام الله عليهما) بهترين شبيه براي آن حضرت است اين حرف را آوردند و وجود مبارك سالار شهيدان(سلام الله عليه) هنگام اعزام علي اكبر كه گفت اين شبيهترين مردم به پيامبر است نه تنها از نظر صورت و اندام, فرمود اخلاقش هم شبيه پيامبر است منطقش هم شبيه پيامبر است نه تنها از نظر صورت شبيه پيامبر بود يعني اين حرف را علي اكبر هم آورده, اگر در نظام اسلامي, امروز را به عنوان روز جوان نامگذاري كردند جوانان ما بايد اين فكر را در خودشان زنده كنند كه ما براي هميشه هستيم اگر براي هميشه هستيم بايد كالاي نَمير تهيه كنيم و كالاي نمير نه در آسمان است نه در زمين, بلكه در دلهاي ماست آن فطرت است آن علم است آن معنويت است آن تقواست چون ما هر چه پيدا كنيم از بين ميرود اگر شمس است ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[4] ميشود, اگر ستارگاناند ﴿إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ﴾[5] ميشود تناثر نجوم ميشود بساط آسمان و زمين برداشته ميشود پس آنها مرگ دارند ماييم كه مرگ نداريم اگر كلّ اين راه شيري و منظومه شمسي را به ما بدهند نميارزد, براي اينكه اينها از دست ميروند و ما هستيم اين لطايف قرآني را توجه كنيد ذات اقدس الهي ميفرمايد دنيا زيورهاي فراواني دارد باغ دارد مزرعه دارد مرتع دارد قصر دارد فرش دارد اما اينها زينت زمين است نه زينت شما ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا﴾[6] نه «لكم» نفرمود اينها زينت شماست اين زينت زمين است اگر كسي باغ خوبي داشت خانه خوبي داشت آن زمين را مزيّن كرده نه خودش را; زينت انسان همان است كه در سورهٴ مباركهٴ حجرات مشخص شد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[7] زينت انسان همان معرفت اوست همان ايمان اوست همان علم اوست همان تقواي اوست همان عقلانيّت اوست. درباره آسمان هم فرمود حالا بر فرض رفتيد آسمان, بر فرض سوار بر سفينهها شديد و به آسمان رفتيد و شمس و قمر را مالك شديد آن ستارهها هم زينت شما نيست زينت آسمان است ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[8] پس چيزي زينت انسان نيست مگر انسانيتِ او و عقلانيت او و اگر گفتند روز جوان, منظور روز جوانمردي است نه روز جواني; اين جواني كه حياتش حيات گياهي است اين, آن صلاحيت را ندارد كه يك روز در نظام اسلامي به نام او باشد بلكه مراد, جوانمردي و فتوّت است. وجود مبارك پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) قبل از اينكه به مقام شامخ نبوّت برسد فرهنگ مردم را عوض كرد در جاهليت ميگفتند غلام, اَمه, نوكر اين تعبيرات بود حضرت قبل از اينكه به مقام شامخ نبوّت برسد هرگز غلام و اَمه و اينها را به اين نام صدا نميزد ميگفت فَتا, فتات; فتات يعني دختر جوان, فتا يعني پسر جوان و اين هم بالاتر از شاب است ما يك شاب داريم يعني جوان, يك فتا داريم يعني جواني كه جوانمردي دارد فتوّت دارد تعبير شاب هم نميكرد تعبير فتا و فتات ميكرد كه روح جوانمردي را تبليغ كند. پس اوّلين كاري كه انبيا(عليهم السلام) داشته و دارند اين است كه ما را زنده كنند به حيات انساني كه در سورهٴ مباركهٴ انفال فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾.[9]
