اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّی اللّه علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مراسم سوگ و ماتم صديقه كبرا امّ الأئمة النقباء و النجباء حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) و قاطبهٴ علاقهمندان به قرآن و عترت و به شما برادران و خواهران بزرگوار تعزيت عرض ميكنم مقدم شما بزرگواران را گرامي ميداريم از خداي سبحان مسئلت ميكنيم آنچه خير و صلاح و فلاح شما برادران و خواهران است به بركت ادعيه زاكيه وليّ عصر به همه شما مرحمت كند!
بحثهاي روز پنجشنبه در دو بخش خلاصه ميشد بخش اول به مسائل اخلاقي مربوط ميشد, بخش دوم هم شرح كوتاهي از نهجالبلاغه اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود امروز چون در آستانه شهادت صديقه كبرا(سلام الله عليها) هستيم مقداري در اين زمينه مسائلي به عرضتان ارائه بشود.
قرآن كريم اجر رسالت را مودت اهل بيت قرار داد (يك) و اين را هم از برجستهترين مصاديق حسنه ناميد (دو). اما مطلب اول را فرمود به مردم ابلاغ بكن كه من چيزي از شما طلب نميكنم به عنوان اجر رسالت مگر علاقه به اهل بيت ﴿قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾[1] مستحضريد هر جا سخن از قرآن است اهل بيت در كنار آنها هستند هر جا اهل بيت مطرحاند قرآن در كنار آنها هست چون اينها «لن يفترقا»[2] هرگز از هم جدا نيستند اينكه در سوره شوري ذات اقدس الهي به رسولش فرمود به مردم بگو اجر رسالت من, مودّت قربا يعني مودّت قرآن و عترت است, اينچنين نيست كه كسي بخواهد مودّت عترت را از مودّت قرآن جدا كند چه اينكه در هر مطلبي سخن از عظمت قرآن به ميان بيايد عترت(عليهم السلام) حضور دارند پس مطلب اول اين است كه مزد رسالت وجود مبارك پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) مودّت قرآن و عترت است نه تلاوت قرآن. انسان بايد قرآندوست باشد اگر كسي اهل فهم قرآن نبود قرآندوست نيست اهل عمل به قرآن نبود قرآندوست نيست بايد قرآن, دوست صميمي ما باشد چه اينكه عترت(عليهم السلام) بايد دوست صميمي ما باشند; اين اجر رسالت است و همين اجر به خود ما برميگردد. در بخشهاي ديگر قرآن فرمود: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ﴾[3] ما اين عنوان «اجر» را براي تشويق شما ذكر كرديم شما براي خودتان كار ميكنيد از ما مزد ميگيريد تعبير بيع اين است تعبير اجرت اين است در قرآن كريم درباره شهدا و امثال شهدا فرمود خداي سبحان با شما معامله ميكند شما بفروشيد خدا ميخرد ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم﴾ بعد فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ﴾[4] بيعت را كه بيعت ميگويند براي اينكه انسان با آن بيع ميكند اگر جانش را مالش را عِرضش را به او نفروشد كه بيعت نكرده است بيعت يك تاء اضافه دارد چيزي جداي از حقيقت بيع نيست اگر كسي چيزي را به خدا نفروشد بيعت نكرده وقتي فروخت ديگر مالك نيست هر تصرّفي كه انسان در جانش در مالش در وقتش بكند كه رضاي خدا در آن نباشد اين تصرّف غاصبانه است اگر بيعت نكرد كه خب رهاست اگر بيعت كرد واقعاً فروخت وقتي فروخت, هر تصرّفي بخواهد در جانش, وقتش, مالش, عمرش بكند بايد به اذن خدا باشد آنگاه ميتواند بگويد: ﴿إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[5] بنابراين اجر رسالت, دوستي قرآن