اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
چون در آستانه ماه شريف و عظيم محرّميم آن بحثهاي قبلي را فعلاً رها ميكنيم چند جمله مربوط به اهل بيت عصمت و طهارت و وظيفه ما درباره اين ايام به عرض شما برادران و خواهران متعهّد و ولايتمدار ميرسانيم.
مستحضريد كه ذات اقدس الهي, وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) را براي نجات ما فرستاده است و آن حضرت ما را زنده كرد آنچه در سورهٴ مباركهٴ انفال هست اين است كه هدايت آن حضرت در حقيقت يك آب زندگاني است كه جامعه را زنده ميكند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾[1] فرمود وقتي خدا و پيامبر، شما را به مسائل ديني, عقايد ديني, اخلاق ديني, حقوق ديني دعوت ميكنند اينها عامل حيات شماست اين اصل اول. مستحضريد كه همه ما حياتي داريم برخيها حيات گياهي دارند هنوز حيوان نشدند برخيها حيات حيواني دارند هنوز انسان نشدند آنها كه دعوت خدا و پيامبر را اجابت كردند به حيات انساني ميرسند لذا در سورهٴ مباركهٴ يس بين زنده و كافر تقابل قرار داد فرمود انسان يا زنده است يا كافر. صنعتي است به نام صنعت احتباك در كتابهاي ادبي مثل مطوّل و اينها مطرح است كه اگر چهار مطلب باشد انسان يك در ميان بگويد, آن دو مطلبي را كه نگفت, مخاطب اگر خردمند باشد ميفهمد. انسان يا زنده است يا مُرده, انسانِ زنده يا كافر است يا مومن اين تقسيم چهار ضلعي است ولي در سورهٴ مباركهٴ يس دارد انسان يا زنده است يا كافر اين يا زنده يا كافر يعني انسان يا مؤمن است يا كافر اين حيات, حيات انساني است اگر در سورهٴ يس فرمود: ﴿لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّاً وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكَافِرِينَ﴾[2] يعني كافر, مُرده است و مؤمن زنده است كافر حيات گياهي دارد حيات حيواني دارد ولي حيات انساني ندارد مسئله ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ﴾[3] تحقير نيست تحقيق است اگر قرآن كريم درباره عدّهاي فرمود: ﴿فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ﴾[4] يا فرمود: ﴿كَمَثَلِ الْحِمَارِ﴾[5] سخن از تحقير كردن يك موجود نيست سخن از تحقيق است ميفرمايد براي اينكه معلوم بشود اينها حيواناند و انسان نيستند سه راه دارد يكي اينكه انسان چشم ملكوتي باز كند همان طوري كه به بركت امام معصوم(سلام الله عليه) براي بعضي از شاگردانشان آن چشم ملكوتي باز شد و آن چشم برزخي باز شد كه عدّهاي كه امام زمانشان را نشناختند و با اهل بيت نبودند به صورت حيوانات بودند[6] اين يك راه. راه ديگر اينكه انسان حرف معصوم را به عنوان حجّت بالغه الهي قبول كند كه حجّتاند راه سوم اينكه چند روز صبر بكند بعد از موت مشخص ميشود چه كسي به صورت انسان محشور ميشود چه كسي به صورت حيوان اين سه راه است براي بعضيها هر سه راه هست براي بعضي دو راه است براي بعضي يك راه. به هر تقدير فرمود اينها حقّ حيات دارند چون حقّ حيات دارند بايد مُزد اينها را بدهيد اينها شما را زنده كردند به سعادت رساندند از خطر دنيا از عذاب آخرت نجات دادند بايد مزد اينها را بدهي مزد اينها چيست؟ ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾[7] دوستيِ اهل بيت, دوستي يك وقت دوستي عاطفي است كه انسان با كسي دوست است اين خيلي معيار نيست يك وقت دوستيِ عقلاني است آميخته با نَسب, آدم اگر فرزند عاقلي, عالِمي, دانشمندي داشته باشد پدر دانشمند داشته باشد مادر فاضله و عالِمه داشته باشد, خواهر فاضله و عالِمه داشته باشد از دو جهت به او علاقهمند است يكي از نظر رحامت و يكي از نظر عقل براي اينكه او دانشمند است عالِم است عادل است ما از نظر عقل به اينها ارادتمنديم براي اينكه اينها ما را زنده كردند حقّ حيات دادند از نظر رحامت هم به اينها وابستهايم براي اينكه وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) يك اعلاميه صادر كرد ما هم رفتيم امضا كرديم فرمود: «أنا و عليٌّ أبوا هذه الامّة»[8] من و علي بن ابي طالب شما را به عنوان فرزندي قبول داريم بياييد بچههاي ما بشويد آن شناسنامه كه پدر و مادر شما گرفتند كه شناسنامههاي عادي است اين امر طبيعي است اين حساب دنياست اما اگر كسي بخواهد شناسنامه اخروي بگيرد حضرت فرمود ما شما را به عنوان فرزندي قبول داريم بياييد بچههاي ما بشويد ما هم ـ انشاءالله ـ قبول كرديم فرمود: «أنا و عليٌّ أبوا هذه الامّة» شديم فرزندان اينها, چون شديم فرزندان اينها از فردا به بعد يعني اول محرم شعار رسمي ما اين است وقتي به يكديگر رسيديم بگوييم «أعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين(عليه السلام)» خب اين جمله معنايش معلوم است دوم: «و جعلنا و ايّاكم مِن الطّالبين بثاره»[9] خدا توفيق بدهد ما خونبهاي اينها را بگيريم خب به ما بگويند به شما چه خونبها بگيريد ما ميگوييم پدر ما را كُشتند ما فرزندان اينهاييم ما اينها را به عنوان پدر قبول كرديم آنها ما را به عنوان فرزندي قبول كردند شما نميتوانيد بگوييد به شما چه. تا زمان ظهور حضرت اين شعار هست «و جعلنا و ايّاكم مِن الطّالبين بثاره» درباره وجود مبارك وليّ عصر(ارواحنا فداه) كه ميگوييم «أين الطالب بدم المقتول بكربلاء»[10] آن حساب خاص خود را دارد بر اساس ﴿مَن قُتِلَ مُظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً﴾;[11] اما كسي حق ندارد به ما اعتراض بكند كه به شما چه چون ما شيعهايم فرزندان اينهاييم اينها را به عنوان پدري قبول كرديم آنها ما را به عنوان فرزندي قبول كردند خب اگر فرزندي بگويد من خونبهاي پدرم را ميخواهم نبايد اعتراض كرد ما با اين مدار، امشب كه اول محرم است به استقبال عزاي سالار شهيدان ميرويم چون خدا فرمود: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ اين مودّت هم عقلاني است هم رحامي است هم عاطفي است اينها به گردن ما حقّ حيات دارند ما را زنده كردند ما شبانهروز بايد شاكر باشيم آن وقت اگر عزاداري هست عزاداري معقول باشد عزاداري خردمدار باشد عزاداري كه مودّت اينها, محبّت اينها را داشته باشد احكام و حِكم اينها را ياد بكند.