مطلب دوم اين است كه انسانِ زنده گاهي خواب است گاهي بيدار; فرمود اكنون كه به حيات انساني رسيديد بيدار باشيد نخوابيد خيليها انساناند اما غفلت دارند يعني مطالب را ميفهمند باور هم دارند ولي غافلاند كه چه بايد بكنند. فرمود خيليها خواباند آدمِ خواب وقتي كه بيدار شد دو مطلب را كاملاً احساس ميكند يكي اينكه خيليها هستند كه وقتي خوابيدند خواب ميبينند كه اوضاعي است, صحنهاي است چيزي به آنها دادند وقتي بيدار شدند ميبينند خبري نيست و در بسترشان هستند. اين بيان نوراني حضرت كه فرمود: «الناس نيامٌ فاذا ماتوا انتبهوا»[10] يعني خيليها خواباند وقتي مُردند بيدار ميشوند, خيليها هستند وقتي كه مردند ميبينند كه اينكه ميگفت فلان باغ مال من است فلان زمين مال من است فلان مِلك مال من است, چيزي در دست او نيست مثل اينكه خواب ديده بود كه اينها براي اوست همان طوري كه انسان خوابيده در رؤيا خواب ميبيند كه چيزي به او دادند وقتي بيدار شد دستش خالي است خيليها هستند كه وقتي بيدار شدند يعني پس از مرگ ميبينند دستشان خالي است ميخواهند بروند, فقط كفني به اينها ميدهند همين! «الناس نيامٌ فاذا ماتوا انتبهوا» اين ترجمهاي براي اين حديث نوراني.
ترجمه و تفسير ديگر اين حديث اين است كه ما وقتي كه خوابيم چيزهايي ميبينيم اين بالأخره تعبير دارد كم هستند كساني كه چيزي را در عالَم رؤيا ببينند كه عين واقعيت باشد نظير آنچه وجود مبارك ابراهيم خليل(سلام الله عليه) ديد كه ﴿إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ﴾[11] غالباً آنچه افراد در عالم رؤيا ميبينند تعبير دارد براي خيلي از ماها كه اين صحنهها را در جهان ميبينيم اينها همهشان تعبير دارند اين زمين نيست اين آسمان نيست اين آيت الهي است اين دارد تسبيح ميكند اين دارد تقديس ميكند پنج طايفه آيات در قرآن كريم هست كه از تسبيح موجودات, از انقياد موجودات, از سجده موجودات, از اطاعت موجودات و از تحميد موجودات سخن ميگويد خب اين همه صداها در عالَم هست چرا ما هيچ چيزي را نميشنويم هيچ موجودي نيست مگر اينكه مشغول تسبيح گفتن است و سبّوحٌ قدّوسٌ گفتن است چرا ما چيزي را نميشنويم؟! آنچه ما در جهان ميبينيم مثل آن است كه در خواب ميبينيم همان طوري كه رؤيا را بايد تعبير كرد به تأويل برد آنچه هم در جهان هست تعبيري دارد تأويلي دارد انبيا آمدند هم تعبيرات و تأويلات آنها را بلدند هم كم و بيش به ما بگويند كه آنچه شما ميبينيد پيامي هم دارد صدايي هم دارد گفت:
موسياي نيست كه دعوي أنا الحق شنود٭٭٭ ورنه اين زمزمه اندر شجري نيست كه نيست[12]
هر درختي همان سخن درخت طور را ميگويد كلام خدا را ميرساند منتها يك گوش كليمي ميخواهد يك گوش موسوي(سلام الله عليه) ميخواهد كه آن صوت «انا الحق» را بشنود. بنابراين تفسير دوم «الناس نيامٌ فاذا ماتوا انتبهوا» اين است.