و عترت است و در بخشهاي ديگر هم فرمود: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ﴾ اين تعبير, تعبير تشويقي است انسان براي خودش كار ميكند از خدا مزد ميگيرد در جريان بيع هم همينطور است تعبير, تعبير تشويقي است اگر ما جانمان و مانند آن را به خدا فروختيم اينطور نيست كه خدا ـ معاذ الله ـ نيازمند به جان ما, وقت ما, مال ما و مانند اينها باشد اينكه در سورهٴ توبه فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ﴾ من به شما تبريك ميگويم كه با خدا معامله كرديد براي اينكه خدا عوض و معوّض هر دو را به شما برميگرداند اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ با شيطان معامله بكند عوض و معوّض هر دو را او ميبرد اگر كسي با شيطان معامله كرد جانش را به او داد پاداش جان را هم او ميگيرد چون انسان را برده خود قرار داده اگر كسي با ذات اقدس الهي تجارت كرد بيعت كرد عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان برميگرداند يعني جانمان را كاملشده به ما ميدهد اينطور نيست كه جان ما را براي خودش بخواهد. پس تعبير بيع, تعبير تشويقي است تعبير اجر مثل ﴿فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ﴾[6] و مانند آن که در قرآن فراوان است (اين تعبير اجر هم) تعبير تشويقي است ما كه اجير نيستيم براي او كار بكنيم ما براي خودمان كار ميكنيم از او مزد ميگيريم پس تعبير بيع تشويقي است تعبير اجرت تشويقي است لذا خداي سبحان به ذات مقدس رسول خدا (عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: ﴿قُل مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ﴾ شما براي خودتان كار ميكنيد از ما مزد ميگيريد جانتان عطيه الهي است اين فيض هم عطيه الهي است كه عطيهاي روي عطيّه است منتها ما براي تشويق تعبير به اجر كرديم وگرنه شما براي خودتان كار ميكنيد از ما مزد ميگيريد عوض و معوّض هر دو براي شماست بنابراين مهمترين اجري كه قرآن كريم براي رسالت آن حضرت ذكر ميكند مودّت قرباست مودّت قربا هم زمينه مطلب دوم را فراهم ميكند و آن اين است كه بهترين حسنه در دنيا همين مودّت قرباست چون در سوره شوري بعد از اين جمله كه فرمود: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ بلافاصله فرمود: ﴿وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً﴾[7] اين قدر متيقّن در مقام تخاطب همين است اين عهد بودن همين است يعني بهترين حسنه, مودّت قرباست ما كه ميگوييم ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً﴾[8] بهترين حسنه همين است ﴿وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً﴾ شما اگر اين مودّت را داشتيد ما افزون ميكنيم پاداشتان را دو برابر ميكنيم نه فقط پاداشتان را حفظ ميكنيم, بنابراين وظيفه ما نسبت به اين خاندان, مودّت است اگر مودّت باشد هم علاقهمنديم اينها را بشناسيم هم علاقهمنديم بيانات اينها را بفهميم و باور كنيم و عمل كنيم و منتشر كنيم.