خدا غريق رحمت بكند سيدناالاستاد مرحوم علامه طباطبايي را كه اين ايام سالگرد رحلت ايشان است ايشان ميفرمودند بعد از اين جمله ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ خدا فرمود: ﴿وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً﴾[12] اين قدر متيقّن در مقام تخاطب است منظور از اين حَسنه گرچه حسنه مصداقهاي فراواني دارد اما مصداق قطعي, يقيني, كامل حَسنه, ولايت اهل بيت است براي اينكه يك آيه ديگر كه نيست اين جمله وصل به جمله قبل است ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً﴾ اين معلوم ميشود حَسنه است ساير اعمال خير هم حسنهاند حرفي نيست اما حَسنه كامل مربوط به اين خاندان است و چون اين خاندان هر جا هستند قرآن هست هر چه مربوط به اين خاندان شد مربوط به قرآن است يعني «ما أسألكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي و القرآن» چه اينكه وقتي دستور داده شد ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً﴾[13] يعني «واعتصموا بحبل الله والعترة» چون اينها دو اصل تفكيكناپذيرند اگر دو اصل تفكيكناپذيرند هر چه براي هر كدام ثابت شد براي ديگري هم ثابت است اگر فرمود: «إنّي تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض»[14] اين با «لن» كه نفي تأكيد است فرمود هرگز قرآن و عترت از هم جدا نميشوند اگر در سورهٴ شوري فرمود: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي﴾ يعني «في القربي و القرآن» اگر درباره قرآن آمده ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً﴾ يعني «القرآن و العترة» اگر فرمود: ﴿إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[15] يعني «القرآن و العترة» حقيقت عترت, حقيقت ولايت در هيچ مقطعي از مقاطع از كتاب الهي جدا نيست بنابراين اجر رسالت در مودّت قُربا و قرآن است قهراً وظيفه ما در عزاداري مشخص ميشود عزاداري ما بايد طوري باشد كه هم عترت بپذيرد هم مطابق با قرآن كريم باشد سخنرانان ما آيات قرآني را بگويند, سخنرانان ما تفسير قرآن را بگويند, سخنرانان ما روايات اهل بيت كه مربوط به تفسير قرآن است بگويند, آن وقت اين ميشود مودّت قرآن و قُربا آن وقت اين عزاداري يقيناً مقبولتر از عزاداريهاي ديگر است البته عزاداري همه عزاداران ـ انشاءالله ـ مقبول است. ما اميدواريم ذات اقدس الهي آن توفيق را عطا كند كه ما در اين ايام به بهترين وجه عزاداري سالار شهيدان(سلام الله عليه) را اقامه كنيم و ثوابش را هم نثار روح مطهّر همان ذوات قدسي بكنيم و از خداي سبحان شفاعت اينها را مسئلت بكنيم!
پروردگارا امر فرج وليّات را تسريع بفرما!
نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, حوزههاي فقهي, فرهنگي, دانشگاهي ما, ملت و مملكت ما همه را در سايه وليّات حفظ بفرما!
مشكلات مملكت مخصوصاً در بخش اقتصاد و مسكن و ازدواج جوانها را به بهترين وجه حل بفرما!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبيا و اوليا محشور بفرما!
بيداري اسلامي خاورميانه را به مقصد نهايي برسان!
خطر استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان!
مقاومت حزب الله را تقويت بفرما!
فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) قرار بده!
بين ما و قرآن و عترت جدايي نينداز!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سورهٴ انفال, آيهٴ 24.
[2] . سورهٴ يس, آيهٴ 70.
[3] . سورهٴ فرقان, آيهٴ 44.
[4] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 176.
[5] . سورهٴ جمعه, آيهٴ 5.
[6] . بصائر الدرجات, ص271; تفسير الامام العسكري, ص606 و 607; المناقب, ج4, ص184, 234 و 235.
[7] . سورهٴ شوري, آيهٴ 23.
[8] . علل الشرايع, ج1, ص127.
[9] . البلد الأمين, ص269.
[10] . اقبال الأعمال, ص297.
[11] . سورهٴ اسراء, آيهٴ 33.
[12] . سورهٴ شوري, آيهٴ 23.
[13] . سورهٴ آلعمران, آيهٴ 103.
[14] . عيون اخبار الرضا, ج2, ص62.
[15] . سورهٴ قدر, آيهٴ 1.