تفسير سومش هم اين است كه اگر اكثري مردم خواباند و در حال خواب اگر كسي خواست چيزي به انسانِ خوابيده بگويد از راه تمثال و مَثل و داستان و صورت ميگويد اگر ائمه(عليهم السلام) با ما سخن گفتند اگر آيات قرآن با ما سخن گفت برخي از اينها شبيه آن است كه با خوابيدهها حرف ميزنند اينكه فرمود: ﴿لَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ﴾[13] يا ﴿لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ﴾[14] براي مردم يا ﴿تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾[15] فرمود ما براي اينها مَثل ذكر ميكنيم كه فرمود براي بسياري از امور براي غالب مطالب, ما مَثل ذكر ميكنيم سرّش اين است كه غالب مردم گرفتار خواباند با خوابيده از راه مَثل سخن ميگويند كماند كساني كه در عالَم رؤيا مستقيماً معارف را بتوانند خوب تلقّي كنند حرف بزنند حرف بشنوند نظير انبيا و اوليا(عليهم الصلاة و عليهم السلام) بنابراين اين دو كار, برنامه رسمي انبيا(عليهم الصلاة و عليهم السلام) بود كه اول به ما حيات بدهند بعد به ما بيداري. ما در اين دعاها مكرّر از خداي سبحان حيات اهل بيت را مسئلت ميكنيم (يك) و بيداري را هم مسئلت ميكنيم (دو) در اين مناجات شعبانيه كه ـ انشاءالله ـ هر روز ميخوانيد و موفق هستيد براي خواندن آن, در اين مناجات كه مناجات ائمه(عليهم السلام) است به خدا عرض ميكنيم پروردگارا! ما خواب بوديم «إلاّ في وقتٍ أيقظتني» يَقظه يعني بيداري, آن وقتي كه تو ما را بيدار كردي, بنابراين اولين كار اين است كه انسان احيا بشود مطابق آيه سورهٴ انفال كه ﴿اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ دوم اين است كه حالا كه زنده شد بيدار بشود «إلاّ في وقتٍ أيقظتني» اين است, خدايا ما را بيدار بكن در دعاها هست كه ما اميدواريم همه اين ادعيه و اذكاري كه از اهل بيت(عليهم السلام) طبق آيات قرآني رسيده است خداي سبحان توفيق ادراك آنها و باور آنها و تخلّق و عمل مطابق آنها را و نشر مآثر و آثار آنها را به همه شما و ما مرحمت بفرمايد!
مجدداً مقدم شما را گرامي ميداريم اين اعياد شعبانيه را به پيشگاه وليّمان وجود مبارك وليّ عصر(ارواحنا فداه) تهنيت عرض ميكنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم امر فرج وليّمان را تسريع بفرمايد! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه امام زمان حفظ بفرمايد! روح مطهر امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با انبيا و اولياي الهي محشور بفرمايد! بيداري اسلامي خاورميانه را ـ انشاءالله ـ به مقصد نهايي برساند! مشكلات مملكت چه در بخش مسكن, چه در بخش اقتصاد, چه در بخش ازدواج جوانها همه را در سايه وليّاش حل بفرمايد! فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بدهد! بين ما و خاندان عصمت و طهارت در دنيا و برزخ و قيامت جدايي نيندازد!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سورهٴ كهف, آيهٴ 35.
[2] . سورهٴ آلعمران, آيهٴ 185؛ سورهٴ انبياء, آيهٴ 35؛ سورهٴ عنکبوت, آيهٴ 57.
[3] . ديوان شمس تبريزي, غزل 1326.
[4] . سورهٴ تكوير, آيهٴ 1.
[5] . سورهٴ تكوير, آيهٴ 2.
[6] . سورهٴ كهف, آيهٴ 7.
[7] . سورهٴ حجرات, آيهٴ 7.
[8] . سورهٴ صافات, آيهٴ 6.
[9] . سورهٴ انفال, آيهٴ 24.
[10] . خصائص الأئمة (سيد رضي), ص112.
[11] . سورهٴ صافات, آيهٴ 102.
[12] . ديوان حاج ملاهادي سبزواري, ص27.
[13] . سورهٴ كهف, آيهٴ 54.
[14] . سورهٴ روم, آيهٴ 58; سورهٴ زمر, آيهٴ 27.
[15] . سورهٴ عنكبوت, آيهٴ 43.