مطلب بعدي آن است كه وجود مبارك صديقه كبرا(سلام الله عليها) يك سلسله مقاماتي دارد كه واقعاً مقدور ما نيست كه بفهميم. مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در همان جلد اول كافي نقل ميكند كه بعد از رحلت وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در اين مدت جبرئيل ميآمد آن معارف الهي را بيان ميكرد حوادث آينده را تشريح ميكرد و بازگو ميكرد و صديقه كبرا(سلام الله عليها) اينها را ميشنيد بعد به حضرت امير(سلام الله عليه) املا ميكرد و عليبنابيطالب(سلام الله عليه) آنها را يادداشت ميكرد شد مصحف فاطمه.[9] اگر خدا به حضرت ابراهيم يا برخي انبياي ديگر صحف داد به وجود مبارك صديقه كبرا هم صحيفه عطا كرده است منتها شريعت نيست اخبار غيبي هست علوم و معارف الهي هست و مانند آن, آنها واقع مقدور ما نيست كه جبرئيل ميآيد يعني چه, چگونه تنزّل ميكند اين چه وحياي است كه بر غير نبي ميآيد چه وحياي است كه بر غير امام ميآيد اين چه وحياي است كه بر حجّت خدا بر معصومه كبرا ميآيد! وجود مبارك حضرت فاطمه(سلام الله عليها) حجّةالله است براي اينكه اگر پيغمبر حجت است نه براي اينكه پيغمبر است براي اين است كه معصوم است و اگر امام, حجت است نه براي اينکه امام است برای اين است كه معصوم است اگر كسي معصوم بود قول و فعل و تقرير او ميشود حجت. حالا امامت يك مقام برتر است نبوّت يك مقام برتر است ولي حجيّت قول, دائر مدار عصمت است يعني اين انسان كامل معصوم است هيچ چيزي نميگويد مگر به دستور خدا خب چنين كسي فعل او و قول او و تقرير او ميشود حجت. اگر ما روايتي را از صديقه كبرا(سلام الله عليها) داشته باشيم بدون ترديد طبق آن فتوا ميدهيم براي اينكه معصوم جز حق نميگويد قول امام حجت است للعصمة, قول پيامبر حجّت است للعصمة و قول حضرت صديقه كبرا هم حجت است للعصمة شما ميبينيد وجود مبارك حضرت امير به قول حضرت زهرا استدلال ميكند ميگويد فاطمه اينچنين گفته است[10] اين را در اصول خواندهايد كه قول معصوم بما أنّه معصومٌ حجت است حالا خواه امام باشد خواه پيامبر باشد خواه نه امام نه پيامبر. محور حجيّت, عصمت است اگر كسي واقعاً هيچ راهي براي نفوذ وهم و خيال و شيطنت در او نيست هيچ راهي براي سهو و نسيان او نيست و هر چه هست رضاي خداست آن وقت ميشود معصوم وقتي معصوم شد قولش ميشود حجت در بعضي از بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) آمده است كه فاطمه چنين فرموده است گاهي هم ائمه(عليهم السلام) فرمايش آن حضرت را نقل ميكردند.[11] پس اين ميشود بهترين حسنه, پس ﴿لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ مطلب اول ﴿وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً﴾ ميشود مطلب دوم ما هم كه ميگوييم ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً﴾ حسنات فراواني ميخواهيم كه برجستهترين آنها مودّت اين ذوات قدسي است; فهميدن معارف اينها, باور كردن, عمل كردن و منتشر كردن. يكي از بيانات نوراني صديقه كبرا(سلام الله عليها) اين است كه فرمود: «مَن أصعد إلي الله خالص عبادته أهبط الله عزّ و جلّ إليه أفضل مصلحته»[12] ما شنيدهايم كه خدا در قرآن كريم فرمود: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾[13] كلم طيّب هم عقايد طيّبه و نيّتهاي پاك است اما به چه وسيله صعود ميكند فرشتهها صاعدند آنها كه ﴿إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ٭ كِرَاماً كَاتِبِينَ﴾[14] آنها بالا ميبرند؟ يا شنيديم در سوره مباركه حج فرمود وقتي قرباني كرديد گوشت قرباني را به كعبه نياويزيد خون اين قرباني را به كعبه نماليد ﴿لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلاَ دِمَاؤُهَا وَلكِن يَنَالُهُ التَّقْوَي مِنكُمْ﴾[15] تقوا نائل ميشود كه تعبير نِيل سوره مباركه حج بالاتر از تعبير صعود است در آيه ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾ صعود, بالا رفتن است ولي نِيل, وصول و رسيدن است. كلمه طيّب بالا ميرود (يك) تقوا نائل ميشود (دو) اينها اوصاف انساناند مگر ميشود وصف نائل بشود يا صاعد بشود و موصوف صعود نكند و نائل نشود؟! تقوا كه يك وصف جداي از انسان نيست كه بالا برود اگر گفتند تقوا بالا ميرود يعني متّقي بالا ميرود اين بيان نوراني صديقه كبرا(سلام الله عليها) كه فرمود: «مَن أصعد إلي الله خالص عبادته أهبط الله عزّ و جلّ إليه أفضل مصلحته» يعني خود انسان است كه بالا ميبرد خب تا خودش بالا نرود كه بالا نميبرد اينكه در دين به ما گفتند به وسيله نماز به خدا نزديك ميشويد خدا نه زماني است نه زميني اين قربش چطوري است ميگوييم معنوي است ـ ما بايد بدانيم باسواد شدن معصيت كبيره نيست و اينهايي هم دم كه دست همه است را نميگويند سواد ـ ما به خدا نزديك ميشويم يعني چه كجا هست؟ ميگوييم قرب معنوي است, همين كافي است؟ قرب معنوي چيست؟ چه كسي نزديك ميشود؟ آن مسير چيست؟ تا جان را نشناسيم و سير جان را نشناسيم معناي قربة الي الله براي ما مشخص نيست بايد بدانيم روح ما مجرّد است و اين روح, سيري دارد و اين سير بدون حركت جوهري مقدور نيست اين حكمت براي تشريح و تبيين سير جوهري است كه روح بالا ميرود وگرنه ميگوييم «الصلاة قربان كلّ تقي»[16] مشابه اين روايت درباره زكات هم آمده است[17] خب قربان يعني «ما يتقرّب به العبد الي الموليٰ» به كدام جهت ما نزديك ميشويم يعني سير افقي است سير عمودي است در حالي كه نه به طرف آسمان است نه به طرف زمين ﴿هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلهٌ﴾[18] كسي برود به آسمان عبادت بكند باز هم بايد قربة الي الله عبادت و زندگي كند تقرّب به طرف ذات اقدس الهي منزّه از زمان و زمين است به داشتن روح مجرّدي است كه متكامل است به سمتي كه نه زماني است نه زميني اين يك تبيين علمي ميخواهد. به هر تقدير فرمود شماييد كه عمل خالصتان را بالا ميبريد «مَن أصعد إلي الله خالص عبادته أهبط الله عزّ و جلّ إليه أفضل مصلحته» يعني خود روح بالا ميرود عمل صالح را تقديم ميكند آنگاه ذات اقدس الهي بهترين مصلحت او را به او عطا ميكند به او ميدهد و با او هابط ميكند الي الارض آن وقت اين قوس صعود و نزول را او با لطف الهي طبق رهنمود صديقه كبرا(سلام الله عليها) دارد طي ميكند «أهبط الله عزّ و جلّ إليه أفضل مصلحته» اين نظام ما اين جامعه ما چنين چيزي ميخواهد تا ظهور صاحب اصلياش كه ـ انشاءالله ـ وجود مبارك وليّ عصر ظهور ميكند به او تقديم بشود. حالا چون ايام مصيبت هم است چند جمله از بيانات نوراني اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) كه در هنگام دفن حضرت زهرا(سلام الله عليها) ايراد فرمودند را هم بخوانيم كه عرض ارادتي كرده باشيم هم ثواب را به پيشگاه اهل بيت(عليهم السلام) تقديم بكنيم هم شهداي اين ايام مرحوم شهيد صياد شيرازي, شهيد آيت الله سيد محمدباقر صدر و خواهر گراميشان, شهيد بزرگوار سيد مرتضي آويني كه همه اينها سالگرد شهادتشان در اين ايام است هم فيضي ببرند ذويالحقوق ما هم فيضي ببرند كلّ شهداي ايران و دفاع مقدس هم از فيض اين عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت بهرهمند بشوند!
بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) در هنگام دفن پيكر مطهر حضرت زهرا(سلام الله عليها) در نهجالبلاغه آمده البته مستحضريد كه نهجالبلاغه كتاب حديث نيست يعني طوري نيست كه كلّ حديث و آنچه بايد نقل بشود, نقل بشود بخشي از فرمايشات حضرت امير به عنوان سخنان نوراني آن حضرت آمده لكن بخش ديگر در نهجالبلاغه نيست آن گزيدهها را سيد رضي(رضوان الله عليه) نقل كرده بعد از اين جملههايي كه سيد رضي(رضوان الله عليه) نقل كرده حضرت سخنان ديگري هم دارد كه آنها ديگر در نهجالبلاغه نيست همه آنها در يك مجموعه است منتها آن بخشهاي ديگر را سيدرضي(رضوان الله عليه) نقل نكرده آنچه سيد(رضوان الله عليه) نقل كرده همين شماره 202 از بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است كه هنگامي كه خواست صديقه كبرا(سلام الله عليها) را دفن كند ايراد فرمود كه متأسفانه هنوز قبرش روشن نيست. وقتي خواست دفن بكند رو كرد به قبر مطهر پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) سلام عرض كرد اين سلام هم از طرف خودش است هم سلام از طرف صديقه كبرا عرض كرد: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ» عرض كرد يا رسول الله سلام از طرف من و از طرف دختر شما كه الآن به جوار شما آمده اين را بزرگان گفتند كه سلام خود حضرت مثل اين است كه ما وقتي به مزار معصوم رسيديم سلام عرض ميكنيم اما اينكه گفت از طرف دخترت اين به منزله اذن دخول است حالا ما نميدانيم كجا دفن شده است; ما يك سلام داريم كه به ائمه(عليهم السلام) عرض ميكنيم, يك سلام هم وقتي ميخواهيم وارد حرم بشويم عرض ميكنيم آن سلام اذن دخول است سلامي كه خود حضرت امير نسبت به پيامبر(عليهما السلام) كرد عرض ادبي است كه در حال عادي و زيارت ميكرد اما سلامي كه از طرف حضرت صديقه طاهره به پيغمبر كرد گفتند اين سلام اذن دخول است يعني رسول من! اين دخترت الآن ميخواهد وارد حرم شما بشود اين حرمي كه «روضة من رياض الجنّة» است ميخواهد به آنجا بيايد «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ» عرض كرد يا رسول الله! دخترت «السريعة اللحاق بك» زود به شما رسيد از همه ما زودتر به شما رسيد عرض كرد «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» خب منِ علي را ميداني در جنگها آن همه تيغها و تيرها را تحمل كردم اما در برابر اين مصيبت صبر من كم شده نميتوانم صبر كنم «وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي» من خيلي قدرتمندم اما اين مرا به زانو در آورده «إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ» عرض كرد يا رسول الله! ما مصيبت سنگينتري را تحمل كرديم و آن رحلت شما بود اين مصيبت به عظمت آن مصيبت نيست ولي خصيصهاي دارد كه آن خصيصه را خود دخترتان به عرضتان ميرساند من عرض نميكنم آن خصيصه آن حادثه تلخ را كه دختر شما به من نگفت شايد به شما هم نگويد ولي شما از او بخواهيد كه بين در و ديوار چه گذشت «فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ» يا رسول الله! من مصيبت سنگيني را تحمل كردم سر مطهّر شما روي سينه من بود كه قبض روح شديد من اينها را تحمل كردم بالأخره استقامت كردم اما الآن در اين مصيبت طاقتم كم شده البته خواست خدا هر چه هست ما صابريم «إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ» در قرآن كريم فرمود اگر كسي ﴿وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ٭ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ ٭ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾[19] اين بشارت الهي است ما مأمور به صبريم صبر ميكنيم اما اين جملهها را هم عرض ميكنم «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ» اين امانتي بود كه به مركز اصلياش برگشت اين گِرويي بود كه ما به مركز اصلياش بايد برميگردانديم و برگردانديم. اينكه فرمود رهينه, آيا روح در رَهن بدن است كه هنگام مرگ برگردانده ميشود يا طبق تعبيري كه از وجود مبارك امام سجاد رسيده است ابدان ما «رهائنِ القبور»[20] هستند مردهها را ميگويند «رهائنِ القبور» مثل اينكه قبر, طلبكار است و گرو را به عنوان طلبكار ميگيرد تا در روز حشر ادا كند از مردهها تعبير ميكنند به «رهائنِ القبور» و كسي كه ميميرد رهينهٴ قبر است كه به قبر داده ميشود آيا بر اساس آن جهت است كه «أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ» گفته شد يا روح در گِرو بدن است از بدن آزاد ميشود به هر تقدير طبق بيان نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) كه از اموات به عنوان «رهائنِ القبور» ياد نمودند اين تعبير انسب است «أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ» بعد عرض كرد «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ» من تا زندهام محزون و غمگين هستم «وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ» خوابي در شب براي من نمانده است «إلَي أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ» مگر اينكه عمرم به سر آيد در جوار رحمت شما بيارمم. يا رسول الله! خواسته من اين است من محرمترين افراد نسبت به فاطمه(سلام الله عليها) بودم او به من نگفت به او چه گذشت به شما هم نميگويد شما بخواهيد به طور عادي از او سؤال كنيد او نميگويد او را سؤالپيچ كنيد «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ» به شما گزارش ميدهد كه ظلمي كه بر آن حضرت شد ظلم يك نفر و ده نفر نبود همه جمع شدند به فاطمه(سلام الله عليها) ظلم كردند «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا» همه تصميم گرفتند فاطمه را از بين ببرند تنها اصحاب سقيفه نبودند تبليغات سوء كردند عدهاي را شوراندند اجماع درست كردند تضافر درست كردند فرمود همه جمع شدند تا او را از بين ببرند اين چه عظمتي بود خب اگر يك بانوي عادي بود كه تضافر امّت نميخواست. شما ببينيد جريان فدك در طيّ تاريخ مراحل فراواني را گذرانده اوّلي گرفته, دومي رد نكرده, سومي غصب كرده همين فدك را داده بود به مروان كه اعديٰ عدوّ اين خاندان بود بعدها عمر بن عبدالعزيز اين فدك را استرداد كرد بعد يزيدبنعبدالملك دوباره غصب كرد بعد سفاح عباسي برگرداند بعد هم چند بار ردّ و بدل شد بعد متوكّل عباسي غصب كرد كه كرد! فدك سرگذشت فراواني تا چند قرن داشت وقتي هارون از وجود مبارك امام كاظم(سلام الله عليه) سؤال ميكند محدوده فدك چقدر است تا به شما برگردانيم فرمود اگر ما محدوده فدك را بگوييم شما به ما برنميگردانيد گفت نه, شما محدوده فدك را بگوييد ما برميگردانيم حضرت محدوده جغرافيايي آن روز جهان اسلام را گفت, گفت از طرف شمال به فلان منطقه از طرف جنوب به فلان منطقه چهار طرف را اشاره فرمود هارون گفت ديگر چيزي براي ما نميماند[21] منظور اين بزرگواران از فدك, باغ نيست منظور از فدك, امامت است و ولايت, آنها براي اينكه امامت و ولايت را بگيرند فدك را گرفتند كه دست اهل بيت خالي بشود اينها كه براي باغ اين همه تلاش و كوشش نكردند يك بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) در نهجالبلاغه هست كه فرمود فدك در دست ما بود عدهاي طمع كردند ما هم سخاوتمندانه صرفنظر كرديم «ما أصنع بفدك و غير فدك»[22] ما كاري به اين باغ نداريم او آمده كه دست ما را خالي كند ما را خانهنشين كند اينجا فرمود همه اجماع كردند براي خانهنشين كردن و از بين بردن صديقه كبرا «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ» احفاء يعني سؤالپيچ كردن فراوان سؤال كردن مكرّر سؤال كردن از همه جوانب سؤال كردن «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ» تا كلّ جريان را به شما بگويد وقتي گفت, بالأخره انسان سبكتر ميشود و شما هم ميدانيد كه امّت چه كار كردند ولي اينكه بازگو كند شفافتر ميشود فرمود: «هذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ» خيلي طول نكشيد حالا يا 75 روز يا 95 روز «وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ» قرآن گفته ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَي حَقَّهُ﴾ قرآن گفته ﴿لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ هم قرآن كه ذكر الهي است مطرح است هم آنچه شما با سنّت قطعي انجام داديد نزد مردم هست هم آثار عترت هست سنّت قطعي هست هم آثار قرآن هست نه قرآن فراموش شده نه سنّت قطعي شما «وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ» از يك سو «وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ» از سوي ديگر. بعد حالا ميخواهند بلند شوند خداحافظي ميكنند عرض ميكند رسول من! من اگر اينجا هستم نه براي آن است كه به قضا و قدر الهي ـ معاذ الله ـ خوشبين نيستم دستور خدا, فرمان خدا براي ما حجّت بالغه است اما نشستن كنار قبر حسابي دارد اشك ريختن حسابي دارد من اگر بمانم براي آن نيست كه به قضاي الهي راضي نيستم عرض كرد «وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا» آن سلام اول, سلام عرض ادب بود (يك) و سلام اذن دخول بود براي صديقه كبرا (دو) اما الآن خودش به هر دو دارد سلام ميكند سلام خداحافظي «وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا سَلامَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ» نه خسته شدم نه مخالفم ولي نشستن كنار قبر, عرض ارادت به متوفّا حدّي دارد «فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ» اگر من مرخص بشوم براي خستگي نيست من اگر بخواهم اينجا ميتوانم بمانم «وَ إِنْ أُقِمْ» اگر اقامه كنم بمانم «فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرينَ» اينطور نيست كه ـ معاذ الله ـ به دستورهاي خدا درباره اجر صابران و وظيفه صابران من سوء ظن داشته باشم يا عقيده نداشته باشم لكن صبر هم حسابي دارد كنار قبر نشستن هم حسابي دارد و از طرفي هم مسائل تاريخي هم مطرح است كه خب ما بنايمان بر اين است كه اين قبر مجهول باشد اين قبر معلوم نباشد خب من اينجا بنشينم گريه بكنم كه معلوم ميشود قبر فاطمه كجاست نشستن من و گريه كردن من ممكن است عدهاي را آگاه بكند كه قبر فاطمه كجاست ائمه بعدي هم با اينكه قدرت داشتند تصريح نكردند كه قبر فاطمه زهرا(سلام الله عليها) كجاست اين سند مظلوميت است اين سند مظلوميت عترت طاهره است كه اميدواريم با ظهور صاحب اصليمان وجود مبارك وليّ عصر(ارواحنا فداه) براي همگان روشن بشود!
پروردگارا! امر فرج وليّات را تسريع بفرما!
نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما!
روح مطهر امام راحل, شهداي انقلاب و جنگ و شهداي اين ايام را با شهداي كربلا محشور بفرما!
مشكلات مملكت مخصوصاً در بخش مسكن, اقتصاد و ازدواج جوانها را در سايه وليّات حل بفرما!
بيداري اسلامي خاورميانه را به مقصد نهايي برسان!
حوزههاي فقهي, فرهنگي, دانشگاهي را در سايه ادعيه زاكيّه وليّ عصر حمايت بفرما!
اين كشور وليّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
جوانهاي ما را مشمول ادعيه آن حضرت قرار بده!
فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان علي و اولاد علي قرار بده!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سورهٴ شوري, آيهٴ 23.
[2] . الكافي, ج2, ص415; الامالي (شيخ صدوق), ص415.
[3] . سورهٴ سبأ, آيهٴ 47.
[4] . سورهٴ توبه, آيهٴ 111.
[5] . سورهٴ انعام, آيهٴ 162.
[6] . سورهٴ آلعمران, آيهٴ 57.
[7] . سورهٴ شوري, آيهٴ 23.
[8] . سورهٴ بقره, آيهٴ 201.
[9] . الكافي, ج1, ص241.
[10] . كشفالغمّة, ج1, ص466.
[11] . الكافي, ج1, ص240 و ج8, ص57.
[12] . عدّةالداعي, ص233.
[13] . سورهٴ فاطر, آيهٴ 10.
[14] . سورهٴ انفطار, آيات 10 و 11.
[15] . سورهٴ حج, آيهٴ 37.
[16] . الكافي, ج3, ص265; نهجالبلاغه, حكمت 136.
[17] . الكافي, ج5, ص37; نهجالبلاغه, خطبه 199.
[18] . سورهٴ زخرف, آيهٴ 84.
[19] . سورهٴ بقره, آيات 155 ـ 157.
[20] . الصحيفة السجادية, دعاي 3.
[21] . بحارالأنوار, ج29, ص200 و 201.
[22] . نهجالبلاغه, نامه 45.